هنرمندان مهاجر شاید در مقع‌ای موفقیت‌هایی کسب کنند ولی قطعاً همیشگی نخواهد بود و من اعتقاد دارم هیچ جای دیگری پذیرای ما نیستند مگر اینکه هنرمندی با قابلیت‌های بین المللی باشد.

گروه فرهنگ و هنر مشرق- عبدالرضا اکبری هنرمندی که کار خود را از صحنه تئاتر شروع کرد و بعد از آن سال‌ها در عرصه سینما و تلویزیون حضوری پررنگ داشت با بهره‌گیری از جذابیت‌ ظاهری و بازی حرفه‌ای مخاطبان را به پای تماشای فیلم‌ها می‌کشاند. به گزارش هنرمند، وی در مورد دغدغه‌هایی که خود و هم نسلانش دارند می‌گوید. از ضعف‌های هنر بازیگری در دوره جدید گرفته تا سال‌هایی که عمر هنری خود را در آن گذاشته و تجربیاتی ارزشمند از آن سال‌ها اندوخته. عبدالرضا اکبری در حال حاضر سریال معمای شاه را روی آنتن دارد با او گفتگویی صورت داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

*قدرت صدا و شخصیت در بازیگری یکی از ویژگی‌هایی است که تئاتر به بازیگر می‌بخشد که شما هم از این ویژگی برخوردار بودید و هستید برای ادای دین خود، بعد از ورود به تلویزیون چرا به تئاتر بازنگشتید؟

من از سال 47 که بخش نوجوانی من را شامل می‌شود به مدت ده سال تئاتر کار کردم و به آموختن فوت و فن‌های بازیگری مشغول بودم و در کنارش مطالعه نمایش نامه‌ها و تاریخ سینمای ایران و جهان مشغول بودم. اینها تجربیاتی است که فقط در تئاتر امکان بدست آوردن آن را دارید،‌ و این فرصت هرگز در تلویزیون و سینما بدست نخواهد آمد. این سال‌ها برای من مثل اندوحته ای بود که در کارم بعد از گذشت چند سال این آموخته‌ها را در نقش‌ها و فیلم‌های مختلف خرج می‌کردم. در تئاتر تنها معضلی که برای هنرمند ایجاد می‌شود بحث مالی است که همین مسئله نیز برای من پیش آمد و باعث شد به انتخاب‌هایم برای تلویزیون و سینما فکر کنم که البته انتخابم برای تلویزیون از بازی در تئاتر بوده.

و نکته دیگر تماشاگر محدود تئاتر بود که باعث انتخاب تغییر جایگاهم در بازیگری شد چون هنرمند در سینما و تلویزیون از جغرافیای خود خارج می‌َشود. بعد از شروع کار تصویری،‌ دیگر مجالی برای برگشت به تئاتر نداشتم و گرنه هنوز که هنوز است فضای تئاتر فضای مورد علاقه من است. و فکر می‌کنم جای اول و آخر تمام کسانی است که با این حرفه وارد کار بازیگری شدند. البته در چند سال گذشته تلاش‌هایی برای بازگشت به تئاتر داشتم و نمایشنامه‌هایی برای اجرا ارائه دادم اما به دلایل حاشیه‌ای که همیشه گریبانگیر هنر ما بوده، نتوانستم کار کنم. می‌َشود دلیل دیگر را نبود سالن کافی در تئاتر دانست که هنرمند را از مسیر خود دور می‌کند. این مسائل باعث شد از تئاتر دور شوم البته دیدن نمایش‌های روی صحنه را از دست ندادم و اتفاقا جدیداً به دیدن تئاتر رفتم و اگر فرصتی ایجاد شود باز هم خواهم رفت.

*اشاره کردید سالن‌های تئاتر محدود است اما الان شاهد نمایش‌های زیادی به روی صحنه هستیم که هر کدام تعداد نوبت نمایش یک ماهه دارند. فکر نمی‌کنید مثل سابق با مشکل کمبود سالن مواجه نیستیم؟

بله درست است ولی شما نگاه کنید که چه تئاترهایی به روی صحنه میروند!! فقط جنبه‌های سرگرمی نمایش را در نظر گرفته‌اند که با جلوه‌های بصری مناسب تماشاگر را جذب کنند و فقط برای ساعتی مخاطب را شاد کند و بخنداند بسیاری از این نمایش‌ها موزیکال شده‌اند. بیننده را به قصد سرگرم کردن به سالن‌ می‌کشانند. که شاید ما بین آنها پیام‌های اخلاقی و اجتماعی هم داه شود ولی به طور کلی این سالن‌ها سالن‌های استاندارد نیستند و سالن‌هایی نیستند که هم بشود تئاترهای جدی از نظر نورپردازی و صحنه قابلیت اجرا داشته باشند و هم نمایش‌های طنز. یک نمایش خوب احتیاج به خواننده، شعبده بازی و میان پرده ندارد باید قابلیت این را داشته باشد که برای ساعتی بیننده را به فکر فرو ببرد و باعث تفکر در ببیننده شود. اکثر سالن‌های ما انگار تعبیه شده است برای منبع درآمدی صرفاً‌ برای همین نمایش‌های معمولی.

*آشنایی دیرینتان با آقای بهزاد فراهای هم به تجربه اجرای تئاتر برمی‌گردد؟ در ادامه هم با ایشان هم بازی شدید؟

ما گروهی بودیم متشکل از بچه‌های محل و علاقه‌مند به هنر که جذب کانون‌های پرورشی و کانون‌های تئاتر شدیم در اول با نمایش‌نامه‌های ساده کار می‌کردیم تا زمانی که استاد مؤدبیان به ما معرفی شدند که بازیگر بسیار خوبی هستند و هم نویسنده و کارگردان قابلی در عرصه سینما و تلویزیون. ایشان به صورت کاملا اصولی ما را با دنیای حرفه‌ای تئاتر آشنا کردند با فوت و فن‌ها، نرمش‌ها تجزیه و تحلیل نمایش‌ها و آموزه‌هایی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شد، جناب موئدبیان این آموزه‌ها را با ما کار کردند. و ما کم کم شروع به کار کردن آثار نویسنده‌های بزرگ از جمله دکتر غلامحسین ساعدی گرفته تا بیضایی و نویسندهای خارجی مانند برشت؛ شدیم. گروه ما بزرگتر شد و آقای فراهانی به گروه ما اضافه شدند به واسطه یکی از نوشته‌هایشان که در حال تمرین بودیم و از ایشان کمک خواستیم. از همان جا پایه دوستی و همکاری ما زده شد و در طی چند سال ده تا از نوشته‌های ایشان را روی صحنه بردیم. و گروه منسجم و خوبی داشتیم. و بعدها در چند فیلم سینمایی با هم همکاری داشتیم.

*بعد از درخششتان در تلویزیون در سطح گسترده‌تری شناخته شدید و این نکته امتیاز مثبتی برای تماشاچی بیشتر و دست مزد بهتر در تئاتر بود!
 
بله این مسئله بعدها ترفندی شد که در نمایش‌ها و رونق گرفتن تئاتر که بازیگران چهره را وارد نمنایش کردند در وهل اول تماشاچی را به پای نمایش کشاندند اما به مرور به تئاتر ضربه زد. و کسانی وارد تئاتر شدند که فقط به دنبال ژست حضور در سالن‌های نمایش بودند و تبدیل به یک پز در میان هنرمندان شد. این موضوع لطمه زد به تمام کسانی که سال‌ها در این زمینه کار کرده بودند چون تئاتر مکان قابل احترامی در عرصه هنر به شمار می‌آید ولی متأسفانه این روند همچنان ادامه دارد و نمی‌‌شود به کسی ایراد گرفت هر کسی در هر سنی می‌تواند وارد شود اندوخته‌های خود را جمع کند.

*مشکل که بیشتر هنرمندان درگیر آن هستند بحث کلیشه شدن در نقش‌هایشان است. به چه دلیل قدرت ریسک در کارگردان‌ها و بازیگران‌مان وجود ندارد؟

این مشکلی است که در سینما و تلویزیون درگیر آن هستیم و نقش‌ها خیلی زود کلیشه می‌شوند و تبدیل به یک تیپ می‌شود. اما در تئاتر فرصت‌های زیادی برای بازیگر به وجود می‌آید که خودش را در تمام نقش‌ها محک بزند. کارگاهی است برای آزمون و خطا. در تلویزیون می‌بینیم که هنرمندان در نقش‌هایشان ساکن می‌شوند در صورتی که هنرپشه آمده است برای آفرینش نقش‌ها برای خلق کردن ولی متأسفانه این قدرت ریسک در کارگردان‌های ما وجود ندارد. گاهی ممکن است از این فرصت‌ها پیش بیاید که به بازیگری نقشی متفاوت ازنقش‌های گذشته‌اش محول شود که به اصطلاح می‌گوییم که بلیت‌اش برده است. این معضل برای سینمای ما است و در سینمای دنیا شاهد این چنین کلیشه‌هایی نیستیم و هنرمندان فرصت نشان دادن قابلیت‌های پنهان بازی خود را دارند. به فیلم‌هایشان مانند هر نمایش نگاه می‌کنند در حالی که ما فکر می‌کنیم فقط در تئاتر باید اینچنین با دقت کار کنیم.

*پس این ضعف متوجه فیملنامه و کارگردان است و نه خود بازیگر؟

تکلیف بازیگر مشخص است می‌آیند و انتخابش می‌کنند. هنوز به‌ آن درجه از بلوغ بازیگری نرسیده‌ایم که هنرمند خودش یک فیلم را انتخاب کند که در آن بازی کند و یا فیلمنامه‌ای را به دلایل حرفه‌ای رد کند. معمولا انتخاب می‌شوند و مناسبات غلط در این بین هم به این مسئله دامن می‌زند مثل اینکه هنرپیشه‌ها درست انتخاب نمی‌شوند بازیگران درک درستی از نقششان ندارند هر کس این اجازه را به خودش می‌دهد که نزدیکان، دوستان و بستگان خود را وارد فیلم کند که این مسئله لطمه بزرگی به هنر بازی ما زده. زمانی که این اجازه به خود بازیگر داده نمی‌شود هنرمند در جایگاه انتخاب شونده است و باید در منزل بنشیند تا با او تماس بگیرند برای فلان نقش انتخابش کنند و هنرپیشه برای گذران زندگی و امرار معاش به این اتفاقات تن در بدهد.

*درشبکه آی فیلم شاهد پخش سریال‌هایی از گذشته هستیم که با تماشای آنها به قدرت بازی،‌فیلمنامه، کارگردانی پی میبریم مسئله‌ای که الان در کمتر سریالی دیده می‌شود. تعدادی جوان بی‌تجربه که انتخابشان حتی براساس چهره مناسب هم نیست بدون حضور هیچ بازیگر قوی و پیشکسوت. سوال اینجاست که تهیه‌کننده‌ای که هزینه‌ای در این راه خرج می‌کند و سریال‌های بی‌کیفیت می‌سازد که باعث فرار مخاطب به شبکه‌های دیگر می‌‌شود به فکر برگشت سرمایه خود نیست که حداقل فیلمی با کیفیت ارائه بدهد؟

شما حرف دل همه‌ی ما را گفتید تمام کسانی که خاک صحنه خوردند همین مسئله را عنوان می‌کنند و این حرف ما هم هست. یک سازمانی یا نهادی باید این مسئله را مدیریت کند. موضوعی که الان مطرح می‌شود این است که حتی در همین کارهایی که فیلمنامه‌های قوی ندارند می‌شود با یک گروه حرفه‌ای آب و رنگی به فضای آن فیلم بخشید که از کیفیت خوبی برخوردار شود.

 اشاره ای هم به سریال‌های خوب گذشته کردید دلیل کیفیت بالای آن زمان این بود که بچه‌ها دنبال دستمزدهای خیلی بالا نبودند بیشتر برای علاقه‌شان حضور داشتند فیلم‌های سینمایی گاهی تا دو سه ماه به طول می‌انجامید برای ساخت بهترین اثر تلاش می‌شد. اما الان تهیه کننده نگران سرمایه‌شان هستند و  فیلم‌ها در عرض چند هفته بسته می‌شود و به دنبال بازیگرانی با دستمزدهای پایین و حتی کسانی که برای بازی پول پرداخت کنند و یا به اصطلاح سرمایه‌گذاری در فیلم داشته باشند؛ هستند. از این اتفاقات زیاد می‌افتد و باعث شده ضربه بزرگی به هنر ما زده شود. تماشاگر ما بسیار باهوش است و به محض شروع فیلم و سریال تشخیص می‌دهد چه فیلمی خوب است و چه فیلمی بد و همین موضوع او را سوق می‌دهد به کانال‌های دیگر چه خارجی و چه داخلی و این مسئله باعث از دست دادن سرمایه‌ای به نام تماشاچی است. هنر نمایش بدون تماشاچی هیچ مفهومی ندارد.

*همین بی‌کیفیتی‌ها و ناملایمات بوده که باعث علاقه به مهاجرت هنرمندان چه بازیگر و چه هنرمندان در عرصه‌های دیگر شده است؟

مهاجرت بستگان مختلقی می‌تواند داشته باشد. فکر نمی‌کنم هیچ کدام از هنرمندانی که مهاجرت کرده‌اند توانسته باشند در خارج از کشور موفق شده باشند هر هنرمندی زبان مملکت خودش را می داند و می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند شاید در مقع‌ای موفقیت‌هایی کسب کنند ولی قطعاً همیشگی نخواهد بود و من اعتقاد دارم هیچ جای دیگری پذیرای ما نیستند مگر اینکه هنرمندی با قابلیت‌های بین المللی باشد. هنرپیشه‌هایی بودند مانند عمر شریف که رفتند و خودشان را به سطح بین المللی رساندند ولی ما بازیگری در آن حد نداریم. و کسانی که رفتند دلایل خاص خودشان برای رفتن داشته‌اند و شاید عرصه برایشان تنگ شده بوده و گرنه همه ما با مشکلات کوچک و بزرگ دست و پنجه نرم می‌کنیم.

*در سینما و تلویزیون کار کردید. همیشه در سینما شاهد کیفیت‌های بهتری نسبت به تلویزیون هستیم دلیل این موضوع را چه می‌بینید؟


بله به دلیل این که در سینما گاهاً‌ از استانداردهای بالاتری استفاده می‌شود چون یک فیلم سینمایی باید چنان قدرتی داشته باشد که تماشاچی بیاید بلیت بگیرد و در سالن بنشیند پس باید چنان کیفیتی داشته باشد که تماشاگر را جلب کند و مخاطب تمام فاکتورها را برای انتخاب در نظر می‌گیرد مثل این که کارگردان چه کسی است، موضوعیت فیلم حول چه مبحثی است، بازیگران فیلم چه کسانی هستند. و من هنوز فکر می‌کنم که سینما با کیفیت بهتری عمل می‌کند چون دارای شناسنامه است، آفیش دارد، پوستر و بروشور دارد و ثبت می‌شود چیزی که در تلویزیون دیده نمی‌شود. بعد از انقلاب در نقش‌های اصلی فیلم‌های سینمایی زیادی بازی کردم که تمام فاکتورهای کیفیت در آن زمان رعایت شد. فیلم ابجد با آقای ابوالفضل جلیلی و فیلم تو آزادی با آقای محمدعلی طالبی و یا روز شیطان بهروز افخمی فیلم‌هایی بود که ما خیلی برای آن‌ها زحمت کشیدیم.

*شما فیلم‌های سینماییتان را بیشتر ترجیح می‌دهید یا سریال‌هایی که بازی کردید؟

سینمایی‌های خوبی داشتم و در مقطعی هم در دهه 60 و 70 و 80 سریال‌های خوبی مثل پهلوانان نمی‌میرند، تولدی دیگر، مزد ترس داشتم که این‌ها مجموعه‌هایی بود که تمام استانداردهایی که برای یک فیلم خوب لازم بود در این سریال‌ها رعایت می‌شدند.

*صحبت پایانی هست بفرمایید

همه ما منتظر فرصت‌هایی هستیم که باز از ما و هم نسلانمان درست استفاده شود. این طور نباشد که هنرمندی به واسطه سن فقط برای نقش‌های پدربزرگ و مادربزرگ که نقش‌های فرعی هستند انتخاب شوند. که این مطابق استانداردهای جهانی نیست. طوری باشد که هنرپیشه‌هایی که سال‌ها عمرشان را در این عرصه گذاشته‌اند و سرشار از تجربه آموزه‌ هستند در خور آنها با ایشان رفتار شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۱۵:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۶
    2 0
    اول ثابت کنید کنید اینهایی که مهاجرت کردند هنرمند بودند تا بعد در مورد موفق شدن یا نشدنشون صحبت کنیم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس