به گزارش مشرق، ترجمه بنگالی کتاب «خون دلی که لعل شد» که روایت کننده زندگی مقام معظم رهبری از کودکی تا میان سالی و خاطرات دوران مبارزات ستم شاهی است، در قالب طرح تاپ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و در ۴۰۰ صفحه و در قطع رقعی با شمارگان ۱۵۰۰ نسخه توسط انتشارات بنگالی رودلا منتشر شده است.
محمد مجاهد الاسلام مترجم و عبدالقدوس بادشاه ویراستار آن هستند. این ترجمه به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران منتشر شده است.
حضرت آیت الله خامنهای ابتدا دورۀ کودکی خود و شروع علمآموزی را مورد توجه قرار دادهاند و خاطرات خود را از شروع تحصیل در مکتبخانه و مدارس دینی که در آن به تحصیل مشغول بودند بیان کردهاند. ایشان از اساتیدشان در تمام دوران تحصیلی خود یاد کردهاند و از نقش پدرشان یعنی آیت الله سیدجواد خامنهای نیز به نیکی یاد میکنند.
رهبر معظم انقلاب در بخش بعدی این کتاب چگونگی فراگیری زبان عربی را مطرح میکنند و از تأثیر تسلط مادر به عربی و انس با آثار شاعران و نویسندگان بزرگ جهان عرب، در فراگیری زبان عربی یاد میکنند. بخش بعد کتاب به آشنایی رهبر انقلاب با شهید نواب صفوی میپردازد که در واقع شرارههای نخستین انقلابیگری و شهادت را در رهبر انقلاب زنده کرده است. ایشان در این بخش میفرمایند:
شرح ماجرای آشنایی با امام خمینی (ره)، آغاز نهضت انقلاب، برنامهریزی برای اقدامات انقلابی و روشنگری در سطح جامعه تا ماجرای پانزدهم خرداد ۴۲ و دستگیری امام خمینی موضوعاتی است که در فصل پنجم این کتاب بیان شده است. در ادامه برخی از فعالیتهای آیت الله خامنهای در قالب ایجاد تشکیلاتهای انقلابی ذکر شده است
در ادامه خاطراتی از افشاگریهای انقلابیون و فعالیتهای انقلابی و روشنگریهای آیت الله خامنهای از سال ۴۲ به بعد بیان شده است. این خاطرات از بهار سال ۴۲ آغاز میشود و تا پیروزی انقلاب ادامه مییابد.
یکی از ویژگیهای این کتاب شرح جزئیات زندانهای رژیم پهلوی است که رهبر انقلاب با توجه به بازداشتهای مکرر در زندانهای مختلف بهخوبی توانستهاند آن را شرح دهند. یکی از مهمترین بخشهای خاطرات نیز ماجرای تبعید رهبری به ایرانشهر است. ایشان ابتدا توضیحاتی دربارۀ اینکه چرا و چگونه به این شهر تبعید شدند بیان کرده و وضعیت آن شهر را در زمان ورودشان شرح میدهند. رهبری با احیا مسجد «آل الرّسول» و برگزاری مراسم مشترک با برادران اهل سنت در ایام میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله به نمادی از وحدت بین مذاهب اسلامی تبدیل شدند و اثرات این وحدت در سیل ویرانگری که در ایرانشهر جاری شده بود نشان داده شد. حضرت آیت الله خامنهای در ماجرای سیل ایرانشهر با بیان خاطراتی از همکاری خود با آقایان راشد یزدی و آقای رحیمی (که آنها هم به این شهر تبعید شده بودند) توانستند مسجد را به مرکزی برای رسیدگی به امور مردم درمانده از سیل تبدیل کنند و با کمک گرفتن از سایر علما و بزرگان دیگر شهرها همچون آیت الله صدوقی، آیت الله کفعمی و… بسیاری از مشکلات مردم شهر را رفع کردند.
حضرت آیت الله خامنهای در کتاب «خون دلی که لعل شد» بیان میکنند که سرآغاز خبرهای انقلاب در ایرانشهر به اطلاع ایشان رسید و حادثۀ ۱۹ دیماه ۵۶ و سپس حوادث دیگر همچون قیام مردم تبریز، یزد و… نشان از رخ دادن حادثۀ بزرگی بود که در حال وقوع بود. آیت الله خامنهای در این ایام پس از تبعید به جیرفت به سمت مشهد رفت و فعالیتهای خود را در راه انقلاب اسلامی در این شهر پیگیری کرد.