این گزارش می نویسد: با توجه به دکترین مونروئه که نفوذ هر کشوری را در نیمکره غربی برای صلح و امنیت ایالات متحده خطرناک می‌داند و با در نظر گرفتن برنامه‌های موشکی و هسته‌ای ایران، طبیعی است که ایالات متحده از حضور روزافزون ایران در کشورهای حوزه آمریکای لاتین احساس خطر کند.

به گزارش مشرق، اندیشکده وودرو ویلسون چندی پیش با افزایش نگرانی‌های مسئولان آمریکا از حضور ایران در حیاط خلوت آمریکا، گزارشی را با عنوان: "ایران در آمریکای لاتین: تهدید و یا اسباب زحمت" منتشر کرد.با توجه با قانون محدویت نفوذ ایران در آمریکای لاتین که چندی پیش توسط اوباما به امضا رسید، مشرق به بازخوانی این گزارش می پردازد:

با توجه به دکترین مونروئه که نفوذ هر کشوری را در نیمکره غربی برای صلح و امنیت ایالات متحده خطرناک می‌داند و با در نظر گرفتن برنامه‌های موشکی و هسته‌ای ایران، طبیعی است که ایالات متحده از حضور روزافزون ایران در کشورهای حوزه آمریکای لاتین احساس خطر کند. ایران در خلال چهار سال نخست ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد در سال 2005، علاوه بر پنج سفارت خود در آرژانتین، برزیل، کوبا، مکزیک و ونزوئلا، شش سفارتخانه جدید نیز در کشورهای آمریکای لاتین از جمله بولیوی، شیلی، کلمبیا، اکوادور، نیکاراگوئه و اروگوئه - دایر کرده است. همچنین پیرامون تاسیسات و کارخانجاتی که توسط ایران در ونزوئلا احداث می‌شود نیز تردیدهایی وجود دارد. دادستان منطقه نیویورک در همین رابطه می‌گوید: به خاطر دورافتاده بودن مکان‌ و ماهیت مخفی این تاسیسات، احتمالاً فعالیتی غیرقانونی در حال انجام است و ما می‌بایست این موضوع را جدی بگیریم. از طرفی گفته شده که ونزوئلا دارای منابع قابل توجهی از اورانیوم است.

در این گزارش 118 صفحه‌ای از کارشناسان مسائل بولیوی، اکوادور، نیکاراگوئه، ونزوئلا و ایران خواسته شده تا به برخی از سوالات زیر پاسخ دهند: علیرغم حضور سمبلیک محمود احمدی‌نژاد در کشورهای منطقه آمریکای لاتین چه نوع کمکی در اختیار آنها قرار گرفته است؟ در حوزه تعهدات، کدام موضوعات ذکر شده ( از جمله سرمایه‌گذاری، نفت ارزان و... ) هنوز عملی نشده است؟ چه ابتکارات عینی - در صورت وجود - در جریان است؟ در کنار روابط فزاینده اقتصادی و سیاسی، آیا نشانه‌ای از همکاری‌های نظامی یا اطلاعاتی نیز به چشم می‌خورد؟ با چشم‌پوشی از لفاظی‌ها و عکس‌گرفتن‌ها، ماهیت روابط ایران با کشورهای واقع در نیمکره غربی چیست؟

همان‌طور که این گزارش نشان می‌دهد، ارتباط فزاینده و چند لایه میان ایران و کشورهای مختلف حوزه آمریکای لاتین از زمان انتخاب محمود احمدی‌نژاد در سال 2005، از ترکیب عوامل مختلفی ناشی شده است. از جمله این عوامل می‌توان به منافع اقتصادی، ایدئولوژی ضدآمریکایی و ضدامپریالیستی این کشورها و تمایل به ایفای نقش فعال در صحنه بین‌المللی، به نمایش گذاشتن استقلال در سیاست خارجی و تنوع بخشیدن به شرکای بین‌المللی به غیر از ایالات متحده آمریکا از سوی آنها اشاره کرد. البته باید گفت: در حالی که روابط سیاسی و اقتصادی معمولا وابسته به یکدیگرند، ولی این مسئله همیشه صادق نیست. مثلاَ اگرچه آرژانتین، دومین شریک بزرگ تجاری ایران در حوزه آمریکای لاتین محسوب می‌شود؛ ولی ارتباط سیاسی آن با ایران بسیار متشنج است. ونزوئلا نیز که رابطه سیاسی روزافزون آن با ایران نگرانی‌های زیادی را [در ایالات متحده] پدید آورده است، پنجمین شریک تجاری ایران ( پس از اکوادور و پرو ) محسوب می‌شود. برخی تحلیلگران ادعا می‌کنند که تشویق و ترغیب ایران به نفوذ در نیمکره غربی از سوی ونزوئلا، امنیت ملی ایالات متحده را با تهدیداتی استراتژیک مواجه می‌سازد. برخی دیگر نیز از دولت اوباما خواسته‌اند تا با تهدید خطرناک مطرح شده از سوی چاوز مقابله کند. با این وجود، درون دولت ایالات متحده عقاید مختلفی بر سر تفسیر دخالت فزاینده ایران در آمریکای لاتین و خطرات ناشی از آن وجود دارد.



مقالات ارائه شده در این گزارش تلاش دارد تا زمینه فهم روابط ایران با آرژانتین، بولیوی، اکوادور، نیکاراگوئه و ونزوئلا را فراهم آورد. این مقالات، علاوه بر بررسی اهداف دولت ایران، اهداف سیاست خارجی و راهبردهای کشورهای آمریکای لاتین را نیز مورد مطالعه قرار می‌دهد. داگلاس فرح، عضو ارشد مرکز استراتژی و ارزیابی بین‌المللی عقیده دارد: ارتباط تزلزل‌ناپذیر میان ونزوئلا و ایران زمینه‌ساز حضور گسترده ایران در آمریکای لاتین بوده است. از نظر وی تلاش ایران برای جلب حمایت‌های سیاسی در سطح بین‌المللی و گرایش‌های ضدامپریالیستی طرفین در قبال آمریکا نیز از عوامل تقویت کننده این مسئله است. ونزوئلا به عنوان تولید کننده عمده نفت در این منطقه، پل رابط کشورهای آمریکای لاتین ( از جمله اکوادور، نیکاراگوئه ) با ایران به شمار رفته و به عنوان تسهیل کننده ارتباط میان آنها عمل می‌کند. علاوه بر این، توسعه ارتباطات سیاسی ایران با کشورهایی نظیر آرژانتین، مکزیک و کلمبیا، نشان دهنده قصد این کشور برای جلب حمایت سیاسی آنها در میان تحریم‌ها و محکومیت‌های بین‌المللی - در مجامع مختلفی مانند شورای امنیت و اتحادیه اروپا - است.

این عضو ارشد مرکز استراتژیک و ارزیابی بین‌المللی بر این باور است: با توجه به این مسئله که عمده‌ تجارت کشورهای حوزه آمریکای لاتین با ایالات متحده صورت می‌گیرد، ارتباط ایران با کشورهای نیمکره غربی اساساً از ماهیتی سیاسی برخوردار بوده و فاقد جنبه اقتصادی است. همچنین مخالفت طرفین با سلطه‌طلبی ایالات متحده موجبات اتحاد ایران و کشورهای مزبور را فراهم آورده است. داگلاس فرح خاطرنشان می‌سازد: وجود دشمن مشترک و کنار گذارده شدن کشورهای آمریکای لاتین از دستور کار سیاست خارجی ایالات متحده - پس از حملات یازدهم سپتامبر سال 2001 - باعث ایجاد این رابطه و نفوذ ایران به نیمکره غربی شده است.

فریده فرهی، پژوهشگر پیشین سیاست عمومی در مرکز وودرو ویلسون و استادیار علوم سیاسی در دانشگاه هاوایی استدلال می‌کند: اگرچه توجه فزاینده ایران به منطقه آمریکای لاتین روندی نسبتاً جدید به شمار می‌رود، لیکن روابط دوجانبه میان ایران و برخی از کشورهای این حوزه از سابقه بسیار طولانی برخوردار است. ایران با کوبا از اواخر جنگ هشت‌ساله ایران- عراق، ارتباط ایدئولوژیک برقرار کرد و ارتباط سیاسی ایران و ونزوئلا به زمان تاسیس اوپک در دهه 60 میلادی باز می‌گردد. از نظر این پژوهشگر، نیروی محرک این ارتباطات دوجانبه طولانی مدت دارای سه جنبه است: نخست، موضع عدم تعهد در سیاست خارجی ایران این کشور را به ایجاد رابطه با کشورهای دارای چشم‌انداز ایدئولوژیک مشابه با خود وادار می‌سازد. دوم: اقدامات مشخص ایالات متحده برای منزوی ساختن ایران از لحاظ سیاسی و اقتصادی، تهران را به اتخاذ سیاست خارجی فعال واداشته است؛ و سوم این که انتخاب رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب در سال 1997 به برخی از کشورها از جمله برزیل اجازه داد تا با اطمینان بیشتری با ایران وارد رابطه شوند و در برابر فشارهای ایالات متحده از خود مقاومت نشان دهند. وی عقیده دارد که گستردگی این روابط تداوم نداشته و به جای مشارکت اقتصادی یا نظامی طولانی‌مدت، بیشتر براساس فرصت‌طلبی سیاسی از سوی ایران شکل گرفته و هدف آن آزار دیپلماتیک ایالات متحده است. در نهایت این پژوهشگر پیش‌بینی می‌کند: اگرچه روابط دوجانبه میان ایران و برخی از کشورهای آمریکای لاتین، بر اساس بده‌بستان‌های اقتصادی و درجه‌ای از تعهد مشترک به سیاست عدم تعهد، همچنان به گسترش تدریجی خود ادامه خواهد داد؛ ولی احتمالا ویژگی خصمانه این روابط در دوران بعد از ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد تداوم نخواهد یافت.

الودی برون، از موسسه تحقیقات سیاسی پاریس نیز عقیده دارد که ونزوئلا نقطه ورود ایران به آمریکای لاتین است؛ از نظر وی این امر ضمن کمک به ایران برای بیرون آمدن از انزوای بین‌المللی خود، نقش رهبری چاوز در این منطقه را تقویت می‌کند. ونزوئلا به ایجاد رابطه میان ایران و متحدین این کشور از جمله بولیوی، اکوادور و نیکاراگوئه کمک و صراحتاً از جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران حمایت کرده است. فارغ از مباحث سیاسی، ونزوئلا به ایران به عنوان منبعی برای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و توسعه صنعتی ( از جمله بخش نفت و پتروشیمی ) خود می‌نگرد.

هوگو آلکونادامن، گزارشگر پیشین نشریه لاناسیون آرژانتین در واشنگتن، شواهد مرتبط با گروه‌های وابسته به حزب‌الله لبنان در بمب‌گذاری تروریستی در سفارت اسرائیل در بوینس‌آیرس در سال 1992 و مرکز جامعه یهودیان آمیا در سال 1994 را مورد بررسی قرار داده است. از نظر وی تحقیقات صورت گرفته از سوی مقامات قضایی آرژانتین نشان می‌دهد که این حملات از سوی حزب‌الله و با حمایت ایران برنامه‌ریزی و هماهنگ شده است. وی در ادامه می‌افزاید: با وجود ادامه تحقیقات، هیچ یک از افراد دخیل در این حملات تاکنون به دست عدالت سپرده نشده و پرونده‌های این دادگاه به دلیل برخی اشتباهات فاحش از بین رفته است.

خاویر ملندز و فلیکس مارادیاکا از موسسه تحقیقات استراتژیک و سیاست‌های عمومی ( واقع در نیکاراگوئه ) به موضوع شکل‌گیری توافقنامه‌های اخیر میان ایران و نیکاراگوئه پرداخته‌اند. به نظر آنها سیاست خارجی نیکاراگوئه به شدت از سیاست‌ خارجی ونزوئلا پیروی کرده و هرگونه رابطه کشورهای حوزه آمریکای لاتین با ایران از کاراکاس می‌گذرد. این دو عقیده دارند که روابط این کشورها که به واسطه سیاست ضدآمریکایی طرفین شکل گرفته از سطوح سیاسی و ایدئولوژیک فراتر نخواهد رفت.

سزار مونتوفر از دانشگاه آندینا سیمون بولیوار کیتو ( در اکوادور ) نیز روابط سیاسی و اقتصادی میان اکوادور و ایران را مورد بررسی قرار می‌دهد: شواهد اندکی از رشد روابط اقتصادی میان کیتو و تهران به چشم می‌خورد. بنا به نظر وی روابط میان اکوادور و ایران به دلیل نوع روابط اکوادور و ونزوئلا شکل گرفته است. با این وجود مونتوفر استدلال می‌کند: همانطور که نفوذ ونزوئلا در اکوادور رو به افول است، متعاقب آن، اتفاق مشابهی در انتظار روابط ایران اکوادرو است.

در پایان، گوستاوو فرناندز، وزیر خارجه پیشین بولیوی معتقد است که روابط بولیوی و ایران بیشتر دارای جنبه سیاسی بوده و از دستور کار مشترک ضدآمریکایی دو طرف نشأت گرفته است. اتحاد این دو از لحاظ ژئوپلتیک نیز بسیار مهم است، چرا که بولیوی در کارزار اتحاد منطقه‌ای و پیمان سرمایه‌گذاری خارجی محدود به ونزوئلا، نیکاراگوئه و اکوادور پیوسته است. در عوض کشورهای پرو، کلمبیا و شیلی همچنان خواهان قرار داشتن در مسیر تجارت جهانی ( از طریق توافقنامه‌های تجاری با ایالات متحده، اتحادیه اروپا و اَپک ) هستند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۲:۵۸ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۷
    1 0
    و نرید ان نمن علی الذین الستضعفو فی الارض
  • صادق ۱۱:۳۶ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۵
    1 0
    درود بر احمدي نژاد ولايي که خواب رو بر چشم ستمگران حرام کرده و باعث اتحاد مستضعفان شده. انشالله تو اين خط بمونه

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس