مؤتمن گفت: در سی سال اخیر جشنواره‌های مطرح وجهه هنری‌شان بسیار کمرنگ شده و بیشتر سیاسی و تجاری شده‌اند. امروز به ندرت فیلمی در کن، برلین و... جایزه می‌گیرد که نامش در یادمان بماند.

به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از فارس،‌ فرزاد موتمن کارگردان به همراه شفیع آقامحمدیان رییس مرکز گسترش مستند و تجربی در نشست نسبت سینمای ما با جشنواره های خارجی در خبرگزاری فارس شرکت کردند.


*بحث را از مباحث کلان فرهنگی-سینمایی آغاز کنیم؛ در ابتدا بفرمایید به طور کلی نسبت سینمای داخلی ما را با جشنواره های خارجی و بین المللی چگونه ارزیابی میکنید؟

 

شفیع آقامحمدیان: بنده همیشه از کارهای ژورنالیستی پرهیز کرده ام و اعتقاد دارم ضربه ای که سینمای ما میخورد، از همین نگاه ژورنالیستی و پر هیجان است. اما این جلسات شما با ژورنالیستی فرق دارد و تاثیرات مثبتی خواهد گذاشت و جریان تازه ای را در این مسیر به وجود خواهد آورد...

به طور کلی جشنواره ها در سراسر دنیا ویترین آن کشور محسوب میشوند. بعضی کشورها سیاست ها و برنامه هایشان را به طور پر رنگ در جشنواره هایشان دنبال میکنند و بعضی جاها کمی کمرنگ. وقتی از جشنواره تعبیر ویترین یک کشور میکنیم پس نباید انتظار داشته باشیم از سیاست آن کشور جدا باشد. ضمن اینکه به نظر من مهمتر از حضور در این نوع جشنواره ها، اکران گسترده خارجی است. ما اگر بخواهیم فرهنگ مان را صادر کنیم باید ابتدا اکران جهانی برایمان مهم باشد و بعد جشنواره. جشنواره میتواند محلی باشد برای بازاریابی اما ثابت شده ما سخت میتوانیم با آن ارتباط نزدیک برقرار کنیم زیرا هر کشوری سیاست گذاری خاص خودش را دارد و کشوری مثل آمریکا حتی نسبت به کشورهای اروپایی هم نگاه های متفاوتی دارد. آلمان را یک جور تحلیل میکند و فرانسه را طور دیگر. یا فرانسه، که جشنواره ی "کن" را به محل جولان سرمایه داران سینمایی تبدیل کرده و "بازار فیلمش" را در اولیت قرار داده. بحث فرهنگی در جشنواره کن شاید در رتبه های سوم و چهارم قرار بگیرد مثل مابقی جشنواره ها.

 

* یکی از مستندهای ما را شخص دبیر جشنواره تبلیغ کرد

*یعنی وجهه سیاسی جشنواره ها پر رنگ تر از وجهه فرهنگی شان است؟

 

آقامحمدیان: بله، هرچند استفاده فرهنگی هم میکنند اینطورر نیست که تماما ً سیاسی باشد. به طور مثال یکی از معتبرترین جشنواره های سوییس که در سطح جهانی جشنواره ی الف محسوب میشود فیلمی از ایران را پذیرفته بود که نو آوری جذابی داشت. یا درباره کارگردانی ایرانی که چندین فیلم در مورد محیط زیست ساخته بود، بلافاصله از آن جشنواره با من تماس گرفتند که می‌خواهند برای تمام فیلمهای این کارگردان نمایش ویژه بگذارند. ما قبول کردیم و این نمایش برگزار شد و دیدیم که غیر از مخاطبان ثابت جشنواره، مدیران آن جشنواره با دو اتوبوس تعدادی دانش آموز برای دیدن این مستندها به سالن آورند. یعنی از فیلم ما که در مورد محیط زیست بود، بهره برداری فرهنگی خود را کردند و جالب است بدانید در اتفاقی بی سابقه قبل از نمایش این مستند، دبیر جشنواره روی صحنه رفت و فیلم را پرزنت و تبلیغ کرد. ما هم احتمال دادیم به همین خاطر شاید فیلم ما جایزه بگیره اما نگرفت. یعنی بهره برداری فرهنگی خودشان را کردند اما از جایزه خبری نبود.

* موتمن: سینمای ما باید راهی برای به دست آوردن بازار و اکران گسترده جهانی پیدا کند

 

موتمن: نکته اول این است که اصولا فیلمساز موقع فیلم ساختن تنها به فیلمی که می سازد فکر میکند نه شرکت در جشنواره های داخلی و خارجی اما مطمئنا فستیوال های بین المللی مهم و شرکت در آن اتفاق مثبتی است. هم برای فیلمساز و هم برای کلیت سینمای ما. جشنواره ها مکانی هستند برای آنکه ما فیلم هایمان را در سرتاسر دنیا نمایش بدهیم و تماشاچیان خارجی ببینند و با هم به گفت و گو بنشینیم. نمیتوانیم بگوییم این جشنواره ها تنها به دلایل سیاسی ما را می پذیرند و جایزه میدهند یا در مقابل بگوییم کاملا غیرسیاسی اند و تنها ویژگی های هنری-فرهنگی ما آنها را جذب میکند. جشنواره ترکیبی از همه اینهاست. مثل هر پدیده ای ناهمگون است و یک پارچه نیست و احتمالا سیاست های خیلی سفت و سخت و نفود ناپذیر هم نداشته باشد. من می شنوم که بعضی میگویند فستیوال های خارجی نهادهای استکبارند. مگر سازمان ملل و شورای امنیت نهاد استکبار نیستند؟ جشنواره ی کن اگر هم نهاد استکبار باشد، از شورای امنیت که خطرناک تر نیست! ما در سازمان ملل حضور پیدا می کنیم و از تریبون آن استفاده می کنیم.

با این حال حرفهای آقامحمدیان را تایید میکنم که تا زمانی که ما فیلم هایمان اکران عمومی در سراسر دنیا نداشته باشند سینمایمان نمیتواند در دنیا به جایی برسد. حضور در جشنواره ها برای خود آن فیلمساز و آن فیلم نتیجه مثبت دارد و جایزه اش شامل کلیت سینمای ایران نمیشود. سینمای ما باید راهکاری پیدا کند برای به دست آوردن بازار و اکران گسترده جهانی.

*اما عده ایی صرف حضور در جشنواره ها و جایزه گرفتن برایشان کافی ست...

 

 

 

آقامحمدیان: شاید یک فرد استثنا ً همه نگاهش به سوی جشنواره و جایزه گرفتن و این حرفها باشد، اما به هر حال هر فیلم سرمایه گذار و تهیه کننده خودش را دارد و آنها هم هر جور شده خواهان اکران عمومی فیلم و بازگشت سرمایه شان هستند. قطعا برای اکثریت اهالی سینما اکران عمومی فیلمشان مهمتر از حضور صرف در جشنواره هاست.

* موتمن: جشنواره‌ها برای برقراری ارتباط بین فیلمهای خاص و توده های مردم بوجود آمدند

موتمن: اگر بخواهیم به طور دقیق این موضوع را بشکافیم باید به تاریخچه جشنواره ها و دلیل پدید آمدنشان نگاه کنیم. پیدایش جشنواره ها بر می‌گردد به دهه سی و چهل. هر چند ونیز در دوران موسیلینی یعنی در دوران فاشیستها شکل گرفت که عجیب است. احتمال دارد در پیدایش ونیز پسر موسیلینی -که ضد پدرش بود و عشق به سینما داشت و دستیاری ویینسنتی را کرده بود- نقش پر رنگی داشته باشد. پسری که بعدها به دلیل نگاه فاشیستی خانواده و پدرش، با آنها قطع رابطه کرد. اما در حالت کلی جشنواره ها از همان موقع پدید آمدند و در دهه شصت و هفتاد شکل رسمی و اصولی خود را پیدا کردند. علت پیدایش جشنواره هایی مثل کن و برلین و ونیز و سن سپاستین و... هم این بود که بین فیلمهایی خاص، با توده های مردم ارتباط برقرار کنند. ارتباط بین مردم و فیلمهایی که کلیشه و تکراری نیستند و به سینمای بدنه تعلق ندارند و احیانا تجربی ساخته شده اند. به همین خاطر می‌بینیم در همان سالها جشنواره کن نخل طلایش را به "ماجرا"ی آنتونینی داد تا آنتونیونی را به توده های گسترده ی مردم بشناساند. یا در سالی دیگر نخل طلا را به تروفو دادند تا جریان "موج نو" را به مردم معرفی کنند.

* موتمن:جشنواره های مطرح در بیست-سی سال اخیر ملاحظه کار، سیاسی و تجاری شده اند/به ندرت جشنواره های کن و برلین و سن سپاستین به فیلمی جایزه بدهند که آن فیلم در یادمان مانده باشد

به نظر می آید در آن سالها جشنواره های خیلی مترقی بودند و به ارتقاء سینما کمک می کردند. به طور دقیق و قطعی نمی توانم اظهار نظر کنم اما به عنوان به مخاطب تصورم بر این است که در بیست سی سال اخیر جشنواره ها و فستیوال های مطرح، روند دیگری را پیش گرفته اند. جشنواره هایی که وجهه هنری شان بسیار کمرنگ شده و بیشتر و بیشتر ملاحظه کار و محافظه کار و سیاسی و تجاری و صنعتی شده اند. امروز به ندرت می بینیم جشنواره های کن و برلین و سن سپاستین به فیلمی جایزه بدهند که آن فیلم چند سال دیگر در یادمان مانده باشد. از آن سو در این روزها فیلمسازهایی که فیلمهای درجه یک می‌سازند از سوی جشنواره های مطرح به کلی نادیده گرفته میشوند. همانطور که دو سال پش در جشنواره کن فیلم گدار را در بخش اصلی و مسابقه راه ندادند و در اقدامی عجیب نخل طلا را دادند به فیلم آشغالی به اسم "دراکولا"! دادند. با دکوپاژی قدیمی و دست مالی شده که همان ابتدا سه چهار پلان بعدش را میتوانی حدس بزنی که جای دوربین کجاست و...

* موتمن: امسال برخی فیلمسازان مطرح دنیا به زد و بندهای جشنواره "کن" با شرکت ها و موسسه های تجاری در انتخاب فیلمها و جایزه ها واکنش نشان دادند

* آیا در دیگر نقاط دنیا هم چنین تصوری نسبت به جشنواره وجود دارد؟

موتمن: بله! همین امسال فیلمسازانی مطرح در سراسر دنیا به اتفاقات غیرهنری جشنواره ی کن واکنش نشان دادند و اعلام کردند زد و بندهای جشنواره ی "کن" با شرکت ها و موسسه های تجاری در انتخاب فیلمها و جایزه ها تاثیر مستقیم می گذارد.

 

*دلیل این اتفاق را چه میدانید؟

 

موتمن: دلیلش این است که در این بیست سی سال اخیر خیلی چیزها عوض و استدانداردها جا به جا شده است. این روزها به طور کل استاندارد ها از بین رفته است.

 

* در سراسر دنیا؟

 

موتمن: در سرتاسر دنیا. و نه فقط در سینما که در همه زمینه ها این اتفاق افتاده. فیلم خیلی خوبی "هال هارتلی" دارد که اصلا راجع به همین بحث است. فیلم، داستان نویسنده ای است که همه سعی و تلاش اش را می کند تا یک رمان چاپ کند اما هیچ ناشری رمان هایش را منتشر نمی کند و این نویسنده بدبخت بالاجبار آسانسورچی یک موسسه انتشاراتی میشود. در همین حین به طور اتفاقی با رفتگری آشنا میشود که سالها است خاطراتش را در دفتری مینویسد، نویسنده می بیند خاطرات خوبی توی دست نوشته های رفتگری است اما املا و انشاء کاملا غلط است، می نشیند انشاء نوشته های خاطرات رفتگری را درست میکند و رویش کار میکند و کتابی ازش منتشر میکند که آن کتاب میشود کاندید نوبل!. توی یکی از سکانس های فیلم خود "هارتلی" کارگردان فیلم نقشی را ایفا میکند و به کاراکتر روبرویش میگوید: "ما در جهانی زندگی میکنیم که دیگر استداندارها و نبوغ از بین رفته است و اتفاقات غریبی می‌افتد".

* موتمن: در نوبل هم دیگر نشانی از آدمهای بزرگ و آثار درجه یک نیست

 

 

 

وقتی به برندگان نوبل در این سالها نگاه می کنیم می بینیم دیگر نشانی از آدمهای بزرگ و آثار درجه یک نیست. دوره آدم متوسط هاست. دیگر غافل گیری و شوک و انفجار وجود ندارد. دوره ما چنین دوره ای است. در دوره ما شاهکار خلق نمیشود، فیلمسازان جریان ساز و تاثیرگذار به وجود نمی‌آیند و گاهی به آثاری توجه ِ جهانی میشود که بسیار متوسط اند. امسال اسکار را به آرگو دادند آیا این فیلم بهترین فیلم آمریکا است؟ شاید هم واقعا هالیوود به جایی رسیده که فیلمی بهتر از آرگو ندارد!

آقامحمدیان: این نبود استانداردها که آقای موتمن میگویند حتی در محتوا هم دیده میشود. در مضمون هم سینمای غرب به بن بست رسیده و استانداردها را رعایت نمی کند. این کمبود و نواقص در فستیوال ها و جشنواره های خارجی هم به خوبی دیده میشود.

* موتمن: با تحریم جشنواره های مخالفم

موتمن: بله، اما با همه این احوال نباید از این جشنواره ها کناره گرفت و تحریم کرد. تحریم جشنواره ها چه فایده ای برایمان خواهد داشت؟ من خیلی خوشحالم که امسال فیلم اصغر فرهادی در کن حضور دارد، هرچند در فرانسه ساخته شده اما به هر حال فیلمی ایرانی است و بسیاری از عواملش ایرانی اند. وظیفه مدیران ما این است که بنشینند برنامه ریزی کنند که فیلهای سینمای ما اکران جهانی شوند و این یعنی بنشینیم ببینیم چه فیلمی باید بسازیم که قابلیت اکران شدن در سینماهای جهان را داشته باشد. متاسفانه فیلمهای امروز سینمای ما چنین پتانسیلی ندارد، مخصوصا که ما دست بالا را در کشورهای اروپایی نداریم. شما سینمای هند را می بینید که شدیدا کلیشه ای و گل‌درشت و شعارزده است، اما در آلمان و انگلیس کانال هایی دارد که فقط فیلم هندی نشان میدهد! چرا؟ چون مهاجران ِ هندی در آلمان انگلیس، قدرت دارند و تاثیرگذارند، اما مهاجران ایرانی آنقدر که باید تعیین کننده و قدرتمند نیستند و نمیتوانیم رویشان حساب کنیم. خصوصا واقعیت این است که درصد زیادی از مهاجران ما در آنسوی آب ها نگاه مثبتی به حاکمیت ندارند و به این خاطر هر فیلمی که ما به خارج می فرستیم، نگاه منفی آنها پشتش است.

* آقامحمدیان: سختی اکران جهانی نسبت به ارتباط با جشنواره ها بسیار کمتر است

آقامحمدیان: ایده های خوب در دنیای غرب ته کشیده و دنیای غرب به بن بست رسیده و شاید به همین دلیل به سینمای ما دل بسته و دنبال ایده های ما هستند... من بارها با اعضاء و شورا و دبیر جشنواره های مختلف سراسر دنیا صحبت کردم و دیدم که آنها این روزها دائم دنبال ایده هایی می‌گردند که در کشور ما و ادبیات ما فراوان است. من سالها است به این نتیجه رسیدم که اگر بتوانیم در برقراری ارتباط های بین المللی، از طریق موضوعات کهن مان اقدام کنیم، بازار جهانی را هم راحت میتوانیم به دست آوریم.

 

*یعنی سختی هایی که در نوع برقراری ارتباط با جشنواره های بین المللی داریم، با اکران جهانی نخواهیم داشت؟

 

آقا محمدیان: قطعا تا آن اندازه نخواهیم داشت. سختی ها اکران جهانی نسبت به جشنواره ها بسیار کمتر است. چون سینمادارهای کشورهای مختلف به دنبال سرمایه اند و فیلمی که برایشان فروش داشته باشد و البته آن استانداردهای تکنیکی-فنی را هم داشته باشد، خریداری می کنند. ما برای برای این موضوع باید بخشی به وجود بیاوریم که بتوانیم با هر سینمادار جداگانه وارد مذاکره شویم...

* آقامحمدیان: خیلی از سینماهای آنجا را میشود اجاره کرد و فیلم را نمایش داد

*به صورت مستقل؟

 

آقامحمدیان: بله به صورت مستقل. خیلی از سینماهای آنجا را میشود اجاره کرد و فیلمی را نمایش داد. هرچند در بعضی موارد سینمادارهای آنجا باید از مراجع بالاتر اجازه هایی را بگیرند اما این ماجرا به این اندازه که برای خودمان بزرگ و پیچیده کردیم سخت نیست. ما در فرانسه همین کار را انجام دادیم. آقای اسلاملو فیلمی ساختند در مورد یازده سپتامبر و ما یکی از سینماهای فرانسه را اجاره کردیم و یک هفته این فیلم را روی پرده بردیم. هرچند فشارهایی هم آمد و بعضی روزنامه های آنجا به این اتفاق واکنش نشان دادند اما ما در هر روز دو سانس نمایش داشتیم. از سراسر فرانسه می آمدند فیلم را ببینند.

 

*درآمد فیلم به شما رسید؟

 

آقا محمدیان: خیر!

 

* یعنی هم به سینماداران پول می دهید و سالن اجاره میکنید، و هم پول فروش فیلمتان را سینمادارها میگیرند؟

 

آقا محمدیان: بله! به هر حال این هم نوعی از اکران است و ما در ابتدای این مسیر قرار داریم. کشور ما هم در شرایطی به سر می برد که خودتان در جریانید. آنها هم که به هر حال نگاه سیاسی دارند...

 

موتمن: نمی‌توان با قاطعیت گفت آنها همیشه نگاه کاملا سیاسی دارند. قطعا همیشه اینطور نیست. به طور مثال پارسال که اسکار رسید به فیلم جدایی... ، من مطمئنم این تصمیم در پنتاگون گرفته نشد! یا سازمان های مخوف غرب دست به چنین عملی نزدند! جدایی... اسکار گرفت چون اعضای آکادمی این فیلم را دوست داشتند. به همین راحتی. از فیلم خوششان آمد و بهش اسکار دادند. هرچند سال قبل به طور کلی فیلم های خوبی هم در اسکار نداشتیم و رقبای جدایی... فیلمهایی متوسط بودن. وودی آلن با بدترین فیلمش به اسکار آمده بود. با آن فیلمنامه بسیار ضعیف. نمی توانم با قاطعیت بگویم آنها همیشه سیاسی تصمیم میگیرند، اما خوب... من خودم به شخصه در این مورد تجربه ای دارم که چند سال قبل در برنامه ای که مسعود فراستی برگزار کرده بود برای اولین بیان کردم. در مورد جشنواره کارلو ویواری، و فیلم "شب های روشن".

* موتمن: مدیر جشنواره کارلو ویواری به من نوشته بود فیلمت را پسندیدیم ولی به آن جایزه نمی دهیم چون دوست داریم فیلمی از ایران ببینیم که در آن کاراکترها درگیر مبرم ترین نیازهای زندگیشان باشند

"شب های روشن" را ابتدا در بازار جشنواره کن نشان دادند و بعد به جشنواره کارلو ویواری فرستادند. روزی بنیاد فارابی -آقای اسفندیاری- نامه ای به من داد که مدیر کمیته انتخاب جشنواره کارلو ویواری خطاب به من نوشته بود. من سالها آن نامه را پنهان کردم تا تنشی ایجاد نشود و بعد از سالها آنرا در تلویزیون خواندم. خانمی که مدیر جشنواره بود این نامه را نوشته بود در ابتدا خیلی از فیلم "شب های روشن" تعریف کرد و گفت: "فیلم بسیار خوبی ساختی و خیلی خوب توانستی رمان قرن نوزده روسی را به فضای امروز تهران منتقل کنی. فیلمت را خیلی دوست داشتیم ولی انتخابش نمی کنیم!!" دلایلی که برای انتخاب نکردن فیلم آورد خیلی برایم جالب بود. دلایل را اینگونه نوشت که "شب های روشن" فیلمی است در مورد شخصیت هایی که با خودشان در تناقض اند و مردم هم با آنان در تناقض اند، ما چنین چیزی را از فیلمی ایرانی نمی خواهیم! ما چنین نگاهی را در فرانسه و ایتالیا جست و جو میکنیم! ما دوست داریم فیلمی از ایران ببینیم در آن کاراکترها درگیر مبرم ترین نیازهای زندگیشان باشند! فیلمی که تماشاچی اروپایی بعد از دیدنش با خودش بگوید چه خوب که من در آن کشور زندگی نمیکنم و چقدر اوضاع زندگیم در اینجا مطلوب است!"

* موتمن: جشنواره های خارجی از ایران عقب ماندگی و مردم وحشی میخواهند

ببینید من نمی گویم این سیاست همه جشنواره ها و مدیران فستیوال هاست، اما به نظر می آید این گرایش در جشنواره های خارجی وجود دارد که از کشور ما اگزوتیسم میخواهند. عقب ماندگی میخواهند. اتفاقا اگر ما تلاش کنیم که اکران جهانی داشته باشیم این تصویر را می توانیم بشکنیم. تا وقتی جشنواره ها از ما اگزوتیسم بخواهند و ما هم نیازشان را برآورده کنیم، مطمئنا سینمای ایران قدمی رشد نخواهد کرد.

 

آقا محمدیان: آنها دوست دارند ایرانی عقب مانده و فقیر ببینند...

 

موتمن: دوست دارند در فیلمهای ما حتی مردم را تا حدودی وحشی ببینند! و این واقعیت نیست. واقعیت این است جامعه جهانی دارد روز به روز بهم نزدیک تر میشود و مردم همدیگر را بیش از پیش می شناسند. واقعیت این است که امروز در تهران، در جمهوری اسلامی، ما داریم به نحوی زندگی میکنیم که گویا بسیاری چشمشان را بر آن بسته اند. ما همین الان دور هم نشستیم و قهوه و چایی می‌خوریم و در مورد جشنواره های جهانی حرف می‌زنیم. لب تاپ جلویمان است و با خودنویس می‌نویسیم. با دنیا در ارتباطیم. ماهواره داریم و کت شلوارهای تمیز می‌پوشیم، خیابان های زیبا داریم و شبها در شهرمان چراغ های بسیاری روشن است...

 

*یعنی نمی خواهد اینها را از ما ببینند...

 

موتمن: آنها نمی خواهند بزرگراه ها و زیبایی های تهران را ببینند.

 

* آنها یعنی چه کسانی؟

* موتمن: اروپایی ها میخواهند بگویند ما بعد از انقلاب، زنان را در زندانی کردیم و تو سرشان زدیم

موتمن: یعنی لیبرال های اروپایی و آمریکایی. من تا سال 58 در آمریکا زندگی کردم و اکنون این حرفها را میزنم. لیبرال های آمریکا و اروپا دوست دارند تصویری سطحی و تخت از ما ببینند که در آن تمدن و شعور کمرنگ است. در حالی که جامعه ایران جامعه ای مرکب و پیچیده و چند بعدی است. ما جامعه ای داریم که دارد رشد میکند. اتفاقا بعد از «انقلاب» جامعه ما بیشتر رشد کرده و جلو آمده. اروپایی ها میخواهند بگویند ما بعد از انقلاب زنان و دخترانمان را در زندان کردیم و تو سرشان زدیم، درحالی که امروز زنان ِ حجاب ِ ما بیش از همیشه در جامعه حضور دارند و فعال اند. نصف اساتید دانشگاه ما زن اند و بخش عظیمی از جامعه مهندسی و پزشکی ما را زنان تشکیل میدهند. در همین سینما؛ ما قبل از انقلاب فقط جلوی دوربین زنان رقاصه داشتیم ولی امروز کلی بازیگر زن فوق العاده داریم و کلی کارگردان و تدوینگر خانم داریم. میخواهم بگویم اتفاقا امروز بیش از هر زمان دیگری زنان در جامعه ی ایران فعال اند. زنان، امروز پول در می‌آورند و زندگی ها را می چرخانند و صاحب فکرند. ما کلی شاعر و نویسنده زن داریم. به نظر می آید آن لیبرال اروپایی دوست ندارد ببیند این خانوم محجبه، به چنین موفقیت های بزرگی رسیده و استاد دانشگاه هست.    

* آقامحمدیان: غرب برای آرامش دادن کاذب به جامعه خود میخواهد با تبلیغات کشور ما را تخریب فرهنگی کند

آقامحمدیان: دلیلش این است دنیای غرب برای آرامش دادن کاذب به جامعه و مردم خود، میخواهد با تبلیغات دروغین کشور ما را تخریب فرهنگی کند. برای این حرف سند دارم. حدود پانزده سال قبل در یکی از کشورهای اروپایی فیلم دایره مینا اقای مهرجویی را پخش کرده بودند. فیلمی در مورد معتادها که برای امرار معاش خون خودشان را میفروشند و... آنها هم این را نشان دادند تا بگویند اوضاع ایران هنوز هم همان طور است! در حالی که این فیلم قبل از انقلاب ساخته شده بود.

* آقامحمدیان: با اکران جهانی می توانیم تصویر ساخته شده از ایران را اصلاح کنیم

* این نگاه را مردم اروپا باور میکنند؟

آقا محمدیان: به نظر من خیر، مردم اروپا علاقه مندند تصویری واقعی از ایران ببینند و می فهمند تصویری که این روزها جشنواره های خارجی از ایران نشان میدهند حقیقی و صادقانه نیست. اگر ما اکران عمومی داشته باشیم میتوانیم با مردم سراسر دنیا ارتباط برقرار کنیم و حقیقت را بیش از همیشه بهشان نشان بدهیم. آقای موتمن فیلم آقای فرهادی را مثال زدند، من هم معتقدم این فیلم رقیب قدرتمندی در آن سال نداشت. هرچند نظرم بر این است که این فیلم باب طبع سیاست مداران جهانی هم بوده است. کمی سیاه نمایی داشته اما از نوع پست مدرنیسم اش! همان سیاه نمایی های قدیم، حالا توی شهر و جامعه، نه توی روستا. جشنواره های آن ور هم هوشمندانه عمل میکنند و نمی آیند خیلی آشکار رفتار سیاسی بروز دهند، مگر اینکه دیگر کاری از دستشان بر نیاید و مجبور به تصمیم های افراطی باشند. مثل اسکار مطلقا سیاسی که به آرگو دادند.

*موتمن: اسکار آرگو خیلی گل درشت بود

موتمن: چیزی که این ماجرا لو داد این بود که میشل اوباما جایزه آرگو را داد! حالا اگر جک نیکلسون میداد باز یک چیز! اما اینکه همسر رییس جمهور برای اولین بار در تاریخ اسکار بیاید و اسکار را بدهد به فیلمی سیاسی، یعنی منتهای گلدرشتی!

آقا محمدیان: و در این رفتارشان پیامی نهفته است! آنها با این کار دارند به ما اخطار میدهند و حواستان جمع باشد! هرچیزی که منافع ملی ما را حفظ کند ما بهش جایزه میدیم و پشتیبانش می شویم...

 

موتمن: اتفاق سیاسی دیگری هم در کن افتاده بود... همان حرفهایی که لارنس فونتریه در مورد هیتلر زده بود، که من نظرم این است که موقع زدن آن حرفها مست بوده! (میخندد) چون هیچ آدم جدی ای از فاشیزم دفاع نمیکند. ولی بحث من برخورد مدیران کن با فونتریه بود. که به سرعت از جشنواره اخراجش کردند و این واقعا بی سابقه است. واقعا برخورد زشت و زننده ای بود. یعنی دقیقا همان چیزی که همیشه به ما نسبت می دادند خودشان انجام دادند...

*بازگردیم به بحث اکران جهانی فیلمهای ایرانی... سوالی که این روزها مطرح میشود این است که آیا فیلمهای امروز سینمای ایران پتانسیل اکران جهانی دارند؟

 

موتمن: (کمی سکوت میکند) به نظر من نه! با این فیلم ها نه! ما الان تماشاچیان خودمان را هم به سختی میتوانیم جذب کنیم چه برسد تماشاچیان سراسر دنیا!

بهرحال اتفاق هایی هم که تا الان افتاده همه اش یک جرقه بوده. جرقه هایی کاملا شخصی که به فیلمساز و فیلمش مربوط بوده و به کلیت سینمای ما ربطی نداشته.

 

* دلیل به وجود آمدن چنین وضعیتی را چه می دانید؟

 

موتمن: یکی از دلایلش این است اینکه بخش خصوصی ما ضعیف است و تهیه کننده ها و سرمایه گذاران ما تحلیلی ندارند.

 

*نسبت به چه چیز؟

 

موتمن: نسبت به اینکه امروز جامعه در چه شرایطی است و مردم چه فیلمی میخواهند و چه دغدغه هایی دارند. متاسفانه هنوز که هنوز است تهیه کننده های ما فقط کمدی میخواهند در حالی که الان اتفاقا جامعه درام جدی میخواهد. بیشتر از هر زمان دیگری چنین طلبی دارد. اما هر فیلمنامه ای که این روزها به دستم میرسد پشت سر هم کمدی است! ما روزی یک اشتباهی کردیم یک کمدی ساختیم حالا ول کن ما نیستند! آن فیلم را هم تحت فشار ساختم تا بگویم ما هم بلدیم فیلم بفروش بسازیم و دلقک باشیم! (می‌خندد)

باید فیلمنامه مان را تقویت کنیم. تا چیزی در کاغذ در نیاید، اتفاقی در خود فیلم نمی افتد. این روزها متاسفانه همه از هم تقلید میکنند و روی موج سوار می شوند. خیلی از فیلمنامه هایی که دست من می آید در مورد مهاجرت کردن و دروغ گفتن و است.

 

* بعد از فیلم جدایی...؟

 

موتمن: بعد از درباره الی و جدایی...

 

* آقامحمدیان: در فیلم جدایی... اگر زن بجای خارج به یکی از شهرهای ایران می رفت فیلم جایزه نمی گرفت

 

آقا محمدیان: من یک سوال دارم! چرا کاراکتر لیلا حاتمی در فیلم جدایی... که می گوید نمیتواند با شوهرش زندگی کند، میخواهد برود خارج؟ چرا نمیرود مثلا اصفهان؟! چون دنیای غرب هم همین را میخواهد دیگر! تا بگوید که همه دوستدار اروپا و غرب اند! اگر اینطور بود معلوم نبود جایزه را به آن بدهند. نمی گویم فیلم جدایی... فیلم وطن فروشانه و ضد ایرانی بوده است، اما به نظرم در این فیلم بعضا نقاطی وجود دارد که به نگاهی که آنها دارند کمک میکند.

 

*بحث آخر اینکه به نظرتان فیلمهایی که در مورد ایران ساخته میشوند، چیزی که ازشان در ذهن مخاطب باقی میماند، برآیندش مثبت است یا منفی؟

 

موتمن: (کمی سکوت میکند) نمیتوانم نظر قطعی بدهم، ولی نمونه هایی از پیشرفت را در فیلمهای آمریکایی در این زمینه می بینیم. یادم است 30 سال قبل وقتی می خواستند ما را نشان بدهند فقط یک عده آدم ریش دار با کلاشنکوف نشان میدادند! ولی الان بعضی از کاراکترهای ایرانی فیلمشان، حضوری دلپذیر و مثبت است.

 

* فیلمهای ایرانی چه؟ آیا تصویر فیلم های ما از مردم ما با واقعیت همخوان بوده است؟

 

موتمن: مشکلی که در این مورد من می‌بینم این است که اکثر فیلمهای بین المللی ما- مثلا فیلم کیارستمی در در دهه شصت یا هفتاد، فیلمهایی با زمینه روستایی بوده اند. در حالیه که کشور ما در دوره شاه یک کشور روستایی بوده و الان کشوری شهری است. امروز نزدیک به هفتاد درصد مردم ما در شهر زندگی میکنند و به نظر می آید فیلمسازان ما تصویری درست و منطقی از مردم و کشور ما نشان نمی دهند.

 

*اگر آقای کیارستمی فیلم شهری می‌ساخت آیا تا این حد در جشنواره های خارجی از فیلم هایشان استقبال میشد؟

 

موتمن: (کمی سکوت میکند) نمیدانم!

 

آقامحمدیان: قطعا نمی شد!

 

موتمن: ولی من نمیدانم! من متعلق به نسلی هستم که به آن گرایش روستایی واکنش نشان داد. من فقط فیلم شهری ساختم و اصولا ما بچه هایی که از اواخر دهه هفتاد شروع به فیلمسازی کردیم، فیلمسازهای شهری بودیم. سعی کردیم آثار شهری بسازیم و به ژانرها نزدیک شویم. اتفاقا نسل ما کمک کرد سینمای ایران رنگ آمیزی بیشتری پیدا کند.

 

آقا محمدیان: من هم به نظرم در این دوره تازه، سینمای ما از سینمای صرفا روستایی و اگزوتیسم فاصله گرفته و نوع تازه ای از سینما را تجربه میکند. سینمای امروز ما نسبت به سینمای جشنواره ای گذشته، به واقعیت مردم ما نزدیک تر شده است و تصویری واقعی تر نشان داده. من آینده سینمای ایران را روشن می‌بینم و امیدوارم با فیلمهای خوب و استاندارد بتوانیم اکران های گسترده جهانی را به دست آوریم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس