جهانگیری نمایه

آقای جهانگیری! کاش در زمان گفتن این حرف‌ها دست‌کم حرمت همکار خود را در کابینه حفظ می کردید. «محمدجواد آذری جهرمی» وزیر دهه شصتی کابینه اعتدال که از قضاء پرتحرک‌ترین وزیر کابینه‌ی کهنسال اعتدال است.

سرویس سیاست مشرق - " نکته ای مربوط به دهه ۶۰؛ دهه اول پیروزی انقلاب و دهه زندگی امام؛ یک دهه مظلوم است. دهه تعیین کننده در سرنوشت ایران و ایرانی. دهه فوق العاده مهم و حساس و در عین حال ناشناخته و اخیرا به وسیله برخی بلندگوها مورد تهاجم قرار گرفت."

این بخش از بیانات رهبر انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام در ۱۴ خرداد امسال، دوباره بسیاری از نگاه‌ها را به سمت یک دهه‌ی کلیدی و حساس در حیات جمهوری اسلامی سوق داد: دهه‌ای پر از مشکلات و مضایق و مظلومیت‌های تحمیل شده بر این سرزمین از یک سو و البته جلوه‌های غرورآفرین افتخار، ایثار و سرافرازی یک ملت از سوی دیگر.

اما اظهارات معاون اول رییس جمهور در ۱۰ اسفند در روز جهانی آینده بار دیگر مظلومیت این دهه را از وجهی دیگر مطرح کرد؛ مظلومیت نسل متولدین دهه ۶۰ که ظاهرا قرار است همیشه مرغ عروسی و عزا باشند. به این بخش جنجالی از سخنان جهانگیری توجه کنید:

" این متولدین (دهه ۶۰) در هر مقطعی به هر موضوعی که ورود پیدا می‌کنند، آن‌جا مشکل ایجاد می‌کنند. زمانی متولدین به دبستان ورود پیدا کردند، آن موقع همه ما یادمان هست می‌گفتند روزنامه‌ها می‌نوشتند مدارس چهار شیفته داریم.

به دبیرستان ورود پیدا کردند دبیرستان‌ها همین جور شد. بعد آمدند دانشگاه، یک دفعه تعداد دانشجویان کشور در هر جایی رسیدیم دانشگاه زدیم؛ این نتیجه جمعیت دهه شصت است.

الان جمعیت دهه ۶۰ به دوره اشتغال ورود پیدا کرده. یک حجم بالایی فارغ‌التحصیل سالانه بیکار داریم. بالاخره باید برای اینها کار را درست کنیم کار درست کنیم. کار درست نمی‌کنیم، آسیب‌های اجتماعی به شدت افزایش پیدا می‌کند."

کاش جهانگیری در زمان گفتن این حرف‌ها دست‌کم حرمت همکار خود در کابینه را حفظ می کرد. «محمدجواد آذری جهرمی» وزیر دهه شصتی کابینه اعتدال که از قضاء پرتحرک‌ترین و پرانرژی ترین وزیر کابینه‌ی کهنسال و کُند حسن روحانی است که بارقه‌هایی از کلان‌نگری و دید راهبردی را در عملکرد خود نشان داده است. البته بدبینانی هم هستند که سخنان جهانگیری را نوعی طعنه به این همکار وزیر دانسته‌اند، لیکن آذری جهرمی به نوعی معرفت «دهه شصتی» نشان داد و در توئیتی سعی کرد اظهارات همکارش را تعدیل کند:

آقای جهانگیری زمانی که به همراه حسن روحانی پای در دولت یازدهم گذاشت و معاون اول رییس جمهور شد، می دانست که مملکتی ۸۰ میلیونی را تحویل گرفته‌ که بخش بزرگی از جمعیت آن را جوانان دهه شصتی و جوانان دهه‌های بعدی تشکیل می دهد. او و روحانی با علم به ترکیب جمعیتی کشور و با وعده حل مشکلات جامعه‌ای با همین مختصات مسوولیت اجرایی به عهده گرفتند و در انتخابات ریاست جمهوری همین سال جاری، باز با وعده حل مشکل معیشت و اشتغال و «یارانه ۷۰۰ هزار تومانی» و «سهام عدالت ده میلیون تومانی»، حضور خود را در این مسوولیت کلان اجرایی تمدید کردند. حال نهایت بی‌انصافی است که به جای برنامه‌ریزی صحیح، به کارگیری الگوهای کارآمد، پذیرش و کنار گذاشتن سیاست‌های اشتباه گذشته و در یک کلام، کار بی‌وقفه و شبانه‌روزی، بخش بزرگی از جمعیتی را که متعهد به خدمت به آنان شده‌اند، به عنوان «مشکل» و «معضل» معرفی کنند.

در هیچ کجای دنیا و در هیچ کشور توسعه‌یافته و در حال توسعه‌ای به ظرفیت عظیم نسل جوان، تحصیل‌کرده و کاربلد خود به چشم «مشکل» نگاه نمی کنند، بلکه به عنوان یک «سرمایه استراتژیک» روی آن حساب ویژه باز می کنند تا از توان و دانش آن برای چرخاندن امور استفاده کنند. بگذریم از این که از نسلی صبور و قانع حرف می زنیم که کودکیش در فضای محدودیت‌ها و مشکلات و کمبودهای ناگزیر زمان جنگ گذشت و نوجوانیش در بسیاری از مواقع مصروف «آزمون و خطای» مدیریتی نسل مدیران «کارگزارانی» شد که چه در دولت هاشمی و چه خاتمی محور امور اجرایی کشور بوده‌اند و همین امروز هم بخش عمده‌ی بدنه مدیریتی کشور را قبضه کرده‌اند.

به بیان عامیانه، مدیرانی که بر سر «کچل» نسل مظلوم دهه ۶۰ «سلمانی» یاد گرفتند و امروز سرمایه‌های هزار میلیاردی آن‌ها را ناوگانی از تریلی‌ها هم نمی توانند بکشند و در خانه‌های چند صدمتری و چندهزار متری مناطق خوش آب و هوای شمال شهر سکونت دارند و به جای پرداختن به امور موسسات و نهادهای متبوع خود، به نظریه‌پردازی در علوم انسانی و بازدید از گالری و تئاتر عروسکی مشغولند!

حقیقت آن است که بسیاری از دهه شصتی ها هم دیگر خیلی جوان نیستند و کم‌کم به مرز چهل سالگی نزدیک می شوند و معلوم نیست که در سیطره و سلطه مدیران بازنشسته، سالخورده و چنددهه‌ای بر عرصه‌های مدیریت اجرایی کشور، چه زمانی قرار است نوبت به آن‌ها برسد تا کارآمدی و کاربلدی خود را به رخ امثال جناب جهانگیری بکشند. مدیرانی که به تعبیر شیخ اجل سعدی، «چشم تنگ» میزخواهی و مقام‌دوستی آن‌ها پرنشدنی و سیری ناپذیر می نماید.

مشکل کشور، جوانان دهه شصتی نیستند که گوشت و پوست آن‌ها در فضای انقلاب و جمهوری اسلامی با همه تجربیات تلخ و شیرین این سال‌ها شکل گرفته است و به نوعی اکنون به عرصه رسیده‌اند و زمان جاگیر شدن آن‌ها در مناصب مدیریتی اصلی کشور است(و این حق مسلم آن‌هاست). مشکل حلقه‌های بسته مدیریتی است که از ابتدای انقلاب مناصب اجرایی و اداری مهم را بر عهده داشتند و در همه دولت‌ها(با هر گرایش سیاسی) تقریبا ثابت بوده‌اند و تنها از نهادی به نهاد دیگر کوچ کرده‌اند، و همزمان با مسوولیت «سنگین» اجرایی، شبکه‌های نفوذ و قدرت و ثروت خود را، از اعضای خانواده و دوستان و هم‌حزبی‌ها و..... خود تشکیل داده اند که یک سر آن به «رشت الکتریک» می رسد و سر دیگرش به «بانک گردشگری».

جالب این جاست که بخش عمده دهه‌شصتی‌ها که در زمان طفولیت و نوجوانی با مشکلات اقتصادی دوران جنگ و بعد «تعدیل ساختاری» هاشمی بزرگ شده‌اند و تورم ۵۰ درصدی دولت کارگزارانی را در سال ۷۳ تجربه کرده‌اند، و امکاناتی را که کودکان و نوجوانان امروز مثل آب روان در اختیار دارند، برایشان آرزو و خواب و خیال بود، عمدتا نسل «طلبکاری» نبودند. آن‌ها فرزندان دوران جیره‌بندی شیر خشک در زمان جنگ، نیمکت‌های سه‌نفره چوبی و ناراحت، کلاس‌های شلوغ و بی امکانات با هفته‌ای یک ساعت زنگ ورزش، لباس‌های نوی سالی یک بار، نظام آموزشی خشک و بی‌روح، معلمانی بدخلق و عصبی با انبوهی از داده‌ها و اطلاعات حفظ کردنی و مشق روی مشق(محصول بی تجربگی و خامی مدیران آموزش و پرورش از سنخ محمدعلی نجفی)  و تنبیه فیزیکی در مدارس بودند که همواره برای رسیدن به امکاناتی چون مدارس نمونه دولتی ، باشگاه‌های ورزشی،  دانشگاه و استخدام و.....می بایست در آزمون‌های مختلف و نفس‌گیر رقابتی شرکت می کردند. حالا خیلی زور دارد که کسانی که در همه این سال‌ها با آزمون و خطا روی این نسل، سلسله مراتب مدیریتی را بالا رفتند و وزیر و وکیل شده‌اند، این نسل صبور و مظلوم و کم‌توقع را به عنوان «مشکل» مطرح کند.

زمانی در سال ۸۱، دولت اصلاح‌طلب خاتمی(که آقای جهانگیری وزیر آن بود و اکنون هم جزو حلقه اصلی اطراف رییس آن دولت است) با زدن مهر «ممنوع» بر پرونده «استخدام رسمی»، برای همیشه امنیت شغلی را برای نسل دهه ۶۰ که تازه داشت وارد بازار کار می شد، سخت‌تر و دوراز دسترس‌تر می کرد و اکنون هم ادامه همان خط فکری که از دولت سازندگی با یک وقفه چندساله، مدیریت اجرایی کشور را در اختیار داشته، به همان نسل انگ «مشکل ساز» می زند.  

دولت اصلاحات بر استخدام رسمی مهر ممنوع زد

فاکتور «جمعیت» تقریبا در تعیین همه شاخص‌های قدرت و توسعه در سطح جهانی نقش بسیار مهمی دارد، و همان کشورهایی که ظاهرا در ذهن برخی مدیران کنونی، «بت»های بی نقص توسعه و الگوی بی‌خدشه‌ی پیشرفت محسوب می شوند، چند سالی است که در هراس از پیری جمعیت و کاهش قابل ملاحظه جمعیت جوان، سیاست‌های  تشویقی برای فرزندآوری را در پیش گرفته‌اند که بریتانیا یک نمونه آن است که در یک دهه اخیر بالاترین میزان رشد جمعیت را در اروپا داشته است.

جمعیت بریتانیا شدیدترین جهش را در ۷۰ سال اخیر نشان می دهد
جمعیت بریتانیا در کم‌تر از یک دهه به ۷۰ میلیون می رسد
جمعیت بریتانیا قرار است تا ۲۰۳۰ به ۷۱ میلیون نفر برسد

حال این که یک سیاستمدار و مدیر اجرایی ارشد، عوض آن که شاکر وجود نسلی پرطاقت، صبور، باسواد و کاربلد باشد که سال‌هاست از آب و گل درآمده و آماده خدمت‌رسانی به کشور است، ایجاد «شغل» برای آن‌ها را نه یک «وظیفه» که یک «مشکل» می داند، نشان از یک دید طلبکارانه دارد که خدمت به این جوانان را نوعی «منت» بر سر آنان می بیند، غافل از این که «دهه شصتی‌ها» خود به سن و سالی رسیده اند که باید کم‌کم مسوولیت‌ها را از مدیران بازنشسته و در آستانه بازنشستگی(که انگیزه‌ای برای کار و تلاش ندارند) تحویل بگیرند و برای نسل خود و نسل‌های بعد از خود شغل و تحصیل و معیشت فراهم کنند.

البته این نوع ادبیات، که مخدومان دولت را «مشکل‌انگاری» می کند، مختص و منحصر در آقای جهانگیری نیست. در همان اوایل شروع به کار دولت سازندگی، تغییر واژگان و ادبیات، نشان از تغییر در سیاست‌ها داشت. مصداق بارز آن این بود که «مستضعفین» که تا قبل از روی کار آمدن دولت هاشمی به عنوان صاحبان اصلی انقلاب محسوب می شدند، تحت سیطره ذهنیت برآمده از بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، ذیل عنوان «اقشار آسیب‌پذیر» قرار گرفتند که باید دولت " فکری به حال آن‌ها می کرد."

مشکل مملکت «دهه‌ شصتی‌ها» نیستند. مشکل اصلی مملکت «سوءمدیریت»ها، «بی انگیزگی‌ها»، «عدم خودباوری» و کم‌رنگ شدن مفهوم «خدمت به مردم» در دولت‌هایی است که حل‌المسایل مشکلات کشور را در نسخه‌های تجویزی نهادها و موسسات بین الملی می دانند، بدون آن که به فکر برنامه‌ریزی صحیح و مبتنی بر شاخص‌های بومی برای استفاده از ظرفیت جوانان شایسته این کشور از سنخ جوانان «دهه شصتی» باشند. در یک کلام، مشکل اصلی کشور(یا دست‌کم یکی از مشکلات اصلی) را از زبان خود شما ذکر می کنیم که در «همایش اقتصاد ایران»(۲۵ آذر امسال) گفتید:

"متاسفانه برخی مدیران بی‌انگیزه آویزان کشور شده‌اند که نه تنها خود شجاعت کنار رفتن ندارند، بلکه کسی هم شجاعت کنار زدن آنها را ندارد و گویی این مدیران باید تا آخر روی جهیزیه جمهوری اسلامی بمانند."

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 7
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 8
  • آنتی تزویر IR ۱۵:۴۰ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۳
    43 0
    اون از جنس خودشونه با تفکر کارگزارانی و متخصص جنگ روانی در فضای مجازی
  • IR ۱۵:۵۴ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۳
    18 0
    آقایان توجه کنید. به با عقلها نگویید بالای چشمشان ابروست. یه دفعه مثل بچه ها قهر می کنن آنوقت کسی را نداریم که اموراتمان را بهش بسپاریم تا داغون کنه.
  • Reza.kh IR ۱۶:۱۲ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۳
    24 0
    یک مشت بی لیاقت شدن مسئول اگر مشکل درست کردن هم باشه شماها درست کردین امثال این اقای جهانگیری نسل های بعد خود را پس انداختن مملکت را کی اداره میکنه بیشتر کشورها از نسل جوان برای بهتر اداره شدن کشور استفاده میکنند درکشور ما تا نمیری کنار نمی روی
  • IR ۱۶:۱۸ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۳
    12 1
    ببینید بزرگواران، استخدام رسمی و شغل دولتی و این حرفا فقط جوابگوی بخشی از جامعه هست. مگه ما چندتا پشت میز نشین می خواستیم؟ بماند که با ممنوع کردنش راه خیلیها رو بستن، اما مسئله اصلی ما افرادی هستند که توانایی کار کردن و کارآفرینی دارن و محتاج شغل دولتی نیستند ولی پا گذاشتن روی گلوشون. من سالها در مناطق محروم کار کردم و هیات علمی بودم. تعهدات دولتیم تموم شد برگشتم شهر خودم میخواستم مرکز بزنم هم خودم کار کنم هم یه عده به واسطه من میومدن سر کار، حالا وزارت معظممون نامه زده که فعلا به هیشکی مجوز ندید داریم آیین نامه می نویسیم. با سی و هفت سال سن نشستم تو خونه و سایتهای این ور و اون ور پرسه می زنم. دلار هم که داره میره بالا، خیلی هنر کنم بعد عید مجوز بدن یه کاری بتونم بکنم با قیمت افزوده. خوب اینجورباشه مهاجرت می کنم. فکر می کنم یه عده اون بالاها واقعا مرض و غرض دارن که همه رو تار ومار کنند تا نیرو و سرمایه شون در نهایت در خدمت خارج از ایران به کار گرفته بشه.
  • majid IR ۲۰:۴۶ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۳
    15 0
    اقای معاون ! همه جای دنیا نیروی جوان رو مخصوصا در سن اشتغال یک فرصت برای پیشرفت کشور می دانند و شما میگویید ما باید براشون کار درس کنیم و این یه مشکل برای کشوره ؟!!!!!!!
  • شناس IR ۲۱:۲۶ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۳
    18 0
    یه ضرب المثل بورکینافاسویی هست که میگه: اگه حرف زدن بلد نیستی، حرف نزدن که بلدی؟؟؟!!
  • محمد IR ۰۹:۳۲ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۴
    10 0
    خوب است ایشان به دوران جوانی خودش و دست پختهایی که داشته نگاه کند.تا روشن شود که دهه بیستیها هم بعضا دردسر درست کرده و میکنند

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس