کد خبر 204066
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۱

احتمالا همه شما قصه عمو نوروز و ننه سرما را شنیده‌اید. البته باز هم احتمالا هیچ‌کدامتان عمرا به مشکلات، انحرافات و آسیب شناسی اجتماعی این دو شخصیت مشهورتر از کفر ابلیس فکر نکرده‌اید.

به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، گر چه بنده اصلا انتظار این را هم نداشتم. به هر حال باید یک فرقی بین من کارشناس مسائل و شما عزیزان مشتاق شنیدن بحث باشد دیگر.

در واقع قصه‌ها، متل‌ها یا هر چیزهای! مشکوک دیگری می‌تواند محلی برای انحراف و فساد باشد و خود ما خبر نداشته باشیم. در مورد این قصه به اصطلاح مشهور هم جریان همین‌طوری‌ است. یک ننه سرمایی که اصلا معلوم نیست کی و چطوری، ننه کی شده است، از صبح تا شب خانه‌اش را آب و جارو می‌کند که حالا مثلا کی می خواهد بیاید؟ یک مرد غریبه‌ای که اسمش عموی به اصطلاح نوروز است (که اصلا خود اسم شدیدا مشکوک است). حالا که چی بشود؟ خدا عالم است...!

در ضمن شما فکرش را بکنید این عنصر ضعیفه وسط بیابان یا جنگل یا هر جا! چطوری تنهایی زندگی می‌کرده است؟ خرجش را کی می‌داده؟ اصلا ایشان مجوز سکونت تنهایی‌اش را از اداره آمار زنان گرفته بوده، نگرفته بوده؟! خدا می‌داند! اینها به کنار این خانم به اصطلاح پیرزن مگر پیر نبوده؟ مگر زمین‌گیر نبوده؟ چطور به شوق دیدن یک به اصطلاح عمو، جلوی خانه‌اش را آب و جارو می‌کرده؟ (حالا چه توطئه‌ای پشت این مثلا پاکیزه‌نمایی است را بعدا خودمان در می‌آوریم به چه ماهی!) فکر می‌کنید ما خودمان نمی‌دانیم که با چه اهدافی چنین حرکت‌های جلفی در جامعه شکل می‌گیرد؟ به قول قدیمی‌ها: اومد سر بوم قالیچه تکون داد، قالیچه خاک نداشت، خودشو نشون داد! اصلا چه معنی دارد توی این جامعه یک عنصر مونث منتظر یک مرد غول‌تشن باشد. فرقی هم ندارد که هر دو تایشان پیر باشند یا جوان، چه فرقی در اصل ماجرا وجود دارد؟! ما که همه‌شان را می‌گیریم!

حالا آب و جارو کرد، منتظر شد، چرا قبل از رسیدن شریک دوم جرم (عموی کذا!) خوابش ‌برد و دوستان ما را از نان خوردن انداخت؟ نگفت دوستان آن وقت به استناد کدام بند قانونی چپقش را چاق کنند؟ اصلا ایشان می‌دانست که خواب یک ضعیفه در حال انتظار یک مرد غریبه چقدر زشت است؟ مثلا الان که ایشان پرسنل خدوم نیروی انتظامی، آن هم توی این بازار شب عیدی که کلی مورد مشکوک توی خیابان ریخته، سر کار گذاشته دلشان خنک شد؟ همین را می‌خواستند؟

علاوه بر ننه سرما، عموی به اصطلاح نوروز هم که با ورود غیر قانونی به محل سکونت یک پیرزن بی‌دفاع، حضور در مکان خواب و تشویش افکار عمومی بدجور خوراک دستگیری بود، با فرار به موقع از محل جنایت، باز هم ون برادران و خواهران گشت ارشاد را خالی گذاشته و هنوز هم متاسفانه به خوبی و خوشی به زندگی ننگین خود ادامه می‌دهد. تا باز هم سال دگر و بچه بغل، خونه شوهر... ببخشید سال دیگر با به راه انداختن همین بساط درصد آسیب‌های اجتماعی مملکت را بالا ببرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 2
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۱۲:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۳
    2 1
    چقدر بانمکی خوشمزه!
  • Omid ۱۳:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۶
    0 1
    خعلی باحال بود

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس