کد خبر 786338
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۰
سلیمی نمین

یک کانال تلگرامی اخیراً شایعه‌ای درباره دختر آیت‌الله آملی‌لاریجانی مطرح کرد. سلیمی‌نمین در این گفتگو به این مسئله می‌پردازد که چرا چنین شایعه‌ "غیرحرفه‌ای" و "پیش‌ پا افتاده‌ای" فراگیر می‌شود؟

به گزارش مشرق، مباحثی که اخیراً حول و حوش یک شایعه ساخته شده توسط یک کانال تلگرامی شکل گرفت، بحث‌های مهمتری را در میان روزنامه‌نگاران و جامعه‌شناسان و فعالان سیاسی اجتماعی در کشورمان پیش کشیده است. این گروه‌ها معتقدند نباید صرفاً به روشن شدن جعلی بودن آن شایعه اکتفا کرد بلکه باید آن را مقدمه‌ای دانست برای بررسی یک موضوع کلان‌تر و آن اینکه چرا یک شایعه سطح پایین از طریق یک رسانه مبتدی حداقل در بخشی از جامعه ایران فراگیر می‌شود؛ در حدی که وزیر اطلاعات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و شخص رئیس قوه قضائیه برای رفع این شبهه وارد صحنه می‌شوند؟

پرسش اصلی آن است که چه نقصی در میان سه رکن 1-رسانه‌ها، 2- مسئولان و 3- فرهنگ عمومی جامعه ایران، می‌تواند وجود داشته باشد که جامعه سیاسی ایران را مستعد چنین آسیب‌هایی کند؟

آنچه در ادامه می‌آید مشروح گفتگوی ما  با "عباس سلیمی‌نمین" روزنامه‌نگار کهنه‌کار کشورمان است. او در این گفت‌وگو تاکید می‌کند شایعه اخیر آنقدر سخیف و ابتدایی است که همگان باید به موقع شنیدن آن لبخند استهزا آمیزی بزنند نه اینکه تبدیل به موضوع مهم شود.

او تاکید می‌کند همین یک استدلال را دقت کنید: "آیا کشوری مانند انگلیس و آمریکا جاسوس خود در این سطح را می‌سوزانند؟ ابتدائیات یک سرویس جاسوسی در حدMI6 این است که حتی اگر جاسوس واقعی‌اش هم افشا شد این موضوع را تکذیب کند. چراکه یک اصل ابتدایی سرویس‌های امنیتی این است که به همکاران خود اطمینان خاطر بدهد که هیچ وقت آنها را نخواهد سوزاند!  حالا چه شده که در این ماجرا بی‌بی‌سی و صدای آمریکا اصرار دارند بگویند "نه، او  واقعاً جاسوس بوده"؟ این واقعا خنده‌دار است. پس به همین راحتی می‌توان این موضوع را منتفی کرد."

با این حال سلیمی‌نمین به این موضوع می‌پردازد که وقتی چنین شایعه‌ای به این راحتی قابل تکذیب است، چرا مسئولان رسمی ما و رسانه‌های رسمی نتوانستند آن را در همان ابتدا منتفی کنند؟ آنچه در ادامه می‌آید متن کامل گفتگوی ما با عباس سلیمی نمین است:

 موضوع بحث ناظر به اتفاق اخیری است که در مورد یک کانال تلگرامی اتفاق افتاد و شایعه‌­ای که راجع به دختر آقای آملی لاریجانی مطرح شد. در این زمینه می‌توان یک بحثِ کلان‌تری مطرح کرد، آن هم اینکه اساساً چرا کانالی که مروری بر مطالب آن و تطبیق آن با جنبه‌­های حرفه­‌ای نشان می‌­دهد نه تنها ضعیف بلکه در حد ابتذال رسانه‌­ای است بعضاً تبدیل به مساله می‌­شود؟ من برآوردی ندارم که این شایعه چقدر در جامعه نفوذ کرده اما حداقل خود آقای آملی لاریجانی، رئیس سازمان اطلاعات سپاه، وزیر اطلاعات و طیفی از رسانه‌­ها را به عکس­‌العمل واداشت تا از جامعه شبهه­‌زدایی کنند. اساساً چه پیش­‌زمینه­‌هایی وجود دارد که چنین کانالی با چنین سطحی و با چنین نحوه­­‌ای از اطلاع‌­رسانی مساله می‌­شود؟

 من از شما به دلیل فرصت‌­سازی برای ریشه‌­یابیِ برخی از مسائل اساسی در جامعه تشکر می‌کنم. سالهاست که کارتل­‌های رسانه‌­ای شیوه‌­هایی به کار می‌­گیرند که شناختِ این شیوه‌­ها بسیار مهم است. کارتل­‌های رسانه­‌ای دارای یک اعتباری هستند که این اعتبار را در طول سال‌ها فعالیتشان اخذ کردند. یعنی سرمایه‌­گذاری­‌های فراوانی به عمل آوردند تا اعتباری برای خودشان رقم بزنند. این رسانه‌ها طبعاً در عرصۀ جنگِ روانی پیش­قراول نمی‌­شوند بلکه آدم­‌ها یا ابزارهایی مختص به آن کشور دارند که از طریق آن ابزارها، جنگ روانی را دنبال می‌­کنند.

افرادی که عمدتاً مرتبط با رسانه­‌های مطرح در سطح دنیا و دارای اعتبارند، ابزارهای انسانی که حاضرند پیش­قراولِ برنامه­‌های عملیات روانی شوند را شناسایی می­‌کنند و از آنها بهره می‌­گیرند تا بتوانند حرکتی را آغاز کنند البته قطعاً آن حرکت از پشتیبانیِ آنها برخوردار است اما اگر این حرکت موفق شد، از آن پشتیبانیِ عملی هم می­‌کنند ولی اگر موفق نشد حتی در مقام تخطئه و تکذیب آن برمی‌­آیند.

مثلاً در گذشته بی‌­بی‌سی فردی به نام نوری‌­زاده داشت که همه می‌­دانستند متصل به سرویس اطلاعاتی انگلیس است و عمدۀ اخبارش را از طریق این سرویس اطلاعاتی دریافت می‌کند.

وقتی این سرویس اطلاعاتی قصد داشت یک جنگِ روانی را با ایران آغاز کند، نوری‌زاده برخی مطالب کذب را منشر می‌کرد، اگر موفق می‌­شد آن مطلب کذب را هنرمندانه برای مخاطب جا بیندازد رسانه‌­های رسمی هم پشت آن می‌­آمدند اما اگر موفق نمی‌شد و مفتضح می­‌شد رسانۀ رسمی خودش هم آن موضوع را تکذیب می­‌کرد. با اینکه آن را پوشش داده بود اما تکذیب می‌کرد.

 یعنی یک نوع تقسیم کار بین رسانه‌­های رسمی‌­شان و آدم­هایشان و بعضی رسانه‌های نوظهور مقطعی‌شان؟

 بین رسانه‌ها و ابزارها؛ این ابزارها بعضاً رسانه­‌های دسته‌­ دوم هستند. اینها رسانه­‌ها و آدم­های دسته دوم دارند. ما حتما باید این مکانیزم و ساختار را بشناسیم و طبیعتا بدونِ شناخت این ساختار نمی‌توانیم در برخی از حرکت­‌های جنگ روانی کارِ موفقی صورت دهیم؛ در حال حاضر در مورد برخی سایت­‌ها یا برخی کانال‌­ها مشخص است که یک فرد روزنامه‌­نگار نمی‌­تواند این اطلاعات را کسب کند، این اطلاعات از پشتیبانیِ سرویس­­­‌های اطلاعاتی برخوردار است.

البته این در غرب رسم است. البته در مورد رسانه­‌های متصلِ به احزاب کاملاً قابل قبول است که احزاب به لحاظ خبری رسانه خود را پشتیبانی کنند و این مسائل در ایران هم رایج است و نمودِ آن را در ایران هم می‌بینید. گرچه ضعیف­‌تر است و خیلی مجرب و باسابقه نیست. در دو دهه اخیر شما شاهد این مساله هستید.

 اما موضوعی که من می­گویم با این قضیه متفاوت است یعنی یک سری آدم­‌ یا یک شبکه خبری که کسی ارتباطاتشان را نمی­‌داند به وجود می­‌آورند، پشتیبانی می‌­کنند و برخی اخبار درست و برخی اخبار نادرستی را که می­‌خواهند بوسیله آنها جنگ روانی آغاز کنند به آنها واگذار می­‌کنند. متاسفانه سال­‌های اخیر در کنار رشدِ این تاکتیک‌­ها و روش­‌ها در کشورهای متخاصم، در داخل کشور شاهد تضعیفِ کارِ رسانه‌­ای هستیم یعنی نه تنها شاهد آن روندِ رشد معمولی و عادی در رسانه‌ها نیستیم بلکه عکسش هم صادق است.

علیرغم اینکه رسانه‌­های ما از نظر کمیّت تکثر پیدا کردند...

ما از نظر عمق، شاهد این حالت(رشد) در رسانه‌ها نیستیم؛ البته من نمی‌­خواهم از این فرصت سوءاستفاده کنم و قوه قضاییه را به دلیل نوع نگاهش به رسانه‌ها متنبه کنم اما حالا که این مساله برای آنها رخ داده، می­ خواهم بگویم که اگر قوه قضاییه رسانه‌ها را تقویت می‌کرد طبیعتاً امروز در جنگ رسانه‌­ای نیاز نبود مقامات ارشد وارد صحنه شوند. چراکه یک جنگ رسانه­‌ای صورت گرفته و طبیعتاً وقتی رسانه­‌ها تشخیص دهند کار خلاف و بی‌­عدالتی صورت گرفته و یک تهاجم بی‌مبنا شکل گرفته، طبیعتاً نقش خود را به صورت طبیعی ایفا می‌­کنند.

رسانه‌­ها به عنوان دروازه­‌بانان خبر طبیعتاً بعضی اخبار را می­‌پذیرند، بعضی اخبار را پس می‌­زنند و در برابر آن موضع می‌­گیرند، اما حالا چه شده که در مورد یک بحث رسانه‌­ای، رسانه­‌ها را فعال نمی‌­بینیم بلکه سیاسیون را فعال می­‌بینیم؟! این چه شیوه‌­ای است؟! خود غربی‌­ها هم وقتی می‌خواهند درباره سیاسیون صحبت کنند ابتدا این قضیه را به رسانه واگذار می­‌کنند. مثلاً فرض کنید یک کشوری می­­خواهد طرف مقابلِ خود را بسنجد، موضع خود را به رسانه می‌دهد و از طریق کارکرد رسانه، بازتاب­‌ها را دریافت می‌­کند بعد این مساله را در سطح مدیران دنبال می‌­کند.

در حال حاضر یک حرکتِ رسانه‌­ای توسط یک رسانۀ بسیار نامعلوم به لحاظ هویتی صورت گرفته بعد می‌­بینیم از این طرف، تمام کسانی که هویتِ سیاسیِ برجسته‌­ای دارند در برابر این رسانه­‌ که هویت ندارد وارد میدان می‌­شوند، این یعنی شاهد کارکرد یک جایگاهی که باید کارکرد داشته باشد(رسانه)، نیستیم! سوال اینجاست آیا قوه قضاییه در سال‌های گذشته در جهتِ تقویتِ این کارکرد(رسانه) عمل کرده یا در جهت تضعیف آن؟

من به عنوان کسی که شاهد و ناظر بر این قضیه هستم و 20 سال مدیریت رسانه‌ای داشتم و اکنون هم مطلب می­‌نویسم و بعضاً با قوۀ قضاییه به دلیل شکایت‌ها مواجه هستم، می­‌توانم قویاً بگویم که کارکردِ قوه قضاییه باید در راستای تقویت جایگاه رسانه‌ها باشد تا در این موارد این جایگاه بتواند به صورت اتوماتیک‌­وار در برابر هجمه­‌ها بایستد.

می‌توانید بحثتان را بیشتر توضیح بدهید؟ منظورتان از اینکه قوه قضائیه رسانه‌ها را تقویت نکرده چیست؟ آیا مقصود، برخورد است یا عدم همکاری لازم با رسانه‌­ها؟ یا تاسیس رسانه­‌ای برای خودش؟

ببینید وقتی یک هجمه‌­ای صورت می‌­گیرد، کشور باید متناسب با آن هجمه واکنش نشان ­دهد، مثلا اگر یک هجمۀ نظامی صورت گیرد، هجمه را باید با ابزار نظامی پاسخ داد، اگر یک هجمۀ سیاسی صورت بگیرد باید با ابزار سیاسی به آن پاسخ داد؛ اگر جایگاه­‌ها عوض شود ما دچار یک مشکلِ جدی می‌­شویم. بنابراین اگر هجمۀ رسانه‌­ای صورت گرفت، حتماً باید با ابزار و هجمه رسانه‌­ای جواب داده شود. لذا وقتی مطبوعه‌ای حرفی بگوید و آنگاه یک مقام سیاسی عالیرتبه به او پاسخ دهد، این توازن و تعادل به نفع طرف مقابل تغییر می‌کند.

این اقدام بالا بردن شان آن فردی است که چنین ادعایی مطرح کرده است. درواقع ما تاثیرگذاری برای او قائل بودیم که آمدیم و جواب دادیم. بحث «سنخیت» در این موضوع مهم است. ما هرگز نباید کارکرد رسانه را در وادیِ مقاماتِ عالی­رتبۀ سیاسی در کشور بیندازیم. این در واقع تقویت‌­کننده است نه جواب­‌دهنده.

 یعنی قوه قضاییه تمام چیزی که می‌­توانست در این قضیه ارائه کند باید در اختیار رسانه‌ها قرار می‌داد.

نه! یک خبری درباره قوه قضاییه مطرح شده، خود رسانه‌­ها به طور اتوماتیک‌­وار به آن جواب می‌دهند. نیازی ندارد خود قوه قضاییه ورود کند.

خب قوه قضائیه که جلوی رسانه‌ها را نگرفته بود؛ چرا رسانه‌ها آنطور که باید و شاید مسئله را منتفی نکردند تا نیازی به حضور آقایان آملی و طائب و علوی نباشد؟

 من وقتی مدیرمسئول تهران‌­تایمز بودم، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه یک هواپیما از کرمان به کراچی رفته و در آن هواپیما یکی از خویشاوندان آقای هاشمی حضور داشته است. این خبر در آن دوران ساخته و گفته شد که "ترورکنندۀ آقای حجاریان در این پرواز بوده و او را در کراچی پیاده کردند". ما در آن دوران بدون اینکه با آقای هاشمی ارتباطی بگیریم، به دلیل اینکه چنین خبری توسط یک رسانه مطرح شده بود و با اینکه به لحاظ فکری به آقای هاشمی هم نقد داشتم اما وظیفۀ خودم دانستم با فرودگاه کراچی تماس بگیرم و بپرسم این هواپیما برای چه منظور به آنجا آمده است؟ آیا کسی از این هواپیما پیاده شده یا نشده است؟

رئیس فرودگاه کراچی هم اعلام کرد "خیر، این هواپیما به دلیل خرابی رادار به کراچی آمده و کسی هم از این هواپیما پیاده نشده است". ما این خبر را منتشر کردیم و آن حرکتِ رسانه­‌ای را توسط یک مدیر خارجی و رئیس فرودگاه کراچی خنثی کردیم.

فرض کنید درباره همین اتفاق اخیر خود شما مدیر یک رسانه بودید؛ چه اقدامی انجام می‌دادید تا شایعه فوراً حل شود؟

 ببینید من یک بحث مهمتری اینجا دارم که به این مسئله مرتبط است؛ یک نگاهی در قوه قضاییه شکل گرفته که باید هرچه سریعتر اصلاح شود و آن نگاه این است که مطبوعات را دخالت‌­کننده در امور خود می­‌دانند. این در حالیست که یکی از کارکردهای رسانه مقابله با مفاسد از طریق اطلاع­­‌رسانی به جامعه است. قوه قضاییه هم مسئولیتِ مشخصی در ارتباط با این قضیه دارد حال سوال اینجاست آیا نگاهِ قوه قضاییه به رسانه­‌ها در این زمینه تقویت کننده است یا خیر؟  شاید برخی مسئولان قوه قضاییه به این مطلب قائل نیستند که رسانه‌­ها می‌توانند در این قضیه پیشتاز باشند و به قوه قضاییه کمک کنند.

این مشکل را ما در نهادهای دیگر هم داریم؛ صرفاً قوه قضاییه نیست! سوال من این بود که چرا خود رسانه‌های رسمی ما شایعه را همان اول کار منتفی نکردند؟

نهادهای دیگر امکانِ توقف و ابزارهای متوقف‌­ساز ندارند. آنها می­‌توانند ابزارهای تشویقی خود را کم کنند اما قوه قضاییه ابزار برخورد دارد وگرنه بسیاری از وزارتخانه­‌ها، مطبوعات را مزاحم خود می­‌دانند. این مهم نیست؛ بدانند. چون رسانه‌ها نقش نظارتی از جانب مردم ایفا می‌­کنند لذا هر ناظری را مزاحم خود می­‌پندارند اما اگر این نگاه در قوه قضاییه وجود داشته باشد مخل تقویت رسانه‌هاست.

می‌­خواهم بگویم اکنون که قوه قضاییه با این مساله روبرو شده است، باید یکبار دیگر سیاست خود را مرور کند تا این سیاست، تقویت­­‌کنندۀ رسانه‌­ها در کشور باشد.

در این ماجرا مسلماً ظلمی نسبت به این خانم صورت گرفته است و از آنجا که بخش اعظمی از افرادی که در رسانه کار می‌کنند نسبت به بی‌عدالتی حساس هستند، وقتی ببینند به یک فردی ظلم شده، اتوماتیک‌وار این شایعات را خنثی می‌کنند. رسانه در این قضیه تبحر دارد و می‌­­داند با چه ابزاری می‌توان یک هجمه را خنثی کرد. رسانه خودش ابزارهای مختلف دارد.

بنابراین وقتی رسانه‌ای‌ها ببینند ظلمی صورت گرفته با هر گرایشی در برابر این هجمه می­‌ایستند. حالا اگر بخواهم جواب سوال شما را به عنوان یک مدیر رسانه‌ای بدهم که در این شرایط چه می‌کردم، باید بگویم با آن خانم مصاحبه می­‌کردم و می‌پرسیدم شما در حال حاضر کجا هستید؟ محل زندگی و شرایط زندگی او را برای افکار عمومی منعکس می­‌کردم تا دروغها آشکارتر شود.

الان فرض کنید این مسیر را می‌­رفتیم. چقدر رسانه­‌های ما در این موارد توانمندی دارند تا بتوانند گزارشی باورپذیر منتشر کنند و بگویند این شایعه غلط است؟ توانمندی نه از این منظر که بروند و این کار را انجام دهند بلکه از این منظر که مخاطبان بپذیرند که من درست می­گویم و رسانه یا کانال خارج از کشور دروغ می­‌گوید؟ رسانه­‌های ما واقعاً این جایگاه را دارند؟ چرا جامعه ما نباید تصور کند که شاید رسانه‌های رسمی ما دارند فریبشان می‌دهند؟

 این بحث بعدی من است...

شما فرمودید باید ابتدا در سطح رسانه پاسخ داده می‌­شد

تا چند سال پیش وضعیت رسانه‌­های ما سیر صعودی داشت. ما در یک دوره‌­ای در برابر اینگونه هجمه­‌ها با رسانه مقابله می‌­کردیم. اصلاً مقامات وارد نمی‌­شدند. من خودم با اینکه نقدهای جدی در مورد آقای هاشمی می‌نوشتم اما با بسیاری از موضوعاتی که در مورد مرحوم هاشمی در خارج از کشور مطرح می‌شد مقابله می‌کردم و موفق هم می‌شدیم. در واقع من که مدیر یک رسانه انگلیسی­‌زبان بودم می‌­توانستم به خیلی از هجمه­‌ها پاسخ دهم و می‌دادم بدون اینکه نگرشِ سیاسی­‌ خود را دخالت دهم.

قطعاً رسانه‌­های کشور می‌توانستند در اینگونه امور اثرگذار وارد شوند، منوط به اینکه هزینۀ معتبر شدن رسانه­‌ها را زیاد نکنیم. اگر شما صاحب قلمی بودید که در چند جا حریّت خود را ثابت کردید، نشان دادید منافع مردم را بر همۀ منافع ترجیح می­‌دهید، به خاطر مردم ارتباط­­ خود با مسئولین سیاسی را خراب کردید و خودتان را دچار مشکل کردید، این یک هزینه‌هایی دارد، هزینۀ کسب اعتبار برای رسانه به طور معمول زیاد است. مثلا وقتی می‌­خواهید از یک کارگری دفاع کنید، وزارت کار در برابر شما می‌­ایستد. احتمالاً نیروی انسانی در برابر شما می‌­ایستد. یا اگر بگویید چرا کارگری را که حقوقش را ندادند کتک می‌زنید، از چند جا برای شما هزینه تولید می‌­کنند، از شما شکایت می‌شود، شما را به دادگاه فرامی‌­خوانند!

اما اگر قوه قضاییه در اینجا راه را برای شما تسهیل کند- ببینید حتی نمی­‌خواهم بگویم باز کند، فقط تسهیل کند- و تشخیص دهد این رسانه برای دفاع از حقوق جامعه انگیزه‌مند است، قطعا رسانه ‌می‌تواند یک حلقۀ وصلی باشد.

متاسفانه این چرخه در حال حاضر معیوب شده است. به طور معمول بر فردی که می‌­خواهد در خدمت آگاهی‌­­بخشی در جامعه باشد، توسط نهادهای قدرت فشارهایی وارد می‌شود یا اگر یک حزب می­‌خواهد درگیر شود، به او فشاری می‌­‌آورند چون فشارهای همۀ اینها از کانال قوه قضاییه عبور می‌­کند، قوه قضاییه اینجا می‌­تواند تشدید کند، می­‌تواند تسهیل کند. آنچه واقعاً در حال اتفاق افتادن است تقویت رسانه است؟ البته می‌دانم همین حرفها ممکن است برایم هزینه داشته باشد. سال گذشته چند شکایت از سوی دادستانی از من شد و با اینکه رسانه‌ای­‌ها از من حمایت کردند و طومار دادند، باز هم 4 میلیون تومان هزینه دادم. بنابراین وقتی شما فشار راتشدید می‌کنید، نمی­‌گذارید رسانۀ معتبر و نویسندۀ معتبر در کشور شکل بگیرد.

رسانه‌­­ها یک رکن هستند، رکن یعنی چه؟ یعنی شما همتراز قوه مجریه و قوه قضاییه هستید. مقام معظم رهبری هم به این موضوع اشاره کردند و فرمودند "نگاه ما به کار رسانه‌­ای به عنوان یک رکن است".

این در حالیست که رسانه‌­­ها یک رکن هستند، رکن یعنی چه؟ یعنی شما همتراز قوه  مجریه و قوه قضاییه هستید. مقام معظم رهبری هم به این موضوع اشاره کردند و فرمودند "نگاه ما به کار رسانه‌­ای به عنوان یک رکن است". پس چرا باید یک رکن رکن دیگر را تقویت نکند؟ چون که مزاحمت ایجاد می­‌کند؟چون وقتی می‌­گوید فلان فرد متخلف است آن رکن موضع می‌گیرد که این کار ماست که تشخیص بدهیم چه کسی متخلف است و چه کسی متخلف نیست. بنابراین چون عنصر رسانه­‌ای در کار ما اخلال ایجاد می­‌کند! باید بر آن فشار وارد کرد!

 این نگاهِ بسیار نازلی است. وقتی من رسانه‌­ای می‌­گویم فلانی متخلف است، اگر اسناد متقنی در این زمینه ارائه دادم، قوه قضاییه باید با کمال میل بپذیرد و خوشحال باشد که یک رسانه‌ کار او را تسهیل می‌کند. یکی از وظایف قوه قضاییه پیشگیری از جرم است. منِ رسانه‌­ای می‌­توانم از گسترش تخلف در کشور پیشگیری کنم یعنی قبل از اینکه یک تخلفی فراگیر و گسترده شود و فسادی درهم ­تنیده شود، می­‌توانم با آن مقابله کنم.

 می‌شود گفت تمام تقصیر گردن قوه قضاییه است؟ آیا رسانه­‌های ما آنطور که باید عمل کردند تااعتمادزایی شود؟ جامعه بگوید این رسانه‌ها حداقل هیچ‌وقت حرف ناصحیح نمی­‌گویند؟

من در مقام ریشه‌­یابی مشکلات رسانه­‌ای در کشور نیستم. اما ما مشکلاتِ دیگری هم داریم، ما مشکلات اقتصادی در کارِ رسانه‌­ای داریم. همچنین وجود رسانه­‌های حزبی را عامل فشار بر رسانه‌های مستقل می‌بینم؛ اما الان در مقام بررسی وضعیت رسانه­‌ها در کشور نیستم.

بالاخره یک بخشی از مسئله اخیر، رسانه‌های رسمی ما هستند.

- سلیمی‌نمین: عوامل مختلفی دخیل است. من نمی‌­خواهم تک ­عاملی به این قضیه نگاه کنم، می­‌خواهم اکنون که مشکلی برای قوه قضاییه در جنگ رسانه‌­ای و هجمه رسانه‌­ای ایجاد شده، استفاده کنم و آقایان را متوجه این مطلب کنم که منافع جامعه حکم می­‌کند قوه قضاییه در مسیر تقویتِ نویسندگان برآید. منِ عنصرِ رسانه‌­ای که 30 سال سابقه کار رسانه‌ای دارد و اکثراً هم من را می‌­شناسند، سر چند جمله و به دلیل شکایت دادستان باید 4 میلیون به قوه قضاییه جریمه بدهم.

وقتی یک نویسندۀ معتبر بوجود آید، یعنی مردم حرف او را می­‌پذیرند و به او اعتماد می­‌کنند چون او را در بزنگاه‌­های مختلف سنجیدند و محک زدند و به یک ارزیابی در مورد او رسیدند. حتی نویسندگانی که این اهتمام را برای منافع ملی دارند حاضرند هزینه آن را هم بدهند.

من می‌خواهم از این فرصت استفاده کرده و بگویم اگر خواهان حرکت درست امور در مسیر خودش هستید، باید رکن رسانه‌ را تقویت کنید. اگر رسانه­‌ها یا نویسندگانی را که ایثارگری و فداکاری می­‌کنند و با مراکز و کانون‌­های قدرت به خاطر مردم درگیر می‌­شوند تشویق نمی­‌کنید، حداقل مسیر را تسهیل کنید.

اشاره شما آنجایی است که مثلاً یک نویسنده در مسئله مفاسد اقتصادی مطلبی منتشر کرده و قوه قضائیه به او تذکر می‌دهد. البته اگر خودمان را جای قوه قضائیه بگذاریم می‌توانیم از این کار دفاع هم بکنیم. آنطور که گفته می‌شود اگر قبل از اثبات مجرمیت فردی‌، مطلبی درباره او منتشر شود خب طبیعتاً محل اشکال است. قوه قضائیه هم در چنین مواردی ورود می‌کند. از این نظر نمی­‌شود به قوه قضاییه حق داد؟

خیر. اگر من رسانه‌ای فسادی را بررسی کردم و به جمع‌­بندی رسیدم، می‌توانم به صورت متقن مطرح کنم. امر به معروف یعنی چه؟ آیا در امر به معروف و نهی از منکر برای شما تشخیص قائل شده‌اند یا نشده‌اند؟ اگر تشخیص در مقابل مفاسد تماماً با قوه قضاییه بود، امر به معروف و نهی از منکر معنی نداشت. شما باید به تشخیص جامعه در مقابله با فساد، یک رسمیتی بدهید. حالا یک نویسندۀ باسابقه­‌ای تشخیص داده در یک جایی فساد صورت گرفته و ادعایش را مطرح می‌­کند، قوه قضاییه ‌می‌تواند بررسی کند. او نمی‌­گوید اگر اسنادم مورد پذیرش نبود حاضر نیستم هزینه‌­اش را پرداخت کنم. می­‌گوید حاضرم هزینه­ پرداخت کنم. یعنی بنده درباره آن فساد یکسری مطالب را بیان می‌­کنم که طبیعتاً فردی که فاسد است از من شکایت می‌کند. قوه قضاییه در اینجا بررسی می‌کند. نباید بگوید تو اصلاً حق ورود نداری. این دو مسئله است.

وقتی یک دستگاهی خبر یک رسانه‌ را به دروغ تکذیب می‌کند، اینجا وظیفه قوه قضائیه است که ورود کند و از اعتبار آن رسانه دفاع کند

وقتی می‌­گوید چرا ورود کردی؟ یعنی یک رسانه و نویسنده معتبر در کشور به وجود نمی­‌آید! وقتی یک نویسندۀ معتبر بوجود آید، یعنی مردم حرف او را می­‌پذیرند و به او اعتماد می­‌کنند چون او را در بزنگاه‌­های مختلف سنجیدند و محک زدند و به یک ارزیابی در مورد او رسیدند. حتی نویسندگانی که این اهتمام را برای منافع ملی دارند حاضرند هزینه آن را هم بدهند. اگر قوه قضاییه راه را برای آنها باز می‌کرد، امروز خیلی راحت حرف او را می­‌پذیرفتند و حق­‌طلبی او را با آغوش باز می‌­پذیرفتند. اکنون این روند دچارِ مشکل شده است.

فکر می‌کنم غیر از این مشکلی که می‌گویید ما یک وضعیت نه چندان مطلوب در اعتماد عمومی به اظهارنظر برخی مسئولان هم داریم! 

بله. البته اینجا هم نقد من باز به قوه قضائیه است. یکی از مشکلات دیگر، عدم برخورد قوه قضاییه با دروغگویان است. شما تصور کنید قرار است یک نفر در یک وزارتخانه ­تغییر کند. از آنجا که تعداد قابل توجهی از تغییرات براساس ارزیابی­‌های کارشناسی نیست و مبتنی بر دادوستدهاست، وقتی رسانه‌ای از تغییرات مطلع می‌شود مسئولین به راحتی تکذیب می‌­کنند! اما بعد از دو هفته می­­‌بینید که چنین تغییری رخ می‌دهد! در حالیکه اگر این تغییرات پشتوانۀ کارشناسی داشته باشد، آن مسئول محکم می‌­ایستد و از تصمیمش دفاع می‌کند و می‌گوید "این ادلّۀ من است، او متخصص این رشته است و کارنامۀ خوبی دارد". این خیلی بد است، قوه قضاییه باید اینجا ورود کند و نسبت به مسئول دروغگو واکنش نشان دهد.

قانونش را نداریم.در برخی کشورها این امکان وجود دارد که اگر مسئولی اطلاع غلطی به رسانه داد، رسانه بتواند از او شکایت کند. ولی ما در ایران چنین قانونی نداریم.

این اقدام فریب و بالاتر از دروغ است. از نظر حقوقی اگر در جامعه دروغ بگویید من نمی‌­توانم از شما شکایت کنم و آن را تبدیل به پرونده کنم اما در ارتباط با مسئولین سیاسی و اداری این علاوه بر دروغ، فریب جامعه است. در واقع وقتی می­‌خواهم کاری را انجام بدهد و آن را در تاریکی انجام می‌دهم، یعنی می‌­خواهم جامعه را فریب دهم و دچار مشکل کنم. به عنوان مثال شما امروز اطلاع‌­رسانی می­‌کنید که قرار است فلان معاون وزیر تغییر کند و به جای او پسرخالۀ فلانی سرکار بیاید. این اطلاع­‌رسانی شما یک آگاهی در جامعه ایجاد می‌­کند و می­‌تواند حکم بازدارنده داشته باشد یا در راستای اصلاح امور باشد. بنابراین تکذیب یک مسئول فقط دروغ نیست بلکه فریب هم هست و قطعاً می‌­توانید برخورد کنید که چرا شما می­‌خواهید جامعه را فریب دهید و آن را در شرایط غفلت قرار دهید و از شرایط غفلت بهره بگیرید. اگر این هدف را ندارید، به چه دلیل تکذیب می‌کنید؟!

مشکل از همینجا شروع می‌­شود تا مسائل مختلف دیگر ادامه می‌یابد. یعنی این عادی‌­ترین دروغی است که گفته می‌شود و موجب بی ­اعتمادی در جامعه می‌­شود. چون شما مجبور می­شوید، خبرتان را تکذیب کنید، این جامعه هم نسبت به شما بی‌­اعتماد می‌­شود. هر چه تکذیبیه­‌های یک رسانه بیشتر باشد، طبیعتاً خودش یک عامل، محک و ملاکی برای سنجش است. بعد از یک ماه دیگر که این تغییر صورت می‌گیرد، آن وقت تصمیم‌­سازان بی‌­اعتبار می‌­شوند.

همچنین خیلی مواقع تصمیمی گرفته شده و وقتی می­‌بینند تصمیم عاقلانه نیست آن را تکذیب می­‌کنند. درحالی که آن تصمیم را گرفتند و به آن عمل هم می‌­شود اما وقتی در افکار عمومی و در ترازوی ارزیابی قرار می­‌گیرد و متوجه می‌شوند این تصمیم عاقلانه نیست، خیلی راحت تکذیب می‌­کنند. هیچ کس هم با آنها برخورد نمی­‌کند! قوه قضاییه هم در برابر این مساله واکنش نشان نمی­‌دهد که مثلا فلان مسئول شما به تدریج در حال کاهش اعتماد جامعه نسبت به دستگاهِ تصمیم‌­ساز درکشور هستید.

در اینجا یک حالت این است که خود رسانه از آن مسئول شکایت کند که خبر درست را منتشر کردیم و اسناد و مدارکش را هم داریم و علاوه بر اینکه به مخاطب ارائه می‌­­کنیم از آن مسئول هم شکایت خواهیم کرد. حالت دوم که کمی آوانگاردتر است و گفته می‌شود در برخی کشورها اجرا می‌شود این است که اگر من در مورد مسائلی از یک مسئول سوال بپرسم و او به من جواب ندهد و آن مسالۀ هم موضوع امنیت ملی نباشد، من می‌­توانم از او شکایت کنم، چنین چیزی در ایران فعلاً خواب و خیال است. برای اینکه خود رسانه بتواند از مسئولی به خاطر پنهان کردن اطلاعاتی که باید گفته شود یا دروغ گفتن درباره یک مورد خاص شکایت کند، قانونی نداریم تا بتواند حق رسانه را بگیرد. با توجه به صحبت‌­های شما حدس می‌زنم منظورتان این است که خود دادستان در این مسائل ورود بکند و اعتماد را به رسانه­‌ها تقویت کند.

من معتقدم ابتدا نگاه‌ها باید در قوه قضاییه تغییر کند. اگر نگاه­ها اصلاح شود به همۀ جزئیات می‌­رسند، الان مشکل نگاهِ ماست.

من نمی­‌خواهم قضاوت کنم که نگاه ساختاری است یا خیر. اما این نگاه که گفته می‌شود "این وظیفۀ ماست شما چرا در وظیفۀ ما دخالت کردید؟"، باید اصلاح شود. قوه قضائیه باید به این باور برسد که رسانه‌­ در جمهوری اسلامی یک رکن است و نظام ما برای تقویت این رکن هزینه کرده است. این منطقی نیست که نظام برای تقویت این رکن هزینه کند و از یک طرف خود نظام در یک رکن دیگر بگوید "خیر، کار شما این نیست".

رسانه بازوی کسی نیست، خود رسانه باید اعتبار داشته باشد. همانطور که وقتی می­‌گویید وزیر اعتباری دارد، وقتی هم می‌­گوییم مدیر رسانه، آن هم باید اعتباری داشته باشد. اعتباری که مستقلاً از جایگاه خودش است نه اینکه بازوی کسی باشد. خودش در برابر موضع‌­گیری‌­های خود و در برابر مردم پاسخگو باشد و در میان افکار عمومی یک شان مستقل داشته باشد.

در مورد موضوع اصلی مصاحبه و بی‌عدالتی و ظلمی که به دختر رئیس قوه قضاییه شد، من به عنوان یک فرد رسانه‌­ای به راحتی می­‌توانستم به آن پاسخ دهم. اگر امروز یک رسانه داشتم این قضیه را به راحتی جواب می‌دادم و ثابت می‌کردم که اینطور نیست و این موضوع خلاف واقعیت است.

مثلا به عنوان یک کیس واقعی چه تکنیکی را پیشنهاد می‌کردید؟

من در اینجا به یک نکته اشاره کنم. از اول انقلاب اسلامی تاکنون تعداد زیادی جاسوس اسرائیل، آمریکا و انگلیس دستگیر کردیم اما این کشورها نپذیرفتند که هیچ کدام از این افراد جاسوس هستند. سوال اینجاست چرا در این موضوع خودشان اصرار دارند که دختر رئیس قوه قضاییه جاسوس ماست و برای ما کار کرده است؟

نظام جمهوری اسلامی تاکنون افراد زیادی را به عنوان جاسوس دستگیر کرده است. حتی در دوران جنگ تحمیلی جاسوسان زیادی دستگیر کردیم. یکی از این جاسوس‌ها فردی بود که برای انگلیسی جاسوسی می‌کرد و اطلاعات جبهه را به انگلیس می‌­داد. این فرد دستگیر شد و مستندات جاسوسی آن هم موجود بود اما انگلیسی­‌ها تا آخر ایستادند و گفتند که او جاسوس ما نیست! اما حالا چه شده که خودشان می‌­گویند دختر رئیس قوه قضاییه جاسوس ماست؟ به نظر شما این عقلانی است؟ معلوم است که عقلانی نیست. چون سرویس‌های اطلاعاتی این کشورها وقتی می­‌خواهند فردی را جذب کنند، به او این اطمینان را می‌دهند که ما هرگز تو را نمی‌­سوزانیم حتی اگر همه گفتند "تو جاسوس هستی"، ما محکم می­‌ایستیم که تو جاسوس نیستی.

اگر شما به عنوان یک رسانه‌ای این استدلال را به جامعه بگویید، جامعه به راحتی می‌پذیرد که جاسوسی دختر رئیس قوه قضاییه واقعیت ندارد. چون اینکه غربی‌ها اصرار دارند این فرد جاسوس آنهاست، خلافِ رویه است. رویه این است که به جاسوس خود همواره اطمینان بدهند که وی را نمی‌سوزانند. چون جاسوسی منحصر به یک فرد نمی‌­شود. جاسوسی باید استمرار پیدا کند. سرویس‌های اطلاعاتی غربی وقتی در آینده بخواهند فرد دیگری را از جامعۀ ایران در تور جاسوسی خود قرار دهند، باید به او اطمینان دهند که هرگز وی را نمی‌­سوزانند.

صدای آمریکا که این موضوع را اعلام کرده و بی­‌بی‌­سی هم بعد از این قضیه، مرتب می‌­گوید که وی جاسوسی کرده است در حالی که اصلاً چنین چیزی امکان ندارد و بسیار  خنده‌دار است. اگر سرویس‌های اطلاعاتی غربی موفق شده بودند دختر رئیس قوه قضاییه را در اختیار خودشان قرار دهند، باید از او دفاع می‌کردند و می‌گفتند اصلاً چنین چیزی نیست و او اصلاً جاسوس ما نبوده است. تا اگر روز دیگر خواستند شخص دیگری را در خدمت خود قرار ­دهند، آن فرد به آنها اعتماد کند. مشخص است که این اقدام اخیر جنگ روانی است.

در کنار این منطق، سندهایی هم که تاکنون منتشر شده پوچ است. اسنادِ جعلیِ فراوانی هم در گذشته منتشر شده که مشخص کردیم این اسناد به چه دلیل جعلی است. چندین سند در خارج از کشور توسط سلطنت‌­طلبان منتشر شد که بررسی کردیم و مخاطب هم کاملا قانع شد این اسناد جعلی است.

بنابراین صاحب رسانه به راحتی می‌­تواند در یک تقابلِ رسانه­‌ای وارد شود و آن را حل کند. اینکه مقامات در این قضیه وارد شوند قطعا قضیه را بدتر می­‌کند. یک موضوع بسیار پیش ­پاافتاده تبدیل به یک مساله می‌شود. زمانی که با یک هجمه مانند خودش مقابله نکنیم، طبیعتاً با یک مشکلی مواجه هستیم که باید این مشکل را تمهید کنیم و روی آن فکر کنیم که چه مسائلی را نادیده گرفتیم که امروز مجبوریم برای یک امر جعلیِ بسیار بسیار روشن، اینقدر نیروهای سیاسی خود را به میدان آوریم که این به نظر من، نتیجۀ عکس برای ما در بر دارد.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس