به گزارش مشرق، مایکل سینگ، عضو ارشد میز خاورمیانه در شورای امنیت ملی آمریکا در نیویورک تایمز نوشت: واشنگتن به دقت نظارهگر مشارکت فزاینده بین ایران به عنوان دشمن اصلی آمریکا در خاورمیانه و چین، قدرت رو به رشد در آسیا است و نباید اجازه دهد این مشارکت به راحتی پیش برود.
به گزارش انتخاب در ادامه این مطلب آمده است: در این ماه خبرهایی منتشر شد مبنی بر اینکه چین و ایران در آستانه امضای توافقنامه ۲۵ ساله مشارکت تجاری و نظامی قرار دارند. این موضوع مانند یک طوفان ژئوپلیتیکی در واشنگتن بود، زیرا نشاندهنده همکاری یک رقیب رو به رشد آمریکا در آسیا یعنی چین و دشمن دیرینه واشنگتن در خاورمیانه یعنی ایران برای تهدید موقعیت غالب ایالات متحده در خاورمیانه است. این توافقنامه به طرز جنجالیای وعده میدهد که در ازای عرضه منظم نفت ایران به چین، حضور عظیم چینیها را در روند توسعه اقتصادی ایران شاهد خواهیم بود.
بیشتر بخوانید:
آسیاتایمز: فشارهای آمریکا چین و روسیه و ایران را به هم نزدیکتر کرد
مغالطه نکنید؛ «نه شرقی، نه غربی» زوالپذیر نیست
نگرانی واشنگتن
در سالهای اخیر، در حالی که ایالات متحده درگیر منازعات غیرقابل کنترل در خاورمیانه شده بود، چین بیسر و صدا فعالیتهای اقتصادی، دیپلماتیک و حتی نظامی خود را در منطقه گسترش داد. انگیزههای پکن ساده اما متنوع است: چین به دنبال پیشبرد منافع خود، مانند رفع نیاز مبرم به واردات انرژی و پیدا کردن مقصدی برای سرمایههای اضافی و نیروی کارش است. در عمل، شیجین پینگ، رئیسجمهور این کشور سعی در پیشبرد ابتکار عمل کمربند و جاده دارد که با هدف تغییر شکل توپوگرافیهای اقتصادی منطقهای به نفع چین صورت میگیرد. از سوی دیگر، مقامات پکن قصد دارند با تلاش آمریکا برای مهار این طرح مقابله کنند. به طور خلاصه، چین در تلاش است تا خود را در نگاه جهانیان و مردم خود به عنوان یک قدرت بزرگ نشان دهد که قادر به رقابت با ایالات متحده است.
با این حال، رهبران چینی میدانند که تعداد کمی از قدرتهای بزرگ از ماجراهای خاورمیانه صدمه دیدهاند و بقیه همچنان قدرتمند در صحنه حضور دارند. همچنین مقامات پکن اطلاع دارند که برای پیشبرد اهدافشان با مجموعهای از موانع قابل توجه روبرو هستند. به طور مثال، شکافهای عمیق سیاسی منطقه، اجتناب از مشارکت در بسیاری از درگیریها را برای خارجیها دشوار میکند. این موضوع یک خطر برای چین در بر دارد، زیرا پکن قصد دارد که از دوستی با همه طرفها در منطقه از جمله ایران، اسرائیل و کشورهای عربی به طور یکسان بهره ببرد تا ضمن به حداقل رساندن تعهدات خود از مزایای تعامل منطقهایاش حداکثر استفاده را بکند. اما در واقعیت، اعمال این طرح از سوی پکن آسان نخواهد بود. به یاد داشته باشید که توافق چین و ایران تقریبا همزمان با مجمع همکاری چین و اعراب منعقد شد. مجمع همکاری مورد بحث اوایل این ماه برگزار شد و صدور اعلامیههای بیشماری از دوستی چین با رقبای عرب ایران را به دنبال داشت.
منافع استراتژیک در منطقه
موضوع حیرت انگیزتر، نقش برجستهای است که ایالات متحده در منطقهایفا میکند. اتفاقی که طی آن چین از منافع سرمایهگذاریهای اقتصادیاش سود میبرد. بدون اینکه واشنگتن بتواند امنیت کافی برای سرمایه خود و شهروندان مستقر در منطقه فراهم کند. همچنین پکن بر اساس دیپلماسی «گرگ مبارز» به نبردهای خود با واشنگتن ادامه میدهد. در همین راستا تاکنون چین تصمیم گرفته است که در خاورمیانه به اقدامات تحریکآمیز دست نزند.. بنابراین، در حالی که چین بهدنبال دستیابی به منافع استراتژیک در خاورمیانه است، این کار را بیسر و صدا انجام میدهد. نقش خود را در منطقه تقویت میکند و بدون هیاهو واشنگتن را به چالش میکشد. ایران، اصلیترین شریک منطقهای چین با مشکلات خاص خود روبرو است. چین، کشوری است که ثروت و قدرت کافی برای حمایت از ایران دارد. از سوی دیگر، پکن به تجدید نظرطلبی ایران برای به چالش کشیدن نقش ایالات متحده در نظم بینالمللی تمایل دارد. بنابراین، به نظر میرسد، پکن و تهران میتوانند بهترین همکاری را با یکدیگر داشته باشند. موانعی که بر سر راه گسترش روابط چین و ایران وجود دارد، فرصتی برای آمریکا به شمار میرود که نگران مشارکت بین پکن و تهران است. ایالات متحده باید در هر فرصتی به تشدید معضلات پیش روی دو کشور بپردازد.
بهعنوان مثال، باید تأکید کرد که وابستگی ایران به چین علاوهبر اینکه هزینه بر است، یک انتخاب سیاسی است و اگر تهران مایل به سازش در مورد جاهطلبیهای هستهای و سیاستهای منطقهایاش باشد، درهای جامعه بینالمللی به رویش باز است. همچنین، واشنگتن باید به گسترش روابط با شرکای منطقهای بپردازد، کشورهایی که ممکن است در صورت غفلت آمریکا به سمت گسترش روابط با پکن گام بردارند و آمریکا را در مقابله با چین تنها بگذارند. به ویژه آمریکا به کمک آنها برای مهار چین وقتی که به ایران سلاح میفروشد و یا در آن سرمایهگذاری میکند، نیاز دارد.
اشتباه نکنید، روابط چین و ایران از دیرباز برای هر دو کشور مهم بوده است. به عنوان مثال پکن در پیشرفتهای هستهای و موشکی ایران نقش داشته است. چه در قالب توافقنامههای مشارکت رسمی و چه به سادگی و بر اثر همکاریهای موقت. به احتمال زیاد در سالهای آینده روابط چین و ایران بیشتر هم میشود، زیرا پکن سعی دارد که قدرت را از غربیها بگیرد و خودش در عرصه بینالملل عرض اندام کند. ایران نیز در تلاش است تا خود را در مقابل اثرات ناتوانکننده قدرت آمریکا مصون و تقویت کند. بنابراین، شرایط به نحوی است که افزایش همکاریهای ایران و چین قابل پیشبینی است.
اما اگرچه تعمیق روابط ایران و چین ممکن است اجتنابناپذیر باشد، ایالات متحده نباید اجازه دهد این کار برای تهران یا پکن به آسانی انجام شود.