سرویس سیاست مشرق - «ریحانه طباطبایی» از محکومان امنیتی که اکنون عضو حزب اتحاد ملت - از احزاب اصلاح طلب - است، به تازگی در یک گفتوگوی تفصیلی با خبرگزاری دولتی ایرنا که از خروجی این خبرگزاری حذف شد و سایت اعتمادآنلاین آنرا بازنشر داد، صحبتهایی را درباره ماهیت «براندازی» مطرح کرده و به مرزبندی میان اصلاحطلبان و براندازان پرداخته است.
او در صحبتهای خود در این باره میگوید:
جریان جدید برانداز در فضای مجازی خیلی صدای بلندتری نسبت به فضای حقیقی جامعه دارد. رفتار خشن آنها حتی در فضای مجازی هم محسوس است. در واقع میتوان آنها را سرنگونیطلبهای خشونتطلب خواند. هرچند فکر نمیکنم در بین مردم چندان پایگاه اجتماعی داشته باشند و خیلی نباید فریب شعارهای آنها را خورد.
طباطبایی میافزاید: بخشی از اپوزیسیون، افرادی هستند که به خاطر رفتار غلط اصلاحطلبان، اصولگرایان، نظام و دولت آقای روحانی، دل از اصلاح نظام و دولت بریدهاند. این افراد نه رفتارشان خشن و نه سرنگونطلبانه است. اینها عقبه قدیمیتری دارند، که شاید از خرداد ۷۶ یا قبلتر شروع میشده است. اما مطالباتشان زمین مانده است. پس اینها را باید از هم تفکیک کرد و اگر نتوانیم این گروهها را از هم تفکیک کنیم، نمیتوانیم نگاهی روشن از جریانهای اپوزیسیون داشته باشیم و لذا نمیتوانیم به این جواب برسیم که اصلاحطلبان یا اصولگرایان چقدر در این زمینه مقصر هستند یا نظام و دولت و نیروهای امنیتی و قضایی در شکلگیری این وضعیت چه تأثیری دارند.
این عضو حزب اتحاد ملت همچنین درباره براندازان تصریح میکند: جریان برانداز همصدا با تندروهای داخلی از خاتمی تا موسوی را مورد حمله قرار می دهند و در واقع میخواهند تمام سرمایههای جریان اصلاحطلب را از بین ببرند. جریان تندروی اصول گرا به اشتباه گمان میکند که اگر جریان اصلاح طلبی از بین برود میتواند در یک انتخابات با مشارکت پایین برنده شود در حالیکه آن پایگاه اجتماعی به سبد رای آنها وارد نمیشد و نهایتا یا منفعل می شوند و یا به سمت براندازی حرکت میکنند!
بیشتر بخوانید:
طباطبایی در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز به مسئله حصر اشاره کرده و میگوید: مجلسی که یک روز فریاد مرگ بر موسوی و مرگ بر فتنه گر سر میداد امروز در تلاش برای رفع حصر است. پس این تغییر ترکیب مجلس دستاورد کمی نیست اما همهی آن چیزی هم نیست که میخواستیم و قرارهم نیست یک شب به همهی آن برسیم. انجام اصلاحات زمان میبرد و اگر این را بپذیریم میتوانیم همگامتر و همراه تر شویم.[۱]
اصرار طباطبایی درباره تفکیک اصلاحطلبان با براندازان و منقسمکردن براندازان به خشن و معتدل! جای سؤال و تأمل بسیاری دارد.
خاصّه آنکه حکما خانم طباطبایی در جریان نیست که دوست و همفکر ایشان «مصطفی تاجزاده» چندی قبل در اظهاراتی اینطور تأکید کرد که «خیلی از حرفهای ما و براندازان یکی است»! [۲]
خانم طباطبایی همچنین به یاد ندارد و یا نخواسته به یاد داشته باشد که نشریه آسمان (ارگان سابق حزب کارگزاران) نیز چند سال قبل در یکی از سرمقالههای خود بر لزوم «اقناع اپوزسیون از جانب اصلاحطلبان» تأکید داشت.
اما در کنار این کدهای ساده خبری، دهها حقیقت و سؤال دیگر نیز وجود دارد که حقایق زیادی را درباره تئوری منفک بودن اصلاحطلبان از براندازان و جریانات اپوزسیون برملا میکند.
*همراهی و همکلامی اصلاحطلبان و براندازان در عرصههای میدانی
اصلاحطلبان در طول دوره حیات سیاسی خود طی ۲۱ سال گذشته، دو منصه میدانی و پراگماتیزه از عملی شدن سیاستهایشان را به نمایش گذاشتهاند.
آنها در دو مقطع حوادث کوی دانشگاه در سال ۷۸ و رخدادهای سال ۸۸ به میدان آمدند تا تمام آنچه را که بر روی تخته مینوشتند در خیابان هم تجربه کنند.
و در ادامه دو تجربه بزرگ و عبرتهایی تاریخی در حافظه مردم ایران ثبت و مضبوط شد.
جالب آنکه در هر دو رخداد مورد اشاره، اصلاحطلبان و براندازان؛ جملگی بر سر یک سفره نشستند، یک حرف زدند و یک اقدام انجام دادند.
به سخن دیگر اینکه هم در سال ۷۸ و هم در سال ۸۸، هیچ انفکاکی بین این جریانات و بزرگان آنها نبود.
این در حالی است که چپهای ستادی و فعالان میدانی این جریان نظیر خانم طباطبایی در هنگام طرح تئوری انفکاک اصلاحطلبان از براندازان؛ هیچ اشارهای به این واقعیتهای تاریخی ندارند و البته پاسخی هم برای آنها ذکر نمیکنند.
در واقع اگر اصلاحطلبان با براندازان متفاوتند پس این همکلامی و همراهی در عرصههای میدانی برای چیست!؟
*تاجزاده راست میگوید یا طباطبایی!؟ / مبانی یکسان اصلاحطلبان و براندازان
اظهارات طباطبایی درباره یکی نبودن اصلاحطلبان و براندازان و در ادامه طرح دلائل اپوزسیون شدن برخی آدمها و بریدن آنها از نظام و ایران همچنین در حالی است که حقایقی وجود دارد که نشان میدهد اولا مبانی اصلاحطلبان و براندازان یکیست و ثانیا ستاد اصلاحات در صف اول سیاهنمایی از اوضاع کشور و تقلّا برای ناامید سازی و گریزاندن آدمها حضور دارد.
اگرچه دیده شده که اعضای ستاد اصلاحات در منصههای مختلف بصورت عامدانه تجاهلالعارف میکنند و خود را به ندانستن میزنند! اما مردم به خوبی به یاد دارند که سعید حجاریان چگونه درباره مطالبات اجتماعی، «آدرس خیابان» را به مردم داد [۳]، مردم دیدهاند که اصلاحطلبان چگونه بارها بعد از اغتشاشات دیماه ۹۶ تأکید داشتند که این اغتشاشات پیشلرزه است و همین مردم دیدهاند که بزرگان اصلاحات چگونه بصورت دمادم اصرار دارند که نظام جمهوری اسلامی آفت زده است! [۴]
بزرگان جریان چپ حتی عیناً مانند اپوزسیون از «فردای براندازی» نیز صحبت کردهاند و نوید دادهاند که اصلاحات در حکومت بعدی ایران نیز خواهد بود. [۵]
ما از خانم طباطبایی و همفکران ایشان سؤال میکنیم که اگر این حرفها طابقالنعلبالنعل حرفهای براندازان نیست پس چیست!؟
و آیا تاجزاده راستگوتر است که میگوید خیلی از حرفها ما و براندازان یکیست یا خانم طباطبایی!؟
* «خیابان» وعده همیشگی جریان چپ و براندازان/ «ما همه با هم هستیم» اما فعلا نه!
در بحث یکسان بودن یا نبودن مسیر و هدف نیز متأسفانه بایستی ابراز کرد اگرچه اصلاحطلبان داخل ایران، طی سالهای اخیر و پس از شکست آشکار فتنه ۸۸ از روشهای مسالمتجویانه و اصلاح قدرت حرف میزنند و همین مسئله را از نقاط تفاوت خویش با جریانات برانداز عنوان میکنند اما قضیه چیز دیگریست...
یک ذهن آگاه به روشنی میداند که عاقبت به خیابان کشاندن مردم با بهانههای واهی، چیزی غیر از آنارشیسم و باز شدن راه تفنگها به خیابانها نیست.
در واقع مخاطبان اصلاحطلبان کودک و ناقصالعقل نیستند که این مسئله آشکار را ندانند.
حال این مسئله مطرح میشود که چطور اصلاحطلبان نیز همانند براندازان از وجود زمینه اعتراض خیابانی در ایران، از لزوم طراحی اغتشاش میلیونی در خیابانهای تهران [۶] و ضرورت به صحنه آمدن قدرت اجتماعی اصلاحطلبان، طی سالهای اخیر سخن گفتهاند!؟
«اینهمانی» این رخدادها و گفتهها با یکدیگر اتفاقیست یا اینکه قرار است حقیقت به مسلخ برده شود!؟
ماجرای بگومگوی برخی اصلاحطلبان با برخی عناصر اپوزسیون نیز یک «جنگ زرگری» بیشتر به نظر نمیرسد. خاصّه آنکه یکی از بزرگترین مطالبات جریانات برانداز «رفع حصر» است.
*نامنویسی حرکت چند نماینده به نام کلیّت مجلس/ بیاختیاری قانونی پارلمان و دولت برای ورود به «مسئله کلان حصر»
ادعای مطالبه رفع حصر از سوی مجلسیان نیز در حالی است که اگرچه چند نماینده اصلاحطلب شاید گاهی صحبتهایی را در این زمینه مطرح میکنند اما به نظر نمیرسد سیر عمومی حرکت مجلس به این سمت بوده باشد!؟
در واقع اساساً مسئله حصر، مسئلهای نیست که قرار باشد «فشار یا پیگیری» تأثیری در آن بگذارد و یا در حیطه اختیارات قوای مقننه و مجریه باشد. زیرا حتی رئیسجمهور روحانی هم صلاحیت و توانایی ورود به این مسئله را ندارد.
«حصر» یک سیاست مشخص نظام اسلامی در قبال ۲ نفری است که در سال ۸۸ امنیت کشور و آبروی نظام اسلامی را آتش زدند، نتیجه انتخابات را برنتافتند، هواداران خود را به خیابان کشاندند و اکنون نیز مادام که حاضر به توبه و عذرخواهی رسمی نباشند؛ در حصر خواهند ماند.
فلذا به نظر میرسد گزارههای مطروحه از سوی طباطبایی عقلانیت و اتقان لازم را ندارد و حقیقت در جای دیگری خود را به رخ میکشد.
***
۱_ http://etemaadonline.ir/content/۲۴۶۲۴۰