ای بابا
مگه میشه فراموش کرد مگه میشه تو فکرش نبود
دفتر مشق کنار بخاری نفتی بوی سیگار معلم بالای سرت وقت نگاه کردن مشق های بچه ها کلاس هم که انفجار دهه شصتی ها 50نفر کیپ به کیپ
یادمه هر وقت معلم دیکته وفارسی یکی یکی بچه ها رو سر تخته صدا میکرد من ردیف رو هی عوض میکردم که متوجه نشه وهیچوقت متوجه نشد که من پای تخته نمیرفتم
ولی الان که 31 سالمه بخدا از او روزا تنم می لرزه