امام خمینی (ره) خطاب به محمد نصیری قهرمان طلایی وزنه برداری ایران به شوخی گفتند:« تو که قهرمان دنیایی، چرا این قدر کوچولویی .»

به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی محمد نصیری و دیگر قهرمانان ورزش ایران با هماهنگی مرحوم حاج سید احمد خمینی به دیدار رهبر کبیر انقلاب رفتند. دیداری که در آن امام خمینی (ره) خطاب به محمد نصیری قهرمان طلایی وزنه برداری ایران به شوخی گفتند:« تو که قهرمان دنیایی، چرا این قدر کوچولویی .»


محمد نصیری و عبدالله موحد در المپیک 1968 مکزیکوسیتی در وزنه‌برداری و کشتی آزاد دو مدال طلا برای ایران بدست آوردند
کسب 22 مدال المپیک، جهانی و آسیایی در طول سال های فعالیت ورزشی اش از او چهره ای ماندگار در اذهان عمومی پدید آورده است. در جایی از «حاج احمد آقای خمینی» صحبت کرده و گفته بود:«او قابلیت حضور در تیم ملی را هم داشت».
محمد نصیری از اولین ملاقات حضوری تیم وزنه برداری ایران با حضرت امام خمینی‌(س)‌،‌ در سال های اولیه انقلاب و در قم حکایت می کند:«دو ساعتی در بیت امام نشستیم‌، بنیان گذار کبیر انقلاب، خود‌، وسایل پذیرایی را فراهم می‌کردند؛ چایی و دیگر ملزومات ساده ، صمیمی و باور نکردنی بود».
او از بوسیدن جسورانه صورت و محاسن مبارک حضرت امام در آن دیدار، به عنوان شیرین ترین خاطره زندگی‌اش یاد می‌کند و می‌گوید:«بعد از آن بود که هرکسی در هر کجای ایران من را می دید یاد امام می‌افتاد».



نصیری اضافه می‌کند که امام با زبان طنز به او گفتند‌: «تو که قهرمان جهانی پس چرا اینقدر جثه ات کوچک است؟»

فیلم زیر بخشی از آن دیدار فراموش نشدنی است. در این دیدار بود که محمد نصیری از رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران می خواهد تا ترتیب اثری داده شود تا سرود ملی ایران آماده شود و قهرمانان ایران بتوانند با سرود ملی جمهوری اسلامی در مسابقات شرکت کنند. این دیدار در بیت حضرت امام خمینی(ره) در قم انجام گرفته بود.


دانلود

محمد نصیری در المپیک 1968 مکزیکوسیتی ایران را صاحب اولین مدال طلای وزنه برداری المپیک کرد. "خروس طلایی" ایران موفق شد سه رکورد جدید برای المپیک برپا کند که رکورد 151  کیلوگرمی‌اش در دو ضرب تا المپیک مسکو دست نخورده باقی ماند.


نخستین وزنه بردار تاریخ که توانست سه برابر وزن بدن خود در وزنه مهار کند کسی نبود جز محمد نصیری که در بازیهای المپیک 1968 مکزیکوسیتی با وزن بدن 50 کیلوگرم، وزنه 151 کیلوگرمی را بالای سر برد.
پس از او وزنه برداری ایران تا 32 سال بعد رنگ طلا به خود ندید تا اینکه حسین توکلی قهرمان 22 ساله محمودآبادی به این انتظار 32 ساله پایان داد و اولین طلای وزنه برداری ایران پس از انقلاب را کسب کرد. يک شب بعد هم حسين رضازاده مدال طلای 105+ کيلوگرم را به گردن آويخت.

سامسون ایرانی
 ورزشکاران به مرور زمان به اوزان بالاتر می‌روند اما نصیری در سال 1973 به یک وزن پایین تر رفت. نصیری در ورزشگاه چه‌گورا به وعده‌اش عمل کرد و در وزن نخست قهرمان جهان شد و رکوردهای جهانی را فرو ریخت.
پیش از آن، نصیری در رقابت‌های 1970 آمریکا در کلمبوس قهرمان جهان شده بود. سال بعدش در پرو نقره گرفت اما در مسابقات 1974 فیلیپین باز هم روی سکوی نخست جهان ایستاد.



وقتی برای رسیدن به سر وزن قانونی حتی موهایش را هم از ته تراشید، می‌گفتند کاکل طلایی خروس طلایی تراشیده شد. اما صدرالدین الهی در کیهان ورزشی به او لقب سامسون ایرانی را داد و در توضیح این لقب نوشت: "سامسون تا زمانی که موهای بلند داشت قدرتمند بود و موهایش را که زدند قدرتش از بین رفت. اما سامسون ایرانی وقتی که موهایش را زد، قدرتش بیشتر شد".


پیشکسوت همیشه خنده‌روی وزنه برداری ایران دارنده پنج مدال طلای جهانی است و از حیث مدال‌های جهانی، کارنامه‌اش از حسین رضازاده که چهار طلای جهانی دارد هم رنگین‌تر است.
نصیری سه مدال طلای پیاپی هم از بازی‌های آسیایی گرفته و از رقابت‌های قهرمانی آسیا نیز دو مدال طلا در صندوق سنگین مدال‌هایش دارد.



او از منتقدان رواج یافتن قرص و آمپول های غیر مجاز بین وزنه برداران ایرانی است و می‌گوید: دوپینگ ما نان و چای شیرین بود. بعد هم اگر پول داشتیم دیزی آبگوشت. در اردوها اگر خیلی لطف می‌کردند، چند تا قرص و ویتامین هم به ما می‌دادند.


زندگی شخصی
محمد نصیری سرشت (زاده 1324 تهران) ملقب به خروس طلایی ایران و هرکول ایرانی وزنه‌بردار سبک وزن ایرانی و صاحب چندین مدال مختلف رقابت‌های جام جهانی، المپیک و آسیایی است.
وی پر افتخارترین وزنه‌بردار ایران و آسیا به شمار می‌آید و توانسته است 18 رکورد جهانی را به نام خود ثبت کند. وی در سال 2000 از سوی فدراسیون بین‌المللی وزنه‌برداری به عنوان یکی از 10 وزنه‌بردار برتر جهان معرفی شد.
نصیری در یک خانواده فقیر و در یکی از محله‌های جنوبی تهران که صابون‌پزخانه نام داشت متولد شد. پدر و مادرش او را به پرورشگاه امین‌آباد سپردند و مدتی بعد پدرش فوت کرد اما مادر و خواهرش، به ویژه پس از شهرت‌اش با او در ارتباط بودند.



خاطرات
پدرم را به آن شکل ندیده‌ام و اصلاً چیزی از او یادم نمی‌آید، حتی نمی‌دانم قبرش کجاست. با مادرم هم هیچ‌وقت زندگی نکردم، برخی مواقع برای دیدنم به باشگاه کیان می‌آمد. یک بار وقتی می‌خواستم برای بازی‌های آسیایی بروم مادرم مریض بود. از طرف فدراسیون مادرم را در بیمارستان بستری کردند. وقتی از مسابقات برگشتم از فرودگاه مستقیم مرا به بیمارستان بردند و در آنجا مادرم را بغل کردم و بوسیدمش و گفتم: مادرجان، ببین پسرت قهرمان شده و مدال طلا را نشانش دادم. گفت مادر این حرف‌ها چیه می‌زنی. سرت کلاه گذاشته‌اند و این حلبی را بهت داده‌اند. برو دنبال کار و زندگی. گفتم مادر در تشک پول می‌خوابانمت، البته نه من پولدار شدم و نه او به آرزویش رسید.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس