سرویس سیاست مشرق - رویکرد انفعالی «امضای توافق به هر قیمت» و سپس «حفظ برجام به هر قیمت» موجب شد تا-به اذعان مقامات ارشد دولت- تقریباً هیچ دستاوردی از برجام عاید کشورمان نشود.
در ایام مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ در دولت یازدهم، روزنامههای اصلاح طلب در کنار برخی دولتمردان به بیان وعده و وعیدهای رنگارنگ پرداختند. از جمله:
- «تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند»
- «با توافق هستهای بذر اقتصاد ایران به ثمر مینشیند»
- «امسال اقتصاد ایران بعد از توافق هستهای شکوفا خواهد شد»
- «منتظر هجوم سرمایههای خارجی بعد از توافق هستهای باشید»
- «اکنون کشور از بیکاری رنج میبرد، جوانان مشکل عدم استطاعت مالی برای ازدواج دارند و دولت وظیفه دارد این مشکلات را برطرف کند و امیدوارم با لغو تحریمها این مشکلات برطرف شده و کارهای عمرانی نیز با سرعت بیشتری انجام شود»
در کنار این وعده و وعیدها، برای تحت فشار قرار دادن نهادهای تصمیم گیر و همچنین ایجاد نگرانی در افکار عمومی، هشدارهایی نیز داده میشد. برای مثال ادعا میشد که هر روز تأخیر در رسیدن به توافق و اجرای آن بیش از ۱۰۰ میلیون دلار ضرر به کشور وارد میکند.
براساس تبلیغات گسترده نشریات اصلاح طلب و رسانههای حامی دولت قرار بر این بود که برجام دو دستاورد عمده داشته باشد؛ اول «لغو تمامی تحریمها» و دوم «گشایش اقتصادی برای عموم مردم» اما همانطور که منتقدان نیز به درستی اشاره کرده بودند، به دلیل رعایت نکردن قاعده «توازن تعهدات»، «همزمانی اجرای تعهدات»، «اخذ تضمین از طرف مقابل» و «پیش بینی برگشت پذیری امتیازات واگذار شده در صورت نقض عهد» که قاعده عقلی هر قرارداد عادی حقوقی است، برجام نمیتوانست برآورده کنندهٔ این شعارها باشد.
در نهایت دولتمردان و رسانههای اصلاحطلب، با توجه به خسارت محض برجام و دستاورد تقریباً هیچ توافق هستهای، به جای عذرخواهی و تلاش برای جبران این خسارت، به انکار وعدهها، تقلیل مطالبات مردم و دستاوردسازی و در نهایت تلاش برای تغییر صورت مسئله روی آوردند.
اظهاراتی همچون:
- «مشکلات اقتصادی ما به واسطه تحریم آغاز نشده است که بخواهد با حذف تحریمها زمینهای برای حلوفصل همه مشکلات فراهم شود».
- «بازار مسکن بازار داخلی است و توافق هستهای خیلی نمیتواند تأثیر مستقیمی بر روی این بازار داشته باشد».
- «مردم بعد از توافق هستهای انتظار بیشازحد از اقتصاد نداشته باشند».
- «توافق هستهای باعث گشایش در همه حوزههای اقتصادی نمیشود».
- «به برجام نگاه اقتصادی نداشته باشید».
- «از سوئیفت انتظار معجزه نداشته باشید».
از جمله این موارد است.
حال در ادامه به مرور ۱۱ ادعای پرتکرار بزک کنندگان برجام میپردازیم:
۱- به واسطه برجام بدون بروز جنگ و تخاصم بین المللی از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد خارج شدیم:
فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد دارای بندهای متعددی است که دو بند از مهمترین آنها را بندهای ۴۱ و ۴۲ تشکیل میدهند. مشخصه اصلی بند ۴۱، «الزامآور» بودن اقدامات خواسته شده ذیل این بند است، اما بند ۴۲ به اقدام نظامی علیه یک کشور میتواند منجر شود.
حال سؤال این است که دقیقاً چهزمانی یک کشور ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل قرار میگیرد؟ از نظر حقوقی، یک قطعنامه هنگامی ذیل فصل ۷ منشور سازمان ملل قرار میگیرد که در بخش مربوط به اجرایی آن، عبارت "Acting under Chapter VII of the Charter of the United Nations" بدون هیچ قید و شرطی، مندرج باشد.
با بررسی قطعنامههای صادرشده علیه جمهوری اسلامی ایران پی میبریم که اساساً هیچ یک از قطعنامههای صادر شده علیه کشورمان ذیل فصل ۷ قرار نداشته است و هرگاه آمریکا و متحدان غربیاش بهدنبال کشاندن قطعنامههای ضدایرانی به ذیل فصل ۷ بودند، روسیه و چین با این استدلال صحیح که ایران هیچگاه امنیت جهان را به مخاطره نینداخته مانع از این کار شدهاند. با این حال با اصرار و فشار آمریکا و برخی کشورهای غربی عضو شورای امنیت، در نهایت قطعنامهها علیه ایران صرفاً ذیل بند ۴۱ این فصل (و نه کلّیت فصل ۷) به تصویب رسید تا صرفاً «الزامآور» بودن آن مشخص و مؤکد باشد.
بنابراین برخلاف این ادعا، نه در گذشته و نه الان هیچگاه ایران ذیل «کلیت» فصل هفت یا «ماده ۴۲» فصل هفت که اجازه حمله نظامی را صادر میکند نبوده، بلکه تنها تفاوت گذشته با الان اینجاست که قبلاً ایران قرار داشتن ذیل ماده ۴۱ فصل هفت و محدودیتهای اقتصادی آن را به رسمیت نمیشناخت ولی امروز به واسطه برجام و به دست خودمان به قرار گرفتن ذیل ماده ۴۱ فصل هفت در قطعنامه ۲۲۳۱ اقرار کرده و به آن رسمیت هم دادهایم.
۲- اگر برجام نبود، حتی یک بشکه نفت را هم نمیتوانستیم صادر کنیم و صادرات نفت کشور به صفر میرسید:
گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا در ابتدای سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ با عنوان «چشم انداز کوتاه مدت انرژی» نشان میدهد که اثر گذاری تحریمها بر «تولید» نفت خام در سال ۲۰۱۳ (در شرایطی که تحریمهای نفتی تشدید شده بود) نسبت به سال قبل از آن یک چهارم شده است و میزان تولید نفت خام ایران در سال ۲۰۱۳ تنها ۵ درصد نسبت به سال ۲۰۱۲ کاهش دارد. در واقع پیش از توافق ژنو (که در سال ۲۰۱۴ اجرایی شد) تحریم فروش نفت ایران شکست خورده بود.
در حقیقت از ابتدای سال ۲۰۱۲ که آمریکا و اتحادیه اروپا قوانین تحریم فروش نفت ایران را تصویب میکنند تا ۶ ماه پس از آن یعنی نیمه سال ۲۰۱۲ (تیر ۹۱)، فروش نفت خام ایران به صورت میانگین به حدود ۱.۲ میلیون بشکه در روز میرسد؛ اما پس از آن تا زمان اجرای توافق ژنو (دی ۹۲) به مدت یک سال و نیم میانگین فروش نفت ایران کاهش نمییابد و در بازهٔ ۱.۱ تا ۱.۲ میلیون بشکه در روز ثابت باقی میماند.
آمریکاییها حتی در قانون «کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه» در سال ۲۰۱۲ مصوب کرده بودند که فروش نفت ایران به صفر برسد اما در عمل نتوانستند حتی فروش نفت ایران را به زیر یک میلیون بشکه در روز برسانند.
علت این ناکامی امریکا نیز مشخص است و آن اینکه اساساً تحریم دیگری باقی نمانده بود که امریکا برای کاهش فروش نفت ایران تصویب و اجرا کند و در واقع نهایت اثرگذاری امریکا برای کاهش فروش نفت ایران همان میزان ۱.۱ تا ۱.۲ بود.
۳- مشکل نقل و انتقال پول نفت در پسابرجام رفع شد:
بسیاری از کارشناسان و فعالین اقتصادی، همکاری نکردن بانکهای خارجی با ایران را یکی از ضعفهای اصلی در پسا برجام میدانند. براساس اطلاعات موجود، عواید فروش نفت ایران همچون دوران تحریم در خارج از کشور ذخیره شده و در ۱۲ حساب بانکی خارجی وجود دارد که آلمان، ایتالیا، ژاپن، ترکیه، امارات، سویس، چین و نیز در شعب خارجی سه بانک ایرانی و دویچه بانک آلمان و بانک RBS انگلستان از جمله آنها هستند.
بر اساس برجام، ایران نمیتواند از پولهای حاصل از درآمد نفتی خود غیر از واردات استفاده دیگری کند. این مساله را وزارت خزانه داری آمریکا در دستورالعمل اجرای برجام به روشنی ذکر کرده است. در سؤال B.۱ بیان شده است که: «با شروع روز اجرا، تحریمهای ثانویه علیه افراد غیرآمریکایی که نفت خام ایران را خریداری کنند، سفارش بدهند، بفروشند، منتقل یا بازاریابی کنند، اعمال نمیشود. مشروط به اینکه تراکنشهای مربوطه با افراد حاضر در لیست تحریمی آمریکا درگیر نباشد.
یعنی اگر بانکی که پولهای نفتی ایران در آن قرار دارد بخواهد تراکنشی برای ایران انجام دهد باید مطمئن شود که این تراکنش نفعی به نهادهای تحریمی ایران نمیرساند؛ یعنی نهادهایی مانند وزارت دفاع، وزارت اطلاعات، صدا و سیما، سپاه و امثال آن از این پول نباید استفاده کنند. پس تنها یک راه دارد که این پولها استفاده شود اینکه به وارداتی اختصاص پیدا کند که هیچ گونه ارتباطی با نهادهای تحریمی نداشته باشد؛ یعنی وضعیت نسبت به قبل از برجام تنها در افزایش فروش نفت خام تغییر کرده است و درآمدهای نفتی همچنان تنها برای واردات میتواند مصرف شود. طبیعی است که بیشتر واردات هم از همان کشورهای خریدار نفت انجام میشود.
این مساله گواه این است که متاسفانه تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان در دولت یازدهم نسبت به پیچیدگی تحریمها آگاهی نداشت.
چندی پیش سرلشگر محمدحسین باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح نیز با انتقاد از بازنگشتن پولهای فروش نفت گفته بود: در ایام پس از برجام که تحریمهای فروش نفت برداشته شده، هنوز پولهای نفتهای فروخته شده دریافت نشده است.
اما نکته قابل تأمل این است که به جز مشکلات مربوط به انتقال پول نفت که بعد از برجام نیز برطرف نشده است، در ماههای اخیر مشکلات انتقال پول محصولات پتروشیمی هم به مشکلات قبلی اضافه شده است. یکی از انجمنهای صنفی صنعت پتروشیمی ایران در نامهای که در اواخر فروردین ماه سال جاری خطاب به معاون اول ریاست جمهوری نوشت، رسماً از ایجاد مشکلات عدیده برای شرکتهای پتروشیمی داخلی در خصوص صادرات محصول و انتقال پول ناشی از آن ابراز نگرانی کرده است. بر اساس برجام قرار بود تحریمهای اصلی (به ویژه بانکی) برداشته شود اما در حال حاضر حتی یک دلار ناشی از فروش نفت عاید کشور نمیشود.
۴- تمامی جزییات توافق هستهای با رهبر معظم انقلاب هماهنگ شده است:
همان جماعتی که تا دیروز برجام را «فتحالفتوح»! «آفتاب تابان»! «معجزه قرن»! «بزرگترین دستاورد تاریخ ایران»! «نشانه تسلیم همه قدرتهای بزرگ در برابر اراده ملت»! «ورقخوردن تاریخ به نفع ایران»! «پیروزی بزرگتر از فتح خرمشهر»! و...میدانستند و با غرور و نخوت، آن را ثمره کاردانی و تدبیر خود میدانستند، حالا که کار به اینجا رسیده و دستاورد برجام، از تقریباً هیچ به تحقیقاً هیچ تبدیل شده و همه پیشبینیهای نخبگان و دلسوزان، مو به مو و واژه به واژه درست از آب درآمده، حالا به جای عذرخواهی از مردم، به دروغ ادعا میکنند که همه جزئیات را با اجازه رهبری طی کردهاند!
رهبر حکیم انقلاب این روزها را پیشبینی میکردند و به این ادعای کذب قبلاً پاسخ داده بودند: «آیا جزئیّات مذاکرات هستهای تحت نظر رهبری است؟ بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمیکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوبهای مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفتهام؛ عمدتاً به رئیسجمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتّب داریم و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلّی. جزئیّات کار، خصوصیّات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجّه نیست؛ اینها در اختیار آنها است، میتوانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیّات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست.»(۲۰/۰۱/۱۳۹۴)
رهبر معظم انقلاب همچنین با اشاره به لزوم پرهیز از توجیه بدعهدی طرف مقابل فرمودند:
«بههرحال در مورد برجام، آن نکتهای که من میخواهم بگویم این است که اوّلاً بدحسابیهای طرف غربی را -یعنی بخصوص آمریکا را- به حساب بیاوریم؛ مطلقاً در صدد این نباشیم که بدحسابی طرف مقابل را و بدقِلقی طرف مقابل را و خیانت طرف مقابل را یکجوری توجیه کنیم؛ این دارد بدحسابی میکند -الان مشخّص است، آمریکاییها دارند بدحسابی میکنند- این بدحسابی را به حساب بیاوریم، به این توجّه کنیم؛ و [ثانیاً] تجربه بیاموزیم؛ اینکه حالا ممکن است که فرض کنید این دولت یا یک دولت دیگری در آمریکا یا در فلان کشور یک وعدهای به ما بدهد و یک حرفی بزند، به این وعده و مانند اینها هیچ نمیشود اعتماد کرد؛ مطلقاً». (بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت،۰۳/۰۶/۱۳۹۵)
رهبر معظم انقلاب شروط ۹ گانهای را درباره برجام معین کرده و خواستار رعایت دقیق و موبهموی آن شدند. آیا کسانی که به دروغ ادعا میکنند همه چیز با رهبری هماهنگ شده، این نامه را فراموش کردند و آیا ادعا میکنند این شروط رعایت شده؟! با خواندن فهرستوار این شروط نه گانه خواهید دانست که تقریباً هیچیک از آنها جامه عمل نپوشید و اتفاقاً فاجعه برجام دقیقاً در اثر نافرمانی از این فرامین روشنگر بود!
در همین رابطه، «علیاکبر ولایتی» عضو هیئت نظارت بر برجام-تیرماه ۹۵-گفت: «به برخی شروط ۹ گانه ابلاغ شده از جانب رهبر معظم انقلاب در خصوص اجرای تعهدات کشورمان در چارچوب برجام عمل نشد».
برخلاف حرفهای این روزهای برخی از مقامات ارشد دولت که تاکید دارند که هدف از برجام، لغو تحریمها نبود (!) و خیلی حرفهای دیگر، رهبر معظم انقلاب، صراحتاً فایده و خاصیت برجام را تنها و تنها لغو تحریمها دانسته بودند و بر این موضوع تاکید فرموده بودند:
«اتّفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها به طور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها میگوید تحریمها شش ماه دیگر لغو میشود، یکی میگوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر میگوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریمها بایستی ــ اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدّر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند ــ در همان روز توافق به طور کامل لغو بشود؛ این باید اتّفاق بیفتد. اگر قرار باشد که لغو تحریمها باز متوقّف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلاً مذاکره کردیم؟ اصلاً مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریمها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقّف کنند به یک چیز دیگری، اصلاً قابل قبول نیست.»(۲۰/۰۱/۱۳۹۴)
روحانی در سال ۹۳ در چهارمین نشست خبری خود گفت: «همه مسئولیت مذاکرات با من است».
۵- علت هراس سرمایه گذاران خارجی، فعالیتهای منتقدین برجام در نقد این توافق است:
یک سؤال مهم؛ شرکتهای خارجی برای حضور در ایران از چه بابت نگران هستند؟! بلومبرگ-اردیبهشت ۹۵- در گزارشی با عنوان «مدیران اجرایی نیز در مورد رفع تحریمهای ایران گیج شدهاند» به تحقیق و بررسی در زمینه نگرانی شرکتهای اروپایی برای ورود به بازار تهران اشاره کرد و نوشت: «نیمی از کمپانیهای بینالمللی به شدت مشتاقاند تا با ایران وارد تجارت شوند و تحقیقات نشان داده است که تنها کمپانیهای خارجی به علت اینکه همچنان تحریمهای ایران به طور کامل برداشته نشده است، عقب کشیدهاند». همچنین روزنامه «نیویورکتایمز»- فروردین ۹۶- در گزارشی با اشاره به تداوم هراس شرکتهای بینالمللی از معامله با ایران به دلیل تحریمهای پابرجا مانده آمریکا، تصریح کرد:
«حتی مشتاقترین سرمایهگذاران خارجی در ایران آهسته گام برمیدارند». «آسوشیتدپرس» نیز در ماههای گذشته در گزارشی نوشت: «شرکتها و بانکهای بینالمللی از وزارت خزانهداری آمریکا خواستهاند با صدور یک دستورالعمل مکتوب به تشریح قواعد و قوانین تعامل با ایران بپردازد ولیکن دولت آمریکا به عمد از صدور هرگونه سند مکتوب در این باره امتناع کرده است بنابراین شرکتهایی که قصد ورود به ایران را دارند فعلاً در این باره دست نگه داشتهاند«.
فصل مشترک تحلیلهای رسانههای خارجی موید این موضوع است که شرکتهای خارجی مشتاق معامله با ایران با ثبات و قدرتمند هستند و مسئله آنها در شرایط فعلی مواجهه با تهدیدهای علنی آمریکا- برخلاف تعهد صریح در برجام- است، منتها جماعت بزککار شیطان بزرگ حاضر نیستند با مردم صادقانه سخن بگویند و ترجیح میدهند مطابق میل آمریکا توپ را در زمین داخلی بیندازند.
حال سؤال این است که آیا برجام باعث سرازیرشدن سرمایه خارجی به کشور شد؟! آنکتاد (کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل) که مرجع رسمی آمار جذب سرمایه خارجی در دنیا است در اوایل امسال در گزارشی اعلام کرد که ایران از سال ۹۲ تاکنون در جذب منابع نزولی عمل کرده و در سال ۹۵ نسبت به ۹۴ به منفی ۵۱ درصد رسیده است. درحالیکه رئیسجمهور وعده جذب ۳۰ میلیارد دلاری سرمایهگذاری خارجی در پسابرجام را داده بود و برای سال ۹۵ نیز حدود ۱۱ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی مصوب شده بود، آمارهای رسمی نشان میدهد تنها ۲ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی در سال گذشته جذب شده است!
۶- برجام باعث دورشدن سایه جنگ از کشور شد:
ادعای دور شدن سایه جنگ از سر کشور به مدد برجام، صرفاً پوششی برای فرافکنی و به حاشیه راندن ناکامی در تحقق وعدههایی است که قرار بود در پسابرجام رخ دهد؛ بنابراین به دلایل متعدد میتوان گفت که این ادعا بیشتر شبیه به یک شوخی است.
امنیت بیبدیل و مثال زدنی ایران در این منطقه آشوب زده و کاسه خون و آتش در حالی است که حتی دامن کشورهای غربی نیز از آتشی که خود در این منطقه افروختهاند در امان نیست و کمتر روزی است که خبری از انفجار و انتحار و حمله تروریستی در یکی از کشورهای غربی به گوش نرسد. البته این نعمت آسان و بیهزینه نیز به دست نیامده است. هزاران پدر و پسر در جنگ هشت ساله بر زمین افتادند تا آمریکاییها حساب کار دستشان بیاید و امروز هم عدهای گمنام و بیادعا در آن سوی مرزها جانانه ایستادهاند و مظلومانه بر زمین میافتند تا آتش جنگ به این آب و خاک سرایت نکند.
پایگاه «امریکن اینترست»-بهمن ۹۵- در گزارشی تحت عنوان «هشت قدرت بزرگ ۲۰۱۷» به قدرتهای برتر جهان پرداخته و در این گزارش ایران را در شمار هشت قدرت برتر دنیا و در رده هفتم معرفی کرده و بالاتر از رژیم صهیونیستی (متحد نخست آمریکا) آورده شده است. آمریکا، چین، ژاپن، در ردههای اول تا سوم این لیست قرار گرفتهاند و روسیه و آلمان و هند رده چهارم تا ششم را تشکیل میدهند و ایران بعد از این کشورها در رده هفتم قدرت سال ۲۰۱۷ قرار دارد.
در خرداد ماه سالجاری در اجلاس ریاض که با حضور ترامپ و سران کشورهای عربی برگزار شد، دونالد ترامپ یک قرارداد ۵۰۰ میلیارد دلاری با آلسعود امضا کرد که ۱۱۰ میلیارد دلار آن به فروش تسلیحات به عربستان اختصاص داشت. این اجلاس نشان داد که دیپلماسی انفعالی دولت یازدهم، برخی از سران مرتجع منطقه را که قبل از روی کار آمدن دولت یازدهم با اظهار عجز آشکار در مقابل دشمنان بیرونی جرات نداشتند حتی تصور مقابله نظامی با ایران را به مخیله خود راه بدهند تا آنجا جری کرد که بدون پرده پوشی از تشکیل ناتوی عربی برای مقابله نظامی با ایران سخن بگویند. برخی رسانهها در واکنش به این اتفاق نوشتند: «دولت آقای روحانی در اولین روز انتخاب خود به ریاست جمهوری ایران سایه جنگ را برای ملت سوغات آورد».
۷- به واسطه برجام، حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شد:
برخلاف این ادعا، نه تنها در متن برجام تعبیر «به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران» به کار نرفته، بلکه کاملاً برخلاف معاهده NPT ایران با برجام در جهان برای اولین بار به یک «استثنا» تبدیل شده و علیرغم فعالیتهای صلح آمیز هستهای، حق غنی سازی بالاتر از ۳.۵% را ندارد و برای غنی سازی باید جزییات آن از جمله مکان، زمان و ... را به سمع و نظر امریکا برساند و با موافقت او این کار را انجام دهد.
در حالی که اگر حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شده بود، ایران بدون هیچ محدودیتی میتوانست مثل بسیاری از دیگر کشورها میزان غنی سازیاش را بنا به نیاز و توان خود انجام دهد اما متاسفانه بر اساس برجام غنی سازی ایران دچار محدودیتهای متعدد شده است.
این همان نکتهای است که بعد از توافق ژنو، «وندی شرمن»-عضو ارشد تیم مذاکره کننده آمریکا- در جلسه استماع سنا- آذر -۹۲ بیان کرد و در واقع خیال نمایندگان این کشور را از فرجام غنی سازی ایران اینطور راحت کرد: «ما معتقدیم که ایران حق غنی سازی ندارد ... بسیاری از کشورها دارای انرژی صلحآمیز هستهای هستند اما برنامه غنیسازی ندارند. در واقع تفاوت بسیار بزرگی میان حق غنیسازی و یا داشتن برنامه غنیسازی وجود دارد».
۸- با برجام، ایرانهراسی پایان یافت:
کارشناسان معتقدند که برخلاف تصور غلط برخی از مدیران ارشد دولت یازدهم، برجام نه تنها نقطه پایانی بر ایران هراسی نبود بلکه آغاز زنجیرهای از چالشهای طراحی شده توسط دشمن در قبال نفوذ منطقهای و قدرت نظامی و اقتدار ایران است.
در آذرماه ۹۵، «ترزا می» نخستوزیر انگلیس در سیوهفتمین نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در بحرین، در جمع پدرخواندههای گروههای تکفیری مثل داعش و النصره از عملکرد ایران با عنوان «اقدامات تهاجمی» نام برد و گفت:
«ما باید همراه یکدیگر تلاش کنیم تا اقدامات تهاجمی ایران در منطقه را به عقب برانیم»! نکته قابلتوجه این است که نخستوزیر انگلیس در جمع این شورا از عبارت «خلیج» به تنهایی استفاده کرده است اما رسانه بیبیسی فارسی (رسانه دولتی انگلیس) برای آنکه بیش از این مورد نفرت مردم ایران قرار نگیرد از واژه «خلیجفارس» استفاده کرد. در بهمن ۹۵ نیز «ترزا می» در دیدار با جمهوریخواهان آمریکایی گفت: «ایران نفوذی بدخواهانه در منطقه دارد. اولویت ما، عقب راندن ایران در جبههای است که سعی دارد با ورود به آن، نفوذ خود را از تهران تا مدیترانه بگستراند».
علاوه بر این در دولت یازدهم سطح خصومت عربستان علیه ایران بالا رفت و از سوی دیگر دولت ایران با مسامحه با اعمال ضدایرانی سعودیها رفتار کرد که در چند مرحله با راهاندازی جنگ نفت علیه کشورمان و توهین و اتهامپراکنی به مقامات ایرانی همراه بود و بعد از آن به تهییج کشورهای میکروسکوپی از جمله کومور و جیبوتی برای قطع رابطه با ایران انجامید و سعودیها بعدها با استمرار انفعال سیاست خارجی دولت یازدهم موفق به این امر شدند.
اعتبار گذرنامهها در دنیا نشان میدهد اعتبار گذرنامه ایرانی در دولت تدبیر و امید! و روزهای پسابرجام نسبت به سال ۱۳۹۲ با ۱۲ رتبه کاهش، به رده ۹۸ دنیا سقوط کرد.
۹- با امضای برجام، دیوار تحریمها فرو ریخت:
در سال ۹۴ پس از امضای توافق هستهای، روزنامههای زنجیرهای با تیترهایی همچون «تحریمها به تاریخ پیوست»، «صبح بدون تحریم»، «فروپاشی تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «تحریم رفت»، «پیروزی، بدون جنگ» و... به استقبال این توافق رفتند.
روحانی اعلام کرد که تمامی تحریمها در روز اجرای توافق- دی ماه ۹۴- بالمره لغو خواهد شد و نه تعلیق.
رویکرد خسارت بار «توافق به هر قیمت» از سوی دولت یازدهم کار را به جایی رساند که قاعده «توازن تعهدات»، «همزمانی اجرای تعهدات»، «اخذ تضمین از طرف مقابل» و «پیش بینی برگشت پذیری امتیازات واگذار شده در صورت نقض عهد» که قاعده عقلی هر قرارداد عادی حقوقی است، مطلقاً در برجام رعایت نشد و عملاً توافق، به شکل دو مرحلهای (واگذاری نقد و یکجای امتیازات در مقابل وعدههای نسیه تدریجی و فاقد ضمانت حریف) تدوین و اجرا شد.
پس از اجرای یکطرفه و نامتوازن تعهدات ایران، روز اجرای تعهدات ۱+۵ ذیل برجام فرارسید. آمریکا در اولین روز اجرای تعهدات- دی ماه ۹۴- با تصویب تحریمهای ضد ایرانی، برجام را پاره کرد و نقض توافق هستهای را کلید زد.
غارت ۲ میلیارد دلاری اموال ایران، تمدید قانون تحریمی آیسا، تصویب قانون محدودیت ویزا، تصویب بیش از ۸۰ طرح ضد ایرانی در کنگره آمریکا، پابرجا ماندن تحریم سوئیفت، تمدید وضعیت اضطراری علیه ایران و در نهایت تصویب طرح سیاه چاله تحریم. تحریمی که کارشناسان آن را جامعترین بسته تحریمی آمریکا علیه ایران در طول تاریخ نامیدند.
قرار بود با اجرائی شدن برجام، صدها میلیارد دلار از داراییهای کشورمان که بلوکه شده است، آزاد شود، تمامی تحریمها آنگونه که آقای رئیسجمهور به صراحت اعلام کرده بود، لغو شود، فروش هواپیما و قطعات آن از تحریم خارج شود، گشایش اقتصادی ایجاد شود، روابط تجاری که لازمه آن گشایش «السی» در بانکهای خارجی است از بنبست خارج شود، چرخ معیشت مردم همراه با سانتریفیوژها به چرخش درآید، سرمایهگذاری خارجی صورت پذیرد، تورم از میان برداشته شود و تولید از رکود خارج شود ولی طرف مقابل ما یعنی ۶ کشور ۱+۵ و مخصوصاً آمریکا به هیچ یک از این تعهدات خود عمل نکرده است و این واقعیت تلخ را مسئولان بلندپایه هستهای نظیر آقایان روحانی، صالحی، ظریف، عراقچی و سیف نیز انکار نمیکنند.
فایننشال تایمز چندی پیش در گزارشی با اشاره به تداوم تحریمهای آمریکا علیه ایران بعد از برجام نوشت: «تلاشهای آمریکا برای بیرون نگه داشتن ایران از سیستم بانکی بینالمللی عملاً همان تأثیر پاره کردن برجام را دارد». در ماههای اخیر اقدامات آمریکا در نقض برجام چنان شدت گرفت که تحلیلگران غربی از آن به «شلیک به قلب برجام» تعبیر کردند. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز چندی پیش تصریح کرد: «آیا آمریکا آماده است به متن برجام پایبند باشد، روحش به کنار. تاکنون واشنگتن هر دو را زیر پا گذاشته است».
در حال حاضر نه تنها تحریمهای قبلی سر جای خود باقی ماند بلکه تحریمهای بیسابقه؛ شدید و جدیدی در پسابرجام علیه ایران تصویب شد، با این تفاوت که دیگر بخش زیادی از توان هستهای را از دست دادهایم و همزمان تحریم هم میشویم.
۱۰- به واسطه برجام، تمامی قطعنامههای قبلی شورای امنیت علیه کشورمان لغو شد:
بر خلاف این ادعا، بر اساس متن قطعنامه ۲۲۳۱ که مکمل برجام است، جمهوری اسلامی ایران شامل تحریمهای موشکی و تسلیحاتی است و هم اینکه تمامی مفاد قطعنامههای قبلی شورای امنیت در قطعنامه جدید «تجمیع» شده است و صرفاً با ادعای یک کشور از ۱+۵ به عدم اجرای تعهدات ایران در برجام، در فاصله حداکثر ۶۰ روز، با طی کردن رجوع به کمیسیونهای کارشناسان، وزرای خارجه، مشورتی و سرانجام رجوع به شورای امنیت، تمام مفاد قطعنامههای گذشته علیه ایران باز میگردد.
این مساله، یعنی بازگشت پذیری مفاد قطعنامههای گذشته به خوبی نشان می هد عملاً تحریمهای قبلی لغو نشدهاند بلکه به چماق بالای سر ایران تبدیل شدهاند تا با کوچکترین بهانه گیری یکی از کشورهای ۱+۵ از جمله خود آمریکا، مجدداً علیه ایران اعمال شوند.
بنابر قطعنامه ۲۲۳۱ حداقل تا ۵ سال تحریمهای تسلیحاتی و ۸ سال نیز تحریمهای موشکی علیه ایران حفظ شده است.
۱۱- به واسطه برجام، میان آمریکا و اروپا شکاف ایجاد کردهایم:
بزک کنندگان برجام به خوبی میدانند که علت اصلی دستاورد تقریباً هیچ برجام، عهدشکنی آمریکا و لغو نشدن تحریمها و در نهایت ترس بانکها و مؤسسات اروپایی از عواقب همکاری اقتصادی با ایران و واهمه از جریمههای سنگین وزارت خزانهداری آمریکاست؛ اما این جماعت اصرار دارد که صورت مساله را پاک کنند. به همین دلیل ادعای «ایجاد شکاف میان اروپا و آمریکا به واسطه برجام» در ماههای اخیر به دفعات از سوی حامیان دولت مطرح شد.
این در حالی است که کشورهای اروپایی عضو ۱+۵ تاکنون نهتنها بههیچعنوان اعتراض ایران نسبت به نقض برجام از سوی آمریکا را نپذیرفتهاند، بلکه صریحاً از تحریمهای ضد ایرانی هم حمایت کردهاند. برای نمونه، «زیگمار گابریل» وزیر امور خارجه آلمان-بهمن ۹۵- در اظهار نظری گستاخانه از رویکرد آمریکا در قبال ایران حمایت کرده و تحریمهای جدید تصویب شده علیه تهران از طرف واشنگتن را قابل درک ارزیابی کرد. در آخرین اقدام نیز سه کشور اروپایی-انگلیس، فرانسه و آلمان- همراستا با آمریکا، آزمایش موشک ماهوارهبر سیمرغ توسط ایران را محکوم کردند.
پس از افتادن تشت رسوایی برجام از بام، رسانههای زنجیرهای و برخی مقامات دولت که دیروز- بدون توجه به توانمندیهای داخلی - آدرس حل مشکلات را در آغوش گرفتن کدخدا معرفی کرده بودند و تاکید داشتند که امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است، امروز نیز- همچنان بدون توجه به توانمندیهای داخلی - نسخه در آغوش گرفتن فرزندخوانده آمریکا یعنی اروپا را پیچیدهاند.
در ماه گذشته، سایت ضد انقلاب زیتون در مطلبی نوشت:
«باز کردن حساب ویژه روی اتحادیه اروپا میتواند خطای فاحش ایران باشد. اروپا از خلال رابطه با ایران، یک سری منافع کوتاه و میان مدت از جمله همین قراردادهای تجاری را دارد. برای محفوظ ماندن این منافع هم اروپا تا حدی به آمریکا دست کم برای امنیت برجام، فشار خواهد آورد اما ایران نباید فکر کند که میتواند از اتحادیه اروپا به عنوان کارت سبز دائمی در برابر ترامپ استفاده کند. برای نمونه وقتی به درگیریهای خاورمیانه میرسیم، اروپا به راحتی از منافع اسرائیل حمایت خواهد کرد».