به گزارش مشرق ، حسين شريعتمداري در یادداشتی با عنوان "زلف آشفته او ..." در روزنامه کیهان نوشت:
«آشفتگي» در نگاه اول خوشايند به نظر نمي آيد، اما در اين نوشته كه «بعثت رسول خدا(ص)» و «جايگاه كنوني ايران اسلامي و عزيز ما» موضوع آن است، سخن از «زلف آشفته»اي در ميان است كه به قول حافظ «در دست صبا افتاده» و هر جا كه دلي يافته، به خود مبتلا ساخته. با نگاه از اين زاويه، بايد باز هم با خواجه شيراز همزبان شد كه؛
زلف آشفته او باعث جمعيت ماست
چون چنين است، پس آشفته ترش بايد كرد
چند سال قبل، حضرت آقا از انقلاب اسلامي با عنوان «بعثت دوباره» ياد كرده و در تفسير آن فرمودند؛
«عين همان بعثت با يك تفاوت در جامعه ما و در زمان ما به وجود آمده است. آن تفاوت اين است كه بعثت آن روز به معناي بيدار شدن يك انسان و پيغمبر شدن او بود و در بعثت امروز، ديگر رسالت در آن نيست، بلكه بعثتي در راستاي بعثت پيامبر(ص) است».
در اين باره گفتني ها فراوان تر از آن است كه حتي «مثنوي هفتاد من كاغذ» هم تاب فهرست آن را داشته باشد، از اين روي در محدوده اين نوشته محدود به چند نمونه از قول ديگران اشاره مي كنيم. مگر نه آن كه «الفضل ما شهدت به الاعداء»؟ و «بهتر آن باشد كه سرّ دلبران، گفته آيد در حديث ديگران»؟
اين نوشته، فقط روايتگر است. قضاوت با شماست. بخوانيد؛
4 چند ماهي از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته است، روزنامه انگليسي «تايمز» در تفسيري با اشاره به آنچه در ايران جريان دارد، مي نويسد «خبر انقلاب اسلامي در ايران به سرعت سراسر جهان را درنورديده است. در پاييز سال 1979- سال پيروزي انقلاب- غرب بار ديگر اسلام را كشف كرده است. اسلامي كه پس از ده ها قرن سكوت دوباره در اوج استقبال مردمي به ميدان آمده است.»
4 همان سال، ميشل جانسون، استراتژيست صاحب نام آمريكايي در نشريه «ژئوپولتيك» مي نويسد؛ «انقلاب اسلامي در ايران، تجديد حيات دوباره اسلام است. در اين انقلاب هيچيك از «ايسم»هاي متداول نظير ناسيوناليسم، كاپيتاليسم، كمونيسم و سوسياليسم كمترين نقشي نداشته است. دنياي غرب بايد درك كند با اسلامي روبروست كه قرن ها در ميان مسلمانان فراموش شده بود... آيا مي دانيد «الله اكبر» يعني چه؟ يعني خدا بزرگ است. اين همان شعار مسلمانان در آغاز ظهور اسلام است.»
4 خبرگزاري ايتاليايي «انسا» در گزارشي از ايران مي نويسد؛ «اسلام نه فقط از صحنه بيرون نرفته است، بلكه در نقاط مختلف جهان از مرزهاي جغرافيايي عبور كرده و به يك نظام قانونمند و پرطرفدار براي زندگي در دنياي بحران زده كنوني تبديل شده است... رنسانس اسلامي آغاز شده است.»
4 «آلوين تافلر» استراتژيست آمريكايي در كتاب «موج سوم» هشدار مي دهد كه «خميني نه فقط جهان اسلام را عليه نظام ليبرال دموكراسي حاكم برانگيخته است بلكه دنياي دين باوران را نيز متحول كرده و اين تحول و برانگيختگي مي تواند در آينده غرب جاي پا داشته باشد.»
4 در همان ايام، امام راحل ما- رضوان الله تعالي عليه- خطاب به مسلمانان جهان مي فرمايند؛ «از هياهوي قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران و حق بر باطل است» و در پيام ديگري تأكيد مي فرمايند و اطمينان مي دهند كه اسلام سنگرهاي كليدي جهان را يكي پس از ديگري فتح خواهد كرد.
حالا چند سال جلوتر مي آئيم باز هم بخوانيد؛
4 خانم كانداليزا رايس، وزير امور خارجه دولت بوش در گزارش خود به كنگره مي گويد؛ «ايران به يك قطب قدرتمند در منطقه تبديل شده است. انگار هركول شرق است كه در ميانه ميدان خاورميانه ايستاده و فرياد مي كشد و براي ورود به كريدورهاي خاورميانه از آمريكا باج مي خواهد.»
4 رابرت گيتس- وزير دفاع پيشين آمريكا- در گزارشي به كميته خارجي «سنا» مي گويد؛ «مشكل ما با ايران، آن است كه از تهديد نمي ترسد و از ما نيز چيزي نمي خواهد. كسي كه از ما چيزي نمي خواهد، چيزي هم به ما نمي دهد.»
4 روز بيست و چهارم از جنگ 33 روزه اسرائيل و حزب الله لبنان است. جرج بوش رئيس جمهور وقت آمريكا مي گويد؛ در لبنان جنگ ميان ايران و آمريكا جريان دارد، اسرائيل به نمايندگي از آمريكا و حزب الله به نمايندگي از ايران. فرداي آن روز، خبرگزاري دويچه وله در تفسيري مي نويسد؛ وقتي رهبر حزب الله لبنان در كنفرانس سران در تهران دست رهبر ايران را مي بوسد، باور نكنيد كه ايران در سوي ديگر اين جنگ نيست. بعد از پايان جنگ 33 روزه، «زئيف شف» ژنرال بازنشسته و استراتژيست اسرائيلي مي گويد؛ بايد بپذيريم كه در مقابله با حزب الله كه فقط يكي از شاخه هاي منطقه اي ايران است پيروز نبوده ايم و چند ماه قبل رهبر معظم انقلاب با صلابت اعلام مي كنند كه در جنگ هاي 33 روزه و 22 روزه دخالت داشته ايم.
4 انقلاب هاي منطقه با سه ويژگي اسلامي بودن، ضد استكباري بودن و مردمي بودن آغاز شده است. كارتر رئيس جمهور اسبق آمريكا مي گويد؛ آنچه امروزه در خاورميانه و شمال آفريقا مي بينم و مي شنوم برايم آشناست. آن را در انقلاب 1979 ايران شنيده ام.
4 نتانياهو در مصاحبه با نيويوركر، مي گويد؛ به هر سو مي نگرم، خميني و خامنه اي را مي بينم كه پشت مرزهاي اسرائيل(!) خيمه زده اند.
4 مجله آمريكايي نشنال ريويو- 9 تير90/ 30 ژوئن 2011- مي نويسد؛ «بهار انقلاب هاي عربي، بهار ايران و بهار اسلام آيت الله خامنه اي است.»
4 روزنامه فرانسوي لوموند- آذرماه 90/ دسامبر 2011- با نااميدي مي نويسد و شاهد و نشانه مي آورد كه «امروزه ايران پرچم آمريكا را در جهان به حالت نيمه افراشته درآورده است و در حالي كه آمريكا و اروپا درگير بحران هاي سخت هستند، ايران در حال درو كردن محصولات بهار خاورميانه است.»
4 واشنگتن پست مي نويسد «انقلاب ايران به رهبري آيت الله خامنه اي هر روز قدرت آمريكا را بيشتر تحليل مي برد و انقلاب هاي خاورميانه را كه ادامه راه آيت الله خميني است در اختيار دارد.»
در همين روزهاست كه حضرت آقا از پيچ بزرگ تاريخ خبر مي دهند و اين در حالي است كه علاوه بر جهان اسلام، آمريكا و كشورهاي اروپايي نيز با جنبش وال استريت روبرو هستند. جنبشي كه با شعار ما 99 درصديم نظام هاي سرمايه داري حاكم را به چالش جدي كشيده و براندازي نظام هاي كاپيتاليستي- تاكيد مي شود براندازي و نه اصلاح- را دنبال مي كند.
4 روز 12 آذرماه 1390/ 13 دسامبر 2011 خبرگزاري آلماني دويچه وله از نشست سالانه شوراي راهبردي آتلانتيك- كشورهاي دو سوي اقيانوس اطلس- در واشنگتن خبر مي دهد. اين نشست با حضور برژينسكي، جيمز جونز و اسكوكرافت مشاوران امنيت ملي دولت هاي كارتر، فورد، بوش و اوباما تشكيل شده است و در آن ديويد پترائوس(رئيس سازمان سيا)، تامير پاردو(رئيس موساد)، جان ساورز(رئيس MI6) نيز حضور دارند. دويچه وله با عنوان نتيجه نهايي- TOP RESULT- و از قول برژينسكي، دبير اجلاس آورده است؛ «جهان در يك نقطه عطف تاريخي بعد از فروپاشي شوروي سابق قرار دارد كه تحولات فراگير خاورميانه و شمال آفريقا و رخدادهاي غيرمنتظره در آمريكا و اروپا نشانه هاي آن است. ما با چالش پيچيده اي روبرو هستيم و تاريخ در حال تغيير مسير است.» دويچه وله در ادامه مي نويسد «برژينسكي گفت حمله نظامي آمريكا به ايران فاجعه آميز است» و اين نشان مي دهد كه شوراي آتلانتيك در بن بست مورد نظر خود، ايران اسلامي را نقش آفرين مي داند.
4 5 خرداد 1390/ 26 مي2011 است. بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي در كنگره آمريكا سخنراني مي كند. او پس از اشاره به پيشرفت هاي فني و علمي ايران و ابراز نگراني از انقلاب هاي اسلامي منطقه مي گويد؛ «6 ماه قبل كه پشت همين تريبون ايستاده بودم درباره خطر ايران هسته اي هشدار دادم. اكنون زمان ديگري است. امروز از تنگه خيبر در عربستان تا تنگه جبل الطارق در مراكش، تحول و دگرگوني عميقي در حال وقوع است و همه جا به لرزه افتاده است. اين لرزه، كشورها را متلاطم و دولت ها را متلاشي كرده است و همه ما همچنان شاهد اين نوسانات هستيم. صحنه هاي استثنايي در تونس و قاهره، خاطرات برلن و پراگ 1989- بعد از فروپاشي شوروي- را زنده نمي كند كه اميدواركننده باشد. اين لرزه ويرانگر(!) يادآور انقلاب 1979 ايران است. بايد قبول كنيم نيروي قدرتمندي وجود دارد كه با الگوي مورد نظر ما براي اداره جهان مخالف است. در رأس اين نيروي قدرتمند، ايران خميني و خامنه اي قرار دارد. من هشدار مي دهم كه لولاي تاريخ- HISTORY HINGE- در حال چرخيدن است. كساني كه ايران و خطر آن را ناديده مي گيرند، سر خود را در شن(!) فرو كرده اند.»
4 بعد از عقب نشيني نظامي آمريكا از عراق، روزنامه آمريكايي فوربز خطاب به بوش و اوباما مي نويسد «از حمله نظامي و 9 سال حضور در عراق چه به دست آورده ايم؟ 4500 سرباز خود را از دست داديم، بيش از 3هزار ميليارد دلار از جيب ماليات دهندگان آمريكايي هزينه كرديم و... نهايتا دشمنان آمريكا و دوستان ايران را در عراق روي كار آورديم و بازگشتيم.»
4 همان روزها، واشنگتن پست با ملامت نوشت؛ عراق را در سيني طلايي تقديم ايران كرديم.
... و اين همه كه اندكي از «همه» است در حالي است كه ايران اسلامي از نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب تاكنون آماج سخت ترين و سهمگين ترين فشارهاي بيروني و فتنه انگيزي هاي دروني بوده است... اوج هنرنمايي يك ناخدا در مقابل طوفان سهمگين و همه جانبه، آن است كه به جاي پرتاب شدن به دوردست ها و فرو رفتن در اعماق درياها، برجاي بايستد و مقاومت كند، اما، ناخداهاي باخداي ما- امام راحل و خلف حاضر او- نه فقط كشتي طوفان زده را از بد حادثه در امان داشته اند، بلكه هزاران هزار گره دريايي را نيز، در كشاكش طوفان ها و صاعقه ها به جلو رانده اند. انگار طوفان سهمگين به «باد موافق» تبديل شده و صاعقه به جاي سوزاندن، نورافشاني كرده و راه نموده است. جل الخالق!
حالا، بار ديگر، نيم نگاهي- فقط يك نيم نگاه- ديگر به اطراف خود و آنچه در جاي جاي جهان جريان دارد بيندازيد. آيا با پيروزي انقلاب اسلامي، بعثت ديگري آغاز نشده است؟ و اين بار از ايران، و به قول آقا، نه آن كه دين جديد يا دعوتي بيرون از حلقه بعثت رسول خدا(ص) باشد... گويي باز هم رسول خداست كه امير كاروان است و هست.
«آشفتگي» در نگاه اول خوشايند به نظر نمي آيد، اما در اين نوشته كه «بعثت رسول خدا(ص)» و «جايگاه كنوني ايران اسلامي و عزيز ما» موضوع آن است، سخن از «زلف آشفته»اي در ميان است كه به قول حافظ «در دست صبا افتاده» و هر جا كه دلي يافته، به خود مبتلا ساخته. با نگاه از اين زاويه، بايد باز هم با خواجه شيراز همزبان شد كه؛
زلف آشفته او باعث جمعيت ماست
چون چنين است، پس آشفته ترش بايد كرد
چند سال قبل، حضرت آقا از انقلاب اسلامي با عنوان «بعثت دوباره» ياد كرده و در تفسير آن فرمودند؛
«عين همان بعثت با يك تفاوت در جامعه ما و در زمان ما به وجود آمده است. آن تفاوت اين است كه بعثت آن روز به معناي بيدار شدن يك انسان و پيغمبر شدن او بود و در بعثت امروز، ديگر رسالت در آن نيست، بلكه بعثتي در راستاي بعثت پيامبر(ص) است».
در اين باره گفتني ها فراوان تر از آن است كه حتي «مثنوي هفتاد من كاغذ» هم تاب فهرست آن را داشته باشد، از اين روي در محدوده اين نوشته محدود به چند نمونه از قول ديگران اشاره مي كنيم. مگر نه آن كه «الفضل ما شهدت به الاعداء»؟ و «بهتر آن باشد كه سرّ دلبران، گفته آيد در حديث ديگران»؟
اين نوشته، فقط روايتگر است. قضاوت با شماست. بخوانيد؛
4 چند ماهي از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته است، روزنامه انگليسي «تايمز» در تفسيري با اشاره به آنچه در ايران جريان دارد، مي نويسد «خبر انقلاب اسلامي در ايران به سرعت سراسر جهان را درنورديده است. در پاييز سال 1979- سال پيروزي انقلاب- غرب بار ديگر اسلام را كشف كرده است. اسلامي كه پس از ده ها قرن سكوت دوباره در اوج استقبال مردمي به ميدان آمده است.»
4 همان سال، ميشل جانسون، استراتژيست صاحب نام آمريكايي در نشريه «ژئوپولتيك» مي نويسد؛ «انقلاب اسلامي در ايران، تجديد حيات دوباره اسلام است. در اين انقلاب هيچيك از «ايسم»هاي متداول نظير ناسيوناليسم، كاپيتاليسم، كمونيسم و سوسياليسم كمترين نقشي نداشته است. دنياي غرب بايد درك كند با اسلامي روبروست كه قرن ها در ميان مسلمانان فراموش شده بود... آيا مي دانيد «الله اكبر» يعني چه؟ يعني خدا بزرگ است. اين همان شعار مسلمانان در آغاز ظهور اسلام است.»
4 خبرگزاري ايتاليايي «انسا» در گزارشي از ايران مي نويسد؛ «اسلام نه فقط از صحنه بيرون نرفته است، بلكه در نقاط مختلف جهان از مرزهاي جغرافيايي عبور كرده و به يك نظام قانونمند و پرطرفدار براي زندگي در دنياي بحران زده كنوني تبديل شده است... رنسانس اسلامي آغاز شده است.»
4 «آلوين تافلر» استراتژيست آمريكايي در كتاب «موج سوم» هشدار مي دهد كه «خميني نه فقط جهان اسلام را عليه نظام ليبرال دموكراسي حاكم برانگيخته است بلكه دنياي دين باوران را نيز متحول كرده و اين تحول و برانگيختگي مي تواند در آينده غرب جاي پا داشته باشد.»
4 در همان ايام، امام راحل ما- رضوان الله تعالي عليه- خطاب به مسلمانان جهان مي فرمايند؛ «از هياهوي قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران و حق بر باطل است» و در پيام ديگري تأكيد مي فرمايند و اطمينان مي دهند كه اسلام سنگرهاي كليدي جهان را يكي پس از ديگري فتح خواهد كرد.
حالا چند سال جلوتر مي آئيم باز هم بخوانيد؛
4 خانم كانداليزا رايس، وزير امور خارجه دولت بوش در گزارش خود به كنگره مي گويد؛ «ايران به يك قطب قدرتمند در منطقه تبديل شده است. انگار هركول شرق است كه در ميانه ميدان خاورميانه ايستاده و فرياد مي كشد و براي ورود به كريدورهاي خاورميانه از آمريكا باج مي خواهد.»
4 رابرت گيتس- وزير دفاع پيشين آمريكا- در گزارشي به كميته خارجي «سنا» مي گويد؛ «مشكل ما با ايران، آن است كه از تهديد نمي ترسد و از ما نيز چيزي نمي خواهد. كسي كه از ما چيزي نمي خواهد، چيزي هم به ما نمي دهد.»
4 روز بيست و چهارم از جنگ 33 روزه اسرائيل و حزب الله لبنان است. جرج بوش رئيس جمهور وقت آمريكا مي گويد؛ در لبنان جنگ ميان ايران و آمريكا جريان دارد، اسرائيل به نمايندگي از آمريكا و حزب الله به نمايندگي از ايران. فرداي آن روز، خبرگزاري دويچه وله در تفسيري مي نويسد؛ وقتي رهبر حزب الله لبنان در كنفرانس سران در تهران دست رهبر ايران را مي بوسد، باور نكنيد كه ايران در سوي ديگر اين جنگ نيست. بعد از پايان جنگ 33 روزه، «زئيف شف» ژنرال بازنشسته و استراتژيست اسرائيلي مي گويد؛ بايد بپذيريم كه در مقابله با حزب الله كه فقط يكي از شاخه هاي منطقه اي ايران است پيروز نبوده ايم و چند ماه قبل رهبر معظم انقلاب با صلابت اعلام مي كنند كه در جنگ هاي 33 روزه و 22 روزه دخالت داشته ايم.
4 انقلاب هاي منطقه با سه ويژگي اسلامي بودن، ضد استكباري بودن و مردمي بودن آغاز شده است. كارتر رئيس جمهور اسبق آمريكا مي گويد؛ آنچه امروزه در خاورميانه و شمال آفريقا مي بينم و مي شنوم برايم آشناست. آن را در انقلاب 1979 ايران شنيده ام.
4 نتانياهو در مصاحبه با نيويوركر، مي گويد؛ به هر سو مي نگرم، خميني و خامنه اي را مي بينم كه پشت مرزهاي اسرائيل(!) خيمه زده اند.
4 مجله آمريكايي نشنال ريويو- 9 تير90/ 30 ژوئن 2011- مي نويسد؛ «بهار انقلاب هاي عربي، بهار ايران و بهار اسلام آيت الله خامنه اي است.»
4 روزنامه فرانسوي لوموند- آذرماه 90/ دسامبر 2011- با نااميدي مي نويسد و شاهد و نشانه مي آورد كه «امروزه ايران پرچم آمريكا را در جهان به حالت نيمه افراشته درآورده است و در حالي كه آمريكا و اروپا درگير بحران هاي سخت هستند، ايران در حال درو كردن محصولات بهار خاورميانه است.»
4 واشنگتن پست مي نويسد «انقلاب ايران به رهبري آيت الله خامنه اي هر روز قدرت آمريكا را بيشتر تحليل مي برد و انقلاب هاي خاورميانه را كه ادامه راه آيت الله خميني است در اختيار دارد.»
در همين روزهاست كه حضرت آقا از پيچ بزرگ تاريخ خبر مي دهند و اين در حالي است كه علاوه بر جهان اسلام، آمريكا و كشورهاي اروپايي نيز با جنبش وال استريت روبرو هستند. جنبشي كه با شعار ما 99 درصديم نظام هاي سرمايه داري حاكم را به چالش جدي كشيده و براندازي نظام هاي كاپيتاليستي- تاكيد مي شود براندازي و نه اصلاح- را دنبال مي كند.
4 روز 12 آذرماه 1390/ 13 دسامبر 2011 خبرگزاري آلماني دويچه وله از نشست سالانه شوراي راهبردي آتلانتيك- كشورهاي دو سوي اقيانوس اطلس- در واشنگتن خبر مي دهد. اين نشست با حضور برژينسكي، جيمز جونز و اسكوكرافت مشاوران امنيت ملي دولت هاي كارتر، فورد، بوش و اوباما تشكيل شده است و در آن ديويد پترائوس(رئيس سازمان سيا)، تامير پاردو(رئيس موساد)، جان ساورز(رئيس MI6) نيز حضور دارند. دويچه وله با عنوان نتيجه نهايي- TOP RESULT- و از قول برژينسكي، دبير اجلاس آورده است؛ «جهان در يك نقطه عطف تاريخي بعد از فروپاشي شوروي سابق قرار دارد كه تحولات فراگير خاورميانه و شمال آفريقا و رخدادهاي غيرمنتظره در آمريكا و اروپا نشانه هاي آن است. ما با چالش پيچيده اي روبرو هستيم و تاريخ در حال تغيير مسير است.» دويچه وله در ادامه مي نويسد «برژينسكي گفت حمله نظامي آمريكا به ايران فاجعه آميز است» و اين نشان مي دهد كه شوراي آتلانتيك در بن بست مورد نظر خود، ايران اسلامي را نقش آفرين مي داند.
4 5 خرداد 1390/ 26 مي2011 است. بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي در كنگره آمريكا سخنراني مي كند. او پس از اشاره به پيشرفت هاي فني و علمي ايران و ابراز نگراني از انقلاب هاي اسلامي منطقه مي گويد؛ «6 ماه قبل كه پشت همين تريبون ايستاده بودم درباره خطر ايران هسته اي هشدار دادم. اكنون زمان ديگري است. امروز از تنگه خيبر در عربستان تا تنگه جبل الطارق در مراكش، تحول و دگرگوني عميقي در حال وقوع است و همه جا به لرزه افتاده است. اين لرزه، كشورها را متلاطم و دولت ها را متلاشي كرده است و همه ما همچنان شاهد اين نوسانات هستيم. صحنه هاي استثنايي در تونس و قاهره، خاطرات برلن و پراگ 1989- بعد از فروپاشي شوروي- را زنده نمي كند كه اميدواركننده باشد. اين لرزه ويرانگر(!) يادآور انقلاب 1979 ايران است. بايد قبول كنيم نيروي قدرتمندي وجود دارد كه با الگوي مورد نظر ما براي اداره جهان مخالف است. در رأس اين نيروي قدرتمند، ايران خميني و خامنه اي قرار دارد. من هشدار مي دهم كه لولاي تاريخ- HISTORY HINGE- در حال چرخيدن است. كساني كه ايران و خطر آن را ناديده مي گيرند، سر خود را در شن(!) فرو كرده اند.»
4 بعد از عقب نشيني نظامي آمريكا از عراق، روزنامه آمريكايي فوربز خطاب به بوش و اوباما مي نويسد «از حمله نظامي و 9 سال حضور در عراق چه به دست آورده ايم؟ 4500 سرباز خود را از دست داديم، بيش از 3هزار ميليارد دلار از جيب ماليات دهندگان آمريكايي هزينه كرديم و... نهايتا دشمنان آمريكا و دوستان ايران را در عراق روي كار آورديم و بازگشتيم.»
4 همان روزها، واشنگتن پست با ملامت نوشت؛ عراق را در سيني طلايي تقديم ايران كرديم.
... و اين همه كه اندكي از «همه» است در حالي است كه ايران اسلامي از نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب تاكنون آماج سخت ترين و سهمگين ترين فشارهاي بيروني و فتنه انگيزي هاي دروني بوده است... اوج هنرنمايي يك ناخدا در مقابل طوفان سهمگين و همه جانبه، آن است كه به جاي پرتاب شدن به دوردست ها و فرو رفتن در اعماق درياها، برجاي بايستد و مقاومت كند، اما، ناخداهاي باخداي ما- امام راحل و خلف حاضر او- نه فقط كشتي طوفان زده را از بد حادثه در امان داشته اند، بلكه هزاران هزار گره دريايي را نيز، در كشاكش طوفان ها و صاعقه ها به جلو رانده اند. انگار طوفان سهمگين به «باد موافق» تبديل شده و صاعقه به جاي سوزاندن، نورافشاني كرده و راه نموده است. جل الخالق!
حالا، بار ديگر، نيم نگاهي- فقط يك نيم نگاه- ديگر به اطراف خود و آنچه در جاي جاي جهان جريان دارد بيندازيد. آيا با پيروزي انقلاب اسلامي، بعثت ديگري آغاز نشده است؟ و اين بار از ايران، و به قول آقا، نه آن كه دين جديد يا دعوتي بيرون از حلقه بعثت رسول خدا(ص) باشد... گويي باز هم رسول خداست كه امير كاروان است و هست.