درماندگی آنجای خط زندگیست که نه راهی به پیش می‌ماند و نه راهی به پس. آنجا که گوشه‌ای از جان را کف دست بگیری و به حراج بگذاری، تا فقط ادامه دهی خطی که معلوم نیست به کجا می‌رسد. آنجایی که فروش تکه‌ای از جان آگهی شود بر در و دیوار کوچه و خیابان. درماندگی آنجاست که تکه‌ای از جان را هر چه بیشتر بخرند، بفروشی. و روزی اگر از کنار دیواری گذشتی و دیدی نوشته: «کلیه‌ی فروشی»، بدان این آگهی تکه‌ای از جان کسی است، که درمانده بود...

{$sepehr_album_17957}

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • ۱۳:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۶
    0 0
    منم میفروشم،کلیه قلب معده ریه روده عروق لوزه حلق زبان کوچک و بزرگ و... تماس در ساعات اداری با 0919****
  • ۱۵:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۶
    0 0
    واقعاً فاجعه است.. آدم باید کجا رسیده باشه اینکارو بکنه... این ها همه گردنه یه سری از مسئولین که نه کار میکنن نه صندلی رو برای صاحبانش خالی نمیگذارن...

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس