کد خبر 281545
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۵:۳۶

در آینده نزدیک مجموعه آثار آیت الله شیخ شهاب الدین اشراقی داماد و یار امام طی مراسمی منتشر و رونمایی خواهد شد و نوه امام در گفت وگو با فارس به زوایای گوناگون و روند نوشتن اثر توسط یار امام می پردازد.

به گزارش مشرق به نقل از فارس،در روزهای پیش روی، از آثار   آیت‌الله حاج شیخ شهاب الدین اشراقی، رونمایی خواهد.

این مجموعه ها شامل: «سخن حق»  تفسیر قرآن کریم در پنج مجلد، حقیقت جهاد در مکتب اسلام «بحثی کلامی پیرامون مساله جهاد» «پاسداران وحی » نقدی بر کتاب شهید جاوید؛ با همکاری آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، «چهره های درخشان » شرحی مبسوط  در خصوص آیه تطهیر؛ با همکاری آیت الله العظمی فاضل لنکرانی ، «شرح و تعلیقة علی العروة و الوسیلة» شرح و تعلیقه بر کتاب عروة الوثقی و وسیلة النجاة در دو مجلد و در آخر، «زندگینامه آیت الله شهاب الدین اشراقی» در دو مجلد را شامل گشته است.

آیت‌الله شهاب‌الدین‌ اشراقی‌ در سال‌ 1307 ش‌ در قم‌ به‌ دنیا آمد. جدش‌ میرزا احمد باقر قمی‌ از علما و محدثین‌ دینی‌ قم‌ بود و پدرش‌ محمدتقی‌ نام‌ داشت‌  (صحیفه‌ی‌ امام‌، 19/25؛ آرشیو مرکز اسناد… ش.‌ ب‌ 6690/ 65).

اشراقی‌ تحصیلات‌ ابتدایی‌ و متوسطه‌ خود را در قم‌ گذراند و پس‌ از آن‌ به‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ روی‌ آورد و سطح‌ را در محضر اساتید حوزه‌ علمیه‌ی قم‌ فراگرفت‌.

نزد آیت‌الله بروجردی‌ و امام‌ خمینی‌ دروس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ را تعلیم‌ دید و در زمینه‌ی تفسیر قرآن‌ فعالیت‌هایی‌ انجام‌ داد. در همین‌ زمان‌ با یکی‌ از دختران‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌ ازدواج‌ کرد 

 

با شروع‌ مبارزات‌ امام‌ خمینی‌ در سال‌ 1342 علیه‌ شاه‌، مبارزات‌ سیاسی‌ خود را آغاز کرد و پس‌ از تبعید امام‌ به‌ ترکیه‌ از سوی‌ ایشان‌ به‌ عنوان‌ وکیل‌ تام‌ الاختیار انتخاب‌ شد . وی‌ در این‌ سمت‌ به‌ رتق‌ و فتق‌ امور پرداخت‌؛ وجوهات‌ شرعیه‌ امام‌ را دریافت‌ و حقوق طلاب‌ ایشان‌ را می‌پرداخت‌، به‌ روحانیون‌ مبارز، فعال‌ و خانواده‌ مبارزینی‌ که‌ در آن‌ زمان‌ در تبعید یا زندان‌ به‌ سر می‌بردند، کمک‌های‌ مادی‌ و معنوی‌ فراوانی‌ می‌نمود و با کمک‌ جمعی‌ از روحانیون‌ و بازاریان‌، از تهران‌ تا غرب‌ ایران‌ شبکه‌ای‌ گسترده‌ تشکیل‌ داد و مقدمات‌ مسافرت‌ طرفداران‌ امام‌ خمینی‌ را به‌ عراق فراهم‌ نمود.

با گسترش‌ فعالیت‌های‌ او، ساواک‌ وی‌ را به‌ افراطی‌گری‌ متهم‌ و در سال‌ 1344 وی‌ را ممنوع‌المنبر کرد . سال‌ بعد به‌ همدان‌ تبعید و پس‌ از گذراندن‌ دوران‌ تبعید به‌ تهران‌ منتقل‌ شد و تحت‌نظر قرار گرفت‌.

 

حجت‌الاسلام‌ اشراقی‌ پس‌ از این‌ تاریخ‌ تا اوج‌گیری‌ مبارزات‌ مردم‌ در سال‌ 1357 و تبعید آیت‌الله پسندیده‌، نماینده‌ی‌ امام‌، صرفاً به‌ فعالیت‌های‌ علمی‌ پرداخت‌. در این‌ زمان‌ از طرف‌ امام‌ خمینی‌ به‌ جای‌ آیت‌الله پسندیده‌ به‌ عنوان‌ نماینده‌ انتخاب‌ شد. هرچند به‌ گفته‌ی‌ منابع‌ ساواک‌ او از قبول‌ این‌ سمت‌ خودداری‌ کرد.

اشراقی‌ پس‌ از عزیمت‌ امام‌ خمینی‌ به‌ پاریس‌ به‌ آنجا رفت‌ و به‌ عنوان‌ یکی‌ از مشاوران‌ و یاران‌ ایشان‌ فعالیت‌ مستمری‌ داشت‌ و در بیشتر ملاقات‌های‌ امام‌ خمینی‌ با مبارزان‌ و روزنامه‌نگاران‌ شرکت‌ کرد. پس‌ از آن‌ از طرف‌ امام‌ مأمور حل‌ و فصل‌ اختلافات‌ قطب‌زاده‌، ابراهیم‌ یزدی‌ و ابوالحسن‌ بنی‌صدر شد  (باقی‌، 313، یزدی‌، 304). وی‌ چند روز پس‌ از بازگشت‌ امام‌ به‌ کشور، همراه‌ با اعضای‌ بیت‌ امام‌ به‌ کشور بازگشت‌ و پس‌ از آن‌ همواره‌ یکی‌ از مشاوران‌ ثابت‌ امام‌ بود. او بارها به‌ عنوان‌ نماینده‌ی‌ ویژه‌ی‌ انقلاب‌، مسئول‌ بررسی‌ و حل‌ مسائل‌ مختلف

 

از جمله‌ رسیدگی‌ به‌ وضع‌ شرکت‌ نفت‌ شد و مشکلات‌ کارگران‌ در منطقه‌ خوزستان‌ را خاتمه‌ داد. وی‌ همچنین‌ در اواخر سال‌ 1359 و اوایل‌ سال‌ 1360 مسئولیت‌ بررسی‌ و حل‌ مسائل‌ کردهای‌ آذربایجان‌ غربی‌ را از طرف‌ امام‌ عهده‌ دار شد.

 

با اوج‌گیری‌ اختلافات‌ ابوالحسن‌ بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت‌، با آیت‌الله سیدمحمد حسینی‌بهشتی‌، حجت‌ الاسلام‌ هاشمی‌ رفسنجانی‌ و محمدعلی‌ رجایی‌، به‌ دستور امام‌ خمینی‌ کمیته‌ حل‌ اختلاف‌ که‌ بعدها به‌ کمیته‌ «حکمیت‌» معروف‌ شد، تشکیل‌ گردید. این‌ کمیته‌ مرکب‌ از آیت‌الله مهدوی‌ کنی‌، نماینده‌ امام‌؛ محمد یزدی‌، نماینده‌ی‌ نخست‌وزیر، رئیس‌ دیوان‌ عالی‌ کشور و رئیس‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ و آیت‌الله اشراقی‌ نماینده‌ی‌ رئیس‌ جمهور بود. این‌ کمیته‌ مأموریت‌ یافت‌ تا زمینه‌های‌ تفرقه‌ را بررسی‌ کرده‌ و عوامل‌ آن‌ را معرفی‌ کند. آیت‌الله اشراقی‌ پس‌ از مدتی‌ فعالیت‌ در این‌ هیئت‌، از نمایندگی‌ بنی‌صدر استعفا داد. سرانجام‌ در مرداد ماه‌ 1360 هنگامی‌ که‌ به‌ یکی‌ از استان‌های‌ کشور جهت‌ حل‌ مشکلات‌ مردم‌ آن‌ منطقه‌ رفته‌ بود، دچار سکته‌ی‌ مغزی‌ شد و در روز 21 شهریور ماه‌ 1360 فوت‌ کرد.

 

بازنگری و تحقیق این مجموعه دوازده جلدی توسط حجت الاسلام مرتضی اشراقی صورت گرفته است. در بازشناسی و نکوداشت این رخداد با حجت الاسلام اشراقی فرزند آن مرحوم  گفت وشنودی انجام داده‌ایم که نتیجه آن درپی می‌آید.

 

*در ابتدا جای این پرسش است که چرا آثار مربوط به آیت الله حاج شیخ شهاب الدین اشراقی پس از 32 سال از رحلت آن مرحوم، اکنون منتشر می شود؟

در مورد چرایی دیر منتشر شدن مجموعه آثار مرحوم والد به خصوص زندگینامه ایشان، آن هم با تاخیر سی و دو ساله، دیگران باید توضیح دهند؛ زیرا آنچه که اقتضای سنی و وظیفه انتشار مجموعه آثار مرحوم والد معظم را بر گردن من قرار می دهد، زود‌تر از این موعد برای شخص اینجانب امکان پذیر نبود؛ اما در مورد سوال دیگر شما که چه شد که تصمیم به انجام این کار گرفتم؛ قضیه از آنجا آغاز می‌شود که در سال 1386 اخوی (مهندس علی اشراقی) پس از ثبت نام در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی، در ابتدای امر،صلاحیتشان احراز نشد و در نهایت تایید صلاحیت شدند.

در آن دوره زمانی بین عدم احراز و احراز صلاحیتِ آقای مهندس اشراقی و نیز به دلیل وجود فضای داغ و تبلیغاتی انتخابات مجلس شورای اسلامی و بالاخص کاندیدا شدن اخوی، یک سری از شخصیت‌های سیاسی، موضع گیری هایی انجام دادند و در رسانه های مختلف نیزبازتاب پیدا کرد که آن مواضع، بیان کننده واقعیات تاریخی اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 در خصوص نقش مرحوم والد در امور سیاسی و اجتماعی آن دوره نبود و همه می دانیم که خلط واقعیت و قلب تاریخ بود.

 

*در مورد قضیه آقای بنی صدر؟

هم در مورد آن قضیه و هم برخی مسائل دیگر. یعنی فقط در مورد قضیه بنی صدر و هیئت سه نفره نبود. در همان دوره و برهه زمانی به این نتیجه رسیدم که نسل جدید به خصوص دانشجویان و نخبگان جامعه، مرحوم والد را نمی‌شناسد و نسبت به خصوصیات فردی ایشان یا بی اطلاعند و یا کم اطلاع و همین امر موجب می‌شد که بعضی رسانه‌ها و اشخاص مختلف هر مطلبی را بیان کنند.

اما نسل قدیم و هم دوره مرحوم والد به خوبی ایشان را می‌شناسد و وقتی با این بزرگان در جلسات خصوصی صحبت می‌کردم، می‌دیدم سخنانی که در مورد پدرم می‌گویند با آنچه در تریبون‌های رسمی گفته می‌شود متفاوت است.

لذا تصمیم گرفتم که زندگینامه‌ای سیاسی و اجتماعی و علمی از پدرم تهیه کنم که به بیان واقعیت و معرفی شخصیت حقیقی و خصوصیات فردی ایشان بپردازد و تعصب هم روی این موضوع نداشته باشم که حتما آنچه دوست دارم، نوشته شود؛ بلکه اصرار بر این داشتم که آنچه حقیقت تاریخ است، بیان شود.

در این زمینه با افراد مختلفی به مشورت پرداختم و همچنین با حجت الاسلام حاج سید حسن آقا خمینی مشورت کردم که ایشان از این موضوع بسیار استقبال کردند.

در همین حین بود که تصمیم بر این گرفتم، حال که زندگینامه مرحوم پدر را آماده می کنم، مجموعه آثار علمی ایشان را نیز احیاء کنم. بزرگان هم از این موضوع استقبال کرده و آن را برای معرفی چهره علمی ایشان مهم دانستند.

*برای اجرایی ساختن این فکر چه اقدامی انجام دادید؟

برای نگارش کتاب زندگینامه، آقای دکتر حمید انصاری قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، آقای مرادی نیا را مأمور کار کردند و ایشان هم دکتر محمد حنیف را به عنوان مولف زندگینامه انتخاب کردند.

قبل از آن، مقدماتی را باید آماده می‌کردم که از جمله دستنوشته ها، نامه نگاری‌ها ، اسناد ساواک، روزنامه‌ها و... باید جمع آوری می‌شد. روزنامه های اول انقلاب ، ورق به ورق توسط گروهی، تورق شد، که این کار هم با همت آقای شعاع حسینی انجام گرفت.

یکی از کارهای دیگر، جمع آوری کتبی بود که در آنها از پدرم نام برده شده بود و نیز هر آنچه عکس در آلبوم‌های دوستان و آشنایان و خانواده بود را نیز جمع آوری و دسته بندی کردم.

همچنین برای شروع کار، مصاحبه‌هایی از شخصیت‌های علمی و سیاسی صورت گرفت، در واقع قبل از آنکه کار توسط آقای دکتر

حنیف آغاز شود، در یک دوره 6 ماهه، من و جناب شعاع حسینی مقدمات و تهیه مواد خام کتاب را بر عهده داشتیم.

نکته جالبی که در آن 6 ماه ابتدایی کار رخ داد و در نتیجه آن به گنجینه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی نیز اضافه شد، پیدا شدن تعداد زیادی اسناد و نامه‌ها بود. ماجرا از این قرار است که در دوره رژیم پهلوی مرحوم والد به همدان تبعید شدند و ایشان قبل از شروع دوره تبعید، یک بسته حاوی مکاتبات را به خواهرشان به امانت سپرده بودند تا از آن مراقبت نمایند تا به دست ساواک نیفتد و حتی بعد از اتمام دوره پنج ساله تبعید نیز نامه ها و مکاتبات دیگر را نیز به خواهرشان می‌سپردند تا از هر گونه دسترسی نیروهای امنیتی به آن نوشته‌ها و در نتیجه افشای مطالب محرمانه نامه‌ها در امان باشد، زیرا هر لحظه امکان یورش نیروهای امنیتی به منزل مرحوم والد و دسترسی به آن مکاتبات بسیار زیاد بود و این موضوع تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ادامه داشت.

ایشان بعد از انقلاب نیز، به دلیل مشغله‌های زیاد آن دوره که به عهده شان بود به نظر می‌رسد فراموش کرده بودند که آن مکاتبات را از خواهرشان مطالبه کنند.

خانم اشراقی وقتی متوجه شد که من در حال تدوین زندگینامه هستم، یاد آن امانت سپرده شده به دستشان افتاد و نامه‌ها و مکاتبات را تحویل من دادند. آن بسته، شامل نامه‌های امام و همسر امام، نامه های شهید آیت الله سید مصطفی خمینی و مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد آقا خمینی(ره) و نامه‌های مختلفی از حضرات آیات مرعشی نجفی، گلپایگانی، شریعمتداری و... و بیانیه های امام و انقلابیون حوزه و تلگراف‌های مختلف انقلابیون از سراسر کشور و... مواجه شد. مکه مجموعه آنها در کتاب زندگینامه درج شده است. بنابراین آن مکاتبات، واقعا برای ما کارگشا شد.

 

*موضوعات نامه‌های امام و همسر ایشان خانوادگی است؟

خیر؛ مختلف است. بیشتر نامه‌های امام در مورد امور حوزه علمیه قم و امورات مبارزین انقلاب است. البته نامه‌های خانوادگی نیز وجود داشت که امام و خانم ( همسر امام ) خطاب به مادرم نوشته اند، اما نامه‌های امام که مربوط به انقلابیون و حوزه علمیه و یا امور سیاسی می‌باشد، خطاب به پدرم است و اصل تمام این نامه‌ها را نیز به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی تحویل دادم.

سپس با آقای دکتر حنیف وارد کار شدیم که خوشبختانه ایشان فردی بسیار دقیق و اهل فن هستند؛ بعد از یکی دو جلسه ای که برقرار شد، ایشان درخواست ملاقات خصوصی کرد.

وی در آن دیدار پرسید که قصد شما از این کار چیست؟ گفتم یعنی چه؟ گفت یعنی قصد شما این است که قلب حقیقت کنید یا آنچه هست، نشان دهید؟ گفتم کتاب باید به گونه ای باشد که هیچ کس نتواند از نظر تاریخی به هیچ جای آن ایراد بگیرد که در آن صورت نمی تواند مخاطب مناسب پیدا کرده و منبع خوبی بحساب آید.

به جناب دکتر حنیف عرض کردم به هیچ وجه در نگارش کتاب زندگینامه از مطالب غیر مستند استفاده نکند و فقط آنچه حقیقت تاریخی است بیان شود که ایشان نیز از این موضوع خیلی استقبال کردند.

خصوصا در مورد هیأت سه نفره حل اختلاف هم گفتم که تمام ابعاد قضیه را ببینید و آنچه را که رخ داده بیان کنید و چیزی را حذف یا اضافه نکنید. البته هر تاریخدانی برداشت خاص خود را از آن دوران دارد و این امری طبیعی است.

من تأکید کردم که قلب واقعیت به ضرر ماست، زیرا در آن صورت گرچه برای کتاب زحمت می کشیم، اما ارزش تاریخی نخواهد داشت و باعث جذب مخاطب نخواهد شد. ایشان به مدت دو ماه منابع را مطالعه کرد و در همان زمان به منابع مطالعاتی بیشتری نیاز داشت که دسترسی برای وی فراهم شد تا اینکه کار کلید خورد و نوشتن اثر آغاز شد.

برای نگارش قسمت مربوط به نیاکان پدرم، از حجت الاسلام شیخ مهدی انصاری قمی صاحب کتاب «علمای قم» کمک خواستم و ایشان نیز بسیار لطف و محبت کردند و تالیفات و دست نوشته هایشان را در خصوص حضرات آیات عظام مرحوم میرزا محمد ارباب - پدر بزرگ مرحوم والد - و مرحوم میرزا محمدتقی اشراقی- پدر مرحوم والد- را در اختیار ما قرار دادند که غنای کتاب زندگینامه را دو چندان کرد و جا دارد از لطف و محبت ایشان کمال سپاس و تشکر را داشته باشم.

کار آغاز شد و مصاحبه هایی که توسط آقای شعاع حسینی صورت گرفته بود در اختیار مولف قرار گرفت که البته در این مسیر به علل مختلف از جمله سن بالای بعضی از این بزرگواران و ضعف حافظه، باعث شده بود که جمع آوری خاطرات این عزیزان با سختی مواجه گردد.

یکی از افسوس هایی که بابت تأخیر در آغاز این کار خوردم، خلاء وجودی آیت الله العظمی فاضل لنکرانی بود. ایشان علاوه بر مرجعیت عام شیعه و نسبت نزدیک فامیلی و دوستی بسیار صمیمی با پدرم، دو اثر مشترک با پدر، به رشته تحریر در آوردند.

لذا جای خاطرات و بیانات شیرین ایشان در کتاب زندگینامه،بسیار خالی است. از وقتی به قم رفتم از راهنمایی ها و ارشادات ایشان بهره ها بردم و از محضر شان استفاده های علمی بسیار به دست آوردم و شخصا خدمت آن بزرگوار ارادت خاص و ویژه ای داشتم .

ورود من به قم و محل تحصیلم در حوزه علمیه با هماهنگی شخص ایشان صورت گرفت و خودم نیز هر هفته به محضرشان می رسیدم.

آیت الله العظمی فاضل لنکرانی لطف زیادی به من داشتند و همیشه محبتهایشان شامل حال من می شد، لذا وقتی به ملاقات ایشان می رفتم مدت زیادی نزدشان می نشستم و ایشان خاطرات زیادی را از پدرم نقل می کردند؛ اما فکر نمی کردم این قدر زود از وجود مبارکشان بی نصیب شده و فرصت ثبت و ضبط خاطرات از دست برود.

شخصیت دیگر هم آیت الله توسلی بود که به پدرم خیلی نزدیک بودند، اما هنگام آغاز کار کتاب از میان ما رفته بودند. از این دو بزرگوار می توانستم کمک شایانی بگیرم، اما متأسفانه توفیق نشد.

اما در مجموع، کتابِ بسیار خوب و مفید و قابل استفاده ای شد و آقای دکتر حنیف نیز در مدت یکسال کار را تحویل دادند. من خودم سه بار خط به خط زندگینامه را خواندم. در جاهایی با آقای حنیف اختلاف نظر داشتیم و پس از مباحثه به نتیجه ای می رسیدیم.

اما برای من مهم این است که کار برای آقای حنیف، رضایت بخش بود و آن را از کارهای خوب خود می داند که جا دارد از زحمات بی شائبه ایشان و دلسوزی های فراوانشان برای هر چه زیبنده تر شدن این اثر، کمال تشکر و سپاس را تقدیم بدارم.

پس از تالیف کتاب توسط مولف، به مطالعه دقیق و چندین باره این اثر و انجام امور صفحه بندی و... پرداختم  و کار برای چاپ و عرضه آن به جامعه علمی کشور آماده شد.

در شهریور ماه امسال نیز وزارت اطلاعات در چهارچوب پرونده «یاران امام» اسناد مرحوم والد معظم را منتشر کرد.

*آقای اشراقی! علاوه بر زندگینامه، آثار تألیفی مرحوم پدرتان نیز چاپ شده است. این آثار در چه موضوعاتی است و چگونه جمع آوری شده است؟

ـ در ابتدا باید عرض کنم که برای کتب مخطوط مرحوم والد دو کار گروه تشکیل دادم که گروه اول کتب تفسیری و ... و گروه دوم دست نوشته های فقهی ایشان را به عهده گرفتند.

کارهای بسیار خوب و نوین بر روی اثر های علمی مرحوم والد انجام دادم از جمله تحقیقات علمی ارائه شده در پاورقی ها و استخراج منابع و مصادر و بازنگری و ویرایش صوری این آثار، با دقت بسیار بالا ، انجام پذیرفت.

کتاب «سخن حق» که دارای 5 جلد است، تفسیر قرآن است؛ از ابتدای قرآن آغاز می شود و تا آیه 156 سوره آل عمران ادامه می یابد و در دوره حیات مرحوم والد نیز به چاپ رسیده بود.

این اثر نفیس از دوره تبعیدشان به همدان و سپس تهران ، تا سال 57 نگارش و به چاپ رسیده شده بود که با بازنگری مجدد و تحقیقات لازم بر روی اثر به زیور طبع جدید آراسته گردید.

این اثر به صورت فارسی نگارش شده است که در آن زمان فارسی نویسی مرسوم نبود، اما ایشان فارسی نوشتند تا عموم جامعه بتوانند استفاده کنند و در مقدمه کتاب هم اشاره کرده اند که سعی کرده ام اثر با وجود فارسی نویسی، روان و از لحاظ علمی کمبودی نداشته باشد و در عین حال همه بتوانند استفاده کنند.

ایشان در آخر جلد پنجم کتاب، دلیل تأخیر در جلد ششم را هجرت امام خمینی به کشور فرانسه و پیوستن پدر به رهبر کبیر انقلاب اسلامی در مسیر مبارزه با رژیم پهلوی عنوان کرده اند.

این کتاب در ابتدا در شش جلد نوشته شده بود، اما وقتی مرحوم والد معظم جلد چهارم(80 آیه آخر سوره بقره) را به یکی از دوستان برای چاپ می دهند، آن شخص کتاب را می برد و ناپدید می شود! پدرم هرچقدر دنبال آن فرد گشتند او را نیافتند و من نیز با تمام تلاشی که برای یافتن جلد مفقوده انجام دادم نتیجه ای نداد و یافت نشد.

* در چه تاریخی؟

ـ حدود سال 50،51 . لذا پدرم به ناچار جلدهای پنجم و ششم را روانه بازار علم و فرهنگ کردند و منتظر پیدا شدن جلد چهارم هم شدند ولی فایده ای نداشت.

در طبع جدید تصمیم بر این گرفتم که کتاب را در پنج جلد منتشر نمایم و متاسفانه 80 آیه آخر سوره بقره که همان جلد چهارم سابق است کار نشده است.

من خودم هم تلاش زیادی کردم تا آن جلد را پیدا کنم و بعد از پیگیریهای فراوان متوجه شدم که آن فرد همان موقع فوت می کند، چاپخانه به ورثه می رسد و آنها هم چاپخانه و وسایل آن را به فروش می رسانند. لذا 80 آیه آخر سوره بقره در این اثر نفیس موجود نیست.

کتاب دیگر ایشان «حقیقت جهاد در مکتب اسلام» است. این اثر نفیس از سلسله کتاب‌هایی با عنوان دانستی هایی از اسلام بوده است.

 

اولین مبحث از این کتاب-که چاپ نشده بود و به صورت دست نوشته باقی مانده بود- با عنوان جهاد است. این اثر نفیس با قلمی بسیار شیوا و شیرین به مباحث کلامی مربوط به جهاد می‌پردازد که بسیار پر فایده و قابل استفاده برای اهل تحقیق است.

از نامگذاری توسط خود ایشان با عنوان «دانستنی هایی از اسلام » مشخص بود، قرار است سلسله مباحث کلامی در مسائل مختلف اسلامی مورد بحث و تحقیق قرار گیرد و در پایانِ دستنوشته مربوط به مبحث جهاد، عنوان بعدی را در خصوص  «زنان در اسلام» ذکر می کنند که متاسفانه دست تقدیر و فوت ناگهانی ایشان، ما را از مباحث تکمیلی محروم ساخت و فقط بحث جهاد از این سلسله نوشتار باقی می ماند.

اگر «دانستی هایی از اسلام» باقی می‌ماند، صحیح نبود. زیرا این اثر نفیس فقط بحث جهاد را در بر می گرفت ، لذا با مشورت دوستان قرار شد که عنوان «حقیقت جهاد در مکتب اسلام» برای این اثرانتخاب شود.

این کتاب یک کتاب کلامی محسوب می‌شود و قلم بسیار شیرینی دارد؛ یعنی فارغ از موضوع پدر و فرزندی، وقتی شروع به خواندن کتاب می‌کنید شیوایی و گیرایی این اثر شما را مجذوب خود می کند. در این کتاب،تحقیقات مفصل و دقیقی در پاورقی ها ارائه شده است که امیدورام مورد قبول اهل علم و فن واقع شود.

اثر نفیس دیگر مرحوم والد معظم، کتاب «پاسداران وحی» است که بسیار مشهور است و در واقع نقدی ست بر کتاب «شهید جاوید». در آن دوره مرحوم صالحی نجف آبادی کتابی به نام شهید جاوید را نوشتند و موافقت ها و مخالفت هایی صورت گرفته و جبهه گیری هایی رخ داد. وضعی پیش آمده بود که منجر به سوء استفاده ساواک از این قضیه می گردید تا اختلافی میان انقلابی ها و مذهبی ها بیندازد و انقلابی ها را دور از اصل امامت و ولایت جلوه دهد.

آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی نقل می کنند که همان زمان، امام پیغامی را به مرحوم والد فرستادند و گفتند کتابی در نقد شهید جاوید بنویسید و مرحوم والد معظم و مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی مشترکاً، پاسداران وحی را به نگارش درآورده و در بخش چهارم به نقد کتاب شهید جاوید پرداختند.

بر روی این اثر نفیس نیز با دقت و تلاش فراوان، تحقیقات بسیار وسیعی در پاورقی ها اضافه شده است. بازنگری اصل کتاب و ویرایش صوری و استخراج منابع و مصادر، طبع جدید را نسبت به  چاپ های سابقآن در دهه های گذشته متمایز می سازد.

کتاب دیگری که مرحوم والد و مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی با همکاری یکدیگر تالیف کردند کتاب «چهره های درخشان» است که به طرح مباحث کلامی در خصوص آیه تطهیر و پاسخ به شبهات وارده در مورد این آیه پرداخته اند که این اثر نفیس نیز با تحقیقات دقیق و اضافه نمودن آن در پاورقی ها و بازنگری اصل کتاب از لحاظ ویرایش صوری و استخراج منابع و مصادر، کتابی بسیار مفید و برای اهل علم قابل استفاده می باشد. این کتاب نیز مانند کتاب " پاسداران وحی" به فارسی نگارش شده و دارای متن روان و قلم شیوایی است.

ایشان علاوه بر کتاب های تفسیری و کلامی، کتب فقهی هم داشته اند که در دوران حیاتشان به چاپ نرسیده بود که با جمع آوری دست نوشته ها و تحقیقات علمی بر روی آن و استخراج منابع و مصادر و تنظیم مباحث فقهی به زیور طبع آراسته گردید.این اثر ارزشمند که شرحی بر کتاب شریف عروة الوثقی و وسیلة النجاة است در باب کتاب طهارة و صلاة است و نیز تعلیقه بر کتاب شریف عروة الوثقی نیز مشمول آن می باشد که در دو مجلد به چاپ رسیده است .شیوه نگارش مرحوم والد در این اثر فقهی متاثر از شیوه ی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در اعتنا به آیات و احادیث و اقوال قدما و و نیز تتبّع تاریخی و رجالی و عدم مخالفت با فتاوی مشهور از قدما و نقد آراء معاصرین می باشد.در ابتدای هر یک از کتابهای مجموعه آثار مرحوم علامه والد، مقدمه ای نگاشته ام که هر کدام از این مقدمه ها به معرفی اجمالی اثر و چگونگی روش تحقیقِ آن کتاب پرداخته است. امید است چاپ این مجموعه ی نفیس بر اندوخته های علمی تشیع بیفزاید.

در پایان از کلیه دوستان و محققان عزیز که مرا در به ثمر رسیدن این مجموعه ی ارزشمند یاری نمودند تشکر می نمایم و سپاس و قدردانی ویژه ی خود را از حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن آقای خمینی که مرا در کلیه مراحل، کمک و راهنمایی فرمودند ابراز می دارم.خداوند سبحان را به زبان بندگی می خوانم که :روح آن فرزانه پارسا و مفسّر درد آشنا را با اولیاء صالحین محشور نماید، که چون قلم بر جوهر تحقیق فرو بُرد " حقیقت جهاد " را تحریر کرد و در محافظت از حریم وحی "سخن حق " بر زبان راند و مسئولانه  "چهره های درخشان " عالم اسلام را به نگارش در آورد.


مخاطبان محترم گروه فرهنگی مشرق می توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاویر و هر آن چیزی که در قالب فرهنگ و هنر جای می گیرد را به آدرس culture@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس