به گزارش مشرق، محمدحسين رجبيدواني در گفتوگو با فارس درخصوص پيشينه تاريخي همرزم مختاربن ابوعبيده ثقفي که در سريال مختارنامه از او به عنوان «کيان» نام برده ميشود، اظهار داشت: «کيان» در حقيقت «ابوعَمره کيسان» نام دارد که يکي از نزديکان مختار و از مقامات بلند پايه حکومتي او به شمار ميرفته است؛ البته از سوابق و فعاليتهاي او پيش از قيام مختار هيچ اطلاعاتي در تاريخ نيست اما از زماني که به مختار پيوست و در قيام او نقش پيدا کرد از اهميت بالايي برخوردار شد زيرا بسيار مورد اطمينان و اعتماد مختار بوده است.
* رياست انتظامات و شرطههاي کوفه برعهده کيسان بود
اين استاد دانشگاه در ادامه افزود: اعتماد و اطمينان مختار به اين شخص تا جايي بوده است که رياست انتظامات کوفه و فرماندهي شرطههاي کوفه به او سپرده ميشود و در جريان برخورد با جنايتکاران کربلا به فرمان مختار، اموال بسياري از اين افراد را مصادره ميکند و بين ايرانيان مسلماني که در عمليات، قلع و قمع جنايتکاران کربلا شرکت داشتهاند تقسيم ميکند و اين مورد يکي از خدمات قابل توجهي است که وي به حکومت مختار انجام داد.
رجبيدواني در باره شخصت «کيان» گفت: در حقيقت اوست که از سوي مختار مأموريت برخورد و دستگيري و هلاکت جنايتکاران کربلا را بر عهده دارد و اشراف خائن کوفه که جنايتکاران اصلي کربلا بودند به شدت از نام او وحشت داشتند.
وي ادامه داد: آنها «کيان» را «باز شکاري» لقب داده بودند؛ به اين معنا که باز بر روي شکار فرود ميآيد و چنگالهايش را در بدن طعمه فرو ميکند؛ لذا «کيسان» نيز بر قاتلان اهلبيت عليهمالسلام فرود ميآيد و آنها را به هلاکت ميرساند و نابود ميکند.
اين پژوهشگر تاريخ اسلام اظهار داشت: «کيسان» بسيار به مختار وفادار بود و تا پايان کار نيز با وي همراهي ميکرده است؛ هنگام نبرد «مصعببن زبير» که براي جنگ با مختار آمده بود، سرسختانه و فداکارانه با مختار در برابر دشمن ايستاد و در جريان اين نبرد همراه با مختار کشته شد.
رجبي دواني درباره نام کيان در مجموعه مختارنامه گفت: البته اين فرد در فيلم مختارنامه به اشتباه «ابوعُمره» ناميده ميشود در حالي که نام اصلي او «ابوعَمره کيسان» است که حتي نام «کيسان» نيز به نقل از يکي از دست اندرکاران اين فيلم به دليل راحتي تلفظ براي ايرانيان و ملموس بودن نام «کيان» از «کيسان» به اين نام تغيير پيدا کرده است.
وي خاطرنشان کرد: به هر صورت «کيان» يک وجود حقيقي است و زحمات زيادي را چه در جهت قيام مختار و چه در قصاص قاتلان اهل بيت عليهمالسلام و ياران ايشان کشيده است و جاي مدح و تکريم از اين شخصيت وجود دارد.
* ايرانيان بعد از قيام مختار انگيزه و اعتماد بيشتري براي حضور در عرصههاي سياسي را يافتند
رجبي دواني درخصوص نقش ايرانيان در قيام مختار گفت: تا پيش از اينکه مختار ايرانيان را به اين صورت به عرصه بياورد و به آنها پست و مسئوليت دهد آنها برخلاف شمار قابل توجهشان در عراق و علي الخصوص در کوفه که گفته ميشود ـ در بعضي از مواقع بيش از نيمي از جمعيت کوفه را ايرانيان تشکيل ميدادند ـ به دليل تبعيضي که از زمان خليفه دوم بر ايرانيان مسلمان ميگذاشتند، آنها در عرصه سياسي و اجتماعي به حساب نميآمدند و اين مسئله به گونهاي تبيين شده بود که خود ايرانيان نيز پذيرفته بودند نميتوانند خودي نشان دهند و نميتوانند در عرصه سياسي و اجتماعي تأثيرگذار باشند.
وي در ادامه خاطر نشان کرد: البته اميرالمومنين عليه السلام و امام مجتبي عليه السلام ايرانيان را در زمان خودشان، از حقوق برابر با اعراب برخوردار کردند و به آنها بها دادند؛ اما تا زماني که آن بزرگواران در قيد حيات بودند خيلي از ايرانيان با توجه به اين لطف اميرالمؤمنين عليه السلام باور نداشتند که ميتوانند تأثيرگذار باشند.
رجبي دواني بيان داشت: البته در فاصله صلح امام حسن عليه السلام تا قيام مختار، ظلم بسياري بر ايرانيان روا شد و خيلي از اين افراد را يا کشتند يا تبعيد کردند و به گونهاي شده بود که بعضي از ايرانيان چنان به جان آمده بودند که براي پايان دادن به وضعيت موجود حتي به قيام خوارج نيز ميپيوستند و ايرانياني که در قيام خوارج نفوذ کرده بودند، اعتراض خودشان را به اين وضع موجود به اين روش نشان ميدادند.
* رمز موفقيت مختار به صحنه آوردن ايرانيان بود
کارشناس برنامه «هنگام درنگ» در ادامه افزود: به توجه به قيام مختار، ايرانيان با وفاي کامل به اطراف مختار حلقه زدند و به قيام او پيوستند تا بتوانند اعتراض خودشان را عنوان کنند و مختار نيز با توجه به زيرکي خود ميدانست اگر به ايرانيان بها دهد با کمک اين افراد ميتواند موفق شود و اگر صرفاً ميخواست به عربها بها دهد، نميتوانست موفق شود؛ زيرا او ميدانست اعرابي که به اهلبيت پيامبر رحم نکردند، به مختار نيز رحم نميکنند و حتماً در لحظات اصلي او را رها خواهند کرد.
رجبي دواني در پايان گفت: معتقدم رمز موفقيت مختار به صحنه آوردن ايرانيان و استفاده از وفا و توانايي آنها بود؛ لذا ميبينيم سپاهي نيز که به سوي شام روانه ميکند؛ به فرماندهي ابراهيمبن مالک اشتر است. بنا بر نقل تاريخ، شاهدان گفتهاند که در اردوي ابراهيمبن مالک، صوت عربي شنيده نميشد و عموماً فارسي صحبت ميکردند که نشان از کثرت ايرانيان در اين سپاه دارد.