سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
نقش «گوجه فرنگی» در آغاز آشوب تهران و ایذه و دورود
«غلامعلی رجایی»، فعال اصلاحطلب و مشاور مرحوم هاشمی رفسنجانی به تازگی طی گفتوگویی با خبرآنلاین که سایت نامهنیوز نیز آنرا بازنشر داد، در اشاره به اغتشاشات اخیر گفته است:
ما همواره برای تخلیه غمهایمان جا داشتیم. مردم به هیاتهای عزاداری میروند و تا صبح سینه میزنند و گریه میکنند، روضه میخوانند و عزاداری میکنند. اما برای شادیهایمان جایی برای تخلیه نداریم. حتی اگر مردم بیایند و یک جایی جمع شوند و به یکدیگر آب بپاشند، خیلیها میگویند این کار سبک چیست؟! در صورتیکه ما در تمام دنیا جاهایی را داریم که مردم هروقت خواستند میتوانند احساسات و هیجانات خود را تخلیه کنند. این هیجان هم اگرچه بیشتر متعلق به جریانات سیاسی است، اما شامل سایر مردم هم میشود.
او میافزاید:
«در اسپانیا میبینید که مردم یک شهر میآیند و به سمت یکدیگر گوجه پرتاب میکنند و شهرداری هم همان شب خیابانها را تمیز میکند و فردا هم همه قبراق، سر کارهای خود میروند. به جایی هم برنمیخورد. کسی نمیگوید شما نظم شهر را برهم زده اید. خودشان اجازه میدهند که یک روز نظم شهر از میان 365 روز نادیده گرفته شود و بعد از آن وضعیت به روال عادی بازگردد. کسی هم این اقدامات را مخالف با سیستم نمیداند.»
خبرآنلاین در ادامه از رجایی میپرسد: چگونه میتوان و باید چنین آزادیهایی را برای مردم ایران در نظر گرفت تا کمتر شاهد سربازکردن غیر مترقبه اعتراضها باشیم؟
و او در بخشی از پاسخ خود میگوید:
مردم یک سری اعتراضاتی را داشتند و دارند و باید آن را بروز دهند. پس ما باید یک جاهایی را برای حرف زدن مردم پیشبینی کنیم. فرض کنید که در لندن مردم میروند در "هاید پارک" نطق میکنند و در مورد همه موضوعات حرف میزدند. در مورد دین، خدا، سیاست، مذهب و حتی کشور خودشان و بعد میروند به دنبال کار خود. کسی هم به آنها نمیگوید که چرا حرفهای ساختارشکنانه میزنید. اما ما این موضوع را در کشور خودمان پیش بینی نکردیم.[1]
*از اشتباه استدلالی مشاور مرحوم هاشمی همین بس که نه در آن جشن اسپانیایی و نه در آن پارک لندنی کسی عکس قهرمانان و اسطورههای کشورش را پاره نمیکند و پرچم کشورش را به آتش نمیکشد، کسی به خود اجازه دروغگوییهای بزرگی مثل بیکاری 72 میلیونی و یا شیوع گرسنگی نمیدهد و کسی هم اقدام به دزدی خودروهای آتشنشانی و قتل پدر و پسر بیگناهش نمیکند.
از طرفی بر خلاف گفته آقای رجایی، هیچ کشوری در جهان، هرگز سخنان و رفتارهای ساختارشکنانه را پذیرا نیست. چه اینکه مثلاً صحبت کردن در نقد هولوکاست در اروپا حرام است و مورد شدیدترین برخوردها قرار میگیرد، کسی در آمریکا حق ندارد درباره تلفات نظامی آمریکا در جنگهای این کشور سخن بگوید و کسی هم در خیابان های لندن حق شهروندی ندارد مگر اینکه به ملکه الیزابت اظهار وفاداری کند.
فهم این نکتهها به هیچوجه سخت نیست و نشان میدهد که عدهای بصورت زیر پوستی در حالت القای اعتراض خیابانی و تلاش برای محق جلوه دادن اوباشی هستند که در کف خیابان پنجه به صورت مردم و نظام اسلامی میکشند.
***
همدلی از همزبانی بهتر است
«حق اغتشاش» و تقلّای اصلاحطلبان برای گرم ماندن تنور خرابکاری
طی روزهای اخیر و در گرماگرم وقوع اغتشاش در تهران و چند شهر دیگر، چیزی به نام «حق اعتراض» برای آشوبطلبان خیابانی، مورد اشاره اصلاحطلبان، برخی افراد خودی اما دارای تحلیل غلط و البته کاخ سفید[2] قرار گرفته است.
در همین حال، روزنامه اصلاحطلب شرق نیز روز دوشنبه گذشته عبارت «حق اعتراض» را در تیتر یک خود قرار داد.
مسئله جالبتر اینکه در کنار تأکید بر این قضیه در بحبوحه اغتشاشات، کسانی از اصلاحطلبان در عین اینکه به مخالفت با اعتراض خیابانی تظاهر داشتهاند اما صحبتهای عجیب و غریبی را نیز مطرح کردهاند که با آن تظاهر در تضاد است.
عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته است:
اول انقلاب نه این تبعیض ها بود، نه این سطحی نگری ها و خودمحوربینی ها، نه این فسادها و نه حتی این قدرت طلبی ها. ولی اکنون و پس از گذشت این سال ها طبیعی است که بنده نیز این توصیف از وضعیت را نفی نمیکنم و با کسانی که چنین مشکلاتی را طرح می کنند، همدل و همزبان هستم.[3]
عبدی به روزنامه شرق هم گفته است: رسمیتدادن به اعتراض و پذیرش آن، نهتنها یک حق قانونی است بلکه حتی الزام و اجبار هم هست. چون اعتراضات مردم از دو حال خارج نیست؛ یا اعتراضاتی است که قابلقبول است و باید به آن توجه کرد یا اعتراضاتی است که قابل قبول نیست. عده اندکی به یک موضوع اعتراض دارند یا فرض کنید که خواسته آنها قابلبرآوردهشدن نیست. در هر دو صورت بهتر است که اعتراض صورت بگیرد.[4]
بهزاد نبوی، دیگر فعال اصلاحطلب نیز ضمن در همین رابطه به روزنامه جامعه فردا گفته است: «به نظر من حکومت و دولت میبایست با سعه صدر با چنین حوادثی برخورد کنند. طبیعی است که سرکوب و ایجاد فضای امنیتی راه مناسبی نیست و شاید به تشدید و سیاسیتر کردن آنها منجر شود«.
محسن میردامادی هم درباره اغتشاشات اخیر، به همین روزنامه گفته است:
«نخستین قدم برای حل این بحران به رسمیت شناختن حق اعتراض است. در شرایط فعلی و در میان مطالبات و اعتراضها، خواستهها و اعتراضهای بجا و یا حتی بیجا دیده میشود، که هیچ ایرادی ندارد...تا زمانی که حق اعتراض مردم به رسمیت شناخته نشود، نمیتوان هیچ راهحلی، چه کوتاهمدت و چه بلندمدت، برای بحران فعلی پیشنهاد داد...
بنابراین به رسمیت شناختن حق اعتراض گام اول برای حل بحران است و وقتی این حق برای مردم به رسمیت شناخته شد آنوقت زمان آن است که همه نهادها دست به دست هم دهند و برای حل بحران قدم بردارند.[5]
«محمدرضا خاتمی» نیز طی اظهاراتی به ایلنا گفته است که مردم چون تحت فشارند؛ حق دارند هر کاری بکنند!
علیرضا رحیمی، از نمایندگان اصلاحطلب مجلس که نام وی در قضیه سلفی حقارت بر سر زبانها افتاد نیز در مصاحبه با ایسنا تأکید کرده است: باید صدای مردم شنیده شود...
*کسی منکر حقوق مردم و بیان صحبتهایشان در ساز و کارهای قانونی نیست و نباید باشد اما سؤال اصلی اینجاست که چهرههای اصلاحطلب چگونه به این نتیجه رسیدهاند که در بحبوحه بروز اغتشاشات کور در برخی شهرهای کشور، به یکباره منادی «حق اعتراض» شوند و در کنار رواداری آن، به حکومت نیز توصیه کنند که در مقابل اوباشی که اموال عمومی را تخریب میکنند و عکس سردار سلیمانی و پرچم ایران را آتش میزنند؛ «سعه صدر» داشته باشد.
مسئله وقتی جالبتر میشود که مردم بدانند عامل اصلی وقوع فتنه اقتصادی، جریان سیاسی خاص بوده است که نه تنها طی سالیان گذشته از وضعیت اقتصادی کشور سیاهنمایی، مفسدنمایی و بحراننمایی دروغین کرده است بلکه صراحتا به «اغتشاش خیابانی به بهانه اقتصاد» نیز اشاره کرده و حتی این فرکانس را به مردم داده است که برای طلب خواستههای خود به خیابان بیایند.
از باب مثال اینکه محسن رنانی، از فعالان اصلاحطلب دو سال قبل طی اظهاراتی در نشریه ایران فردا گفته بود:
«در زمانی که فساد به ویژگی عادی و اصلی نظام اداری ما تبدیل شده است؛ و در زمانی که دهها مسئله ریز و درشت دیگر قوای کشور را روز به روز تحلیل میبرد، نظام سیاسی باید دست به انتخابهای دشواری بزند. انتخابهایی که میتواند از جنس تحول یا حتی "انقلاب از بالا" محسوب شود.»[6]
جالب آنکه «سعید حجاریان» نیز 3 سال قبل صراحتاً به مردم گفته بود که برای هر خواستهای به خیابان بیایند.
او نیز در مصاحبه با نشریه ایران فردا اظهار کرده بود: «موضوع فشار افکار عمومی است که باید ایجاد شود...همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواستهها هم فشار اجتماعی وارد کنند.»[7]
و صد البته منظور حجاریان از «فشار اجتماعی» در اشاره به تجمعات مربوط به درگذشت یک خواننده جوان، چیزی جز حضور خیابانی نبود...
پر واضح است که اگر این اظهارات چند سال قبل اصلاحطلبان را در کنار حمایت آنها از چیزی به نام «حق اعتراض» که مورد اشاره کاخ سفید نیز قرار گرفته است را در کنار هم بگذاریم و آنرا در میانه اغتشاشات اخیر بروز کرده در تهران و چند شهر دیگر تحلیل کنیم؛ حقایق بزرگی درباره «پروژه فتنه اقتصادی» بر ما آشکار شود.
میماند تظاهر این روزهای چهرههای جریان خاص بر مخالفت با خشونت و رفورم که اگر این نکته را هم در کنار کدهای اشاره شده قرار دهیم؛ به مصداق همان مفهوم قدیمی میرسیم که میگوید: همدلی از همزبانی بهتر است!
***
روزنامه شرق: نخبگان ایرانی عصرها مسافرکشی میکنند!
روزنامه شرق در شماره دوشنبه گذشته خود طی گزارشی با عنوان «چرا معلمها فقیر میشوند؟» درباره وضعیت اقتصادی معلمان حقالتدریس نوشته است:
«دستاورد نظام آموزشی کشور تبدیل نخبگان جامعه به مهاجران، معلمهای خصوصی زیرپلهای یا نهایتا استاد حقالتدریسی دانشگاه است که عصرها بعد از کلاس برای مسافرکشهای آنلاین کار میکنند.»
شرق در ادامه به اشاره به کارنامه اقتصادی دولتی که خود مروّج رأی دادن به آن بوده، مینویسد:
میگویند هنر دولت یازدهم مهار تورم است، حقوق اداره کار ٩٠٠ هزار تومان در ماه است و اجاره یک آپارتمان خیلی حداقلی غیر از ودیعه اول، ماهی ٦٠٠ هزار تومان است و خط فقر یکمیلیونو٤٠٠هزار تومان. یک معلم حقالتدریسی هم بعد از دو ماه حقوق حقالتدریسی باید ١٠% مالیات دهد.
با نگاهی به آمار نه چندان رسمی میتوان دریافت که یک معلم حقالتدریس با تدریس ٢٤ تا ٤٠ ساعت در هفته ماهانه بین ٧٠٠ هزار تا دومیلیونو٥٠٠هزار تومان دریافت میکند که با توجه به هزینههای اولیه زندگی - مسکن، خوراک و پوشاک- یعنی زندگی حداقلی منهای هزینههای درمان، سفر و تفریح.[8]
*اظهارات روزنامه شرق درباره حقوق کمتر معلمان حقالتدریس اگرچه درست است اما باید دانست پیشنهاداتی مثل حقالتألیف، حقالتدریس، حقالتحریر و غیره که گاهی به کارجویان متخصص ارائه میشود؛ هیچگاه و در هیچ کشوری به مثابه یک شغل کامل و با مزایای کامل انگاشته نمیشود.
در واقعی کارفرمایی که پیشنهاد حقالتحریر میدهد و کارجویی که این پیشنهاد را میپذیرد هر دو میدانند که این شغل، یک شغل پارهوقت با امکانات نسبی و پایینتر از شغل دائمی است و البته عمدهای از الزامات شغل دائمی را هم ندارد.
در اینجا شاید گفته شود که کارجویان به دلیل وجود چیزی به نام بحران بیکاری مجبور به پذیرش شرایط سخت کارهای موقتی مثل حقالتدریسی میشوند.
این حرف نیز یک حرف غلط و ناشی از تأثیر سیاهنمایی اقتصادی است که طی چند سال اخیر در قالب پروژه فتنه اقتصادی رخ داده است.
زیرا وضعیت عمومی بیکاران در ایران بحرانی نیست چه اینکه بنا به گفته وزیر کار، چند ده هزار شغل پیشنهادی این وزارتخانه به کارجویان بلامتقاضی است و کارجویان حتی ترجیح میدهند بیکار باشند تا شغل آرمانی خود را بدست بیاورند.[9]
لذاست که استقراء گزارش شرق استقراء درستی نیست و طرح این مسئله که نخبگان کشور مسافرکِش یا معلم خصوصی زیرپلهای میشوند! اجحاف به واقعیتهای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران است که هماکنون در جایگاه هجدهم جهان قرار دارد.[10]
در واقع باید دانست که اگرچه شاید به دلایل مختلف برای تمام کارجویان تحصیلکرده شغل پشت میزنشین وجود نداشته باشد اما کارهای دیگر وجود دارد و اقتضائات فضای فعلی ایجاب میکند که جامعه «اشتغال به حرَف مختلف علیرغم برخورداری از تحصیلات بالا» را مثل سایر کشورهای جهان، بعنوان یک هنجار بپذیرد.
گفتنیست، مقام معظم رهبری چند سال قبل در دیدار با معلمان و در اشاره به تقلّای عدهای برای ناراضیسازی معلمان با تأکید بر اینکه اگر در خصوص مسئلهی معیشت معلمان غفلت شود، دشمن سوءاستفاده خواهد کرد، فرمودند: البته معلمان انسانهای مؤمن، نجیب و هوشیاری هستند و متوجه توطئههای دشمنان و افراد کینهتوز نسبت به نظام اسلامی هستند که میخواهند به بهانهی معیشت معلمان شعارهای فتنهگرانه و خطی و سیاسی مطرح و برای نظام دردسر درست کنند.[11]
مقام معظم رهبری همچنین طی سالها گذشته چندین مرتبه به تقلّای دشمن برای به خیابان کشاندن مردم به بهانه اعتراضات اقتصادی نیز اشاره کردهاند...
***
1_http://namehnews.ir/fa/news/454726
2_http://fna.ir/a38cj8
3_http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3684821
4_http://sharghdaily.ir/News/149409
5_https://jameefarda.com/article/5440
6_http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940823001468
7_http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931127001604
8_http://sharghdaily.ir/News/149390
9_https://www.mehrnews.com/news/2949850
10_https://www.isna.ir/news/95111510087/
11_http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=29630