جلسه خوب و پرباری بود. محورهای موضوعی و تسلسل منطقی فیلمنامه را مشخص کردیم. آقای خالقی هم زحمت کشید متن آماده شده را بازنویسی و تکمیل کرد و برای من فرستاد. دیگر حجت تمام شده بود. توپ در زمین من افتاده بود! باید 16 ساعت راش های ضبط شده را با دقت ببینم و گزینش و ترجمه کنم! ان شاء الله با دعای موثر شما بتوانیم مستند خوبی از این سفر بسازیم.
ببخشید یادم رفت بنویسم کدام سفر!! درباره سفرمان به عراق صحبت کردم. مجموعه سفرهای «سفیران وحدت و تمدن اسلامی» را از کشور عراق شروع کردیم. درباره اهداف این سفرها و خاطرات سفر عراق مفصل می نویسم. ان شاء الله. باشد طلبتان.
سفر مشهد هم به دعوت فرهنگسرای زیارت شهرداری مشهد بود. این دومین سفری بود که برای سخنرانی در جمع فعالان فرهنگی و تشکلهای فعال در زمینه جهان اسلام به مشهد سفر می کردم. یکی از محورهای سخنرانی هم دقیقا همین مساله بود:
ضرورت پیوند فعالان فرهنگی جهان اسلام با رسانه
به عزیزانی که در این اردو دور هم جمع شده بودند، گفتم: رویش های انقلاب در عرصه رسانه را جدی بگیرید. جشنواره عمار نمود این جهش هنر انقلابی است. با رشدی که این فعالان فرهنگی در عرصه هنر سینما به ویژه مستند سازی پیدا کرده اند همچنین آمادگی عملیات فرهنگی که دارند باید همکاری سازماندهی شده خوبی بین این دو طیف انقلابی شکل بگیرد.
آقای خالقی را به عنوان نمونه مثال زدم. شخصیتی با این همه سابقه و فعالیت، اگر روحیه تواضع و انقلابی گریش نبود، تلفن ما را هم جواب نمی داد! مثل خیلی های دیگر که با اندک عنوان و مدرک و سابقه ای گرفتار عجب و خودشیفتگی می شوند. وقتی سفر به عراق را به ایشان پیشنهاد کردم، بدون تامل، آمادگیش را اعلام کرد! تازه از عراق برگشته بود. خالقی در آزادسازی شهر فلوجه مستند خوبی را از زندگی فرمانده «سرایا الخراسانی» ساخته است با این حال در همراهی در سفر تردید نکرد.
سابقه کار با ایشان در تونس را هم داشتیم. فیلم مستند حضور پرافتخار فعالان انقلابی در تجمع بین المللی «المنتدی الاجتماعی العالمی» را هم ایشان کار کردند.
خدا را شکر از این دست رویشهای انقلاب بسیار داریم. سابقه و افتخار همکاری با مستندسازان زیادی را دارم که همگی این روحیه دارند. با برخی از آنها به سفر رفتیم و کار کردیم. با برخی دیگر هم جلسات متعددی داشتم و با ارائه مشاوره سعی کردم انجام وظیفه کنم.
بد نیست اینجا به اسامی برخی ها اشاره کنم اگر که بعضیها را هم از قلم انداختم و فراموش کردم به بزرگواریشان ببخشند.
آقای وحید جلیلی که اهالی اقلیم هنر انقلابی وامدار تلاشهای بی دریغ ایشان هستند.
آقای سلیم غفوری که برادر بزرگ بنده و راهنمای ما در اغلب فعالیت های رسانه ای بوده اند.
آقای دهشیری در فعالیت های متعدد فرهنگی و رسانه ای
آقای سهیل کریمی در مستند «فتنه شام»
آقای محسن اردستانی در مستند «ای کاش قوم من می دانستند»
مادر شهید خانم بابایی(از کشور ژاپن) در مستندی درباره «بیداری اسلامی»
آقایان هاشمی و بابازاده در مستند «سفیران هدایت»
آقای اسلامزاده در مستند «اهل سنت ایران»
آقای روح الله رفیعی در مستندی درباره یمن و انصار الله
آقای حاج حیدری در مستندی درباره جریانهای تکفیری
آقای طالبی در مستندی درباره داعش
اینها دوستان عزیزی بودند که به نوعی با هم همکاری داشتیم ولی دوستان مستندساز و اهل رسانه زیاد دیگری دارم که به دوستیشان افتخار می کنم مثلا از آقای خوش نژاد کارگردان فیلم کوثر خیلی چیزها یاد گرفتم.
جشنواره عمار هم حق بزرگی به گردن من دارد و باعث شد که با کارگردانان و شخصیت های رسانه ای زیادی مرتبط بشوم. داوری فیلم های مستند دو دوره این جشنواره یکی از افتخارات بنده است.
یکی از بهترین جلسات گفتگویی که داشتم، جلسه چندساعتهای بود که با کارگردانان مستندساز در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، درباره سوژه هایی که نیازمند فیلم سازی در جهان اسلام است بحث و تبادل نظر داشتیم.
کم لطفی است که در این همکاریها به عزیزمان که باید برای شفایش همگی دعاگو باشیم اشاره نکنم. بزرگواری که اغلب مستندسازان جوان امروز مدیون ایشان هستند. «نادر طالب زاده» عزیز که در حق بنده لطف فراوانی داشت. برنامه راز ایشان دنیای جدیدی از حضور در رسانه را برایم گشود و مقدمه حضور در شبکه های مختلف سیما و شبکه های ماهوارهای دیگر به زبان فارسی و عربی شد.
اینها را نوشتم تا بگویم می شود و بلکه باید با رسانه تعامل کرد البته دوست داشتم از این عزیزان هم یادی کرده باشم.
با رسانه انقلاب و اهالی انقلابی رسانه بیشتر دوست و همکار و مرتبط بشویم.