طبق این گزارش، سه نفر از مقامات ارشد ایرانی اعلام کردند که ظریف در دیدار با «جان کری» وزیر خارجه آمریکا در چندین نشستی که در هفتههای اخیر داشتهاند، نگرانی خود را در میان گذاشته است و این مقامات همچنین اعلام کردند که ایران این مسئله را با قدرتهای گروه 1+5 نیز در میان گذاشته است.
پیش از این هم در برخی موارد اطلاعاتی منتشر شده بود که حکایت از این داشت که آقای ظریف، به طرف غربی در خصوص تاثیرات عدم نتیجه مذاکرات بر نتایج انتخابات مجلس هشدار داده است.
به هر روی، به نظر میرسد در خصوص آنچه رویترز مطرح کرده است، موارد ذیل قابل طرح و بررسی باشند:
1- خبر رویترز میتواند صحیح نبوده و تکذیب شود. رویترز و رسانههای جریان غالب بهطور عام، اخبار مربوط به ایران را بهصورت جهتدار و مغرضانه منتشر میکنند و باور بسیاری از اطلاعاتی که در خصوص ایران در این رسانهها ارائه میشود، میتواند با تردید و بدبینی همراه باشد. بر این اساس، اگر رویترز مطلبی را به ظریف نسبت داده، معنای آن صحت قطعی آن مطلب و مدعا نیست؛
2- خبر رویترز صحت داشته باشد یا نه، بیانگر وجود رویکردی در نزد رسانههای غربی است که بر اساس آن، گویا دولت جناب آقای روحانی – که برآمده از رای مردم و تنفیذ رهبری است – منبع قدرت را جایی دور از مرزهای جغرافیایی ایران میجوید. بدیهی است که دولت محترم خود باید در این خصوص چارهجویی کرده و با موضعگیریهای صریح فرصت این شبههافکنی را از رسانهها و تحلیلگران غربی بگیرد. اگر چنین نشود، هزینههای این امر بیش از هر شخص یا نهادی، متوجه دولت محترم است؛
3- متاسفانه برخی سابقههای نسبت داده شده به وزیر محترم امور خارجه، از برخی گفتهها تا برخی رفتارها، باعث شده تا اینگونه خبرها یا شاید خبرسازیها جدی تلقی گردند. برای رفع شبهات، نیاز به تغییر رویکرد از جانب ایشان وجود دارد، از کنترل پیادهرویها گرفته تا کنترل کلمات؛
4- بد نیست به این نکته مهم اشاره شود که در صورت صحت ادعای مشکوک رویترز، متاسفانه باید گفت که تیم هستهای ایران دست خود را بهطور کامل برای طرف مقابل رو کرده و در نتیجه راه را برای حداکثر امتیازگیری توسط طرف مقابل باز کرده است. با چنین ابراز ضعفی، که بر اساس آن بقا یا عدم بقای یک دولت به نتیجه مذاکرات گره زده شده است، طرف مقابل چرا نباید امتیاز بیشتری طلب کند. هزاران سال قبل، «توسیدید» گفته بود که اقویا آنچه را بخواهند انجام میدهند و ضعفا آنچه را باید تحمل میکنند. این قانون آهنین رئالیسم فقط در جنگهای پلوپونزی حاکم نبوده و اکنون هم اگر چشم بچرخانیم، نمونههایی از آن را میبینیم. در جهانی که قدرت محور اصلی نظم بینالمللی است، «اشک کباب موجب طغیان آتش است».
5- خوب است هم رویترز و هم برخی افراد و جناحهای سیاسی در داخل ایران بدانند که سرنوشت هیچ دولتی در ایران به مذاکرات هستهای گره نخورده است، نه دولتهای قبلی و نه دولت جناب آقای روحانی. به نتیجه رسیدن مذاکرات با توافقی ضامن حقوق هستهای ملت و از میان برنده تحریمهای ضدایرانی، خواست همه نیروهای سیاسی وفادار به انقلاب است، اعم از نیروهای حاضر در دولت و نیروهای منتقد دولت. اگر هم مذاکرات به نتیجه نرسد و توافقی حاصل نشود، باز هم ایستادگی تیم هستهای، پیروزی بزرگی برای تمام نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی است، اعم از نیروهای درون دولت و خارج از آن. با این اوصاف، سرنوشت دولت فعلی نیز به این مذاکرات گره نخورده و ایستادگی این دولت در برابر زیادهخواهیهای طرف مقابل، نهتنها به «مرگ سیاسی» منجر نمیشود، بلکه عزت سیاسی آن را از پی دارد؛
6- نظام اسلامی حتما بر ایستادگی بر حقوق هستهای ملت ایران ادامه خواهد داد و حتما هرچه در توان داشته باشد را برای درهم شکستن تحریمهای غیرقانونی واشنگتن و اروپا علیه ایران بهکار خواهد بست. این نکتهای است که طرف مقابل ایران در مذاکرات و همچنین برخی افراد در داخل کشور نباید از یاد ببرند.