موزه ی شکنجه یکی از مخوف و ترسناکترین مکان های دنیاست. انواع و اقسام وسایل شکنجه در این موزه قابل لمس و تماشا هستند.
موزه مخوف و ترسناک شکنجه آمستردامموزه مخوف و ترسناک شکنجه آمستردامموزه مخوف و ترسناک شکنجه آمستردامموزه مخوف و ترسناک شکنجه آمستردامدهان بند/ گاهی برای افرادی که باید در دید عموم ظاهر می شدند دهان بندهایی می بستند. این دهان بندها شبیه به ماسک و از جنس فلز بودند و برای تحقیر مجرمان استفاده می شدند. این وسیله آن قدر سفت بر صورت آن ها بسته می شد که کاملا جمجمه ی آن ها را فشار می داد و باعث زخم شدن صورت می گشت.اره آهنین/ اره ای آهنین وظیفه ی بریدن سر مجرمان را بر عهده داشت. این اره نیاز به دو نفر داشت تا به خوبی گردن را ببرد، دو جلاد از دو سو اره را می گرفتند و با قدرت روی گردن فرد می کشیدند تا کاملا سرش از بدن جدا شود البته از این اره برای جدا کردن اعضای بدن و دو نیم کردن افراد هم استفاده می شد.منفجر کننده جمجمه/ یکی از ابزارآلات شکنجه که ظاهری ترسناک دارد همین مورد است. همانطور که در تصویر مشاهده می کنید کاسه ای دندانه دار را توسط پیچی محکم روی جمجمه ی مجرم فشار می دادند تا کاملا جمجمه اش بشکند و مغز خُرد شود.ساتور/ این نوع کشتن مجرمان متداول تر بود. شکنجه به این صورت بود که فرد باید سرش را روی کُنده درختی قرار می داد و جلاد گردنش را با تبر یا شمشیر می برید البته اگر قصدش فقط شکنجه بود مقداری از گردن را زخم می کرد تا مجرم فقط زجر بکشد. صندلی شکنجه/ این وسیله از معروف ترین ابزارهای موجود در این موزه است. یک صندلی پر از میخ های سرتیز که مجرم را روی آن می نشاندند و دست و پایش را محکم می بستند تا میخ ها در تمام بدنش فرو رود. این ابزار باعث مرگ فرد نمی شد اما بسیار دردآور بود و باعث خونریزی وحشتناکی در بدنش می شد.وزنه هایی از جنس سنگ/ برای زجر دادن زندانیان به آن ها وزنه هایی از جنس سنگ و با وزن زیاد می بستند تا حرکتشان را مختل کند. این وزنه ها همیشه به آن ها متصل بود، حتی زمانی که توسط دیگر وسایل شکنجه مورد آزار قرار می گرفتند.قفس هایی زجرآور/ مجرمان بی نوا باید به صورت ایستاده در این قفس ها چندین روز را سر می کردند بدون این که حق دستشویی رفتن یا خوردن آب و غذا را داشته باشند.قفس هایی زجرآور/ مجرمان بی نوا باید به صورت ایستاده در این قفس ها چندین روز را سر می کردند بدون این که حق دستشویی رفتن یا خوردن آب و غذا را داشته باشند.تابوت ایستاده/ تابوت همیشه واژه ای غم انگیز و عجین شده با مرگ بوده است اما شاید نمی دانستید که از آن به عنوان یک وسیله برای شکنجه در قرون وسطی نیز استفاده می کردند. در موزه ی شکنجه آمستردام وسیله ای وجود دارد که همانند یک تابوت است و مجرم باید به صورت ایستاده در آن قرار بگیرد، اما این پایان ماجرا نیست. تابوت هایی که برای شکنجه ساخته می شدند پر از میخ های ریز و درشت بودند.چوبه دار/ در موزه شکنجه آمستردام می توانید از نزدیک چوبه ی دار را هم تماشا نمایید. چوبی عمود و ساده که کاربردی بسیار هولناک داشته است. حلقه ی طناب دار را که بر این چوب آویخته شده بر گردن مجرم می انداختند و با آویزان شدن فرد از این چوبه راه تنفسش بسته شده و جان می باخت. کشش تا مرز مرگ/ توسط این وسیله مجرم را از دو طرف آن قدر می کشیدند تا مفاصلش از هم جدا شده و آرام آرام دست و پایش کنده شود. اما این همه ی ماجرا نیست آن ها باید درد جدا شدن مفصل هایشان را در حین غلتیده شدن روی تیغ های نوک تیز و برنده تحمل می کردند. هر فرد حتی اگر چند دقیقه ی کوتاه هم روی این وسیله قرار می گرفت تقریبا به همه ی اجزای بدنش آسیب جدی وارد می شد. کشش تا مرز مرگ/ توسط این وسیله مجرم را از دو طرف آن قدر می کشیدند تا مفاصلش از هم جدا شده و آرام آرام دست و پایش کنده شود. اما این همه ی ماجرا نیست آن ها باید درد جدا شدن مفصل هایشان را در حین غلتیده شدن روی تیغ های نوک تیز و برنده تحمل می کردند. هر فرد حتی اگر چند دقیقه ی کوتاه هم روی این وسیله قرار می گرفت تقریبا به همه ی اجزای بدنش آسیب جدی وارد می شد.فلوت شرم و حیا/ یکی دیگر از ابزاری که در موزه شکنجه آمستردام نگهداری می شوند (Flute of Shame) نام دارد که در خیابان ها در هنگام عبور مجرم نواخته می شد یا گاها در هنگام به دار آوریختن افراد.
برای شکنجه دادن بیشتر افراد، قلاده ای به این فلوت بسته و آن را به گردن جنایتکاران محکم می کردند و آن ها را مجبور به نواختن فلوت شرم و حیا و قدم زدن در کوچه و خیابان ها می نمودند. این قلاده ها آن قدر تنگ بودند که مجرم به سختی می توانست نفس بکشد با این حال باید فلوت هم می نواخت.دستبند/ همانطور که در تصاویر می بینید با بی رحمی دست یا پاهای قربانی را به این تخته های چوبی می بستند و آن ها را زیر آفتاب رها می کردند و گاه گاه تازیانه ای بر آن ها وارد می کردند تا مطمئن شوند که هنوز جان در بدن دارند. این شکنجه گاها تا چند هفته نیز ادامه داشت.
حالا که خیلی بدتر شده اند. آن زمان عقده شان را سر عده ای معدود خالی می کردند. حالا میلیاردها نفر را با انواع سلاحها و بیماریهای ساختگی دارند می کشند. فکر می کند یمن یا سلاح چه کسی دارد قصابی می شود؟
. تازه همه اش را نشان نداده اند. نظیر ابزارهای سرخ کردن
متهمان و یا ریختن سرب گداخته در دهان آنها را. این ها همه جلوی از محبت
مسیحی و دین مدعی دوری از هر نوع خشونت است که صدها سال به وحشتناکترین
شکل افرادی را که احتمال می دادند - دقت کنید فقط احتمال می دادند- که
در اعتقاد به مسیحیت انحراف داشته باشند را شکنجه کرده و وادار به هر نوع
اعتراف می کردند. این شکنجهها به قدری سخت بود که متهمان صدور حکم اعدام
خود - که حداقل قطعه قطعه کردن در ملأعام و یا زنده زنده سوزاندن بود -
را مساوی نجات خود می دانستند. از جمله مهمترین گروههایی که قربانی قساوت
بی نظیر مبشران مهر و عطوفت مسیحی شدند مسلمانان اندلس بودند. این افراد
با وجود آنکه پذیرفته بودند از اسلام روی برگردانند و مسیحی شدند همچنان
در مظان اتهام بودند که مبادا هنوز به اعتقادات گذشته وفادار باشند. شاید
باور نکنید بسیاری از این افراد صرفا به جرم رفتن به حمام ( که در آن
زمان مسیحیان آن را حرام و باقی مانده انحرافات رومیها می دانستند! و
خودشان و مخصوصا کشیشانشان به قدری کثیف بودند که تمام بدنشان پر از شپش
و کنه بود و می گفتند محبت مسیحی می گوید این حیوانات حق حیات دارند و
نباید آنها را کشت! ) دستگیر و شکنجه شدند!( و البته همه حمامها هم با
خاک یکسان شد و سالها طول کشید تا مسیحیان فهمیدند حمام کردن کار بدی
نیست! ) و البته سایر گروهها نظیر یهودیان و فرقه کاتاری و هر کس که
احتمال می دادند جادو کرده باشد و نظایر آنها را آنقدر شکنجه می دادند تا
به جرم نکرده اعتراف کند و سپس سوزانده شود!
اما اشتباه نکنید. این حضرات نمایشگاه فوق را درست نکرده اند که اعتراف
کنند اجدادشان چقدر وحشی بوده اند. آنها می خواهند ما فکر کنیم وحشیگری
دنیای اروپایی تمام شده و حالا آدمهای خوبی شده اند و یادمان برود که
همین الان چگونه با ساختن انواع جنگ افزارهای مهیب و یا انواع بیماریهای
غیر قابل درمان چگونه در حال قصابی ملتهای جهان سوم هستند.
اما براستی چگونه کلیسای تبشیری مسیحی با این تاریخ سراسر جنایت و قساوت
خود را منادی صلح و محبت می نامد؟