فضول‌ها نگذاشتند يك دل سير گريه كند. رفته بود پشت سالن كشتي با خودش تنها شود و به دلداده و منجی قديمي‌اش بگويد كه اين چه بازي بود با ما كردي؟ فضول‌خان‌ها اما نگذاشتند.

سرویس ورزش مشرق - ۱- نرفت خودش را بكُشد. اين زيباترين انهدام جهان نبود. نهايتش رفت پشت سالن كشتي ريو و با ميله‌ها، حلقه در گردن شد و گريست. لعنت بر رسانه كه اينجا هم نمي‌گذارد زار بزند. لعنت بر رسانه مجازي كه اينجا هم نمي‌گذارد فراغ بال صورتش را از باران‌هاي مديترانه‌اي، خيس كند. لعنت بر كلاغ‌هاي فضول. بگذاريد خودش را يك دل سير خالي كند. او از محبوبه‌اش شكست خورده است، نه غريبه. اين همان محبوبه پتياره‌اي است كه بارها او را از مرگ و خودكشي نجات داده است.
 
آخرين بار همين پارسال اينطورها بود كه قصد جان خودش را كرد. اما خودش گفت که كُشتي نجاتم داد. اين محبوبه، منجی جان من است. وقتي كه مادرش داشت آخرين نفس‌ها را مي‌كشيد و او راهي براي ناميرايي مامان نداشت، تنها حربه‌اش براي تحمل اين دنياي بي‌مامان، ميراندن خودش بود. حربه‌اي براي انهدامي زيبا. نه مثل نصرت رحماني يا عليرضا نابدل، نه مثل عشاق جينگلي مستون كه قرص برنج مي‌خورند كه آبكش شوند. نه مثل تين ايجرهاي دلداده‌اي كه همچون جوكيان قديم در آتش مي‌سوزند يا خود را به چراغ خواب رمانتيك اتاقشان آويزان مي‌كنند و سر از خسته‌خانه‌ي لقمان درمي‌آورند. چگونه مي‌توانست از مادر براي هميشه جدا شود. بي‌مادر مگر مي‌توان در خيابان قدم زد يا ماه را نگاه كرد يا اطلسي چيد يا به كسي فن پلنگ‌انداز ياد داد؟ مگر مي‌شود؟ آن روزها مادر زخم بستر گرفته بود و حرف زدن يادش نبود و تمام احتياجاتش را روي تكه‌كاغذي مي‌نوشت و او مي‌خواند و گريه مي‌كرد. الان كلكسيوني از دست‌نوشته‌هاي مادر را دارد كه با خطوطي لرزان بر كاغذ سفيد نقاشي شده است و چندتايش را هم به من يادگاري داده است. خط‌ها را كه نگاه مي‌كنم مي‌فهمم هرچه مادر منهدم‌تر مي‌شود، خط‌ها هم لرزان‌تر و كج و معوج‌تر مي‌شود. چه "خ”هاي كمرشكسته‌اي. چه "نون”هاي بيچاره‌اي. چه "ف”هاي رقت‌انگيزي. چه ”دال”هاي غم‌انگيزي.
 
اين حال و روز محمد بود آن روزها كه راهي مي‌خواست تا قبري هم براي خودش در كنار گور زيباي مادر بخرد و هم‌زمان باهم به صورت جفتي در آغوش مرگ روند. همچون جنيني كه در آغوش مادر، غمبرك زده است. چيزي به آن معصوميت، واقعا نوبرونه بود. بايد مفقود مي‌شدي در سياهي چشمانش كه ظلمات آخرالزمان‌ها بود؛ پر از ابرهاي سورمه‌اي كه باريدن يادشان رفته است. محمد اما خودكشي نكرد. مي دانيد چه‌كسي منجی‌اش بود كه دستش را گرفت و به سمت هستي و زندگي و اميد سوقش داد؟ مي‌دانيد كدام عجوزه هزارداماد يا كدام منجي غريق او را نجات داد از متلاشي شدن روحش؟ چه‌كسي در آن شب‌هاي تلخ، دستش را گرفت و از مرده‌شويخانه‌ها به سمت فراموشخانه‌ها كشاند؟ مي‌دانيد آن كدام پهلوان بود كه در آن شب‌هاي تار برايش لالايي‌ها خواند و از قبرستان‌ها نجاتش داد و به او ثابت كرد كه مرگ و انهدام، فضيلت نيست؟ تنها محبوبه‌ی او كشتي بود. تنها ريسمانش. تنها منجی‌اش. رفيق جينگش. اين كشتي بود كه همچون مادري در آغوشش گرفت و به ساحلش آورد. اين تنها و تنها كشتي بود. كشتي و كشتي و كشتي. محبوبه‌ی محبوبه‌ها و پتياره‌ی پتياره‌ها.

۲- چمدانش را برداشت و خرت و پرت‌هايش را تويش ريخت و به خانه كشتي اسباب كشيد و ماه‌ها از آنجا بيرون نرفت. اين تنها و تنها كشتي بود كه او آنقدر در آن، عرق‌ريزان جسم و تعريق روح مي‌كرد و سرگرم مي‌شد و خودش را به در و ديوار مي‌زد و شاگردانش را تر و خشك مي‌كرد و به هن و هن مي‌افتاد كه بالاخره از فكر مرگ مادر خلاصي مي‌يافت. در آن روزهاي خراب تنها دلدا‌ده‌اش كشتي بود. حتي دختركش هم كه سال‌هاست در هلند با مادرش زندگي مي‌كند و گاه صدايش را محمد مي‌شنود كه مي‌گويد پاپايي پول به حسابم بريز، نمي‌توانست او را به گريز از مرگ و آشتي با زندگي اميدوار كند. هيچ‌كس نمي‌توانست. اين تنها و تنها كِشتي درهم شكسته كُشتي بود كه بلم زد و بلم زد و بلم زد و او را در ساحلي كه چراغ‌هاي نئون و تماشاچيان بسياري داشت پياده كرد و بهش فهماند كه مردم منتظر توأند. در آغوششان يله شو تا بزرگ‌ترين اندوه جهان را فراموش كني.

يله شد اما فراموش نكرد. غم مادر را با شادي مردمش تاخت زد و راضي بود از اين قمار. اما گاهي لازم بود خلوت كند و بگرید. مثل ريو كه رفت بيرون سالن نشست تا كمي بگريد. لعنت بر رسانه كه نگذاشت زار بزند. بگذاريد او يك‌جايي پيدا كند و با محبوبه‌اش بگريد. فغان كند از دست اين دلداده كه گاه او را به عرش برده و گاه به زمين گرمش زده است. فغان كند از دست اين اكبيري دلرباي پر از پارادوكس كه گاه زندگي‌اش را نجات مي‌داد و گاه او را تا سخت‌ترين پرتگاه مي‌برد.
 
این چه بازی بود که با محمد کردی؟/ او را محبوبه‌اش کشت  ++++ قابل توجه عمو حسن 

او براي فراموشي عطر گيسوان مادر، با يك چمدان كوچك وارد خانه كشتي شد و همچون تارك دنيايي در آن زندگي كرد. ماه‌ها از آنجا تكان نخورد. ماه‌ها و ماه‌ها؛ كه عطر گيسوان مادر در باد يله شود. كه دستخط‌هاي مادر را فراموش كند. دستخط‌هايي كه پسرش را به دست حضرت زهرا مي‌سپرد و مي‌رفت. محمد تارك دنيا شده بود. او بود و محبوبه‌اي لغزان و قهار كه با او بازي بازي مي‌كرد. بايد رياضت بسياري مي‌كشيدي تا در زفافش غرقه شوي. همچنان كه در لندن شد و در ريو از بله‌برونش گريخت. محمد ساكن خانه غم بود. خانه‌اي كه فقط تشك و آدمك داشت. حتي روي شهر را نمي‌ديد. فقط بوي عرق تن بچه‌ها بود و تشك‌ها و ساندويچ‌هاي پيزوري و گاه قهقه خنده‌هايی كه رفقايش مهمانش مي‌كردند تا دنيا را براي او محل گذر كنند. اين عزلتي فراموش‌كارانه بود كه داشت به فضيلتش تبديل مي‌شد. از پول مي‌گريخت. از زن و پول مي‌گريخت. از شادي مي‌گريخت. تنها آدمك‌ها بودند كه مي‌توانستند دردش را تحمل كنند. تنها آدمك‌هايي لال و كر و كور ! آدمك‌هاي تمريني بچه‌ها كه هيچ دلداده‌اي نداشتند.

۳- فضول خان‌ها نگذاشتند يك دل سير گريه كند. رفته بود پشت سالن كشتي ريو با خودش تنها شود و به دلداده و منجی قديمي‌اش بگويد كه اين چه بازي بود با ما كردي؟ فضول خان‌ها اما نگذاشتند. با چيليك چيليك دوربينشان و فلش‌هاي خيره‌كننده‌شان و زهر متلك‌هايشان در شبكه‌هاي مجازي كه كشتيارش مي‌شدند و محاكمه‌اش مي‌كردند. من بلد نبودم به‌شان بگويم كه اين دلداده‌ي پتياره را از او نگيريد. نگذاريد با كشتي قهر كند. كشتي تنها محبوبه و منجی اوست. آن روزها هنوز مادر زنده بود. محمد در آسمان‌ها سير مي‌كرد. حميد سوريان برايم تعريف مي‌كرد كه "وقتي توي لندن قيامت كرديم يك ايراني وحشتناك متمول آمده بود بيرون سالن و ما را مي‌خواست. من و محمدآقا را. گفتم چي كار دارند‌؟ بچه‌ها گفتند آمده كه پول به پايتان بريزد. از رقم كلان و خيره‌كننده‌اش هيچ نپرسيد.” حميد آمده بود به ممد گفته بود كه آقا بيرون سالن يكي منتظرمان است كه دنيا را به پايمان بريزد. ممد گفته بود "من دنيا الان زيرپايم است كه مردمم را با سه طلا خوشحال كرده‌ام، تو اگه مي‌خواهي برو. من ديگر بيشتر از اين سه طلا و شادي‌هاي ملتم، مگه چقدر پول لازم دارم؟” حميد هم تحت تأثير قرار گرفته بود از اين حرف و نرفته بود مايه تيله‌ها را بگيرد. مي‌خواهم بگويم محمد بي‌نيازترين مربي جهان است. پول مي‌خواهد چكار؟ او تارك دنيايي بود كه فقط به عشق محبوبه‌اش زندگي مي‌كرد. محبوبه‌‎اي كه او را از همه قضاوبلاها نجات داده بود. برويد داستان‌هاي زندگي او در آلمان و هلند را بشنويد و ببينيد تا كجاي خرابات و آخرالزمان كه نرفته است؟ توي "دانشگاه”! آلمان چه‌كار مي‌كرده است؟ توي رستوران‌ها چه غذايي مي‌پخته است. چگونه بچه‌اش را داده دست زن خارجي‌اش و گفته كه "اين مال مادرش” و برگشته است. يا چگونه جنازه برادرش را كنار در خانه‌شان انداخته‌اند. او داشت از كدام ناكجاآباد سر در مي‌آورد كه يك سفر يلخي‌اش به ايران براي ديدن مادرش، پاگيرش كرد. بوي كشتي را كه شنيد و آدمك‌ها را كه ديد و رفقاي قديمي را كه بغل كرد، اصلا پايش گير كرد و ماندگار شد. ممرضا طالقاني فقط گفت برو يك نگاه به كشتي‌ها بينداز و او ديگر محبوبه قديمي‌اش را پيدا كرد. محبوبه‌اي كه او را از همه ويرانه‌ها و مرگ‌انديشي‌ها نجات داد.

۴- بگذاريد يك دل سير گريه كند محمد. او اين‌بار از دست محبوبه‌اش نارو خورده و با خودش خلوت كرده است. او نه‌تنها براي مادرش يك پسر خوب و نه‌تنها براي همه مردم ايران جنتلمني نازنين كه براي شاگردانش هم "داش بزرگه” بود. آنقدر داداش كه مي‌دانست كجا كنار تشك بايد سيلي فيل‌افكني توي گوش اميد نوروزي بكوبد تا به او شوك وارد كند. مثل آن مسابقات كذايي كه وقتي سيلي را شترق كوبيد، تماشاچي‌هايي كه دور و برشان بودند انگار كه بمب منفجر شده در رفتند و اميد چنان به خود آمد كه طلاي آن بازي‌ها را گرفت. داستان اين سيلي‌ها را از خودش بپرسيد. داستان خياطي‌هاي پدرش را از خودش بپرسيد. داستان تنهايي دخترش در هلند را از خودش بپرسيد. داستان اشك‌ها و تنهايي‌هايش را از خودش بپرسيد. من كه فضول نيستم پته‌اش را بريزم روي آب. من‌هم همانقدر عاشق‌اش هستم كه ديگران حيران مردانگي‌هاي اويند. من‌هم همانقدر با گريه‌هايش گريه مي‌كنم كه ديگران براي تنهايي‌اش مي‌خندند. من‌هم همانقدر ازش گريزانم كه او خود از شكست گريزان است.
 
این چه بازی بود که با محمد کردی؟/ او را محبوبه‌اش کشت  ++++ قابل توجه عمو حسن 

خواهشا فضول خان‌ها را از دور و برش بتارانيد تا او بيرون سالن كشتي ريو يك دل سير بگريد. چرا سر به سرش مي‌گذاريد؟ چرا به خاك سياه‌اش مي‌نشانيد؟ اين كشتي همان محبوبه پتياره‌اي‌ست كه ممدآقا را در لندن به بت سنگي ملتي تبديلش كرد و حالا هركس را كه مي‌بيني پتك گرفته دستش كه صنم ما را بشكند. اسطوره‌ها كه گريه نمي‌كنند. لابد ياد عطر گيسوان مادرش افتاده است. لابد ياد دخترش افتاده است كه گاه زنگ مي‌زند و دلبري مي‌كند. لابد ياد آن روزهاي بلوغ و بچگي‌اش افتاده كه پدر خياطش كت و شلوارهاي سايز بزرگ را كه روي دستش مي‌ماند، تن او مي‌كرد و هميشه هم اين كت و شلوارها به تنش زار مي‌زد. براي همين است كه هيچ‌كس او را با كت و شلوار در هيچ مراسمي نمي‌بيند. براي همين است كه يك‌جوري خاص است. براي همين است كه آنقدر تنهايي كشيده كه همه غذاهاي دنيا را بلد است. خب بگذاريد يك دل سير گريه كند. او فقط مسئول شادماني شما از كنار تشك‌هاي كشتي است. او حتي همان روزها هم كه حميد سوريان پايش در آن داستان گير كرد و الان بعد از شكست‌هاي ريو همه دارند متلك‌بارانش مي‌كنند كه خوب شد كيفر تقديم مدال‌هايش به سياست‌مداران را خورد، خيلي تلاش كرد كه حميد به آن مراسم نرود كه مجبور هم نشود آن متن كذايي را بخواند. محمد مثل داداش بزرگ بچه‌هاست. هم به جايش سيلي مي‌زند، هم به وقتش برادري مي‌كند.

۵- محمدبنا دوست داشتني‌ترين مرد اين ورزش است. حتي اگر اين دوتا برنز ناقابل را هم نمي‌آورد من همچنان عاشقش بودم. يك‌روز اگر رمانش را بنويسم خواهيد ديد كه او چقدر توصيف‌ناپذير است. مردي كه حيثيتش را جز زير پاي كشتي و مادرش، در پاي هيچ‌كس قرباني نمي‌كند. يك مرد زن‌گريز و پول‌گريز و جفاكشيده كه همچون تارك دنياها ماه‌ها در خانه كشتي زندگي مي‌كند تا براي شما مدالي دشت كند. گيرم گاه محبوبه‌اش روي خوشي به او نشان نمي‌دهد. ورزش قهرماني، يك پتياره است. هر لحظه عاشق چشم سياه كسي مي‌شود. اين همان محبوبه‌اي‌ست كه باز اگر محمد به پايش بنشيند، دوباره به او روي خوش نشان خواهد داد. صبر كنيد. يك كمي لطفا صبر كنيد. محمد باز برمي‌گردد. با پسركان طلايي‌اش. يا حتي نقره‌اي‌اش. با عشقي تمام و كمال نسبت به زندگي و شما مردمش. با نفرتي تمام و كمال از سياست و عمله‌هايش. باز با غذاهاي محشرش بازخواهد گشت محمد. باز با خنده‌ها و قهقهه‌هايش. باز با لباس‌هاي اسپورت و راحت كه نفرتش را از لباس‌هاي جغول و بغول و كت و شلوارهاي اجق وجق عيان خواهد كرد. محمد بازخواهد گشت و آنگاه باز محبوبه‌اش به رويش خواهد خنديد. با دندان‌هاي مينا و چشم‌هاي قهوه‌اي و هيكل ارغواني‌اش خواهد خنديد.
 
* ابراهیم افشار (روزنامه نگار)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 74
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 27
  • ناشناس ۰۲:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    عجب متن خسته کننده ای
  • ۰۲:۵۴ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    بنا خودس هم می دانست که نتایج المپیک لندن تکرار شدنی نیست. برای همین بهانه گیری کرد و کنار کشید. بازگشتنش هم اشتباهی بزرگ بود.
  • mojtaba ۰۳:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    aghay afshari damet garm,cheghadar ba hali,koli khandidm ,
  • شیرازی ۰۴:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    بنا اشکم را دراورد
  • ناصر ۰۴:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    زنده ای هنوز اقا ابراهیم,زمانه ,زمانه تو بنا وکیهان ورزشی نیست,یاد جناب سرهنگ بخیر
  • سبحان شاهمرادی اصولگرا ۰۵:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    دنیا ارزش گریه کردن ندارد
  • امید ۰۶:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    او چوب منیت هایش رو خورد!
  • ۰۶:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    بنا با مدال بی مدال دوست داشتنی هست .
  • سید علی حسینی ۰۷:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    احسنت احسنت احسنت
  • ۰۷:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    انسان درست وپاک به خاطر اشتباه وشکست خود چنین حالی می گیرد . ای کاش همه دست اندر کاران کشور این چنین با غیرت و درست کار بودند . خوب هر کسی ممکن است اشتباه کند . باید از اشتباه عبرت گرفت و به جبران پرداخت و در مواردی که از قدرت ودانش انسان خارج است .باید کار را به فردی کار دان تر و با دانش بیشتر بدهد. اگر هم هر کمکی می تواند انجام دهد در راه کشورش دریغ نکند
  • ۰۷:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    آقای بنا همیشه در قلب مردم ایران جا داری
  • علی ۰۷:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    عالی...ما باید قدر امثال بنا رو بدونیم.ما تو همین مملکت ادم داریم که حاضره هر کاری بکنه تا رکوردش توسط هم وطن خودش شکسته نشه...
  • ایران ۰۸:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    دوستت داریم بلند شو و ادامه بده بلند شو مرد
  • ایرانی ۰۸:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    آقای بنا یک اسطوره است. کشتی هم مانند بسیاری دیگر از موضوعات انسانی روزگار خوب و بد دارد . این مرد بزرگ زحمتش را کشید و لی اینبار نشد . ما مردم ایران همیشه قدر دان زحمات خادمان ملت از جمله ایشان هستیم. خسته نباشی پهلوان ، دوبار و چندباره شروع کن
  • مهدي ۰۸:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    راه دور نرويم تا قبل آقاي محمد بنا ما اصلا به كشتي فرنگي نه نگاه ميكرديم نه چشم اميد به كشتي فرنگي داشتيم اين محمد بنا بود كه كشتي فرنگي را كشتي فرنگي كرد و اين محمد بنا بود كه توقعات مارا از كشتي فرنگي بالا برد اگر محمد بنا نبود ما همين دو برنز را روي دو چشمانمان ميگذاشتيم و حلوا حلوايش ميكرديم او واقعا نابغه كشتي فرنگي است در بحث مربيگيري،و رسول خادم نيز به معناي واقعي پهلوان است ومرد و نابغه كشتي ،ما دو اسطوره در دنياي مربيگيري ومديريت در كشتي داريم يكي محمد بنا ودومي رسول خادم
  • ۰۸:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    ساز آشفته سازی مشرق برای همه و همه جا کوک است
  • بهمن ۰۸:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    زنده باد بنا
  • ۰۸:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    انشا نوشتی مشرق؟
  • فرامرز ۰۹:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    محمد بنا گل کشتی ایران
  • ۰۹:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    زنده باد محمد بنا
  • شهاب ۰۹:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    بنا واقعا یه استثناست تو ورزش امروز ایران.واقعا این پول پرست نبودنش که گفتی الان گوهر کمیابیه
  • یاشار ۰۹:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    سلام به شما جناب ابراهیم افشار .شما هم عاشق هستید این متن برخواسته از درک شما از روزگاران است .بعد از سال ها که بیشتر فعالیت ها ورزشی رو دنبال می کنم و مطالعه کردم مثل جناب محمد بنا کم دیده ام فقط امیدوارم او حفظ شود هرگز یادمان نرود انسان ها دچار اشتباه میشوند
  • 182 ۰۹:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    اینجوری میله ها رو گرفتن و گریه کردن برای یک شیعه مناسب نیست امیدوارم وهابیون سوژه مون نکنن .
  • ۱۰:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    مشرق مثل همیشه عالی درود و سپاس بر مربی اززنده ورزش کشور
  • ۱۰:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    مشرق مثل همیشه عالی درود و سپاس بر مربی اززنده ورزش کشور
  • ۱۰:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    جون هر کی دوس داری برو دنبال مشق و کتابت رفوزه نشی .سخنی از مادر عروس شنیدیم بسه.
  • ۱۰:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    طرفدار احمدی نژاد نیستم اما هر چی بود رییس جمهور مملکت بود ایشون از بنا خواستن برگرده محل نزاشت خوبی این داستان این شد که فهمید دیگه اونطورا هم نیست که بهترین مربی جهان باشه و غرور برش داره .
  • ۱۰:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    جناب محمد بنا چه کسی خوشش بیاید چه خوشش نیاید پر افتخارترین مربی تاریخ کشتی فرنگی ایران هستند و شخصیت بسیار قابل احترام چه به لحاظ شغلی و چه به لحاظ فردی درود به شرافتش مطمئنم که در این المپیک هم از هیچ تلاشی کم نگذاشته ، خسته نباشد خدا قوت ....
  • ۱۰:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    محمد بنا بهترین مربی کشتی فرنگی بوده و هستش، آقا محمد با اشکات اشک ریختیم می دونیم چقدر سنگ اندازی کردن جلوی پاهات ولی تو دوام آوردی مردم ایران تو رو از یاد نمی برند ما همه از تو ممنون و متشکرم و مطوئنیم که دوباره نتایخ رویای در تشک کشتی به دست تو رقم می خوره
  • ۱۰:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    سبك نگارش به درد فيلم نامه هاي فيلم فارسي دهه چهل ميخوره نه به گزارش ورزش
  • جواد ۱۰:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    باید به اعضای کمیته المپیک و رئیس کمیته المپیک ایران بخاطر نتایج درخشانشون مدال افتخار بدن ! این اتفاق تو ژاپن بیوفته چی میشه؟؟ طرف خودش رو اعدام نکنه خوبه
  • ناشناس ۱۰:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    این ورزشکاران که به المپیک اعزام شده اند حتی در حد غرب آسیا هم نیستند چه برسد به المپیک که جایگاه قهرمانان است
  • ۱۰:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    آقای خاص کشتی تکرار شدنی نیست. بزرگ مرد دوست داشتنی، مهندس کشتی، محبوب دل ایرانی محمد بنا، دوست دارم و امیدوارم با قدرت و بدون توجه به هجمه هایی که فرصت طلبان دونمایه تو این بلبشو بازار علیهت راه انداختن کارتو ادامه بدی، تو سرمایه این مملکتی.
  • رسول ۱۰:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    باسلام به آقای محمد بنا ,حمید سوریان ودیگر کشتی گیران عزیز ودوست داشتنی خواستم بگم محمد بناوحمید سوریان اعجوبه های کشتی فرنگی دنیا هستند شما تکرارنشدنی هستید وقتی آقا حمید باخت انگار کمرم شکست نه به خاطر مدال طلا به خاطر ناراحتیش مردم باید قدرشناس باشند بنا وسوریان شما نابغه اید و هزاران طلا خودتان را به خاطر مردم نکشید سلامتی وخانواده شما ازهمه چیز مهمتر است دوستتان دارم موفق باشید یاعلی
  • ۱۰:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    به نظر من دو برنز در کشتی فرنگی المپیک باز هم کارنامه کمی نیست فکر میکنید از المپیک 1976 کانادا تا 2008 پکن کلا چند تا مدال تو فرنگی داشتیم؟ هیچی حتی یه دونه. درسته که این دوره مثل 2012 نشد ولی فقط کارنامه این دوره از کارنامه 32 ساله قبل از 2012 قوی تره. این محمد بنا بود که توقع ما رو از کشتی فرنگی بالا برد. محمد بنا دوستت داریم.
  • ۱۰:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    هر آدمی ممکن است اشتباه کند بنا هم یک انسان است یک انسان به معنای واقعی عاشق به امید روزهای درخشان بنا در آینده
  • ۱۱:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    ٩ ماه مونده به المپيك ميارنش ازش انتظار تكرار المپيك قبلي رو هم دارن عجب!
  • مجتبی ۱۱:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    خسته شدی خوب نخون مگه مجبوری؟
  • مجتی ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    بنا عاشق کشتی بود و هست عاشق تلاش و کوشش و زحمت است عاشق پروش جوانها است و عاشق خوشحال کردن مردم مهم نتیجه نیست مهم تلاشی بود که کرد
  • مير حيدر ۱۱:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    رواق منظر چشم من آشيانه توست كرم نما و فرود آ كه خانه خانه توست ما همه ايرانيان منتظر قدوم شما و كشتيگيرانت هستيم ديا كه به آخر نرسيده انشا اله اين شمع ها در دوره هاي بعد در دستانت پر فروزان تر خواهند گشت انشااله
  • ۱۱:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    باسلام..بنده قهرمان ووشو هستم.واقعان یک مربی زحمت میکشه نتیجه برای کشورش به دست بیاره..همون محمد بنا اومد من شرمنده مردم کشورم هستم...واقعان بس هستش..که اینجور مردی بیاد حرف بزنه بکه شرمنده هستم...اقا محمد بنا 4سال بعد منتظر شما بزرگوار هستم.التماس دعا.
  • ۱۱:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    اتفاقا بسيار عالي و بي نظير بود.براي كساني كه حتي حوصله زندگي كردن هم ندارند و عاشقي رو تجربه نكردن خسته كننده س.
  • ۱۱:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    چشمان کور و کودنت رو باز کن..برای شرف و غیرت و ملتش گریه کرد
  • ۱۲:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    اشکال نداره محکمتر از قبل ادامه بده
  • حسن ۱۲:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    امان از غرور زیادی .تب تند دیروز عرق سرد امروز
  • ۱۲:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    درود بر بنا
  • afafaf ۱۲:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    انشاله روزی که اومدن میریم استقبالشون . بنا یکی از نمونه های شرافتمندایرانی و بزرگه .
  • ایرانی ۱۲:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    آقای بنا در حالی که پیروزی و افتخارات فراوانی برای ایران و ایرانی کسب کرده بود و حقوق ناچیزی هم دریافت می کرد، در مقابل این شکست ها آنگونه که همه دیدند بغض کرده و گریه می کند. در مقابل کیروش با حقوق میلیاردی و بدون هیچ نتیجه گیری مثبت در طول سالهای سرمربی گری تیم ملی فوتبال، زبانش گزنده و رفتارش خارج از عرف و اخلاق انسانی است، حتماً فردا هم که از صعود به جام جهانی بازماند بدون هیچ دغدغه و عذرخواهی، همه تقصیرها را به گردن ایران خواهند انداخت و خداحافظی می کند تا با ثروت افسانه ای کسب شده از حقوقش، کیف دنیا را بنماید و سر یک ملت دیگر را گول بمالد.
  • نخستین ۱۲:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    نشان پختگی یک ملت قبول شکست درکنار پیروزی است این نابالغی وعدم پختگی است که همیشه انتظارپیروزی داشته باشیم بایدبه محمدبنابخاطرزحماتی که کشیده خسته نباشیدگفت وباهم بایک یاعلی مدد متذکرشویم که"شکست مایه پیروزیست"
  • سید دکتر محمود ۱۲:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    ممرضا طالقاني فقط گفت برو يك نگاه به كشتي‌ها بينداز.... ممرضا چیه؟ انقدر شعور ندارید که حرمت نام مبارک حضرت رسول ص را نگه دارید؟ بعد خودتون رو حزب اللهی میدونید و بقیه رو تکفیر میکنید!
  • ۱۲:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    اونم برای عوامفریبی اینکارو کرد فقط و فقط برای ظاهرسازی
  • ناشناس ۱۳:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    آقای بنا همینکه وجودشو داشتی و گفتی مقصری و ننداختی گردن این و اون کافیه ازت خواهش میکنیم به خاطر امیدی که در افکار ما ایجاد کردی با قدرت برگردی.
  • سعید ۱۳:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    درود بر آقای خاص کشتی جهان (محمد بنا ) انشاءالله که هرکجا هستی موفق و پیروز باشید.
  • علی ۱۳:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    سرتو بالابگیر مرد.تو هنوزم قهرمان این ملتی
  • ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    لابد ورزشکاران ما هم در لندن عوامفریب بودند که 12 مدال آوردند.
  • یک دوست ۱۳:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    شکست تلخ کشتی برای اقای محمد بنا
  • ۱۳:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    المپیک مال ما ایرانی ها نیست. فوتبال مال ما نیست . اینارو باید بفهمیم و تلاش کنیم به زیر ساختهای خودمون برگردیم .
  • ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    المپیک مال ما ایرانی ها نیست. فوتبال مال ما نیست . اینارو باید بفهمیم و تلاش کنیم به زیر ساختهای خودمون برگردیم .
  • ۱۴:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    گریه نکن مرد!! این گند زدنها میاید و میرود و باز هم پول های کلان خرج میشود ولی تو راحت باش و بگو به اندازه پراید هم به ما بودجه ندادند و خلاص!! راستی بلیط فرانسه اکی شد بنا جون؟!!
  • ۱۴:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    متن خوب و عالی بود درود بر بنان - ما دوست داریم تاریخ افتادن قهرمانان زیادی دیده است اما شکوه افتادن قهرمانان با شکوه ایسادن دوباره جبران می شود فرزندان این مرزبوم نیاز به معلمان بزرگی چون شماها هستند رویش و ریزش همیشه هست مهم آن است خسته نشویم و دشمن را خسته و درمانده کنیم
  • ایرج ۱۴:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    کدوم بدن کشتی گیران فرنگی ایران رو فرم بود ،ما هر چه دیدیم از تجربه خود کشتی گیران بود انگار از خواب بلند شدند اومدن رو تشک کشتی ،همین المیپیکی های لندن در المپیک قبل مثل فولاد بودند رو تشک، ولی خداییش کدوم یکی در این المپیک بدنشون رو ساخته و پرداخته کردند ، تیم فرهنگی در اوج نا آمادگی وارد مسابقات المپیک شد ، الان هم موقع غمباد و حس گرفتن نیست که متن احساساتی و عوامفریب و گیج کننده نوشتید تا ملت بگویند اخی اشکمون در اومد حق داری ؛ این همون تیم بدون قید و شرط بناست که فدراسیون در ازای خریدن ناز بنا راهی المپیک کرد ، حالا موقع پاسخ دادنه نه کور کردن چشم عقل مردم .
  • ۱۵:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    دوستت داریم بنا
  • شهاب ۱۵:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    آقاي بنا هميشه درقلب ماجاداري ولي هميشه در ورزش براي رسيدن به سكوي قهرماني بايد تلاش مستمر و در حال تغيير باشي به انتقادات سازنده گوش كن مهم نيست منتقد در اين رشته تبحر داشته باشه مهم پذيرش نقاط ضعف من فكر ميكنم پسران اين سرزمين مغرور از پيروزيهاي گذشته بودن و به المپيك به چشم يك آوردگاه نگاه نكردن مهمترين چيز براي رسيدن به هدف داشتن انگيزه قوي بنا بلند شو تلاطم اين درياي طوفاي نياز به ناخداي چون تودارد
  • امید ۱۶:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    درود بر شرافتت مرد
  • منصور ۱۶:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    بنا مربی بسیار خوبی است اما همه خوبان زمانی که دچار خود رایی وغرور میشوند به تباهی وشکست منجر میشود چرا وقتی که به کشتی انتخابی اعتقاد نداریید بین کشتی گیران مسابقه میگذاریید آقای سوریان خوب ولی بدون تعارف نه آماده بود نه انگیزه داشت از دقیقه اول بریده بود اما عبدولی جوان پرازانرژی وجنگندگی قطعا بهتر ازسوریان کشتی میگرفت درضمن برای سالهای بعد تضمین شده بودیم یااخلاقی فاقد فن وتکنیک وسن بالا فقط دنبال هل دادن حریف وگرفتن یک امتیاز از زدن یک بارانداز در خاک هم عاجز بود یا امید نوروزی کشتی انتخابی باخت وهمه دیدند چه بی انظباتی درآورد ودرکمال بی عدالتی المپیک رفت وبسیار ضعیف کشتی گرفت پس چه کسی جز بنا مقصر بود مدیریت ضعیف بود مردم همه چیز را میفهمند اگر مدارا میکنند ازاحساسی بودنشان است .یاعلی
  • ۱۷:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    درود بر محمد بنا و حمید سوریان و سایر دلاورمردان کشتی.محمد بنا و سوریان عزیز سرمایه های ما ایرانی ها هستند.دوستون داریم و بهتون افتخار میکنیم.خدا قوت پهلوانان.
  • ۱۷:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    این گزارش گرها و خبرنگارهای ما هم بد جوری رو مخ هستند معمولا!!!
  • مهدی ۱۸:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    این را باید بدانیم که هر شکست مقدمه ی یک پیروزی است .و نباید از این نتایج وزنه برداری نا امید شویم. به امید فردای بهتر
  • مهران ۱۸:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    راست میگی بهتر گریه هایش را کند و برگردد سر حال جواب افکار عمومی و دل شکسته70میلیون هموطنش را بدهد چه کسی برای دل پر خون ملت شاعری میکند؟ ملتی که ورزش ملی اش با این همه ستاره تحقییر شد نه فقط باخت..... فقط برای خود راءی مردی که غرور ورزشی ملت و اعتبار پهلوانانمان را با غرور نابجا قمار کرد.....محمد بنا را دوست داشتم و دوست خواهم داشت اما:"مربی تغییر کن و بپذیر از این پس انتقاد را"
  • ۱۹:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    بنا مربی قوی و محترمی هست اما معجزه نمی تونه بکنه! وقتی علم ورزش معینی ضعیف اما بستر اجتماعی اون قوی باشه اونوقت اگه المپیک رو معیار قرار بدیم، کسب نتیجه در المپیک ها موجی شکل میشه! با چنین بستر اجتماعی قوی اگه 30 درصد علم کشتی بعضی کشورهارو داشته باشیم همیشه قهرمان هستیم. یک نگاهی به رفتارهای تیم روسیه بندازید و ببینید در مسابقات مختلف چگونه نفرات رو تغییر میده تا آنالیز نشن!
  • عليرضا ۱۹:۵۴ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    بنا يك انسان دوست داشتنيست براي ايران وپرچمش زحمت زيادي كشيده است لذا احترام بنا به برد وباخت نيست متاسفانه دنيا دوست ندارد كشور ما مطرح شود اما بايد ما كاري كنيم كه تمام قد حريفان را مغلوب كنيم تا ناداوران بخود اجازه بيعدالتي بدهند
  • سبحان شاهمرادی اصولگرا ۲۲:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    شرف و غیرت ملت ایران وابسته به بازی کردن نیست
  • ۲۳:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
    0 0
    شرف و غیرت چه ربطی به ورزش داره ابله؟!
  • ۰۱:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۳۰
    0 0
    چی چی میگی!؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس