
فکر می کنم که هرگز درباره این موضوع حرفی نزده ام و فکر می کنم که شما داستان هایی را از خودتان خلق می کنید. و من آن وقت مجبورم که به سوالاتی درباره داستان های شما جواب بدهم. من این کار را نمی کنم، زیرا فکر می کنم این کاری افتضاح و وحشتناک است. اینکه شما یا بسیاری از همکاران شما چیزهایی را می نویسند و سپس من ملزم به پاسخ دادن به آن داستان سرایی ها می شوم. فکر می کنم مجبور نیستم که به چنین سوالاتی پاسخ بدهم. فکر نمی کنم که یک کنفرانس مطبوعاتی برای چنین چیزهایی برگزار شده باشد. چیزی که مرا درباره این داستان سرایی های شما نگران می کند این است که مردم این چیزها را باور می کنند. در دنیایی هستیم که شما می توانید هر آنچه که می خواهید را بنویسید و لازم نیست که از این بابت نگران چیزی باشید. من در این کنفرانس مطبوعاتی نشسته ام، چون مجبور به نشستن در چنین نشست هایی هستم. افرادی در بین شما هستند که من آن ها را دوست دارم، زیرا سوالاتشان را به نحوی محترمانه می پرسند، اما بسیاری از سوالاتتان به شکلی غیرمحترمانه پرسیده می شود.