مشرق -- تکنیک
های عملیات روانی در حوزه ی رسانه و خبر، قالب های ارائه ی هدفمند اطلاعات
است که با هدف گیری ضمیر ناخودآگاه، ذهن مخاطب را به مسیر دلخواه
سردمداران یک رسانه سوق می دهد.
متن حاضر که توسط پژوهشگر حوزه جنگ نرم، احمد قدیری ابیانه (emailghadiri@gmail.com) نگاشته شده، چهارمین شماره از مجموعه 9 گانه در این خصوص است که به نظر خوانندگان مشرق می رسد.
***
* همسو نمایی: هدف از آن جلب اعتماد فرد یا جامعه ی هدف و به تبع آن تأثیر گذاری کلام است.
«من نیز با شما هم نظر هستم اما...».
متن حاضر که توسط پژوهشگر حوزه جنگ نرم، احمد قدیری ابیانه (emailghadiri@gmail.com) نگاشته شده، چهارمین شماره از مجموعه 9 گانه در این خصوص است که به نظر خوانندگان مشرق می رسد.
***
* همسو نمایی: هدف از آن جلب اعتماد فرد یا جامعه ی هدف و به تبع آن تأثیر گذاری کلام است.
«من نیز با شما هم نظر هستم اما...».
* تعمیم: موضع یا فعل یک جزء از یک مجموعه، مواضع و افعال کل مجموعه تلقی می شود.
[آنچه در متن کیهان 6 تیر 91 آمده اظهارات "وزیر جنگ سابق" اسرائیل است که از آن تعبیر به "اسرائیل" شده]
[آنچه در تیتر، "دنیا" ذکر شده، مربوط به برنامه ی فرید زکریا در شبکه ی سی ان ان است]
[اظهار نظر 6 نماینده، واکنش "نمایندگان مجلس" تعبیر شده]
* تسری: یک فعل یا واقعه به عنوان رویکردی دائمی و ثابت تلقی می شود.
[آنچه در خصوص افت رشد اقتصادی ایران توسط صندوق بین المللی پول بیان شده بود، تنها در خصوص سال 2012 بود که در تیتر به صورت مطلق آمده]
* منحصر کردن مفهوم در مصداق: «عدالت یعنی سهام عدالت».
* تقدیس مفهوم و تخریب مصداق: هاشمی رفسنجانی: «عدالت آرزوی ما و ضروری ترین اصل حیات یک حکومت است اما سهام عدالت گدا پروری است» (نقل به مضمون).
* مطابقت اصول با مثال: ابتدا مثالی زده می شود و بعد پایه های استدالالی بر آن مثال سوار می شود.
سروش: «همانطور که می توان از راه های مختلف به قله ی یک کوه رسید، برای سعادت هم صراط های مستقیمی وجود دارد». (نقل به مضمون)
* اختفاء و گرا: از آنجایی که اگر مخاطب خود به نکته ای دست یابد، آن را راحت پذیرفته و به آن اعتقاد پیدا می کند، مطلب را طوری تنظیم می کنند که ظاهراً قصد پنهان سازی آن را دارند اما در واقع می خواهند مخاطب پی به مطلب ببرد. در این ترفند از آنجایی تصور مخاطب بر عدم تمایل رسانه به افشای مطلب است، یافته ی خود را "کشف" خویش دانسته و رسانه را از سوگیری بری می شمارد و چنین می پندارد که "اگر رسانه مایل به افشای مطلب می بود علی القاعده نباید آن را مخفی نگه می داشت".
«یک آقازاده ی فراری، اطلاعات محرمانه ای را در اختیار سرویس های جاسوسی بیگانه گذاشته است». همچنین استفاده از اسم کامل به علاوهی حرف اول فامیل، مصداق بارز ترفند اختفا و گرا است: "نیک آهنگ ک"، "عطا ا... م"، "عبد الکریم س".
* رد مدعا با رد دلیل: اینکه با رد دلیل اقامه شده بر یک مطلب، اصل آن را نفی نماییم. البته مسلماً بدون وجود ادله ی متقن نمی توان مطلبی را تأیید کرد اما عدم اقامه ی دلیل و یا ارائه ی دلیل ناصحیح نیز الزاماً به معنای سقم مطلب نیست.
الف: «آمریکا دشمن ماست زیرا اعضای گروه فرقان عوامل آمریکا بودند»، ب: «ارتباطی میان فرقان و آمریکا نیست، پس آمریکا دشمن ما نیست».
* اثبات مدعا با اثبات دلیل: اثبات یک ادعا به تحقق رویدادی که به عنوان دلیل ذکر شده موکول می شود و با وقوع آن، ادعا "اثبات شده" تلقی می شود.
«انتخابات یازدهم ریاست جمهوری فرمایشی خواهد بود زیرا سعید جلیلی و ولایتی کاندیدا می شوند».
* رد کل با نقض جزء: در خبری راجع به فرد یا موضوعی، به دلیل غلط بودن بخشی از مطلب، کل موضوعِ خبر، تکذیب و یا تخطئه می شود.
دروغ نامیدن خبر العربیه مبنی بر "نپذیرفتن سید شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد و فرستاده احمدی نژاد، توسط رئیس جمهور یمن" با استناد به اینکه نام وی "مسعود حسینی" و سمتش وزیر "انرژی" نبوده است.
* تخصیص و تخریب: بیان حالت خاصی از یک مسئله که حقیقت دارد اما همه ی مطلب نیست. به تعبیر دیگر اختصاص دادن یک موضوع به یک رویکرد و مصداق و تخریب موضوع به تبع تخریب آن مصداق.
تخصیص نهاد چند همسری در اسلام به نمونه های ناموفق و منجر به فروپاشی خانواده.
* دفاع بد برای تخریب: «آقای خامنه ای کارش درست است زیرا سید اولاد پیغمبر است».
* حمله ی بد برای تطهیر: همان رویکرد مبارزه ی منفی است به نحوی که به جای مخالفت با یک دیدگاه، آن را به شکل افراطی و اغراق آمیز مطرح کردن برای ایجاد زدگی نسبت به اصل مدعا.
«از شاه جز خیانت چیزی ندیدیم، در زمان سطلنت پهلوی ها حتی یک خیابان هم آسفالت نشد».
* قلب دعوا: در دو حالت به وقوع می پیوندد: 1- اتهام متقابل و 2- طلب دلیل بر "عدم".
برخی افراد و رسانه در واکنش به خبر 19 مرداد 20:30 مبنی بر "وجود خارجی نداشتن ترانه موسویِ مورد ادعا" و به تبع آن خبر "دستگیری، تجاوز، شکنجه و قتل" چنین فردی: «کسی که نشان داده شد، ترانه موسوی مد نظر ما نبود، اگر راست می گویید آن ترانه موسوی واقعی را نشان دهید».
* تقدیس مفهوم و تخریب مصداق: هاشمی رفسنجانی: «عدالت آرزوی ما و ضروری ترین اصل حیات یک حکومت است اما سهام عدالت گدا پروری است» (نقل به مضمون).
* مطابقت اصول با مثال: ابتدا مثالی زده می شود و بعد پایه های استدالالی بر آن مثال سوار می شود.
سروش: «همانطور که می توان از راه های مختلف به قله ی یک کوه رسید، برای سعادت هم صراط های مستقیمی وجود دارد». (نقل به مضمون)
* اختفاء و گرا: از آنجایی که اگر مخاطب خود به نکته ای دست یابد، آن را راحت پذیرفته و به آن اعتقاد پیدا می کند، مطلب را طوری تنظیم می کنند که ظاهراً قصد پنهان سازی آن را دارند اما در واقع می خواهند مخاطب پی به مطلب ببرد. در این ترفند از آنجایی تصور مخاطب بر عدم تمایل رسانه به افشای مطلب است، یافته ی خود را "کشف" خویش دانسته و رسانه را از سوگیری بری می شمارد و چنین می پندارد که "اگر رسانه مایل به افشای مطلب می بود علی القاعده نباید آن را مخفی نگه می داشت".
«یک آقازاده ی فراری، اطلاعات محرمانه ای را در اختیار سرویس های جاسوسی بیگانه گذاشته است». همچنین استفاده از اسم کامل به علاوهی حرف اول فامیل، مصداق بارز ترفند اختفا و گرا است: "نیک آهنگ ک"، "عطا ا... م"، "عبد الکریم س".
* رد مدعا با رد دلیل: اینکه با رد دلیل اقامه شده بر یک مطلب، اصل آن را نفی نماییم. البته مسلماً بدون وجود ادله ی متقن نمی توان مطلبی را تأیید کرد اما عدم اقامه ی دلیل و یا ارائه ی دلیل ناصحیح نیز الزاماً به معنای سقم مطلب نیست.
الف: «آمریکا دشمن ماست زیرا اعضای گروه فرقان عوامل آمریکا بودند»، ب: «ارتباطی میان فرقان و آمریکا نیست، پس آمریکا دشمن ما نیست».
* اثبات مدعا با اثبات دلیل: اثبات یک ادعا به تحقق رویدادی که به عنوان دلیل ذکر شده موکول می شود و با وقوع آن، ادعا "اثبات شده" تلقی می شود.
«انتخابات یازدهم ریاست جمهوری فرمایشی خواهد بود زیرا سعید جلیلی و ولایتی کاندیدا می شوند».
* رد کل با نقض جزء: در خبری راجع به فرد یا موضوعی، به دلیل غلط بودن بخشی از مطلب، کل موضوعِ خبر، تکذیب و یا تخطئه می شود.
دروغ نامیدن خبر العربیه مبنی بر "نپذیرفتن سید شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد و فرستاده احمدی نژاد، توسط رئیس جمهور یمن" با استناد به اینکه نام وی "مسعود حسینی" و سمتش وزیر "انرژی" نبوده است.
* تخصیص و تخریب: بیان حالت خاصی از یک مسئله که حقیقت دارد اما همه ی مطلب نیست. به تعبیر دیگر اختصاص دادن یک موضوع به یک رویکرد و مصداق و تخریب موضوع به تبع تخریب آن مصداق.
تخصیص نهاد چند همسری در اسلام به نمونه های ناموفق و منجر به فروپاشی خانواده.
* دفاع بد برای تخریب: «آقای خامنه ای کارش درست است زیرا سید اولاد پیغمبر است».
* حمله ی بد برای تطهیر: همان رویکرد مبارزه ی منفی است به نحوی که به جای مخالفت با یک دیدگاه، آن را به شکل افراطی و اغراق آمیز مطرح کردن برای ایجاد زدگی نسبت به اصل مدعا.
«از شاه جز خیانت چیزی ندیدیم، در زمان سطلنت پهلوی ها حتی یک خیابان هم آسفالت نشد».
* قلب دعوا: در دو حالت به وقوع می پیوندد: 1- اتهام متقابل و 2- طلب دلیل بر "عدم".
برخی افراد و رسانه در واکنش به خبر 19 مرداد 20:30 مبنی بر "وجود خارجی نداشتن ترانه موسویِ مورد ادعا" و به تبع آن خبر "دستگیری، تجاوز، شکنجه و قتل" چنین فردی: «کسی که نشان داده شد، ترانه موسوی مد نظر ما نبود، اگر راست می گویید آن ترانه موسوی واقعی را نشان دهید».
[چنین تصاویری در صفحات اجتماعی به وفور یافت می شد]
[کروبی، به جای معرفی فرد مورد ادعا و ارائه ی دلیل: "کسانی که در برنامه تلویزیونی گفته بودند دخترشان زنده است، اعضای خانواده همان ترانه موسوی نیستند که گفته می شود توسط ماموران امنیتی به قتل رسیده است"]
[تأیید و تقدیر دروغ کروبی توسط موسوی]
[سایت کلمه، همچنان بر دروغی به نام "ترانه موسوی" اصرار دارد...]
* عبارات و علامات وصفی: عبارات "هر چند"، "اما"، "درحالیکه"، "نیز"، "فقط"، "باز هم" و همچنین "علامت تعجب" و "گیومه" معنا و جهت خاصی به مطلب می دهد. در این میان در خصوص کاربرد گیومه ("") باید گفت این علامت در سه جا استفاده می شود: 1- مشخص سازی عبارت در جمله 2- تأکید 3- اسامی خاص. استفاده از گیومه برای اسامی عام با هدف عجیب و خاص جلوه دادن آن صورت می گیرد.
روزنامه ی "هم میهن" در تیتر خود در خصوص سفر چاوز به ایران: «چاوز باز هم در ایران».
* حلقه ي مفقوده: روایت از یک حادثه بدون ذکر حلقه ای از ماجرا که مؤثر در قضاوت مخاطب است.روزنامه ی "هم میهن" در تیتر خود در خصوص سفر چاوز به ایران: «چاوز باز هم در ایران».
[کلمه ی حق در تیتر، به منزله ی کلمه ای خاص و عجیب درون گیومه قرار گرفته]
[آنچه بدان پرداخت نشده مواردی نظیر محاسبه ی ارزش دلار نسبت به ریال در دهه های گذشته و نیز مؤلفه ی جمعیت در محاسبه ی سرانه است]
* ابهام عددي: کاربرد ابهام عددی در جایی است که یک رسانه می خواهد عدد مد نظر در ذهن مخاطب، کمتر یا بیشتر از آنچه هست تجلی یابد.
«300 کشته و زخمی در انفجار های خونین عراق»، «تجمع چند ده هزار نفری در میدان التحریر قاهره»، «بسیاری از مردم خواستار رابطه با آمریکا هستند»، «بیش از 30 نماینده خواستار توقف طرح هدفمندی یارانه ها شدند». همچنین بعد از انتخاب حسین شریعتمداری به عنوان ششمین مدیر مسئول برتر جهان از سوی انجمن صنفی روزنامه نگاران آمریکا، کیهان نوشت: «شریعتمداری جزء شش روزنامه نگار برتر جهان شناخته شد».
«300 کشته و زخمی در انفجار های خونین عراق»، «تجمع چند ده هزار نفری در میدان التحریر قاهره»، «بسیاری از مردم خواستار رابطه با آمریکا هستند»، «بیش از 30 نماینده خواستار توقف طرح هدفمندی یارانه ها شدند». همچنین بعد از انتخاب حسین شریعتمداری به عنوان ششمین مدیر مسئول برتر جهان از سوی انجمن صنفی روزنامه نگاران آمریکا، کیهان نوشت: «شریعتمداری جزء شش روزنامه نگار برتر جهان شناخته شد».
[در حالی که عدد مذکور در متن 106.3 میلیارد دلار، یعنی 6.3 میلیارد دلار بیش از 100 میلیارد است، اما این روزنامه ترجیح داده تیتر را به "گذر ذخایر ارزی از مرز 100 میلیارد دلار" اختصاص دهد. چرا که در این حالت، هر رقمی هر چند بسیار بزرگتر از مقدار واقعی می تواند به ذهن مخاطب خطور نماید]
[متن خبر: «شمار قربانيان حملات تروريستي ديروز در مناطق مختلف عراق، به 90 كشته و 223 زخمي رسيد»]
* ارجاع محال: ارجاعی که یا امکان رجوع برای شخص ارجاع داده شده، یا اساساً ممکن نیست و یا با دشواری بسیار قابل تحقق است.
«در جلسات کنگره ی آمریکا، نیایش های شیطان پرستی برقرار است، باور نداری خودت برو و از نزدیک ببین».
* درخواست محال: درخواستی که یا امکان اجابت آن عملاً غیر ممکن، و یا به سختی امکان پذیر است.
اعتماد ملی: «دعوت کرباسچی از احمدی نژاد به مناظره ی زنده ی تلویزیونی».
[علاوه بر عدم هم ترازی جایگاه رئیس جمهور و کرباسچی، تعیین تکلیف برای صدا و سیما در تلویزیونی و زنده بودن مناظره نیز در خور توجه است]
* واگذاري نتيجه به مخاطب: از آنجایی که بیان صریح مواضع توسط یک رسانه، به دلیل در معرض سوگیری قرار گرفتن آن، ممکن است مخاطب را نسبت به پذیرش مطلب دچار تردید نماید، گاهی ترجیح یک رسانه بر بیان مقدمات مطلب و واگذاری نتیجه گیری به مخاطب است تا با زمینه ی فراهم شده، او خود به مطلب برسد. طبیعی است از آنجایی در این رویکرد مخاطب گمان دارد نتیجه، حاصل تفکر خود اوست، بر نکته ی "خود یافته" تعصب بیشتری می ورزد.