موفقیت بالای مالی «قطار اکسپری چنای» در جدول گیشه نمایش سینماهای هند، یک بار دیگر نام شاهرخ‌خان را در سطح وسیعی مطرح کرده است.

به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از فارس، شاهرخ‌خان بازیگر مسلمان سینمای هند، یکی از سه خان بزرگ بالیوود است که در کنار عامرخان و سلمان‌خان، بیش از دو دهه است لقب بزرگترین بازیگر جوان سینمای این کشور آسیایی را به خود اختصاص داده است. این بازیگر فعالیت هنری خود را از سال 1988 و با حضور در مجموعه‌های تلویزیونی شروع کرد.

اولین فیلم سینمایی وی راجو جنتلمن شده نام دارد که در سال 1992 به روی پرده سینماها رفت. شاهرخ‌خان در ابتدای کار بازیگری در فیلم‌های موفقی مثل ترس و بازیگر در نقش کاراکترهای ضد قهرمان بازی کرد و بعد از شهرت فراوانی که در بین تماشاگران کسب کرد، بازی در درام‌های خانوادگی و اجتماعی را آغاز کرد. در دو دهه اخیر، شاهرخ‌خان در یک دوجین فیلم‌سینمایی بازی کرده که همگی جزو کارهای بسیار پرفروش صنعت سینمای هند بوده‌اند.

این فیلم‌ها (همچون محبت ها، گاهی شادی گاهی غم،پادشاه، دلم هندوستانی است، پردیس و بله قربان) کمک کردند تا شاهرخ‌خان عنوان خان اول سینمای هند و پادشاه بالیوود را از آن خود کند. وی در یک دهه اخیر شرکت فیلم سازی خود را تاسیس کرده و تهیه کننده برخی از فیلم‌های خود نیز هست. با وجود رقبای جوان زیادی که در طول این سالها وارد دنیای سینما شده‌اند، شاهرخ‌خان همچنان موقعیت خوب گذشته خود را حفظ کرده و فیلم هایی مثل دون1و2، کوچ کوچ هوتاهه و نام من خان است موید این ادعا هستند. سال قبل تا وقتی زنده‌ام وی فروشی 150 کروری در جدول گیشه نمایش سینماهای هند داشت و هفته قبل درام اجتماعی قطار اکسپرس چنای او با افتتاحیه کلان 100 کروری اکران عمومی خود را در سینماهای این کشور آسیایی آغاز کرد.

شاهرخ خان در گفت‌وگو با نشریه تایمز ایندیا درباره صنعت سینمای هند، حضور مسلمانان در بالیوود و دیدگاههایش درباره فیلم‌سازی صحبت می‌کند.

 از رقابت با بازیگران جوان نمی‌ترسید؟

ـ سینما جایی است که هر روز بازیگران تازه در آن از راه می‌رسند. همه ما یک روز کار هنری‌مان را شروع کردیم و بعدها تبدیل به چهره‌های مشهور شدیم. از ورود بازیگران جوان و تازه کار نباید ترسید. جلوی ورودشان را هم نمی‌توان گرفت. به عنوان یک بازیگر با سابقه، سعی می‌کنم در فیلم‌های بهتری بازی کنم تا همچنان مورد توجه تماشاگران و مردم باشم. البته فراموش نکنید که ما قدیمی‌ترها هم جایگاه خودمان را داریم و به راحتی نمی‌شود با ما رقابت کرد. نکته‌ای که بازیگران جوان باید به آن توجه کنند این است که تلاش کنند در فیلم‌های بهتری ظاهر شوند و همیشه به بزرگترها و هنرمندان قدیمی احترام بگذارند.

 

 

 دوستان زیادی دارید یا ترجیح می‌دهید در سکوت زندگی کنید؟

ـ داشتن تعداد محدودی دوست خوب، خیلی بهتر از دوستان زیادی است که در کنار آدم نیستند. آدم خوش‌شانسی هستم که دوستان خوبی دارم. آن‌ها خیلی به من و خانواده‌ام نزدیک هستند و در مواقع خاص که نیازمند کمک و یاری آنها هستم، به یاری‌ام می‌‌آیند. شما در طول روز با آدم‌های مختلفی برخورد می‌کنید و با آنها همراه و هم صحبت می‌شوید، اما تعداد اندکی از آنها تبدیل به دوستان صمیمی و نزدیک می‌شوند.

 در سالهای اخیر نقش‌های متفاوتی را در فیلم‌های متفاوت بازی کرده‌اید. متفاوت بودن را دوست دارید؟

ـ این روزها همه سعی می‌کنند متفاوت باشند و شما می‌بیند که فیلم‌های کاملا متفاوتی تهیه و تولید می‌شود. من هم تلاش دارم با این روند همراه باشم. مردم و تماشاگران امروزی خواهان چیز‌های تازه و متفاوت هستند. برای من هم خیلی مهم است که در فیلم‌ها و نقش‌های متفاوتی بازی کنم.

 

 

 بعد از بازی در چهار فیلم متفاوت ( نام من خان است، را- وان، دون 2 و تا وقتی زنده‌ام) حضور در یک کار سرگرم کننده مثل «قطار اکسپرس چنای» را چگونه توضیح می‌دهید؟

 هر سال معمولا فقط در یک فیلم سینمایی بازی می‌کنم. به همین دلیل، تمام تلاشم این است که این فیلم‌ها شبیه هم نباشند و با یکدیگر تفاوت داشته باشند. هدفم این است که در هر دو نوع فیلم‌های عامه‌پسند و غیرمتعارف بازی کنم. از بازی در فیلم های سنگین و متفاوتی مثل نام من خان است، دون 2 و حتی را- وان ناراضی و پشیمان نیستم. تماشاگران سینما این جور فیلم‌ها را دوست دارند و از آنها استقبال می‌کنند. اما بازی در فیلم‌های سینمایی چیزی نیست که از قبل تعیین و طراحی شده باشد.

 خب، بازی در «قطار اکسپرس چنای» چگونه اتفاق افتاد؟

ـ بعد از آن که روهیت شتی کارگردان فیلم پیشنهاد بازی در فیلم جذاب و سرگرم کننده انگور را به من داد، به دنبال سوژه‌ای بودیم که بزرگتر از زندگی باشد و حال و هوای بهتر و برجسته‌تری داشته باشد. به عنوان تهیه کننده هم به دنبال یک فیلم بزرگتر بودم. در شرکت فیلم سازی‌ام به دنبال تولید فیلم‌های با کیفیت با ارزش‌های بالای اجتماعی هستم.

فیلم‌نامه قطار اکسپرس چنای هیجان‌انگیز بود و بلافاصله مرا جذب خود کرد. در مقام یک بازیگر هم، فرصتی خوبی برایم فراهم می‌کرد تا نقشی را بازی کنم که تا قبل از آن نمونه‌اش را بازی نکرده بودم.

 

 

 با طرفدارانتان دیدار و نشست دارید؟

ـ همیشه این کار را انجام می‌دهم. به عنوان یک بازیگر باورم این است که بدون طرفدارانم هیچ چیزی نیستم. فکر نمی‌کنم تا به امروز توانسته باشم زحمات آنها را جبران کرده باشم. به آنها بدهکار و خودم این نکته را خیلی خوب می‌دانم.

اگر هنوز هم فعال هستم و بدون خستگی کار می‌کنم، به دلیل عشق و محبتی است که آنها نثارم می‌کنند. بدون تماشاگران سینما و طرفدارانم نمی‌توانستم موقعیت درجه یکی را که اکنون دارم، به دست بیاورم. شاید یکی از راه‌های مهمی که می‌توانم آنها را راضی و خشنود کنم، این است که دست از کار نکشم و در فیلم‌های بهتری بازی کنم.

 بازیگران مورد علاقه‌تان کدام‌ها هستند؟

ـ آمیتاب باچان، نصیرالدین‌شاه و نانا پاتکار همیشه به آنها گفته‌ام دوست دارم به موقعیتی که آنها قرار دارند برسم. کمال حسن و راجش کانا هم در این فهرست قرار می‌گیرند. اینها اسطوره‌های بازیگری‌اند به همین خاطر وقتی رسانه‌ها و طرفدارانم از من به عنوان اسطوره بازیگری اسم می‌برند، خجالت می‌کشم. هنوز راه زیادی پیش رو دارم تا بتوانم به آنها برسم. باور خودم این است که هیچ وقت هم به موقعیت آنها نمی‌رسم.

 

 

 

 خیلی‌ها می‌گویند فیلم‌های هندی رویا پرداز و غیرواقعی هستند. نظر شما چیست؟

ـ من هم این چیزها را شنیده‌ام که می‌گویند فیلم‌های ما از واقعیت‌های روز فرار می‌کنند و تماشاگران برای این به دیدن فیلم‌های ما می‌آیند، که از واقعیت‌های روز خلاصی پیدا کنند و دقایقی خوش بگذرانند. اما من این را قبول ندارم. اتفاقا فیلم‌های ما خیلی واقعی هستند. ما رئیس‌جمهوری نداریم که در هواپیمای ویژه حامل خود گرفتار شود و با تروریست‌ها بجنگد، ما مردمی نداریم که با هیولاهای گوناگون فضایی مقابله کنند. پس فیلم‌هایی هم نمی‌سازیم که چنین چیزهایی را نمایش دهند. آن چه که از آن به عنوان فانتزی و رویا‌پردازی هندی اسم می‌برند، کاملا واقعی هستند.مردم ما تقریبا همان کسانی هستند که در فیلم‌هایمان به تصویر کشیده می‌شوند.

تا به حال به بازی در محصولات بین‌المللی فکر کرده‌اید؟

فکر نمی‌کنم استیون اسپیلبرگ با یک فیلم‌نامه منتظر من باشد! اصلاً فکر نمی‌کنم قرار باشد یک فیلم خارجی و بین‌المللی به من پیشنهاد شود و از من بخواهند نقش اصلی آن را بازی کنم. در کل زندگی‌ام چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. به همین دلیل، ترجیح می دهم پادشاه صنعت سینمای هند باشم. در عین حال، از این بابت که در فیلم‌های بین‌المللی بازی نمی‌کنم، ناراضی نیستم.

ما در هند بزرگترین صنعت سینمای جهان را داریم. الیته در دوران اقامت چند ماهه‌ام در نیویورک و لس آنجلس فهمیدم در فیلم‌های ما کمی اغراق وجود دارد. اگر بازیگران هندی بخواهند در محصولات بین‌المللی بازی کنند باید به سطح کار بازیگران خارجی برسند، بدون اینکه هویت و فرهنگ خود را از دست داده و فراموش کنند. حقیقت امر را بخواهید، نمی‌خواهم در فیلم‌های هالیوودی بازی کنم. ترجیح می‌دهم در یک فیلم بین‌المللی بازی کنم که قصه‌ای عمومی و جهانی دارد و مناسب حال عموم تماشاگران در همه جای دنیا است.

 

 

 

زندگی خانوادگی هنرمندان هندی شباهت زیادی به همکاران غربی خود ندارد و از ثبات بیشتری برخوردار است. چرا؟

خب، ما شرقی هستیم و آن‌ها غربی. ما فرهنگ خاص خودمان را داریم و خانواده برایمان از ارزش ویژه و بالایی برخوردار است. البته نمی‌خواهم به زندگی خانوادگی همکاران غربی ایراد  بگیرم . در بین آن‌ها کسانی هستند که زندگی خانوادگی گرمی دارند. ولی به طور کل، نگاه ما مردمی که در شرق زندگی می‌کنیم، نسبت به خانواده، پدر و مادر و مسائلی از این است متفاوت است. برای مثال، رابطه پدر و فرزندی که در بین ما شرقی‌ها رواج دارد به هیچ وجه شبیه رابطه‌ای نیست که یک پدر غربی با فرزندانش دارد. من همسرم را از زمانی که هجده سالم بود می‌شناسم. او سر صحنه مجموعه‌ای کار می‌کرد که من بازیگرش بودم. سال‌هاست که در کنار هم زندگی می‌کنیم و هر دوی ما احساس می‌کنیم آدم‌های خوشبختی هستیم. دو فرزندمان هم کانون گرم خانوادگی‌مان را گرم‌تر می‌کنند.

در مدرسه و کالج چه جور آدمی بودید؟

شیطان و سرکش! در مدرسه بیشتر اوقاتم را با ورزش سر می کردم. مقررات مدرسه ای که در ان درس می‌خواندم خیلی سخت بود. با آن که قوانین مدرسه سخت‌گیرانه بود، ولی به تدریج فهمیدم خیلی خوب هستند و کمک خیلی زیادی به من کردند تا انضباط و زندگی اجتماعی را یاد بگیرم.

 

 

اگر بازیگر نمی‌شدید چه حرفه‌ای را انتخاب می‌کردید؟

شاید وارد کار تبلیغات می‌شدم و آگهی تبلیغاتی فیلم‌های سینمایی را می‌ساختم. معلمی را هم خیلی دوست داشتم. خیلی دوست دارم تعلیم بدهم و کمک کنم تا بچه‌ها چیزهای تازه ای یاد بگیرند.

بازیگری به جز شهرت چه چیز دیگری به شما داده است؟

برای چیزی حدود دو ساعت و نیم می‌توانم کنترل احساسات و عواطف مردم را دست‌های خودم بگیرم. آن ها را می‌خندانم و یا به گریه می‌اندازم. مردم در طول زمانی که مشغول تماشای فیلمی از من هستند، ارتباطشان را با دنیای بیرون قطع می‌کنند و فقط متوجه کارهایی هستند که من انجام می‌دهم. این یک موهبت بزرگ است. شما به جز بازیگران چه کسانی را سراغ دارید که بتوانند چنین تاثیر عظیمی بر روی مردم عادی بگذارند.

 

 

در گذشته بازیگران مسلمانی مثل دیلیپ کومار و مینا کومار نام‌های اصلی خود را تغییر دادند تا هویت مذهبی خودشان را پنهان کنند. اما امروزه بازیگران درجه یک مسلمان سینمای هند علناً درباره دین خود صحبت کرده و می‌گویند مسلمان هستند. آیا فکر می‌کنید فیلم‌های سینمایی عامل مهمی در این تغییر روش بوده‌اند.

البته من فکر نمی‌کنم آن‌ها نامشان را به این دلیل تغییر دادند که هویت مذهبی خود را پنهان کنند. این تغییر نام برای این بود که نام‌های هنری شان زیباتر از نام واقعی خودشان بود. بازیگران غیر مسلمانی مثل استاد جیتندرا و آشوک کومار هم وقتی بازیگر شدند، نام‌های اصلی خود را تغییر دادند و نام‌ هنری انتخاب کردند. یک زمانی، بسیاری از بازیگران با مذاهب گوناگون نام خود را تغییر داده‌ و از نام‌ هنری استفاده می‌کردند. این مثل یک عادت شده بود.

صنعت سینمای ما همیشه احترام ویژه‌ای به تمام مذاهب گذاشته و بازیگران مختلفی از مذاهب مختلف در این صنعت کار و فعالیت می کنند و شهرت و محبوبیت بسیاری هم در بین عموم تماشاگران (از هر مذهب و مسلکی که هستند) دارند. ما بازیگران مسلمان هم جزئی از این سیستم و صنعت هستیم و کمک بسیار زیادی به آن کرده‌ایم. صنعت سینمای هند به مقدار زیادی مدیون کار و فعالیت هنرمندان مسلمان هندی است. خوبی هنر این است که تمام آدم‌ها را فارغ از هر مذهب و مسلکی که دارند، جذب خود می‌کند.

شما همیشه با احترام درباره ادیان دیگر صحبت کرده‌اید. آیا این موضوع نتیجه نصایح والدین تان است؟

بله . آن‌ها تعلیمات اسلامی را به من آموختند و گفتند همه ما یک خدای واحد داریم. به عنوان یک مسلمان، به اعتقادات مذهبی همه آدم‌های دیگر احترام می‌گذارم. همراه دوستانم به معبد می‌روم و در جشن‌های مذهبی‌شان شرکت می‌کنم.این نکته باعث می شود آن ها هم به مذهب و دیدگاه های من احترام بگذارند.

زمانی که با مشکلی مواجه می‌شوید، به سراغ چه کسی می‌روید؟

به الله پناه می‌برم. با او صحبت و راز و نیاز می‌کنم. نماز می‌خوانم و دعا می‌کنم. همیشه امیدوارم به کمک او مشکلاتم حل شود و به این مسئله ایمان دارم.

اطرافیانتان می گویند وقتی مادرتان فوت کرد، دعا و نماز را برای مدتی قطع کردید . چه عاملی باعث وحدت دوباره‌تان با خدا شد؟

مثل هر آدم داغدیده و عزاداری در آن زمان بسیار غمگین و ناراحت بودم. مادرم را که یکی از عزیزترین کسانم بود، از دست داده بودم و بابت این مسئله از دست خدا عصبانی بودم. ولی خیلی زود فهمیدم که اگر همچنان از دست خدا عصبانی و ناراحت باشم، شانس کمی برای دیدار دوباره با مادرم را خواهم داشت. اگر با خدا دوست نباشی، خبری هم از بهشت نیست. شما وقتی خیلی ناراحت هستید ممکن است از سر خشم حرفی بزنید یا کار غلطی انجام دهید، اما خیلی زود متوجه اشتباه خود شده و آن را جبران می‌کنید. خدا بهترین دوست ،یار و همدم آدم‌هاست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • فاطمه بابایی از ملایر IR ۱۹:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۵
    0 0
    سلام شاهرخ خان من فیلمهای شمارو دوست دارم عاشق شما هستم من دوست دارم بیاید ملایر خیلی شهر خوبیه جاهای دیدنی داره پری زنگنه سد کلان دریاچه کوثر دریاچه سیفیه پارک سیفیه

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس