به گزارش مشرق، از
همان روز که «برادران لومیر» دستگاه اعجاب انگیز «سینماتوگراف» را اختراع
کردند و سینما، به عنوان عالیترین شکل هنر قرن بیستم، در جامعه شروع به
فعالیت کرد، عشق و علاقه به هنر هفتم نیز آغاز شد و البته بازیگران این
عرصه، به چهرههای محبوب در میان مردم تبدیل شدند. از همان آغاز کار بود
که رفتار این چهرههای محبوب بر علاقهمندان این هنر، تأثیرگذار بود. مردم
با شادی بازیگران شاد و با اندوه آنها در فیلمها، غمگین و اندوهناک
میشدند.
نمونه
آن دوران، حرکات موزون «چارلی چاپلین» با آن جنب و جوش و با آن بالا و
پایین پریدنها بود که خنده را بر لبهای انسانهای مشتاق سینما مینشاند و
حس خوب آرامش را به آنها منتقل میکرد. چاپلین در آن زمان به عنوان سمبل
سینما شناخته میشد. نشانهای از یک هنرمند که با ایدههای جدید خود در
سینما، میتواند تا چه حد روحیه شاد بودن را در جامعه رونق دهد. «جمیز
دین»، «جینآرتور»، «جان وین» و بسیاری از بازیگران مطرح آن دوران به مردم
آن حس را منتقل میکردند و از تماشای بازی این بازیگران به وجد میآمدند و
برای مردم یک خط فکری مشخص، ترسیم میکردند.
اما
رفتهرفته فقط بازی بازیگران بر پرده سینما برای مردم ملاک نبود و رفتار
آنها در خارج از سینما نیز برای مردم مهم تلقی میشد. این موضوع، تمام
سینمای جهان را فرا گرفت و سینما در کنار نمایش، به مردم هر جامعه ایده
میداد.
در
همان آغاز کار سینمای ایران، مردم کشور ما، با این هنر ارتباطی عمیق پیدا
کردند و از آن زمان که اولین فیلم ایرانی با بازی بازیگران ایرانی روی
پرده سینما رفت، عشق و علاقه نیز در میان مخاطب ایرانی سینما شکل گرفت. در
واقع بازیگران از همان ابتدا نیز به عنوان الگوساز جامعه در میان مردم مطرح
بودند.
چسباندن
عکس بازیگر مورد علاقه به دیوار اتاق، گفتن تکهکلامهای یک بازیگر در یک
فیلم و نحوه لباس پوشیدن یک بازیگر ستاره سینما، اینها هم از علاقههای یک
مخاطب این حرفه به بازیگر مورد انتخاب خود در آن دوران بود. اما اکنون
شرایط به کلی تغییر کرده است.
دیگر
آن زمان گذشت که مخاطبان سینما به یک عکس یا یک تکهکلام اکتفا کنند.
امروز رفتار بازیگران از نگاه تیزبین دوستداران سینما دور نمیماند. مثلاً
فلان بازیگر صاحب فرزند شد یا فلان بازیگر شغل دومش چیست یا غذای مورد
علاقه این بازیگر چه میتواند باشد.
مخاطب
سینمای امروز، رفتار بازیگران را در جزئیترین مسائل الگوی خود قرار
میدهد و در زندگی خود، جاری میسازد. الگوسازی در جامعه یعنی دقیقاً همین
کار. اما نکته اینجاست که کدام الگو دردی از جامعه دوا میکند و در عوض
کدام مدل، موجب تخریب یک باور در میان مردم است. به عنوان مثال، حجاب در
جامعه ما امری است که به آن توجه فراوان میشود، اما هنجارشکنی در این مورد
به وضوح در برخی از بازیگران زن دیده میشود و یا تجملگرایی در زندگی یک
بازیگر، آسیبی جدی برای مردم یک جامعه به ارمغان دارد.
در
این مورد به مثالهای جزئیتر میتوان اشاره کرد. مثلاً مدل موی یک بازیگر
برای بسیاری از جوانان این دوره، الگوسازی میکند و یا بسیاری از
رفتارهای جزئی هنرپیشهها برای جامعه مدل تلقی میشود. شاید نمونه واضح
این امر، کشیدن سیگار توسط یک هنرمند مطرح باشد. به طور کلی کشیدن سیگار یا
استعمال هر ماده مخدر دیگر، توسط هر فرد، عمل ناپسندی است. اما هنگامی که
این عمل از یک بازیگر هنرمند سر بزند، قبح این کار چند برابر میشود و به
شدت جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد.
از
این موارد در میان هنرمندان، زیاد است. اما به راستی چقدر بازیگران به غیر
از بازی در مقابل دوربین و معروف شدن، به فکر فرهنگسازی مناسب در جامعه
هستند و تا چه میزان به این موضوع اهمیت میدهند؟
حال
باید به این نکته توجه داشت که تاثیر رفتار یک هنرمند، میتواند تا چه حد
بر رفتار جامعه تاتیرگذار باشد. از آنجا که ستارگان سینما به جریانی متصل
شدهاند که کوچکترین رفتار خارج از عرف آنها، بر تمام لایههای جامعه
اثرگذار است و در طرف مقابل، حرکات مثبت این قشر خاص، مانند حضور در مراکز
خیریه و جریانهای ملی مورد توجه و پیگیری قرار میگیرد، پس در مقامی مهم
قرار دارند و به نوعی فارغ از درخشش روی پرده سینما، همواره میتوانند در
نقشهای زشت و زیبای جامعه نیز حضور داشته باشند و نمایندهای شایسته و یا
مخرب برای حرفه خود محسوب شوند.