کد خبر 38913
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۰

دغدغه ده نمکي را مي دانم چيست و وجودم دفاع از اين آرمان است . ولي دغدغه من هم اين است که بايد به خوبي دفاع کرد

به گزارش وبلاگستان مشرق، حميد خاني پور که پيش از اين به نقد فيلم "جدايي نادر از سيمين" پرداخته و تاکيد کرده بود که ساخته اخير اصغر فرهادي فيلم هست اما سينمايي نيست، در يکي از مطالب اخير خود مدعي شده که 48 بار اخراجي هاي 2 را ديده است. وي در زمينه سه گانه اخراجي ها در وبلاگ "سينما و ديانت" نوشت: اخراجي ها بي برو برگرد پديده سينماي بعد از انقلاب است.

از همان ابتدا هم که فيلم ساخته شد جنجال و اتفاقات متعددي را از سر گذراند. با افتخار اعلام مي کنم که از طرفداران اخراجي هاي 1 و 2 هستم . براي تبليغ و دفاع از دو قسمت قبلي و مخصوصا قسمت دوم هزينه هاي گزافي را پرداخت کرده ام. از اينکه از اين فيلم دفاع کرده ام پشيمان نيستم ( با وجودي که هميشه مورد بازخواست و تمسخر هم قرار گرفته ام ) . با افتخار و از روي اعتقادات عميق قلبي اعلام مي کنم که اخراجي ها ارزشي ترين فيلم تاريخ سينماي ايران بعد از انقلاب است. همزمان با افتتاح وبلاگم ، براي اولين بار اخراجي ها دو را در جشنواره 1387 ديدم . اين فيلم چنان بر عمق وجودم اثر کرد که توصيف شدني نيست . عاشق اين فيلم شدم . برايم تعجب برانگيز بود که چطور يک رزمنده دفاع مقدس کارگردان شده و به خوبي فيلمي در راستاي اعتقاداتش را ساخته است.

با هرکس که مدعي است حاضرم مناظره کنم که همه چيز اخراجي ها يک و دو خوب بود و در خدمت ارزشهاي انقلاب و دفاع مقدس بود (دليل بيشتر مخالفت ها هم همين بود) و اصول سينما را هم تا حدود زيادي رعايت کرده بود.

با افتخار اعلام مي کنم که 48 بار فقط اخراجي ها 2 را ديده ام. بيست بارش را از قصد در سالن سينما ديده ام و با چشم خودم عکس العمل اقشار مختلف را حس کردم . دقيقا مي توانم دلايل فروش نجومي فيلم را بيان کنم . بعد از همان اولين ديدار از فيلم ، پيش بيني فروش بيش از 6 ميليارد را کردم و همين اتفاق هم افتاد . فيلم از ته دل ساخته شده بود و پاداشش را هم از مردم گرفت . مردم براي ديدار از فيلم نوعي جهاد کردند . صفهاي طويل صد نفري جلوي سينما عصر جديد را يادم هست که هر کدام به نمايندگي خويشاوندان بالاي ده بليط مي خريدند . مسلما فيلمي که از ته دل ساخته شده و خروجي اش هم ارزشي است جيغ شيطان را به صدا در مي آورد . همينطور هم شد . بدون دليل فيلم فحش مي خورد . نقدهاي غرض ورزانه و از روي حسادت را شاهد بوديم . به هر قيمتي فروش فضايي فيلم انکار مي شد و مردم احمق معرفي مي شدند . مصاحبه هاي متعدد و جنجالهاي زياد در جشنواره و بعد از جشنواره گواه کلام من است .

در اخراجي هاي يک حرف جديدي زده مي شد. ديدن افرادي لات گونه درجنگ به دل مردم نشست . يک شخصيت پردازي عالي با داستاني خطي و جذاب . فيلم ساده بود ولي صداقت داشت و اين همان خواسته مردم بود . موسيقي فيلم هنوز هم ماندگار است . مجيد سوزوکي هنوز نام دوم کامبيز ديرباز است . وقتي کامبيز ديرباز وارد استاديوم مي شود ( علاقه مند فوتبال است ) متوجه منظور من مي شويد که استاديوم تيم را رها کرده و يک صدا فرياد مي زنند ايول ايول داش مجيد و ايول. با قاطعيت مي گويم که تنها قهرمان يکه سينماي دهه 80 مجيد سوزوکي است.

نکته مهم ديگر اخراجي ها 1 تعميم دادن ارزشها به همه مردم بود . بستر را جنگ قرار داده بود ولي مردم را به هر صورتي در اين جنگ سهيم مي دانست . مردم براي اولين بار مشاهده کردند که کسي اعلام مي کند که رزمنده هاي جنگ به قدري معمولي بودند که شامل خلافکارها هم مي شدند . از زاويه ديد اينان به جنگ نگريسته بود. فيلم مي گفت باقي آنهايي که رفتند فرزند خود شما بودند و در راه خدا و کشورشان جنگيدند . يک صدا ايثار کردند و قرار است پاداششان را از خدا بگيرند . درس اول اسلام است که کمک را بدون منت بکنيد . در هر جايگاهي زميني باشيد و مردمي . ساده باشيد و از سياسي کاري دوري کنيد . مطمئن باشيد مردم هم شما را خواهند خواست . در راه خدا کردن به ظاهر نيست و به دل است . اخراجي ها همه اينها را داشت . بچه هاي جنگ را از جنس مردم نشان داد و به دل مردم هم نشست . برجسته ترين نکته اخراجي ها که ايدئولوژي اش را کاملتر مطرح مي کند سکانس معروف گزينش بود . اين سکانس بيشتر از همه سکانس ها مورد توجه شديد مردم قرار گرفت و همين سکانس ، ده نمکي را محبوب و مورد توجه قرار داد . گزينش که با زبان شيرين بايرام لودر به گوزينش تبديل شده بود در اين فيلم يک افشاگري بزرگ بود و البته جزو همان عناصر تعميم يافته فيلم محسوب مي شد . فيلم قضيه فيلتر شدن رزمنده ها را بيان مي کرد ولي مردم شبيه آن را در جامعه بعد از جنگ هم ديده بودند و با آن خورده حساب هاي زياد داشتند . انقلاب مردمي ما در همان ابتدا با گزينش و فيلتر شدن به انحراف کشيده مي شد . شايد مقتضيات زمان اينچنين بوده است ولي اگر کمي و فقط کمي مسئولين آن زمان ، سعه صدر امام ( ره) را داشتند انقلابمان مستحکم تر از الان مي شد . زندگي چه جوانهايي که سر همين مقوله گزينش متحول شد و در مواردي به سقوط کشيده شد . براي ورود به يک بخش کوچک بانکداري و دريافت آب باريکه ناچيز هزاران مانع بايد گذرانده مي شد ( آن هم موانعي که هيچ ربطي به رشته مربوطه نداشت ) . حقيقت است که تيک ارادت به نظام جمهوري اسلامي و شيعه علي بودن در فرمهاي استخدام يک مسئله صوري و رياکارانه و تشريفاتي بود و حوالي دوران استخدام چه آدمهايي که جهت پذيرش ، ريش ريا گذاشتند و مدتي را با تيپ ساده زيستند تا پذيرفته شوند و براي پيشرفت بعد از يافتن کار چه رياکاريهاي ديگر هم بايد انجام مي شد . اخراجي ها چنين مقوله انقلاب خراب کني را زير سوال مي برد . مخصوصا جايي که از ته دل مصطفي مي گويد به ريش نيست به ريشه است . اخراجي ها صادقانه ترين فيلم دهه اخير است . مردم هم غيرت دفاع جانانه از صداقت را دارند . اين فيلم صداي نيويورک تايمز و نيوزويک و .. را هم در آورد و اعلام کردند که اخراجي ها معادلات سياسي ما را بر هم زد . اخراجي ها سينمايي شده دين اسلام بود . خود کلمه اخراجي ها مترادف مستضعفين است . اسلام دين مستضعفين است . مستضعفين فقط فقرا را نمي گويند . چون ممکن است فقيري با پولدار شدن فرعون زمانش شود . مستضعف به مظلومين دور شده از فرصت ها گفته مي شود . به کساني که بدون امکانات و تجملات و پارتي و قدرت طلبي هاي دنيوي زندگي مي کنند و دلي دارند هم چون فطرت پاکشان که تشنه حقيقتند و غير آن را برنمي تابند . دين اسلام دين فطرت انسانهاست و کلامش بر فطرتهاي پاک مي نشيند به طوري که براي حفظش جان هم داده مي شود . اخراجي ها صداقتش در راستاي ارزشهاي اسلام بود . يک مقوله کاملا فطري را به زبان تصوير ترجمه کرده بود . اسلام ديني است که تفاله هاي قلمرو طاغوت را نجات مي دهد . اخراجي ها نمايشگر خودنمايي مهره هاي طرد شده از اجتماع بود که درظاهر ممکن است لوتي و خدا نشناس باشند ولي در عمل از مدعيان پر هياهو برترند .

در کوي نيک نامان ما را گذر ندادند گر تو نمي پسندي تغيير ده قضا را

دشمني هاي ديگر فيلم به خاطر مضمون نبوده است بلکه به خاطر شخص ده نمکي بوده است . اصولگرا توقع نداشت شخصي مثل ده نمکي چنين فيلمي بسازد و با الفاظي همچون لات قداره کش بودن ده نمکي خواستند تاثير اثر را از موثر جدا کنند . مخالفان هم که با پيش کشيدن سوابق ده نمکي در عرصه سياست خواستند مضمون اثر را به رزومه موثر ربط دهند و آن را خدشه دار کنند .

عوارض جانبي اين فيلم براي دشمنانش زياد بود و تا الان هم ادامه دارد . سوزش خيلي ها فروکش نکرده و براي از بين بردن صداي هنرمندان ارزشي به هر کار ممکني دست مي زنند . ده نمکي براي ساخت اخراجي ها 1 ديده هاي خود را به تصوير کشيد و در اخراجي ها دو شنيده هاي هم نسلانش را ساخته بود که بر خلاف نظر برخي تحليل گران از قسمت اول خوش ساخت تر و سينمايي تر در آمده بود . احساس مردم به غير از صحنه هاي مختلف گريه و خنده متعدد در حين سوراخ شدن عکس صدام توصيف نا شدني است و خلاصه اينکه جريان سينمايي اخراجي ها يک جريان بزرگ و تاثير گذار است که در تاريخ سينما ثبت شده است .

و اما اخراجي ها 3

ابتدا احسنات اين قسمت را بگويم که متاسفانه کم هستند . ده نمکي براي تکنيک و کيفيت ساختاري تلاش خود را کرده است . به هر دليل ممکن و غير ممکني عجولانه کار کرده ولي خوب کار کرده است . ظاهرا کار گروهي مي کند ولي در حقيقت تنها است . مديريت هزاران نفر به عنوان سياهي لشگر آن هم در داخل شهر يک حرکت جديد است که بايد مورد توجه قرار بگيرد . فيلمبرداري فرشاد گل سفيدي عالي است . فيلمبردار جواني که آينده درخشاني دارد و به خوبي ذوق هنري و جسارت را در کارش مي توان ديد . فقط تنها جرمش جوان بودن است . تدوين گر جوان و گمنام فيلم در راستاي انسجام دادن پلان ها و شاتهاي بسيار زياد فيلم خوب تلاش کرده است و تنها نقصش يک دست نبودن کارش در کل فيلم است . اخراجي ها 3 يک سکانس ملتهب و قابل توجه دارد که کاش دائما در کل فيلم همچنين چيزي را ادامه مي داد و آن سکانسي است که ايران با مادرش صحبت مي کند و با ديالوگهاي شلاقي خود پدر را ناراحت مي کند و پدر شيميايي شده که سردار رسولي نام دارد از روي ويلچر سقوط مي کند و قرار مي شود که به بيمارستان انتقال يابد . اخراجي ها 3 بعد از چند مورد مثبت ديگر موارد مثبتش تمام مي شود و علاقه مندان خود را به هيچ وجه راضي نمي کند .

يا من اشتباه مي کنم و يا مسعود ده نمکي . ولي قسمت سوم تريلوژي اخراجي ها 3 با دو قسمت قبلي فرق دارد . يا دو قسمت قبلي فيلمهاي ده نمکي هستند سومي را کسي ديگر ساخته و يا برعکس سومي بيانگر ذات ده نمکي است و دو قسمت قبلي به صورت اتفاقي و بدور از خواسته ده نمکي خلق شده اند . اصرار ده نمکي بر فيلمنامه نويسي و کارگرداني و تهيه کنندگي و کلا تک روي غير قابل توجيه است . نوشتن فيلمنامه اي در مورد مسايل روز به يک مشاور اجتماعي و حداقل يک نسل سومي نياز دارد . آرايش سياسي نظام مثل سابق نيست و نمي شود با نگاه اصلاح طلبي و اصولگرايي به حوادث سياسي اکنون نگاه کرد . قسمت سوم ، تمام خوبي هاي دو قسمت قبلي را کنار گذاشته است . بدتر از همه اينکه مانند دو قسمت قبلي آرمانگرا نيست . فيلم ارزشي راه بازکن است ( شهيد آويني ) . قسمت سوم راهي باز نمي کند . خودش هم گمراه است . دشمن شناسي نمي کند . هدفمند نيست . داستان ندارد و يا دارد و لکنت شديد دارد . ناتوان است و برش ندارد . تاثير گذار نيست چون اصول دراماتيک را رعايت نکرده است . اين فيلم يک دهم گريه مادر مجيد در قسمت دوم نمي تواند بگرياند . يک دهم سکانس رزمنده هاي فرو شده در خاک اردوگاه اسارت نمي تواند احساسي کند . يک دهم طنز اخراجيهاي ماقبل نمي خنداند .

شايد کارگردان هدفش القاي سردرگمي نسل جديد باشد ولي سردرگمي در شخصيت ها بايد جاري شود نه در گفتمان و زبان فيلم . ايده فانتزي بودن انتخابات براي خلق موقعيت هاي کميک عالي است ولي پرداخت همين فضاي فانتزي فرمول هاي اساسي مي طلبد که رعايت نشده است . اگر قرار است تلخي بديها به مردم القا شود و کار حالت گزنده داشته باشد بايد قيد ديالوگهاي صرفا خنده دار فيلم زده مي شد . مثل دو قسمت قبلي ، طنز در خدمت ايدئولوژي و اعتقادات نيست . طنز ها راه خود را مي روند و داستان سردرگم هم راه خودش را . کاراکترها همه چرت و پرت مي گويند . عامل فروش دو قسمت قبلي آرمان گرايي و پشتوانه فکري بود . در اين قسمت آرمان کنار گذاشته شده و همه براي فروش بيشتر فيلم تلاش مي کنند . در اين فيلم دو کاراکتر رقابت انتخاباتي براي جلب مردم تلاش مي کنند ولي من سه کاراکترديدم . کاراکتر سوم خود ده نمکي است که به هر قيمتي مي خواهد مردم به او راي بدهند . اين حس زماني برايم بيشتر شد که شريفي نيا مي گفت : نمه نمه اگه راي بيارم برا همتون سنگ تموم مي زارم .

در قسمت هاي قبلي ده نمکي مردم را به خدا دعوت مي کرد و براي خودش چيزي نمي خواست ولي در اينجا مردم را به سمت خودش دعوت مي کند و غوطه ور شده در نوعي غرور از مردم تمنا مي کند من را ببينيد . ما گرايي دو قسمت قبلي شديدا به من گرايي تبديل شده است . باور کنيد اين همه جمعيت و چند باره نشان دادن و تجملات و ليزر و ديسکو نياز نبود . يک اشارت کافي بود تا به بيننده القا شود نامزد ها براي جلب توجه جوانان و مردم به سطحي ترين عناصر متوسل مي شوند و طرفداران هم فقط شور دارند و جهت تخليه هيجان هواخواهي مي کنند و طرفداري شان همچون طرفداري فوتبال است .

نفس لب به لب اخراجي هاي 2 ابتذال نبود . در خور صحنه بود . طنز موقعيت و کلامي را توام داشت ولي استفاده از اين ديالوگ در اين قسمت صرفا ابتذال است . آنهم کپي ديالوگ بهزاد محمدي در تئاتر قهوه خانه زري خانم که بدون هيچ خلاقيت و موقعيت سنجي در فيلم گنجانده شده است .

از ضعف شخصيت پردازي هر چه بگويم کم است . ده نمکي اصلا حواسش به مجيد سوزوکي نيست . اخراجي هاي قبلي حسنشان قهرمان پروري بود که در اين قسمت اين حسن وجود ندارد . مجيد شهيد شده است ولي شهد شهادتش را نمي بينيم . وضعيت رجال سياسي خوب نيست ولي اينقدرها هم بد نيست . ظلم سياست مداران قدرت طلب به هيچ وجه خنده دار نيست . مقوله ظلم يک مقوله جدي است . مهمترين دليل ظلم برخي سياست مدار ها اين است که فرهنگ دفاع مقدس را درک نکرده اند . پيام فيلم همين است ولي در بيانش نا موفق است . دليل اصلي عدم انتقال فرهنگ دفاع مقدس بايد حلاجي مي شد . سياستمداران مانند رزمنده ها خاکي نيستند . خود را در معرض حمله دشمن نمي بينند که دائما مواظب باشند . صلاح و مصلحت ها اجازه نداده آدمها نقد شوند و درست هم نقد شوند . عناصر رياکارانه زيادي به وجود آمده که رجال براي پذيرش و نفوذ به داخل سيستم از آن بهره جسته اند . اگر در جنگ براي روي مين رفتن رقابت بود الان براي حذف کردن رقابت است . صرفا اين دغدغه اخراجي ها 3 قابل تحسين است و اصلا اگر در بيان اين دغدغه به خوبي عمل کرده بود اين قسمت از دو قسمت قبلي هم بهتر و تاثير گذار تر مي بود . ولي اجراي اين دغدغه شديدا لنگ مي زند و سوژه بسيار جنجالي فيلم را خراب کرده است . چه بسيار موقعيت هايي که مي شد در اين قسمت گنجاند و ده نمکي از خيرشان گذشته است . مشکل رجال سياسي از ابتدا اين بوده که خود را مقدس جلوه داده اند و مخالفان خود را به نمايندگي سرخود از انقلاب به همه چيز ربط داده اند . دست غبار آلود کنندگان باز بوده و فعاليتشان را بيشتر کرده اند . صادقان از گود خارج شده اند و قدرت طلبين لابي کن وارد عرصه شده اند . دغدغه شخصي ده نمکي تعميم داده نشده و در همان حالت شخصي باقي مانده است . ما بايد اخراجي هاي اين دوره را مي ديديم ولي همان اخراجي هاي قبلي را مي بينيم . خيل عظيمي از جوانان بيکار و الاف و جاهل به دليل نداشتن الگو راه راست را گم مي کنند . بايد جوان اخراجي اين دوره به تصوير کشيده مي شد . نشان دادن خيل عظيم اخراجي ها به صورت سياهي لشگر و ابزاري دردي دوا نمي کند . بايد با شخصيت پردازي دقيق حلاجي شود که چه شده است جوان امروز، از انتخابات فقط تخيله هيجان مي خواهد و نه تامين نظرات و پاسخگويي سوالات . هم اکنون يک الگوي مناسب براي زندگي جوانان وجود ندارد . براي زنان که اصلا الگويي نيست . مثلا هنرپيشه ها الگوي مملکت هستند که خدا را شکر در همان سال اول مشغول عقده گشايي کمبودهاي جواني مي شوند . سياستمداران هم که بدشان بدند و خوبشان هم با تخريب ها تاثيرشان کمتر مي شوند . شما هر الگويي را در مملکت نام ببريد نقص هايي را از آن پيدا مي کنيد .

براي برگشتن به شور وحال ابتداي انقلاب بايد توجه مديريت جامعه کشور به سمت کل جامعه تعميم پيدا کند و عناصر عمومي به عناصر خصوصي تبديل نشوند . اسلام که دين همه است مال همه باشد و عده اي مسلمان تر نباشند . همه احساس تعهد کنند و عده اي خاص متعهد نباشند .

اخراجي هاي جديدي که بايد به تصوير کشيده مي شداين قشر افرادند . افرادي که براي طرفداري از هر چيزي و پيروي از هر مسلکي بايد هزينه پرداخت کنند . رهبر يک مملکت را انحصاري کرده اند و خارج از خود را اخراج مي کنند و بعد به بهانه هاي مختلف همه مردم به غير از خود را دشمن و ضد انقلاب معرفي مي کنند . با آنانکه اين تنها الگوي قابل اعتماد و پدر گونه را قبول ندارند کاري ندارم ولي افراد بسياري را مي شناسم که ذاتا انسانند و تعهد و عشقشان به نظام وصف نشدني است . فقط جرمشان اين است که تظاهر نمي کنند و عشقشان نامحسوس است . مي خواهند از ته دل براي کشورشان و اعتقاداتشان کار و تلاش کنند ولي خودسري ها و تک روي هاي برخي بلند صدايان آنها را از انجام وظيفه باز مي دارد و در برخي موارد به علت رعايت نکردن عناصر ظاهري انگ هاي مختلف هم نصيبشان مي شود . اخراجي هاي جديد آنهايي اند که فقط به جرم صداقت و پاکي نبايد کار کنند . اخراجي هاي جديد به گونه اي اخراجي مي شوند که راه برگشت هم نداشته باشند . صد رحمت به زمان جنگ که اخراجي هايش را مرتضاهايي ضمانت مي کردند تا برگردند و خود را اثبات کنند . اخراجي امروز را چنان تخريب و حذف مي کنند که راهش را گم کند و صدايش هم در نيايد .

در قبال فرهنگ دفاع مقدس دو نوع ديدگاه تخريبي در سينما وجود دارد . يکي دشمني کردن با ذات دفاع مقدس و ديگري بد دفاع کردن از آن است . اخراجي هاي يک و دو يک دفاع جانانه از دفاع مقدس بود ولي اخراجي ها 3 تا حدودي به سمت بد دفاع کردن مي رود . دغدغه آقاي ده نمکي را حداقل بنده مي دانم چيست . در جشنواره دفاع مقدس با بغز در گلو مانده از اجحاف به شهدا و جانبازان و آرمانها سخن گفت . گفت که تبليغات دشمنان دفاع مقدس گونه اي است که جانبازان را تا حد دزد و خيانتکار هم معرفي کرده اند. دغدغه ده نمکي را مي دانم چيست و وجودم دفاع از اين آرمان است . ولي دغدغه من هم اين است که بايد به خوبي دفاع کرد . تا ما هم مانند کشور روسيه مجسمه قهرمانان جنگمان را در ميادين اصلي شهر داشته باشيم تا عروس و داماد ها اولين روز زندگي شان را در کنار آنها بگذرانند .

عمق جسارت سياسي فيلم به اندازه بند انگشت است . سوژه خوبي هدر رفته است . سکانسهاي تاثير گذار تر و بفروش تري از کليپ ها مي شد ساخت . فيلم مي خواهد با انتقاد کردن از همه جناح ها خود را فراجناحي نشان دهد ولي از جناح سياسي هم فراتر نمي رود .

اخراجي ها 3 اصلا زمانه را درک نکرده است و با زمان حال به روز نشده است . سرد است و گرما ندارد . مثل دو قسمت قبلي دلبر و دلشکن نيست . فيلم به اصطلاح در نيامده است . خود فيلمساز هم به اندازه قبل به مخلوقش تکيه نکرده و اعتقادي به اثر ندارد . شرکت نکردن ده نمکي در نقد و بررسي جشنواره و بعد از جشنواره گواه حرف من است . اشتباه است که مخالفان اين قسمت را بازخواست کنيم . مخالفان اصلي مضمون اخراجي ها کار خود را توانسته اند انجام دهند . توانسته اند صلابت اخراجي ها را کم کنند . به اين دليل در جلسه اي ماقبل جشنواره فيلم فجر منتقداني تصميم گرفتند که سياست سکوت را در قبال اين فيلم پيشه کنند . قاطعانه مي گويم مخالفين اين قسمت به هيچ وجه غرض و مرضي ندارند و هيچ ارتباطي با مخالفان دو قسمت قبلي ندارند . مني که موافق بودم انتقاد دارم با اينکه به خدا عوض نشده ام . مي توانم ثابت کنم که ده نمکي عوض شده است ( شايد اشتباه مي کنم . ده نمکي همين چيزي است که الان هست و در دو قسمت قبلي عوض شده بود ) . مهم اين است که من را آقاي ده نمکي به خوبي مي شناسد . من نه فرزند حاجي گرينفم . نه از پولداري در حال ترکيدن . نه به جريان ضد انقلاب وصل هستم . همه آنچه نظرم در مورد فيلم است را گفتم و به آن باور دارم . رياکارانه و چاپلوسانه تبليغ نکردم و غرض ورزانه و از روي بغز تخريبي نکردم . فعلا آلوده روابط پشت پرده نقد نشده ام و با اندکي پول اعتقاداتم را زير پا نمي گذارم . اصولي را سر لوحه خود قرار داده ام و پيگيرش هستم و بايد طوري در مورد مسايل پيراموني صحبت کنم که يک سال بعد هم آن را قبول داشته باشم و دفاعش کنم و مثل سايرين حرف هاي گفته خود را تکذيب نکنم . مهم اين است که من عوض نشده ام و همان حس عاشقانه را نسبت به سينما و دين نابم دارم و اگر انتقادي از مسائلي دارم به خود صاحبان مسائل مربوط است . همين الان که مخالف اين قسمت از اخراجيها هستم غيرت مسلماني و تعصبم به مضمون اصلي اخراجي ها و شخص آقاي ده نمکي اجازه نمي دهد در برابر مخالفين سکوت پيشه کنم . اصلا رفتار غير انساني برخي روشنفکرين قابل قبول نيست که ديدن اثري را تحريم مي کنند و يا براي کم کردن اثرش فيلم را به صورت پرده اي قاچاق مي کنند . اخراجي ها تا الان کار بزرگي کرده است و ظرفيت تبليغات گسترده و حمايت از جانب دولت و حکومت را هم داشته است . حداقل کاري که کرده اين است که ظرفيت اقتصادي سينماي ايران را اثبات کرد و سطح توقع خيلي ها را بالا برد و عده بي شماري خواب در غفلت و نا اميد را بيدار کرد . ولي آقاي ده نمکي بداند که هر کس محبوب عده اي شد مسئول آن عده دوستدار است . چه برسد به ده نمکي که حدود 5 ميليون را جذب اثر قبلي اش کرده بود . 5 ميليون نفر ، جمعيت برخي کشورهاست . پس ده نمکي به نوعي يک مسئول بزرگ سياسي - فرهنگي است . من و امثال من به او راي داده ايم و تا زماني که در راستاي راي و نظرمان باشد پشتيبانش هستيم . در مواردي تا جاي ممکن از مسئولمان سئوال مي کنيم و نظر مي دهيم و اگر بدتر از توقعمان شد بازخواستش هم مي کنيم . وظيفه مسئول فرهنگي من بايد پاسخگويي به من باشد .

فيلم فروش خوبي خواهد داشت ولي با قيمت 4000 توماني سينماها . با احتساب 1500 تومان قيمت بليط زمان اخراجي ها 2 فروش امسال بايد دو برابر فروش قبلي باشد تا تازه به تعداد مخاطبان قبلي برسد . در غير اينصورت مردم نشان داده اند که توقعات بالا آمده شان جواب داده نشده است و تنها دليل ديدن قسمت سوم هم پيگيري سرنوشت برو بچه هاي اخراجي بوده است . ده نمکي هم بايد متوجه بشود که اخراجي هايش را به درستي ادامه نداده است و به جاي پرداختن به حاشيه ها و جنجال سازي و دشمن تراشي و سياسي کاري به نگارش فيلمنامه قدرتمند فکر کند و جنبه فرهنگي کارش را افزايش دهد تا با اثر بعدي اش ، آرمان هاي ديني و ملي اش را قاطعانه دنبال کند .

اخراجي ها3 نظام نيست و ضد اخراجي ها 3 هم ضد نظام نيست . پيام فيلم وحدت است ولي اتحاد را بايد با استقلال و آزادي آدم ها خواست . نه با دادن شعار و تفاوت رفتار از حرف تا عمل.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس