کد خبر 326011
تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۹

اسرائیل از روند تجزیه کشورهای منطقه حمایت میکند، چرا که وقتی کشورها منطقه به بازیگران کوچکتر در واحدهای کوچکتر تبدیل شوند، به همان نسبت پتانسیل آنها کمتر و امکان مدیریت و چیدمان های مختلف آنها در منطقه بیشتر می شود.

به گزارش مشرق، در ماه های گذشته و با تحولات نوین در خاورمیانه همواره این پرسش وجود داشته است که اسرائیل چه نگاهی به این تحولات دارد. گفتگوی زیر با دکتر عیدی پور، با همین محور به تحولات عراق پرداخته است.

در یک ماهه اخیر با توجه به بحرانهای اصلی سیاست خارجی اسرائیل در نگاه به پیروزی آقای السیسی در انتخابات مصر چه بوده است؟

اساسا بعد از تحولاتی که در مصر صورت گرفت (و به نوعی شکست انقلاب مصر در رسیدن به اهداف بود،) اسرائیلی ها دست به کار شدند و در کشور های مختلف و با تاکتیک های مختلف با بیداری اسلامی مقابله کردند.

آنها در برخی کشور ها به دنبال برقراری یا گزینه های جایگزین دولت وقت بودند یا به نوعی سعی میکردند از تحولات در این زمینه پیشی بگیرند. در مصر وضعیت متفاوت بود. به دلیل اینکه اخوان المسلمین اپوزوسیونِی مردمی و پرطرفدار بود، اسرائیلی ها مسئله جدی داشتند و با برقراری ارتباط با گزینه های احتمالی جایگزین مبارک، سعی کردند که در برهه ای نیرو های معتدل تر را حمایت کنند.

اما نظر سنجی ها نشان میدهد که واقعیت چیز دیگری است و اینها شانس زیادی ندارند. لذا خیلی سریع این موضع مشخص شد و ارتباط اسرائیل با سران نظامی مصر شروع شد. آنها در نقشه ای که برای مصر و برگرداندن مصر به وضعیت نظامی قبل، کشیدند، پیروز شدند.

اما واقعیت این است که مشکل اسرائیل در مصر این طور حل نخواهد شد. یعنی مادامی که اسرائیلی ها وضعیت شان در غزه و رفتارشان با مردم فلسطین به این گونه باشد و با توجه به هیمنه شکسته شده دیکتاتوری ها در کشورهای عربی، صدای حمایت از مقاومتهای اسلامی از همیشه بلندتر خواهد بود و این مسئله در جهان عرب تبدیل به یک اهرمی برای جریان های اپوزوسیون جهت جذب رای مردم است. یعنی این موضوعی است که اکنون در دنیا خیلی محبوب است و همه اپوزوسیون ها در دنیا و کشورهای عربی از آن استفاده می کنند.

اگر بخواهیم به رویدادهای سوریه و پیروزی آقای بشار اسد در انتخابات نگاهی بیندازیم، بعد از پیروزی بشار اسد، نگاه اسرائیل به سوریه چه بوده است ؟

من همیشه معتقد بوده ام که اسرائیلی ها اساسا با به هم ریختن سوریه به این شکل موافق نبودند. معتقدم اسرائیل با یک دولت سوریه ی تضعیف شده یا یک سوریه ای که از لحاظ اقتصادی و نظامی تضعیف شده باشد، موافق تر بود تا این که آینده سوریه زیاد روشن نباشد و احتمال خطرات دیگر وجود داشته باشد.

ولی باید گفت بازیگران دیگری هم در منطقه مثل عربستان، قطر و ترکیه هستند که اهرمهای خودشان را دارند. اسرائیلی ها در مسئله سوریه از فرصت و وضعیتی که به وجود آمده بود، سوء استفاده کردند و زیر ساخت های سوریه را هدف قرار دادند و تا حد امکان به زیر ساختهای امنیتی و دفاعی سوریه نفوذ و به مخالفین کمک کردند تا ارتش سوریه را تضعیف و وضعیت را به سمتی ببردند که در برهه هایی هم امکان پیروزی مخالفین بود. ولی بحمدالله با مدیریت بشار اسد و وضعیتی که در منطقه به وجود آمد، این اتفاق نیفتاد.

در واقع اسرائیل به هر صورت در حال گسترش حوزه ی امنیت خود است. ما می بینیم که دهه به دهه از اشغال فلسطین حوزه ی امنیتی خود را وسیع تر کرده است. در دهه ی اول آنها اردن و مصر و سوریه را صرفا حوزه ی امنیت خودشان می دیدند و بعدها عراق، ترکیه و کشورهای حاشیه ی خلیج فارس را حوزه ی امنیت خودشان دیدند.

بعد هم طوری با مسئله امنیتی ایران برخورد می کنند که انگار در مجاورت ایران قرار دارند و ایران را برای خودشان بزرگترین تهدیدگر به شمار می آورند. این نشان میدهد که آنها احساس قدرت و ثبات می کنند و محاسبات امنیتی آنها در منطقه پیچیده تر شده و به قدر کافی در کشور های عرب هم متاسفانه نفوذ پیدا کرده اند.

آنان اهرمهای بسیاری را در اختیار قرار دارند. اگرچه رابطه اسرائیل و ترکیه به قدری تغییر کرده و اسرائیل حساب دیگری روی این مسئله کرده است، اما واکنش آن را بلافاصله در تحرکات منطقه ی کردنشین دیدیم. یعنی اسرائیلی ها بلافاصله در درون ترکیه از اهرمهای خودشان سوء استفاده کردند.

آیا در شرایط کنونی اسرائیل از تجزیه سوریه حمایت می کند؟

اسرائیل کلا از روند تجزیه حمایت میکند، چرا که تجزیه یعنی ایجاد فرصت های جدید. وقتی که بازیگران بین المللی به بازیگران کوچکتر در واحدهای کوچکتر تبدیل شود، به همان نسبت پتانسیل آنها هم کمتر می شود و بعد امکان چیدمان های مختلف را میدهد. هر چه این مقامات، ملتها و دولت و ملت ها بزرگتر باشد، امکان چینش اینها کمتر است.

استقلال کردستان به اسرائیلی ها امکان نزدیک شدن به دشمنان خودشان را می دهد. آنها با استفاده از این امکان، می توانند پایگاهی را نزدیک به ایران، عراق و ترکیه داشته باشند و از این پایگاهها برای اعمال فشاراستفاده کنند.

مثلا اتفاقاتی که در دهه 90 در یوگسلاوی افتاد، نمونه خوبی است. غرب به این نتیجه رسیده بود که اگر یوگسلاوی تبدیل به کشور کوچکتری شود، تهدید و خطر کمتری خواهد بود و همین طور هم شد.

لذا چه در مورد سوریه و چه در مورد عراق، تجزیه برای اسرائیل نامطلوب نیست. مخصوصا اینکه اسرائیلی ها به دنبال ایجاد یک پایگاه دائمی در کردستان عراق می باشند و سالهاست که روی این موضوع کار می کنند. آنها در نگاه به داعش فعلی هم بدین گونه نگاه می کنند که مادامی که این جنبش سلفی در تعارض با شیعیان باشد و به صورت افراطی در منطقه فعالیت داشته باشد، می تواند اهرم مطلوبی برای رژیم صهیونیستی در مدیریت کردن وضعیت مسلمان ها باشد. لذا تقسیم کشورها امروزه مطلوب اسرائیل می باشد.

با توجه به موضوع و طرح استقلال کردستان عراق و موضع گیری های دو هفته اخیر، اسرائیل چه رویکردهایی را در زمینه ی استقلال و حمایت از روند استقلال کردستان در نظر گرفته است؟

با استقلال کردستان، شما کشوری را خواهید داشت که اولا برای تامین نیازهای خودش به تمام کمکهای خارجی احتیاج دارد؛ چرا که زیر ساخت ندارد و تنها صاحب نفت و پول است. بنابراین از لحاظ مالی نمی تواند کشور را اداره کند.

به علاوه اسرائیل سالها خودش را به عنوان دوستِ دولت مستقل کردستان نشان داده است. گذشته از این، این مسئله به اسرائیلی ها امکان نزدیک شدن به دشمنان خودشان را می دهد. آنها با استفاده از مسئله کردها (که دامنه ی آن هم در ایران و هم به طور خیلی جدی در ترکیه کشیده شده و در سوریه وجود دارد ) می توانند پایگاهی را نزدیک به ایران، عراق و ترکیه داشته باشند و از این پایگاهها برای اعمال فشاراستفاده کنند.

همچنین در آینده اگر اقلیم کردستان بحث ها و مناقشاتی با ایران و یا با هر کشور دیگری در منطقه داشته باشد، اسرائیل می تواند از کردستان استفاده و گروههای مختلف را از آنجا مسلح و راحت تر عملیات کند.

لذااسرائیل هم می تواند به نفت خاورمیانه دسترسی پیدا کند و هم کردستان امکانات وسیعی را در اختیار اسرائیل قرار دهد و فشار زیادی را بر ترکیه داشته باشد و ترکیه را با استقلال کردستان دچار تهدید کند.

در این بین اگرچه ماهیتا جمعیت کرد ترکیه و کردستان به قدری مساوی نیستند، ولی به هر حال استقلال کردستان عراق یک الگو می شود و این الگو می تواند تهدیدی برای مرزهای جنوبی ترکیه باشد.

بعد از این هم اگر دولتی سنی بخواهد در حوزه ی داعش تشکیل و عراق تجزیه شود، این امر هم یک فرصت برای اسرائیلی هاست. آنها نشان دادند که با تمام این قومیت ها و ملیتهای منطقه به خوبی معامله می کنند و در ساختار سیاسی آنها نفوذ می کنند و همه این ها می تواند برگ برنده ای برای اسرائیل باشد.

با توجه به حضور داعش در سوریه و هم چنین برخی مناطق هم مرز با اسرائیل، نگاهی که اسرائیل به این گروهها دارد چگونه است ؟ نگاه آن بر وضعیت موجود عراق خنثی است یا نه؟

اسرائیل همواره از افراطی گری اسلامی برای مقاصد خودش در دهه های مختلف استفاده کرده است. اسرائیلی ها قبلا از بسیاری از این گروههای تندرو اسلامی، برای جلوگیری از گسترش کمونیسم استفاده و حمایت می کردند .(برای جلوگیری از نفوذ شوروی و کمونیسم از گروههای تندرو اسلامی در افغانستان و در شمال آفریقا حمایت می کردند )

در همین راستا آنان سعی می کردند گروههای را حمایت کنند که علیه شوروی موضع دارند. اکنون هم داعش با شرایط خاص خود و حمایت منطقه ای وسیع، بعید نیست که تحت حمایت اسرائیل باشد. چرا که در سوریه این گروه موجب تضعیف یکی از مهم ترین تهدیدها یا دشمن منطقه ای اسرائیل (که حکومت و دولت بشار اسد بود) شد.

در این حال، اینکه اسرائیلی ها در این مسئله دست دارند و کمکهای اطلاعاتی امنیتی به داعش می دهند، شکی نیست. ولی اینکه تا کجا حاضرند پیش بروند، مشخص نیست. چرا که معتقدم داعش یک تهدید برای جمعیت فلسطینی درون اردن می باشد و اگر داعش به اردن سرایت کند، می تواند تهدیدی برای اردن باشد.

من فکر می کنم اسرائیلی ها اجازه ندهند این اتفاق بیفتد چون اردن از هم پیمانان اسرائیل می باشد. با این وجود قدرت کنونی داعش در حد فعلی قطعا برای اسرائیل خیلی مطلوب می باشد.

اگر به تحولات دو هفته ی اخیر نگاهی داشته باشیم برخی رسانه های جهانی خبر هایی در مورد تبادلات انرژی بین اقلیم کردستان و اسرائیل اعلام کرده اند. تا چه حد می توان گفت روابط اقتصادی، امنیتی کنونی بین کردستان عراق و اسرائیل رو به افزایش نهاده است ؟

برای اولین بار دسترسی اسرائیل به نفت خاورمیانه از این طریق خواهد بود. لذا می تواند با یک کشور در غرب خاورمیانه که صاحب انرژی هم هست، ارتباط خوبی برقرار کند و در عین حال که حال در آینده مسیر خط لوله هم باشد.

قطعا اگر آنها مشتری نفت کردستان باشند به همان نسبت در دولت جدید کردستان نفوذ پیدا خواهند کرد. در این بین از آنجا که دولت جدید کردستان هم با دولت شیعی و هم با دولت ترکیه و ایران موضع دارد، قطعا به دنبال یک دوست در منطقه است.

من فکر می کنم که یک دیپلماسی فعال امروز چه در مورد ایران چه در مورد کشورهای دیگر، دیپلماسی ای است که بتواند خودش را به کردستان نزدیک و منافع ملی را بدین وسیله تامین کند.

با توجه به روند عادی شدن یک ساله روابط ترکیه و اسرائیل یا به نوعی بهبود یا گرم تر شدن روابط و هم چنین در پیش رو بودن انتخابات ریاست جمهوری ترکیه، مشابهت ها و تفاوتهای رویکرد ترکیه و اسرائیل در سطح منطقه چیست؟

بعد از اتفاق مرمره ترکیه موضع گیری هایی در مسئله فلسطین داشت. اکنون در سطح منطقه تفاوتهای سیاست خارجی ترکیه و اسرائیل خیلی فاحش است. اسرائیل و ترکیه اکنون دو خط مختلف را دنبال می کنند و در همه موارد قطعا موضع متفاوت دارند.

اما آنها ممکن است درمورد گروه داعش با هم همکاری داشته باشند. اما فکر نمی کنم اشتراکات و منافعی زیادی وجود داشته باشد. آنها در رابطه با کردستان خیلی باهم در تضاد اند. ترکیه مخالف سر سخت استقلال کردستان است.

در حوزه ی سوریه چگونه است؟

سوریه نقطه ای است که ممکن است این دو همکاری هایی باهم داشته باشند. هردو خواستار تضعیف سوریه و گسترش و نفوذ خود در سوریه اند. اما اساسا به دلیل مواضع دولت اردوغان در مورد مسئله فلسطین، ترکها و اسرائیلی ها به این زودی ها به هم نزدیک نخواهند شد و فکر می کنم آنها مسائل خود را خواهند داشت. من فکر می کنم مسئله ی کردستان این دو را به اندازه ی کافی روبروی همدیگر قرار میدهد.

اگر همین نگاه را درباره ی عربستان داشته باشیم، با توجه به تحولات چند ماهه ی اخیر، تفاوت ها و مشابهت های اسرائیل و عربستان در منطقه در چه حدی است ؟

اسرائیل و عربستان استثنائا به دلیل اینکه مواضع مشترکی در مورد ایران دارند، شاید به هم نزدیک تر باشند. آنها مشترکات زیادی دارند. هردو در مسئله شیعیان، مسئله ایران، مسئله لبنان و سوریه و حتی در مسئله داعش و مسائل کنونی عراق هم نظر هستند و ارتباط خوبی با غرب دارند.

یعنی به نوعی منافع آنها در تضاد شدیدی نیست و بخشی از آن به خاطر فاصله ی جغرافیایی و بخشی به خاطر مختصات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آنهاست.

در مصر هم هردو نشان دادند که می توانند با هم همکاری داشته باشند. هر دو حامی رژیم نظامی مصر می باشند و اخوان المسلمین برای هردو تهدید است. به علاوه هردو به دنبال حفظ مصر هستند. چنانچه می بینیم سرمایه های عربستان و حمایت اسرائیل، دولت السیسی را استوار نگه داشته است. لذا اشتراکات اسرائیل با عربستان بیش از هر کشور دیگر در منطقه می باشد.

اگر بخواهیم به وجود طرحی، با عنوان طرح اسرائیل در منطقه (که برخی رسانه ها به آن اشاره کرده اند) نگاه کنیم.آیا می توان گفت آمریکایی ها در حال اجرای طرح اسرائیل در خاورمیانه هستند ؟آیا چنین طرحی در منطقه وجود دارد؟

اگر منظور شما سلطه اسرائیل بر منطقه است، من فکر نمی کنم آمریکا به دنبال همچین طرحی باشد و شواهد آن را احساس نمی کنم. اما این که اسرائیل به عنوان یک دولت، به دنبال چنین منافعی است، درست است و سالها است که این مسئله را دنبال می کند تا نفوذش را در تمام منطقه و در قفقاز و آسیای میانه و همچنین در ترکیه، شمال عراق، اردن و کشور های حاشیه ی خلیج فارس گسترش دهد.

در این حال اگر منظور تغییرات جغرافیایی جدی و رسمی است، من بعید می دانم مد نظر آمریکا باشد، ولی حوزه ی نفوذ اسرائیل هر روز بیشتر و بیشتر می شود ودر این امر شکی نیست.

یعنی آمریکا در شرایط کنونی تا حد زیادی از رویکرد اسرائیل در خاورمیانه حمایت نمی کند؟

این اسرائیل هست که تصمیم می گیرد که در منطقه چقدر نفوذ پیدا کند و چقدر گسترش پیدا کند. به اندازه ی کافی اسرائیل روی آمریکا نفوذ دارد و آمریکا مجبور است که مسائل را به نفع اسرائیل ببیند و تحمل و حمایت کند. لذا در مورد اسرائیل، آمریکا چندان صاحب اختیار نیست.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس