گروه فرهنگی مشرق- در فیلم بزن بهادری هِنری، فردی مبتلا به فراموشی است که قابلیت هایش همانند یک روبات، ارتقا یافته و برای نجات همسرش "استل" (هیلی بنت) که توسط عده ای مزدور ربوده شده است، مبارزه می کند. او ابتکارات زیادی را در استفاده از اسلحه، نارنجک، چاقو و حتی آجر به کار می برد. اما آیا ما نیاز به تجربه این ماجراجویی های پرجنب و جوش و غرق در خونِ هنری که در نمای اول شخص به ما عرضه می شود را داریم؟ پاسخ کوتاه این پرسش این است : حقیقتا نه ، اما پس چه؟؟ "هنری جان سخت" مانند یک ترن هوایی شهربازی است که واقعا نیازی ندارد درباره اش سخت بگیریم : تماشا می کنی ، لذت می بری ، همین.
عاملی که باعث جذب شما به "هنری جان سخت" می شود این است که این محصول، تلفیقی از بازی های ویدیویی "ندای وظیفه Call of Duty" ،که به صورت نمای اول شخص بود و فیلم های نیمه هجوگونه و فوق خشن "پلیس آهنی" و "کرانک" است. فیلم با معیارهای شوکه کردن مخاطب ، تازگی داشتن و به هیجان آوردن، جان گرفته است اما چندان موفق نیست .
هِنری بیدار می شود و فورا با سوال پرسیدن استل مواجه می شود ، هنری از یک آزمایشگاه هوابرد که به یک تاجر خبیث به نام "آکان" (دانیلا کزلووسکی) تعلق دارد، فراری داده شده است . "آکان" رییس یک گروه از اوباش است که قدرت های عجیب دارد و می تواند با ذهنش اشیا را حرکت دهد . هنری که دست و پای راستش مکانیکی و رباتیک است ، به کمک "جیمی" ( با بازی شارلتو کاپلی ستاره فیلم "منطقه 9") در سطح شهر مسکو در حال فرار است ، خیّر مرموزی که در شکل و شمایل های مختلفی ظاهر می شود . ماموریت های هنری همیشه ساده است : همراهی با متحدانش ، استفاده از یک گوشی موبایل با جی پی اس ، و زدن ضربه های زیاد با قنداق تفنگ در طول مسیر.
اکنون می توانید نظر دهید که"هنری جان سخت" از یک حدی بالاتر نمی رود تا به عنوان یک فیلم عالیِ مناسب تماشای نیمه شب معرفی شود، و درمییابید اثری که در حال تماشای آن با دوستانتان هستید آن گونه صریح و غیر مانوس نیست که ذهن شما تصور می کرد . برای مثال، بخش زیادی از فیلم درباره هم جنس شدن و خصوصی سازی نیروی امنیت روسیه معاصر و مزدوران گروه ضربت متعلق به "آکان" و همچنین ماموران مخفی بخش های دیگر، است.پیچش داستانی فیلم بر این دلالت می کند که تماشاگران باید مسئله ای را درباره "هنری" قبول کنند که مسلم است نادرست و نامربوط است. اما فیلم، جزییات قابل قبولی را ارائه نمی دهد.
از همه این ها بگذریم چه کسی تاکنون از "شارلتو کاپلی" در چندین نقش استفاده کرده است؟ دیالوگ هایش در این فیلم به طرز عجیی ناجور و نامناسب است، محدوده احساساتش نامشخص است، و علاقه دارد هر خط از دیالوگ هایش را با اغراق و تاکید بیان کند ( که هرگز نمی توان حسش کرد) . سپس دوباره عملکرد آماتوری "کاپلی" باعث شده است تا هنگامی که در صحنه حضور دارد، یک نمایش جذاب ارائه دهد: او در هر صحنه ای که حضور دارد، جلب توجه می کند چون کسی نمیداند عکس العمل بعدی اش چیست. او شبیه جوانی های "کریستوفر واکن" است چون واکن هم هنگام حضورش در صحنه قوی و عالی عمل می کرد. "کاپلی" نقش پررنگی دارد چون او در نقش جیمی است، راهنما و همراهِ هنری در این دنیای خشنِ بی احساس و همانند بازی های ویدیویی.
به گزارش نقد فارسی هیچ دلیلی وجود ندارد که سوال کنیم چه چیزی باعث هیجان بخشیدن به اکشن "هنری جان سخت" می شود، چون اکشن فیلم به این افعال حرکتی محدود می شود : دویدن ، پریدن ، زخم خوردن! اگر در طول تماشای فیلم با خود "درامامین" (یک نوع ماده ی ضد حالت تهوع) همراه داشته باشید و خود را به درگیری های فراوان آن بسپارید، به احتمال زیاد از دیدن فیلم لذت خواهید برد .
هِنری بیدار می شود و فورا با سوال پرسیدن استل مواجه می شود ، هنری از یک آزمایشگاه هوابرد که به یک تاجر خبیث به نام "آکان" (دانیلا کزلووسکی) تعلق دارد، فراری داده شده است . "آکان" رییس یک گروه از اوباش است که قدرت های عجیب دارد و می تواند با ذهنش اشیا را حرکت دهد . هنری که دست و پای راستش مکانیکی و رباتیک است ، به کمک "جیمی" ( با بازی شارلتو کاپلی ستاره فیلم "منطقه 9") در سطح شهر مسکو در حال فرار است ، خیّر مرموزی که در شکل و شمایل های مختلفی ظاهر می شود . ماموریت های هنری همیشه ساده است : همراهی با متحدانش ، استفاده از یک گوشی موبایل با جی پی اس ، و زدن ضربه های زیاد با قنداق تفنگ در طول مسیر.
اکنون می توانید نظر دهید که"هنری جان سخت" از یک حدی بالاتر نمی رود تا به عنوان یک فیلم عالیِ مناسب تماشای نیمه شب معرفی شود، و درمییابید اثری که در حال تماشای آن با دوستانتان هستید آن گونه صریح و غیر مانوس نیست که ذهن شما تصور می کرد . برای مثال، بخش زیادی از فیلم درباره هم جنس شدن و خصوصی سازی نیروی امنیت روسیه معاصر و مزدوران گروه ضربت متعلق به "آکان" و همچنین ماموران مخفی بخش های دیگر، است.پیچش داستانی فیلم بر این دلالت می کند که تماشاگران باید مسئله ای را درباره "هنری" قبول کنند که مسلم است نادرست و نامربوط است. اما فیلم، جزییات قابل قبولی را ارائه نمی دهد.
یک نکته بسیار مهم تر این است که طراحی صحنه های اکشن قصددارد باشکوه جلوه دهد اما کاملا اینطور نیست. در واقع خیلی خوب هم نیست. صحنه های اکشن فیلم همانند قطعات موزیکال متوسطی است که گاه و بیگاه توسط یک گروه کُر پر سر و صدا نواخته می شود. هنگامی که هنری در سطح شهر می چرخد، فرارهایش ، ضربه هایش ، مشت هایش ، همه فاقد خلاقیت آنچنانی به نظر می رسند و فقط برای نشان دادن قتل بعدی اش ساخته شده اند. سپس هنری دو سرنگ آدرنالین به پاهایش تزریق می کند و سپس تلوتلو خوران بدون هیچ دلیل و ضرورت خاصی به دنبال قتل بعدی اش می رود. این صحنه نشان می دهد که سازندگان "هنری جان سخت" می دانند به دنبال چه بوده اند و چه فیلمی ساخته اند .
از همه این ها بگذریم چه کسی تاکنون از "شارلتو کاپلی" در چندین نقش استفاده کرده است؟ دیالوگ هایش در این فیلم به طرز عجیی ناجور و نامناسب است، محدوده احساساتش نامشخص است، و علاقه دارد هر خط از دیالوگ هایش را با اغراق و تاکید بیان کند ( که هرگز نمی توان حسش کرد) . سپس دوباره عملکرد آماتوری "کاپلی" باعث شده است تا هنگامی که در صحنه حضور دارد، یک نمایش جذاب ارائه دهد: او در هر صحنه ای که حضور دارد، جلب توجه می کند چون کسی نمیداند عکس العمل بعدی اش چیست. او شبیه جوانی های "کریستوفر واکن" است چون واکن هم هنگام حضورش در صحنه قوی و عالی عمل می کرد. "کاپلی" نقش پررنگی دارد چون او در نقش جیمی است، راهنما و همراهِ هنری در این دنیای خشنِ بی احساس و همانند بازی های ویدیویی.