به گزارش مشرق، سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سخنرانی تاریخ 27 بهمن ماه 1392 به بررسی و تحلیل اوضاع جهان اسلام و بایدها و نبایدها در این حوزه پرداخت که بخشی از این سخنان مهم و راهبردی توسط «حبیبالله مهرجو» کارشناس مسایل بینالملل با موضوع «نقش مقاومت در سیر صعودی جهان اسلام» مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است.
«امام بود که با اقدام و کار شجاعانه خودش و با عمل کمنظیر، جهان اسلام را از سیر نزولی نجات و به سمت حرکت صعودی سوق داد. شما (رزمندگان) به هر حال در این صعود هستید. همه حوادثی که اتفاق افتاد، حوادث یک صعود است؛ حوادث جنگ 33 روزه و حادثه جنگ 22 روزه وموضوعات مختلف دیگر همین است.»
(سردار قاسم سلیمانی)
متن نظرات حبیبالله مهرجو را در زیر میخوانید.
* جنگ 33 روزه
مقاومت اسلامی لبنان در روز 12 جولای 2006 (چهارشنبه 21 تیر 1385) در ساعت 9:30 به وقت محلی طی یک عملیات شجاعانه ضمن کشتن 7 سرباز رژیم صهیونیستی و زخمی کردن 12 سرباز دیگر، 2 نظامی این رژیم را به اسارت درآورد.
حمله سال 2006 ارتش صهیونیستی به لبنان به بهانه به اسارت گرفته شدن 2 سرباز این رژیم به مدت 33 روز ادامه داشت و به همین علت به جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان معروف شده است.
این جنگ هنوز هم ناگفتهها و ناشنیدههای بسیاری دارد. این تهاجم که با شکست رژیم صهیونیستی و ایالات متحده به پایان رسید باعث شکلگیری دوران جدیدی در روند سیاسی منطقه شد.
منطقه ویران شده و شیعه نشین ضاحیه در جنگ 33روزه
بسیاری از کارشناسان منطقه بر این باورند که آنچه امروز در حال رخ دادن در خاورمیانه است، پسلرزههای این جنگ است.
رژیم صهیونیستی با استفاده از تمام قوا و حتی بهرهگیری از سلاحهای غیرمتعارف که بر اساس قوانین بینالمللی در جنگها ممنوع است، درصدد برآمد تا از رشد روزافزون مقاومت جلوگیری کند.
صهیونیستها با اطمینان از قدرت برتر خود، در جنگی وارد شدند که امید داشتند در چند ساعت یا نهایتا چند روز، نسخه مقاومت در لبنان را بپیچند اما این تصور با استقامت حزبالله 33 روز به طول انجامید.
دو نمونه از جنایات رژیم صهیونیستی در جنگ 33روزه- روستای قانا
همین مسئله باعث شد تا تلآویو وارد جنگ شهری شود و برای شکست حزبالله، به پایگاه اجتماعی آن یعنی مردم و شهروندان لبنان حمله کرد اما این اقدام نیز نتیجه نداد و جز تقویت مقاومت، چیزی دیگر را رقم نزد.
صهیونیستها تصور میکردند که اگر به مردم حمله کنند، قلب مقاومت را هدف قرار دادهاند زیرا اگر شهروندان، حمایت خود را از حزبالله برمیداشتند، جنگ به نفع اسرائیلیها تمام میشد.
در جنگ 33 روزه، تنها حزبالله در برابر رژیم صهیونیستی قرار داشت و عمده کشورهای عربی به جز سوریه اقدام حزبالله در دفاع از لبنان را نکوهش نمودند و از آن به عنوان ماجراجویی حزبالله علیه منافع اعراب در منطقه یاد کردند.
رزمندگان حزب الله در حال آماده سازی راکت انداز در جنگ 33روزه
رژیم صهیونیستی در تهاجم 33 روزه به لبنان اهداف خاصی را دنبال میکرد مانند:
- نابودی سازمان و تشکیلات جنبش مقاومت اسلامی لبنان
- ترور رهبران حزبالله به ویژه سیدحسن نصرالله
- تشکل کمربند حائل امنیتی در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی
- عقب راندن نیروهای مقاومت از مرزهای شمالی فلسطین و خلع سلاح آنها
- رو در رو قرار دادن جامعه لبنانی با حزبالله از طریق تخریب گسترده تاسیسات زیربنایی لبنان
- ایجاد مقدمات لازم برای وقوع درگیریهای داخلی بین طوایف مختلف لبنانی
- انحراف افکار عمومی جهان از جنایت رژیم صهیونیستی در کرانه باختری و نوار غزه علیه فلسطینیان
- ارزیابی توان نظامی و موشکی حزبالله لبنان
- اجرای راهبرد فرار به جلو و سرپوش گذاشتن بر ضعف ارتش در دفاع از امنیت داخلی
- نشان دادن توان اشغال مجدد لبنان و ایجاد مقدمات لازم برای احیای نفوذ صهیونیستها در ساختارهای سیاسی و امنیتی جدید لبنان
جنبش حزبالله در لبنان در اولین بیانیه خود بعد از عملیات اسارت 2 سرباز صهیونیست، تنها هدف عملیات را عمل به وعده خود یعنی آزادسازی اسرای لبنانی در بند رژیم صهیونیستی اعلام نمود و در این راستا نام «وعده صادق» را برای عملیات خود انتخاب کرد.
انهدام تانک پیشرفته صهیونیستی در جنگ 33روزه
به نظر میرسد که حزبالله اهدافی نظیر کاهش فشارها بر مردم فلسطین، مشغول نگهداشتن اسرائیل در 2 جبهه متفاوت و سردرگم ساختن و به انفعال کشیدن آن احیای مقاومت اسلامی، کسب جایگاه برتر در مذاکرات داخلی لبنان، افزایش توان تاثیرگذاری حزبالله بر ساختارهای سیاسی لبنان، جلوگیری از گسترش بیش از پیش نفوذ جهان غرب در امور داخلی لبنان را نیز در عملیات خود دنبال میکرده است.
زمینگیر شدن سربازان ارتش اسراییل
سرانجام پس از صدور قطعنامهای، با عنایت به مقاومت حزبالله و اجماع بینالمللی و منطقهای که حاصل شده بود، درگیریها در 14 اوت 2006 (3/5/1385) پایان یافت.
* جنگ 22 روزه
در 27 دسامبر 2007 حمله رژیم صهیونیستی به غزه با هجوم 100 جنگنده رژیم صهیونیستی آغاز شد.
جنگ 22 روزه ادامه یافت و طی آن بیش از 7 هزار فلسطینی شهید یا مجروح شدند.
دو نمونه از جنایات اسراییل در جنگ 22روزه غزه
از مهمترین پیامدهای جنگ 22 روزه رژیم صهیونیستی علیه غزه را میتوان ضربه مجدد به اعتبار و شان منطقهای و بینالمللی رژیم صهیونیستی دانست.
مقامات سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی، برای جبران شکستهای پی در پی خود در غزه به توجیهات و تبلیغات واهی دست زدند و اعلام کردند که نباید انتظار داشت که جنگ کوتاه مدت در غزه نتیجه دهد بلکه این عملیات به زمان بیشتری نیاز دارد.
اهداف صهیونیستها از این جنایت نیز درخور توجه بود. آنان یکی از هدفهایشان را دفاع مشروع از جان مردم عنوان کردند اما اهداف واقعی عبارت بودند از:
- نابودی حماس
- از بین بردن کامل زیرساختها و ساختار سازمانی وتشکیلاتی حماس
- اشغال غزه
- احیای نیروی بازدارنده
- فرار از کابوس جنگ 33روزه با لبنان در تابستان 2006
از جمله اهداف دیگر رژیم صهیونیستی که در صورت تحقق نیافتن اهداف مطلوب به دنبال آن بودند، اهداف جایگزین بود یعنی:
- نابودی حداکثر توان موشکی و نیروهای وابسته به حماس
- نفوذ و تقسیم غزه به 3 قسمت اعلام آتشبس از طرف حماس
- آزادی گلعاد شالیت (سرباز صهیونیست)
جنگ 22 روزه غزه با شکست و حقارت رژیم صهیونیستی به پایان رسید اما نتیجه مهمتر از آن، حقارت و ذلت سران عرب بود که حتی احساس همنژاد بودن هم نتوانست آنها را به غیرت و تعصب وادارد.
رژیم صهیونیستی پرونده به اصطلاح صلح سازش را در این شرایط بازگشایی کرد و موافقت خود را با طرح صلح عربی بروز داد.
تجربه 6 دهه گذشته به وضوح نشان داده است که هرگاه صهیونیستها بر گزینه صلح و سازش اصرار داشته باشند، صرفا با هدف خرید فرصت برای تثبیت موقعیت خود و تجدید قوا بوده است.
جنگ 22 روزه غزه آثار و پیامدهای مهمی داشت که مهمترین آنها تزلزل در دکترین رژیم صهیونیستی، خدشهدار شدن چهره رژیم صهیونیستی، تقویت جایگاه محلی و منطقهای جریان مقاومت و تحول در آرایش قدرت در خاورمیانه بود.
استفاده از بمب های نامتعارف و فسفری توسط ارتش صهیونیستی در جنگ 22روزه
رژیم صهیونیستی در ابتدای جنگ خواست به جهانیان القا کند که وارد جنگی مشروع و دفاعی شده است اما این مسئله نمیتوانست درست باشد زیرا دفاع مشروع زمانی معنا پیدا میکند که طرف مقابل در اقدامات خود نقض قانون بینالمللی را داشته باشد اما این رژیم صهیونیستی بود که با محاصره طولانی مدت، قوانین بینالمللی را نقض کرده است.
با نبرد 22 روزه، جانفشانیهای جریان مقاومت و ایستادگی حماس، صهیونیستها دریافتند که طرف اصلی مذاکره و تصمیمگیران اصلی نه تشکیلات خودگردان است و نه کشورهای عربی بلکه جنبش مردمی مقاومت است که سازشناپذیری جزو جداییناپذیر باور و اعتقاد آنهاست.
* جنگ 8 روزه
تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به نوار غزه که از آن به عنوان جنگ 8 روزه یاد میکنند، سرانجام با پذیرش شرایط جبهه مقاومت و ناکامی رژیم صهیونیستی از رسیدن به اهداف از پیش مطرح شده یعنی نابودی حماس و مقاومت به پایان رسید.
سومین شکست اسرائیل جنگ 8 روزه غزه در سال 2012 بعد از شکست این رژیم در 2 جنگ 33 روزه (2006) حزبالله لبنان و 22 روزه (2009) با حماس فلسطین اتفاق افتاد یعنی در طول 9 سال گذشته به فاصله زمانی هر 3 سال یکبار، شکست در کارنامه ارتش تا بن دندان مسلح رژیم صهیونیستی از جبهه مقاومت به ثبت رسیده است.
شلیک راکتهای مقاومت به سمت سرزمینهای اشغالی
میتوان دلایل حمله اسرائیل به غزه در جنگ 8 روزه را از جمله:
1- تصور ضعیف شدن محور مقاومت در منطقه
2- اوجگیری تحولات در سوریه به عنوان سرپل مقاومت
3- تعطیلی مقر سران حماس در سوریه
4- برخی گمانه زنیها از سوی دولتهای حامی مخالفان سوریه در منطقه و انتقلا دفتر رهبران جنبش جهاد اسلامی فلسطین به این کشورها
5- انفجار در شرق بیروت توسط رژیم صهیونیستی و کشته شدن وسام حسن مسئول اداره اطلاعات سازمان امنیت لبنان و مشغول شدن حزبالله به این قضایا
6- حمایت آمریکا و کشورهای غربی و غیرعربی از رژیم صهیونیستی و برخی دلایل داخلی دانست که در این مجال فرصت پرداختن به آن نیست.