این سایت با انتشار متنی بدون امضا، علامه مصباح یزدی را "قطب فرقه منحرفان"، منافق، دارای کفر خفی، شجره خبیثه تحجر و منحرفین از احمدی نژاد، متحجر، خوارج نوین و... نامیده است.
در این نوشته بی ادبانه و موهن که به بهانه عدم شرکت علامه مصباح در اجلاس خبرگان سفارش داده شده، آمده است: حضرت علامه به عنوان قطب فرقه منحرفان از احمدی نژاد در مقابل خدمات متقابل فتنه گران، نسخه شورای فقاهت را پیش از هاشمی برای گروه خود تجویز می کند و حالا با دفاع مستقیم و سنگین مقام رهبری از رئیس جمهور تا جایی پیش می رود که در مهمترین همایش بزرگان کشور شرکت نمی کند!
همچنین در این مطلب سراسر وهن، تلاش شده علامه مصباح با هاشمی رفسنجانی مقایسه شده و علت عدم شرکت ایشان در اجلاس خبرگان اعتراض به رهبری بیان شده است!
نکته جالب در این یادداشت اعتراضی آن است که جریان انحرافی سعی کرده که بشدت دولت را مساوی جریان انحرافی و جریان انحرافی را برابر دولت قلمداد کند تا بدین وسیله از سپر دولت برای پوشاندن فسادهای سیاسی، اقتصادی و اخلاقی خود سوء استفاده کند و از این رهگذر حمایت های رهبر انقلاب از دولت را در برابر انتقادت علامه از جریان انحرافی قرار دهد این در حالی است که انتقادات علامه مصباح و دیگر دلسوزان انقلاب اسلامی همواره متوجه جریان انحراف و لیدر آن بوده و حساب انحرافی ها را از دولت جدا کرده اند.
نویسنده -که ظاهرا جوان یا کم حافظه است- از سوی دیگر در شرایطی سعی کرده علامه مصباح را به هاشمی پیوند بزند که در طی سالیان اخیر بیشترین انتقادات از هاشمی از سوی علامه مصباح بوده است از سوی دیگر افکار عمومی پیوندهای جدید انحرافیون با عناصر کارگزارانی و... را از یاد نخواهد برد.
در بخش دیگری از این هتک نامه آمده: "با اتمام حجت امام بر متحجران، دیگر بهانه ای برای مدارا با منحرفان متقلب و دزدان نام و نشان احمدی نژاد باقی نمانده است، اگرچه آنها در ۸ سال قبل درجازده و از گفتمان روز احمدی نژاد و انقلاب جا مانده اند، اما می توان حدس زد که خروج آنها بر امام به زودی فتنه نهروان را رقم خواهد زد. تنها یک تلنگر دیگر کافی است تا چهره کریه نفاق از پشت این نقاب دفاع از ولایت فرو افتد. خوارج نوین به زودی به نام دفاع از "جایگاه ولایت فقیه" بر نائب امام زمان (عج الله) خروج خواهند کرد".
این ادعا در حالی است که امروز کمتر کسی است که نداند جریان انحرافی چه کام جویی هایی از خانه نشینی 11 روزه کرده و هلهله ای پس از عدم تمکین به حکم ولایت کردند. هنوز کسی فراموش نکرده است زدوبندهای مستقیم و غیرستقیم اینان در اختلاس بزرگ 3 هزار میلیاردی را و...
به نظر می رسد که جریان انحرافی در ادامه تخریب نیروهای انقلاب این بار سعی دارد با روشی منافقانه و موذیانه، شخصی را که رهبر انقلاب "مطهری زمان" نامیده اند، تخریب کند چرا که بولتن این جریان پیشتر بارها نهادهایی چون سپاه پاسداران و شخصیت های انقلابی و همچنین ارزش های انقلاب همچون حجاب را مورد هجمه، حمله و تمسخر قرار داده بود. تریبون انحراف پیش از این نیز علامه را قدرت طلب و اقتدارگرا خوانده بود.
نکته دیگر این است که بعد از شکست جریان انحرافی در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، این جریان یکی از عوامل شکست خود در افکار عمومی را روشنگریهای ایت الله مصباح یزدی و همکارانش در موسسه امام خمینی(ره) عنوان کرده و تصریح کرده اند که ایشان ضمن بدست گیری فضای گفتمانی نقاط قدرت ما را هدف قرار گرفته است، برهمین اساس به رسانه های جریان انحراف دستور داده شده مجموعه مطالبی را علیه آیت الله مصباح یزدی آماده و در فواصلی معین شده انتشار دهند، بر همین اساس این رسانه سینه چاک با استفاده از غیبت علامه در اجلاس اخیر خبرگان رهبری به دلیل درد زانوها، با انتصاب عبارت "قطب فرقه منحرفان" به آیت الله مصباح، دلیل غیبت ایشان را حمایت مقام معظم رهبری از هیئت دولت دانسته است!
مدیر این سایت انحرافی (ع - س) در پی اختلافاتی که در روزنامه های منتسب به دولت بوجود امده است، در پی جلب حمایت دوباره سران جریان انحراف برامده است اقدام به انتشار این گزارش توهین آمیز کرده است.
پیش از این نیز تیمور علیعسگری، مشاور پارلمانی مركز تحقیقات استراتژیك مجمع تشخیص مصلحت طی یادداشتی در یک روزنامه با طرح مسئله خوارج و بحث استبداد عوام" که قبلاً نیز توسط آیتالله هاشمی بهرمانی مورد اشاره قرار گرفته بود، با بیان اینکه عامیان بی عقل و شعور مربوط به اردوگاه عوامی استبداد عوامی است که پذیرای حق و حقانیت نیست، می نویسد: در سالهای اخیر و در مقطع التهاب سیاسی پیش آمده در کشور به وسیله سرحلقههای جریان تحجر و مخالفان تفکر امام خمینی بازسازی و به جریان افتاد؛ نفوذ فرهنگی آنان در حوزه و مراکز فرهنگی حساس دیگر، بسط پیدا نمود و طرح مطالبات دینی در شکل افراطی، التهابات اخیر را سبب شد.
علیعسگری در بخش دیگری از این یادداشت مینویسد: نوع رفتار و شکل موضع گیری حضرات انقلابی نما که خود را صاحب بصیرت دینی دائمی می دانند، ثابت کننده این مطلب است که آنها حسرت ولایت دوران شاه را در سر می پروانند.
این در حالی است که آیتالله مصباح همواره با روشنگریهای خود که در قالب سخنرانیها، کتابها، مناظرهها و تربیت شاگردانی که مورد تقدیر مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته بودند، جلوهگر میشد؛ سبب آن شده بود که اصلاحطلبان نتوانند در تهیسازی اسلام ناب محمدی در جمهوری اسلامی ایران موفق عمل کنند.
حسین صفارهرندی در همین زمینه به دوران ابتدای ولایت امر حضرت آیتالله خامنهای اشاره میکند و میگوید: دشمنان روی چهره های برجسته نظام طرح و برنامه داشتند و عنوان کردن رهبر معنوی و دینی به مقام ولایت و رهبر سیاسی به آقای رفسنجانی برای القای حکومت دوگانه در ایران بود که متاسفانه نه از سوی اطرافیان و نه شخص رفسنجانی این مسئله رد و یا اصلاح نشد.
به گزارش مشرق، تحلیلگران معتقدند که تیغ تند هتاکی های اصلاح طلبان و جریان انحرافی سکهایست که دو رو دارد.
یک روی این سکه، پرونده دامنهدار "کوبش شخصیتی و اعتقادی علامه مصباح یزدی" و روی دیگر یا رویهی اصلی سکه نیز "تخریب ساحت اسلام ناب محمدی با ترویج اسلام سکولاریزه" است.
پروندهای که سراغ آن را باید در حوالی سال 1378 و در دوران دولت اصلاحطلبان گرفت. سالهایی که اصلاحطلبان در ابتدا با جلوه دادن رویهی دیگری از اسلام شیعی با محتوای تلویحی "اسلام منهای احکام فقهی"؛ گامهایی را در جهت سکولاریزه کردن عقاید انقلاب اسلامی برمیداشتند.
هدف واضح این اقدام نیز که صریحا از مبانی تفکرات امام و عاشورا تبرّی میجست؛ ایجاد تفرقه در عقاید تشیع و جا زدن اسلامی به جای اسلام ناب محمدی بود که در صحبتهای امثال کدیور، مهاجرانی، عبدالکریم سروش، بشیریه و امثالهم ترویج میشد.
اسلامی که اصراری به اجرای احکام فقهیاش ندارد، درباره حکم قصاص احکام صریحی نداده است، نگاه متسامحانه و متساهلانهای به مسئله حجاب دارد، با استکبار جهانی نه سر محاجّه و مقاومت و جنگ که سر صلح دارد و ...
اصلاحطلبان در ادامه این راهبرد که فازهای سیاسی و فرهنگی آن را برخی چهرههای اصلاح طلب مدیریت میکردند اما به یک سد بزرگ برخوردند. سدی به نام آیتالله مصباح یزدی.
*سد محکمی به نام علامه مصباح یزدی
آیتالله مصباح همواره با روشنگریهای خود که در قالب سخنرانیها، کتابها، مناظرهها و تربیت شاگردانی که مورد تقدیر مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته بودند، جلوهگر میشد؛ سبب آن شده بود که اصلاحطلبان نتوانند در تهیسازی اسلام ناب محمدی در جمهوری اسلامی ایران موفق عمل کنند و این رخدادها سبب ساز کلید خوردن پروژه تخریب علامه شد.
در واقع، او میبایست حذف میشد تا کسی نتواند از مبانی اصیل اسلام ناب در ساحت انقلاب اسلامی ایرا دفاع کند و در ادامه نیز هیچکس را یارای تطبیق نگاه شیعی و انقلابی با مسائل روز از قبیل فرهنگ، سیاست و اقتصاد را نباشد.
اصلاحطلبان زخم خورده از تئوری "قلم بدستهای مزدور" علامه مصباح و یا مناظرههای او با عبدالکریم سروش در ابتدای دهه 60؛ در آن مقطع به سمت و سوهایی اشاره میکردند که علامه مصباح یزدی و روشنگریهای بصیرانه ایشان را مساوی با تحجر، انسداد فکری و بنیادگرایی سلفی میخواند. (نقشهای که بعدها نیز از سوی مصطفی تاجزاده ادامه یافت)
آنها به این مسئله نیز بسنده نکرده و در ادامه پروژه ترور شخصیتی آیتالله مصباح، کار را به جایی رساندند که کاریکاتوری توهین آمیز نسبت به علامه مصباح یزدی منتشر شد.
ماجرایی
که با تجمع طلاب حوزه علمیه و اعتراض شدیداللحن به مهاجرانی، وزیر وقت
فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه شد و دست آخر نیز به گفته حجتالاسلام ذوالنور،
با پیغام "مالکها برگردید"! مقام معظم رهبری به طلاب حاضر، تجمع پایان
یافت.
*ورود با صلابت مقام معظم رهبری برای حمایت از علامه مصباح
مقام معظم رهبری همواره حمایتهای صریحی را از علامه مصباح یزدی به عمل آوردهاند.
معظمله در مقطعی درباره ایشان فرمودند: "یک نفر مثل آقای مصباح یزدی مورد هجوم تبلیغاتی قرار میگیرد. حرف رسا و منطق قوی و مستحکم هرجایی باشد آنجا را دشمن زود تشخیص میدهد. با مرحوم شهید مطهری هم همینجور برخورد کردند."
و یا در مقطع دیگری فرمودند:
" بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مىشناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسایل اساسى اسلام ارادت قلبى دارم. اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیتهایى مانند علامه طباطبایى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیمالقدر، خلإ آن عزیزان را در زمان ما پر مىکند."
*واگذاری پروسه تبلیغ اسلام تقلبی از اصلاحطلبان به حلقه انحراف
به گزارش مشرق، نیرنگ شومی که در ابتدا به آن اشاره شد اما در سالهای بعد نیز در قالبهای مختلفی ادامه یافت. قالبهای مختلفی که البته باز هم در چنگال روشنگریهای بصیرانه علامه مصباح یزدی و تنی چند از شاگردان ایشان گرفتار میآمدند و مضمحل میشدند.
اینبار نیز علاوه بر مجسمههای مومیایی شده اصلاحات؛ حلقه انحرافی نیز به عرصه آمد و با تبلیغ تفکرات غلط خود، اسلامی را بر سر دست گرفت که با مبانی فقهی شیعه میانهای نداشت، عقاید غلطی را پیرامون ظهور مهدی منتظر (عج) ترویج میکرد و در مقابل ولایت نیز میایستاد.
حلقه انحراف نیز اما به سدّ بصیرتافزای علامه برخورد کرد و طرح مفهوم مشهور خطرناکتر بودن انحراف از فتنه توسط آیتالله مصباح یزدی، بنیاد منحرفین را بر باد داد.
و این همه ماجرا نبود
طی سالهای اخیر تحرکاتی از سوی جبهه اصلاحات و یا نزدیکان آنها در کنار حلقه انحراف دیده میشود که هدف اصلی آن عمل به راهبرد آبا و اجدادی تنی چند از اصلاحاتگران یعنی "تهی سازی مفهومی اسلام ناب محمدی" و سکولاریزه کردن است.
* از تاج زاده تا روزنامه جمهوری اسلامی
در همین زمینه میتوان به گفتههایی که مصطفی تاجزاده اخیراً آنها را در گفتوگو با سایت ضد انقلاب کلمه پیرامون علامه مصباح یزدی بیان داشته است نیز اشاره کرد. او در این زمینه با ادامه خط اشاره شده در سال 78 میگوید:
" البته از معتقدان اسلام سلفی – مصباحی انتظار ندارم که از نظریات و طرح های اصلاحی استقبال کنند و آن را بدعت ضدانقلابی و ضدنظام نخوانند."
او همچنین در مقطعی دیگر نیز با حمله به ساحت علامه مصباح یزدی و شاگردان ایشان، با طرح یک سخن بیاساس میگوید:
"آقای مهدوی کنی که نامزدیاش برای ریاست مجلس خبرگان باعث شده بود که آقای هاشمی از این سمت کناره گیری کند، به همراه دوستانش در انتخابات مجلس نهم توسط آقای مصباح و شاگردانش بی اعتبار شدند."
و یا روزنامه جمهوری نیز بعنوان یک رسانه نزدیک به اصلاحطلبان و آیتالله هاشمی بهرمانی چندی قبل طی یادداشتی با انتقادات از مواضع نظری آیتالله مصباح یزدی در دفاع از مفهوم ولایت فقیه، نوشت:
"اینکه عالمی محترم و استادی سرشناس، مثلا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را بدون امضای ولی فقیه، به صراحت کاغذپارهای بیش نداند! و یا ... اینک به هر دلیل، مثلا به خاطر تبدّل رأی، ولیّ فقیه را مافوق قانون و اختیارات را مطلق بداند، مطلبی است که میتوان با لحاظ برخی امور، امری طبیعی شمرد و در جای دیگر هم به بررسی آن پرداخت، اما آیا به کار بردن تعابیری چون "تالی تلو معصوم” برای اشخاص محترم دیگر، هرچند هم در نظر ما بزرگ باشند، ایجاد پرسش درباره مقامات حضرات معصومان (ع) نمیکند؟ آیا گفته چند روز پیش این استاد محترم، بنابر نقل "خبرگزاری فارس” و دیگر رسانهها، که "باید توجه داشت همانند مقام معظم رهبری (را) به هیچ عنوان نمیتوان بر روی زمین و آسمانها پیدا کرد، چرا که ایشان نمونه برجستهای از ائمه اطهار (ع) و اجدادشان است و یا این جمله که تنها کسی که میتوان به آنها (=انبیای الهی) تشبیه کرد امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری است، اگر به ظاهر جملات اخذ شود، قابل قبول و درست است؟ و به مصلحت و منطبق بر اعتقادات جامعه ما میباشد؟"
در همین زمینه اشارهای به یکی از گزارشهای سایت ضد انقلاب جرس نیز ضروری مینماید که از قول یک فعال فتنه در مقطعی نوشت: "تقصیر از خود ماست. برای چه آیت الله منتظری سالها در حبس بود؟ برای چه الان میرحسین موسوی همسرش و کروبی که از مهره های اصلی امام بودند الان باید در حبس باشند؟ و مصباح یزدی و ... که اصلا پا در انقلاب نگذاشتند و مهره های شاه بودند الان تئوریسینهای انقلاب می شوند و تمام مهره های انقلاب می شوند ضد انقلاب!...؟"
*آنچه علامه مصباح به دفاع از آنها پرداخته است
به گزارش مشرق، نکته اساسی در تمام گفتهها و نوشتههای اشاره شده، حمله به محلهایی است که تفکرات آیتالله مصباح یزدی برای حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در مقابل آنها حصون حصین ایجاد کرده است.
نقاطی همچون جایگاه شامخ ولایت فقیه، حضور تکلیف گرایانه در عرصه سیاست دینی و دفاع اصیل و روشمند از مبانی فکری انقلاب اسلامی امام روحالله(ره).
این در حالی است که تحجر خواندن طرح مسائل بنیادی در ساحت اسلام ناب، تندروی خواندن حرکات مذهبی بصیرانه در سطح جامعه اسلامی ایران، خوارج خواندن حامیان مفهوم دولت اسلامی، طرح جداسازی رهبری معنوی از رهبری سیاسی، پوپولیستی خواندن حرکتهای سیاسی و مذهبی مردم ایران و ... در یک کلام قدمهایی هستند که تماما قصد دارند کارخانههای تولید فکر برای دفاع از انقلاب اسلامی را به ویژه در ساحت علامه مظلوم مصباح یزدی به تاراج بکشانند و به گفته استاد حسن رحیمپور ازغدی تقلا میکنند تا اگر بتوانند در سایه تخریب چهرههای فکری انقلاب اسلامی؛ "بر روی لبهای انقلاب ماتیک بمالند."
*ادامه پروژه ترویج اسلام سکولاریزه
اخیراً مشاهده شد که در ادامه گامگذاری در این پروژه شوم و سکولاریزه کردن اسلام شیعی؛ از جانب برخی چهرههای منتسب به بیت امام راحل مسئله "چادر" بعنوان حجاب برتر تقبیح شد.
در برخی رسانههای اصلاحطلب نیز دیده شده که حرکتهایی انتقادی نسبت به مبانی مجازات اسلامی و تقسیم بندی رهبری جامعه اسلامی به رهبری معنوی و رهبری سیاسی صورت گرفته است.
عدهای نیز تلاش میکنند تا با جااندازی ضرورت گفتگوی ایران با آمریکا و پشت پا زنی به تاکیدات معمار کبیر جمهوری اسلامی ایران، ماهیت استکباری و صهیونیستی کاخ سفید را در نظر مردم مسلمان ایران کمرنگ کنند.
چندی قبل بود که یکی از چهرههای سیاسی کشور در همین زمینه اعتراف کرد که برای برقراری رابطه با آمریکا و گفتگو با مقامات ایالات متحده، تلاشهایی را انجام داده است.
*و حملات علیه اسلام ناب با حمله به علامه مصباح یزدی به اوج میرسد
نقطه سرجمع این حملات را نیز میتوان در حرکت اخیری دید که ابتدا در قالب نوشته تیمور علیعسگری و در یک رسانه اصلاحطلب برای حمله به علامه مصباح یزدی آغاز شد و سپس روز گذشته رسانه جریان انحرافی بی پروا آن را دنبال کرد.
در واقع علیعسگری، بعنوان چهرهای نزدیک به آیتالله هاشمی بهرمانی و نویسنده باصطلاح گمنام جریان انحرافی سمت و سویی را آماج حملات خود قرار داده اند که طی فراز و نشیب سخت سالهای انقلاب به دفاع از مبانی فکری و فقهی اسلام ناب محمدی و انقلاب اسلامی شهره بوده است.
*معانی خاص حمله به پشتوانههای فکری انقلاب اسلامی
ماجرای توهین به علامه مصباح یزدی نشانه وقوع توطئههای خطرناکی است.
توطئههای خطرناکی که شاید بتوان عقبهای بیست و چند ساله را برای آنها در نظر گرفت.
حسین صفارهرندی در همین زمینه به دوران ابتدای ولایت امر حضرت آیتالله خامنهای اشاره میکند و میگوید: دشمنان روی چهره های برجسته نظام طرح و برنامه داشتند و عنوان کردن رهبر معنوی و دینی به مقام ولایت و رهبر سیاسی به آقای رفسنجانی برای القای حکومت دوگانه در ایران بود که متاسفانه نه از سوی اطرافیان و نه شخص رفسنجانی این مسئله رد و یا اصلاح نشد.
نکته آنکه به نظر میرسد هجمه کنندگان به آیتالله مصباح برای تمام شخصیتها و پشتوانههای نظام جمهوری اسلامی ایران طرح و نقشههایی دارند و علامه مظلوم، مصباح یزدی سدی بر سر راه این نقشه شوم است که اگر شکسته شود سیلی بنیان برافکن به راه خواهد افتاد.
سیلی که حتما و فقط به یک نفر بسنده نخواهد کرد و تا زدن ریشه نظام آرام نخواهد نشست.