به گزارش مشرق، انتشارات کتاب نیستان به تازگی آثاری را با موضوعاتی از جمله مسائل دینی، اجتماعی، تاریخی و دفاع مقدس منتشر کرده است. از جمله آنها میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد:
«طلوع روز چهارم»
کتاب «طلوع روز چهارم» تازهترین اثر منتشر شده از فاطمه سلیمانی ازندریانی است. نویسنده جوانی که در سالهای اخیر توانسته با ذوق و قریحه خود فصلی تازه در فضای ادبیات داستانی دینی ایران باز کند و آثاری را با زاویه دیدی خلق کند که تا پیش از این نویسندگان این حوزه کمتر به آن دست پیدا کرده بودند.
«طلوع روز چهارم» اثری داستانی و روایی است که به شرح ماجرای شکافته شدن دیوار کعبه برای ورود مادر امیرالمؤمنین علی (ع) به درون آن در زمان ولادت ایشان و در ادامه حضور چهار بانوی پاکدامن آسمانی بر بالین ایشان برای کمک به ولادت امام علی (ع) میپردازد.
داستان «طلوع روز چهارم» همانند سایر آثار ازندریانی در این ژانر، داستانی بکر است و نویسندگان کمتر به آن در آثارشان پرداخته اند. نویسنده توانسته است با ابداعاتی در سبک نگارشش این اثر داستانی را به روایتی مانا و خواندنی تبدیل کند.
ازندریانی روایت خود را با شرح بیتابی و درد فاطمه بنت اسد در لحظات ولادت امام علی (ع) آغاز میکند. از دردی که او را به دامان کعبه و خدای ایشان کشانده است و جاهلانی که دوست ندارند او را در چنین جایگاهی ببینند. داستان، اما در همان فصل نخست به نقطه اوجی میرسد که همانا ورود فاطمه بنت اسد به کعبه است.
ازندریانی پیش از این مجموعه داستان «خاکستری یک کابوس» و پس از آن دو رمان «به سپیدی یک رؤیا» و «یک خوشه انگور سرخ» را منتشر کرده است. او به خاطر نگارش رمان «به سپیدی یک رؤیا» نامزد دریافت جایزه ادبی پروین اعتصامی شد.
« رنجر»
بهزاد بهزادپور نزدیک به بیست سال پس از ساخت و اکران فیلم سینمایی «رنجر»، فیلمنامه آن را به قلم خود منتشر کرده است. در این اثر، بخشی از زندگی مرتضی که یک رزمنده ایرانی است روایت میشود.
مرتضی در درگیری شدید با نیروهای عراقی و در جنگلی واقع در عراق اسیر می شود و فرمانده نیروهای عراقی دستور میدهد او را به اردوگاهی متروک و دور از چشم صلیب سرخ منتقل کنند؛ اردوگاهی که شرایط بسیار بدی دارد و اسرا در آن به چند گروه تقسیم شدهاند.
مرتضی تصمیم میگیرد از اردوگاه فرار کند این موضوع را با دیگران در میان میگذارد، اما بیشتر اسیران با نقشه فرار او به دلایل متفاوتی مخالفت میکنند. سعید ارشد اردوگاه به او میگوید تنها درصورتی که فهرست کامل اسیران ایرانی را همراه خود به ایران ببرد میتواند در اجرای نقشه فرارش به او کمک کند و ...
بهزادپور در بخشی از مقدمه خود بر این اثر مینویسد: «این سناریو یادگار روزهای دهه شصت من است. همان روزها که کوچه و خیابانهای شهر پر از قهرمان بود. همان روزها که سرتاسر مرزهای غرب و جنوب خانه پهلوانان و قهرمانان بود. همان روزها که مردم با گوشت یخزده و کوپنهای اندک قند و شکر و روغن لبخند بر لبانشان بود و با «الهی شکر» گفتن صادقانهشان بر سر سفره خالیشان مینشستند و هر روز فوجفوج تابوت قهرمانان را بر دوش ستبرشان حمل میکردند و مادرهای داغدار بر سر تابوتها نقل میپاشیدند و در پشت سرشان اسپند دود میکردند».
« دایرهها »
«دایرهها» یک داستان بلند اجتماعی است. داستان جزئی کوچک از جامعهای که سرخوردگی و ناکامی بخش دائمی از سرگذشتش شده است. داستان جوانانی که در لحظاتی حس میکنند در حال دستیابی به مطلوب خود هستند، اما آن را دورتر از همیشه دیده اند.
«دایرهها» در متن خود سعی میکند از زاویه دید پنج انسان و با چهار روایت یک داستان را بازگو کند. راوی این داستانها با چنین تمهیداتی یک دختر، دو پسر و دو پدر هستند که زندگی هر کدام از آنها همانند یک دایره در مدار خود تکرار میشود و ...
« پس از خورشید»
پس از خورشید پارهای واگویه نشده از تاریخ این سرزمین است. داستانی که در جغرافیای ملتهب جنوب کشور رقم میخورد و در سالهای پیش از قیام ۱۳۴۲به وقوع میپیوندد.
کتاب روایتی عاشقانه از هجرت است. هجرتی که در درون قهرمان داستان و در بیرون رخ میدهد. تاریخ این سرزمین مملو از عاشقانههای سروده نشده است. پس از خورشید خواننده را از لا به لای نخلستانهای سبز و زنانی که دستار به سر لب رودخانه ظرف میشویند عبور میدهد و میبرد تا میهمانیهایی که پر از عطرهای فرانسوی است و درباره سیاست حرف میزنند. پس از خورشید لایه اجتماعی را میشکافد که کمتر از آنها گفته شده است.