به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، چند روز قبل پس از مدتها فرصتی شد تا سری به باغموزه دفاع مقدس بزنیم. پیش از این از رسانهها و دوستانی که به این باغموزه رفته بودند شنیده بودم استفاده از تکنولوژی روز دنیا و بهرهگیری از فناوریهای نوین، فضای نو و بدیعی را پیش روی بازدیدکنندگان قرار داده است.
بعد از ظهر یک روز تعطیل به اتفاق پدر و مادر راهی باغموزه دفاع مقدس شدیم تا پدر که هفتهها از خانه خارج نمیشود، با دیدن این مکان، هم از فضای تنگ خانه خارج شده و نفسی تازه کند و هم خاطرات دوران دفاع مقدس برایش زنده شود.
پیش از وارد شدن به محوطه اصلی باغموزه همینطور که ویلچر پدر را هل میدادم، از او دربارهی تانکها و نفربرها میپرسیدم تا از همانجا خاطرات پدر یکی یکی زنده شود و با آمادگی روحی بیشتری وارد باغ موزه شویم.
اما در بدو ورود آنچه چشم مان را خیره کرد، نه تانکها، نفربرها و توپهای ضدهوایی که دیوار سفید و براق ساختمان اصلی بود؛ چیزی که با پس زمینههای ذهنی که داشتیم، جذابیت دوچندانی یافته بود!
نمایی از باغ موزه دفاع مقدس / تصویر از سایت باغ موزه
در ساختمان اصلی همهچیز شیک بود؛ از کف و دیوارهها گرفته تا تجهیزاتی که برای راهنمایی و استراحت و ... تعبیه شده بود. به اتفاق دیگر خانوادهها تیمی 40-50 نفری را تشکیل دادیم و با همراهی یک راوی روانهی سالنها شدیم.
گذشته از اطلاعات غلطی که راوی از تاریخ شهادت شهید آوینی، نام مستعار شهید باقری، حمله طبس و ... میداد، آنچه برای من غیرقابل قبول بود، استفاده از سطوح شیبدار غیراستاندارد بود. سالنها و بخشهای مختلف این باغموزه با سطوح شیبداری به هم وصل میشدند و بعضی از این شیبها چنان غیراستاندارد بودند که مجبور بودم برای راندن ویلچر پدر، برادرم را نیز به کمک بطلبم و دو نفری ویلچر را هل دهیم. بخشی از سالن هم سطح شیبداری شیشهای تعبیه شده بود که امکان بالارفتن از آن وجود نداشت و کفشها روی آن سُر میخوردند.
در بخشی از سالنها نیز میزهایی قرار داشت که ارتفاع بلند آن مانع دیده شدن سطح آن توسط جانبازان ویلچری میشد. در پایان نیز آسانسورها غیرفعال بودند و مجبور شدیم دو سالن را به عقب برگریدم و از سطح شیبداری که آنجا برای خروج از سالن تعبیه شده بود، استفاده کنیم.
نکتهی دیگری که در این بازدید یکونیم ساعته فکر من را مشغول کرده بود این بود که به هر حال جانبازان ویلچری با همراهی دو سه نفر خواهند توانست از این مکان بازدید کنند(!)، اما جانبازانی که یک پای خود را از دست دادهاند و با عصا و یا پای مصنوعی راه میروند، چگونه میتوانند این مسیرهای غیراستاندارد را بپیمایند؟!
گویا طراح و سازندگان این مکان که به نام دفاع مقدس مزین است، فرم و تکنولوژی و جذابیت بصری را نه تنها به معنویت که حتی به راحتی بازدید شهدای زنده دفاع مقدس ترجیح داده بودند و سهم اندکی را برای جانبازان در نظر گرفته بودند؛ این موضوع قطعا برازندهی باغموزه دفاع مقدس نیست.
* مهدی وفائیفرد