آغاز به کار مجلس سوم در شرایطی صورت گرفت که جنگ تحمیلی وارد هشتمین سال خود شده بود و طولانی شدن جنگ هزینه سنگینی را به کشور تحمیل کرده بود. در چنین وضعیتی انتخابات مجلس برگزار شد و دو ماه بعد از تشکیل اولین جلسه مجلس در 7خرداد 67، قطعنامه 598 از سوی ایران پذیرفته شد و به جنگ تحمیلی پایان داده شد. مجلس سوم از همان ابتدای شروع به کار، بنای خود را بر تعامل با دولت استوار کرده بود و به همین منظور جلسات مشترکی با دولت برگزار میکرد. این جلسات در شرایطی برگزار میشد که اولویتهای دیگری همچون بازسازی مناطق جنگ زده مطرح شده و دولت تمام تلاش خود را بر ساخت مناطق آسیب دیده استوار کرده بود.
مجلس شورای اسلامی یک جلسه دولت را میهمان کرده بود و حضرت آقا به اتفاق وزرا و کابینه در آن جلسه حضور پیدا کرده و ما میزبان ایشان در مجلس بودیم.
در آن سالها هنوز آقای هاشمی رئیسجمهور نشده بود و ریاست مجلس را بر عهده داشت. یک سال بعد که آقای خامنهای از سوی مجلس خبرگان به دنبال رحلت امام خمینی(ره) به رهبر انتخاب شدند، آقای هاشمی نیز به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده و عازم پاستور شدند.
این جلسه اندکی طولانی شد و مقرر شد که نماز جماعتی برپا شود. موقع اذان مغرب و اقامه نماز، بحثی بین آقای هاشمی رئیس مجلس و آقای خامنهای رئیس جمهور صورت گرفت که چه کسی نماز را اقامه کند. در این میان ریاست مجلس و ریاست جمهور هر یک دیگری را اصلح میدانست و این بحث مدت زیادی ادامه یافت.
ناگهان آقای خامنهای ریاست جمهوری به
مسئلهای اشاره کردند که بسیار جالب بود. ایشان در برابر اصرارهای زیاد آقای هاشمی
برای خواندن نماز به امامت آقای خامنهای، گفتند: « الهاشمی اولی».
به نظر میرسید که آقای خامنهای، آقای هاشمی را ترجیح دادند، اما بعد از توجه بیشتر مشخص شد که این عبارت، عبارتی پر از ایهام و کنایه بوده و منظور، خاندان هاشمی و سادات است نه آقای هاشمی.
بعد از بیان این عبارت که آقا نماز را اقامه کردند و دوستان مجلسی و دولتی همه به ایشان افتدا کردند.
*نسیم بیداری