از خویش می گریزم در این دیار، باران
دلتنگ روزگارم بر من ببار، باران
بغض گلوی ما را باری تو ترجمان باش
ای بی شکیب باران ای بی قرار، باران
در هق هق شبانه ماند بعاشقی مست
نجوای ناودانها در رهگذار باران
با خنجر زلالت بشکاف پرده ها را
اسب و سوار گم شد در این غبار، باران
بسم الله الرحمن الرحیم ... صل الله علیک یا ابا عبد الله ... اللهم ارزقنا زیارت ابا عبد الله الحسین علیه السلام ... اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم