"نگاه تبیینی_امنیتی" چگونه خطر اغتشاشات مهسا را از مردم دور کرد و چرا در قبال 2 توطئه فتنه اقتصادی و تحریم انتخابات نیز به این نگاه نیاز داریم؟

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

"نگاه تبیینی_امنیتی" چگونه خطر اغتشاشات مهسا را از مردم دور کرد؟

در سالگرد اغتشاشات و با اینکه برنامه‌ریزی‌های دشمنانه بسیاری از خارج و داخل کشور برای ایجاد بلوا و غائله انجام شده بود؛ اما با فرمول "نگاه تبیینی_امنیتی" شاهد آرامش بسیار خوبی در سطح کشور بودیم.

آرامشی که البته سبب مفتضح شدن دشمن خارجی و ایادی داخلی او نیز شد.

در عین حال اما باید دانست که خطرات دیگری نیز در پیش رو قرار دارد...

*شاید برای نخستین بار بود که دیدیم خطر یک مسئله در 2 مجاری اصلی خود یعنی در سیاست و امنیت بصورت همزمان مورد توجه قرار گرفت.

و در ادامه و در رخدادی مبارک نیز این توجه با پیوست عملی همراه شد. یعنی دلسوزان اهل سیاست شروع به تبیین کردند و مجاهدان عرصه امنیت نیز آنچه می‌باید را دقیقا و با چیره‌دستی به اجرا درآوردند.

و در نتیجه‌ی کار، نقشه‌ی دشمن به شکست و مذلت کشیده شد، آشوبی رخ نداد و "بانیان آشوب" نیز فعلا به سوراخ‌هایشان خزیدند.

پیش از این نیز برخی محافل تحلیلی کرارا از لزوم برخورد تبیینی_امنیتی سخن گفته و تصریح کرده بودند که راه مواجهه با دسایسی که رخدادهای داخلی ایران را هدف قرار داده؛ نگاه تبیینی_امنیتی با همکاری خواص و نیروهای امنیتی است و لاغیر.

در همین رابطه و پیرامون خطرات پیش رو می‌توان به 2 مقوله "فتنه اقتصادی" و "تحریم انتخابات" اشاره کرد.

کسانی در اتاق‌های طراحی فتنه هستند که برای به خیابان کشاندن مردم به بهانه مشکلات اقتصادی و ایضا کاستن از میزان مشارکت مردم در انتخابات توطئه کرده‌اند. و دقت شود که این برنامه‌ریزی هم یک برنامه‌ریزی یک‌شبه یا چند ماهه نیست و بلکه سابقه‌ای چندین ساله دارد.

و اکنون این ما، این تجربه زیسته موفق در سالگرد اغتشاشات مهسا و این خطرات پیش رو...

اگر کسی در ایران هست که می‌داند اعتراض خیابانی منجر به بغرنج‌تر شدن مشکلات اقتصادی می‌شود و اگر کسی هست که نمی‌خواهد امتیاز مشارکت حداکثری از دست برود؛ راه حل از دالان تبیین در حوزه سیاسی و برخورد در حوزه امنیتی می‌گذرد.

***

راز بزرگ سال 98؛ تشییع میلیونی حاج‌قاسم و مشارکت کم در انتخابات!

محمدرضا باهنر، چهره شهیر اصولگرا و از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی در بخشی از یک مصاحبه که مشرق آنرا منتشر کرد، پیرامون انتخابات امسال گفته است: یکی از دلایل اهمیت مشارکت در انتخابات مجلس، این است که ما همیشه میزان حضور در پای صندوق‌های رای را به میزان وابستگی مردم به حاکمیت ترجمه کرده‌ایم. شاید برخی کشورها با کمتر از ۳۰ مشارکت، انتخابات را برگزار می‌کنند و آن میزان رای را نیز طبیعی می‌دانند و چندان هم مشکلی ندارند اما از ابتدای انقلاب اسلامی، ما همواره عنوان کرده‌ایم که حضور پای صندوق‌های رای، نشان از حضور مردم در مشارکت با نظام و حاکمیت دارد. بنابراین دشمن و نیروهای داخلی و خارجی این موضوع را دنبال می‌کنند و در هر صورت، باید تلاش کنیم مشارکت افزایش پیدا کند.

او در ادامه نیز تصریح می‌کند: من با وجود اینکه منصوب به یک جریان سیاسی در کشور هستم اما روی امر مشارکت، حساسیت بالایی دارم و معتقدم که بالا رفتن مشارکت در این دوره از انتخابات، حتی مهم‌تر از نوع انتخاب است. بسیاری از دوستان ما این صحبت را قبول ندارند و می‌گویند که مشارکت باید به اندازه‌ای بالا برود که در نهایت اصولگرایان انتخاب شوند اما من می‌گویم هر چقدر مشارکت بالاتر برود بهتر است ولو اینکه رقیب ما اکثریت را به دست آورد.[1]

*در بحث اینکه افرادی از ابتدای انقلاب تأکید کرده‌اند که میزان مشارکت مردم در انتخابات یعنی وابستگی مردم به حاکمیت! این افراد اشتباه کرده‌اند و اکنون هم باید اشتباهشان را اصلاح کنند زیرا عامل بستگی مردم و حاکمیت یا همان میثاق ملی؛ "قانون اساسی" اجرا شده است نه میزان مشارکت که یک متغیر وابسته است.

اشاره به تجربه سال 98 در این زمینه یک ضرورت است و آن اینکه در سالی که مردم با شوری وصف‌ناشدنی و تاریخی در تشییع جنازه سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی شرکت کردند اما میزان مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم کمتر از 50 درصد بود!

این تجربه تاریخی نشان می‌دهد که عامل بستگی مردم و حکومت و نیز مشروعیت نظام اسلامی هرگز ربطی به میزان مشارکت در انتخابات ندارد و مشارکت انتخاباتی هم یک متغیر وابسته است نه مستقل که عملا چیزی را اثبات نمی‌کند و صرفا یک امتیاز است.

همچنین عقلانیت و سوابق خوب ایجاب می‌کرد مهندس باهنر با اشراف و آینده‌بینی بیشتری تحلیل‌های خود را مطرح می‌کردند.

مشارکت بالای انتخاباتی اگرچه یک امتیاز است اما تعیین کننده چیزی نیست و نتیجه انتخابات به صرف رعایت قانون، لازم‌الاتباع برای همه است.

از طرفی به تجربه انتخابات‌های گذشته نیک می‌دانیم که وقتی در یک انتخابات "رأی بد" داده شود؛ نتیجه انتخابات به راحتی می‌تواند حلاوت انتخابات و مشارکت حداکثری را کمرنگ کند.

با این 2 مقدمه مشخص می‌شود که حرف آقای باهنر مبنی بر اینکه "بالا رفتن مشارکت مهم‌تر از نوع انتخاب است" یک حرف صحیح و دقیق نیست و مبانی سیاسی آنرا تأیید نمی‌کند.

و اما ادعای باهنر که اظهار می‌کند: "بسیاری از دوستان ما می‌گویند مشارکت باید به اندازه‌ای بالا برود که در نهایت اصولگرایان انتخاب شوند"!

اولا در سال 88، با یک مشارکت بسیار بالا در انتخابات مواجه بودیم و اتفاقا دوستان آقای باهنر پیروز انتخابات شدند.

ثانیا یک سیاستمدار صادق بایستی رویه‌ها و رجالی که در مسیرهای انحرافی حرکت می‌کنند را به مردم معرفی کند نه اینکه آنها را دوست خطاب کند.

به دیگر سخن اینکه انتظار بود آقای باهنر اگر چنین دوستانی دارد؛ از آنها برائت بجوید و در پیشگاه نظام اسلامی رسوایشان کند چون نظام اسلامی هرگز چنین دوستانی ندارد و به مشارکت انتخاباتی به مثابه یک سازه مهندسی شده نگاه نمی‌کند.

تجربه انتخابات‌های گذشته به وضوح نشان می‌دهد که نظام اسلامی اگرچه بر رأی خوب تأکید دارد اما به نتیجه انتخاب مردم (هرچه که باشد) احترام می‌گذارد و مسئولیت رأی مردم را بر عهده خودشان وا می‌گذارد.

بیان این نکته هم ضروریست که ارتباط فعالیت سیاسی و انتخاباتی با مشارکت انتخاباتی مثل دریچه سدهای آب و آب پشت سد نیست که فردی یا جریانی یا دوستانی(!) بتوانند از میزان مشارکت بالا بکاهند.

مشارکت بالا و حداکثری مردم هر سدی را خواهد شکست.

***

ربیعی: "آشوب" در ظاهر تمام شد!

علی ربیعی، فعال چپ و از مقامات دولت روحانی به تازگی در یادداشتی پیرامون اغتشاشات سال گذشته که به بهانه سالگرد این آشوب‌ها نوشته، ضمن جنبش خواندن این غائله تأکید کرده است:

"سنجش‌ها، مطالعات و شواهد رفتاری حکایت از آن دارد که به‌رغم فروکش کردن در تظاهر فیزیکی ظرفیت ذهنی آن کماکان باقی است."

به گزارش خبرآنلاین، او در پایان یادداشت خود نیز به بهانه اصلاح و پیشنهاد برای به سامان رساندن می‌نویسد: تحریک نکردن جامعه با اصرار بر سیاست‌های تعارض‌آمیز گذشته و حرکت به سمت اصلاح سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی، میدان دادن به نهادهای مدنی و استفاده از فرصت‌های باقی‌مانده جهانی برای بازگشت به برجام و نهایتا در پیش گرفتن سیاست‌های اقتصادی و توسعه‌ای راه‌هایی است که باید به ‌طور اجتناب‌ناپذبر پیموده شود و متضمن همدلی رو به آینده خواهد بود.[2]

*ما قضاوت درباره یادداشت ربیعی را بر عهده مخاطبان محترم می‌گذاریم و البته این سابقه را هم درباره او بیان می‌کنیم که ربیعی پس از پایان اغتشاشات آبان 98 نیز طی یادداشتی تأکید کرده بود که "حکایت همچنان باقیست"![3]

در خوانش یادداشت‌های ربیعی همچنین به نوعی تقدیس اغتشاش نیز می‌رسیم. آنجا که او تأکیدی بر مذمت اغتشاش و تحرک خیابانی ندارد (و مثلا در همین یادداشت حتی یک کلمه در نکوهش بلوا بیان نشده است) و حتی ابایی ندارد از اینکه به یک اغتشاش کور و خانمانسوز مدال بدهد و لفظ مدح‌گونه‌ی "جنبش" را برای آن به کار ببرد.

ربیعی به تازگی نیز از این گفته است که عده‌ای همیشه قصد دارند حال مردم را بگیرند![4]

ما پیش از این در وبلاگ مشرق از عبارتی با عنوان "بانیان آشوب" نام برده‌ایم که به نظر می‌رسد بایستی علل وقوع اغتشاشات خیابانی را در همین عبارت کلیدی پیدا کرد.

هیچ حرکت غیر عقلانی و خانمانسوزی در خیابان‌ها رخ نمی‌دهد مگر آنکه بانیان و فرماندهانی دارد. آن فرماندهان را باید پیدا کرد و با نگاه تبیینی_امنیتی زیر ضربه برد و گرنه همانگونه که از تمنّای عده‌ای پیداست؛ آشوب تمام نخواهد شد!

***

1_ mshrgh.ir/1527456

2_ khabaronline.ir/xkrK8

3_ https://irna.ir/xjwnW5

4_ mshrgh.ir/1526946

برچسب‌ها