مطابق آیات سوره إسراء، خداوند در تورات به بنی‌اسرائیل خبر می‌دهد که شما (در فلسطین) فقط دو نوبت مهلت زندگانی نیکو دارید. وقتی به ظلم و فساد بگرایید اولین دشمنان خونریز را بر شما مسلّط می‌کنم.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق ـ آیا خداوند در قرآن مجید، در خصوص مالکیت فلسطین، سخنی فرموده است؟ آیا خداوند این زمین را به یهودیان داده است. ما قصد داریم در طی دو مقاله، مالکیت فلسطین را در قرآن بررسی کنیم. در قسمت اول (اینجا)، این موضوع را در زمان حضرت ابراهیم(ع) بررسی کردیم و در قسمت دوم و آخر، به حضرت موسی(ع) و نزول تورات خواهیم پرداخت.

موسی برای تحقق «ارض موعود» آمد

حضرت موسی(ع) فرستاده شد تا وعدۀ یعقوب و یوسف را برای بازگشت به ارض مقدس تحقق بخشد و بنی‌اسرائیل را که مدت تبعیدشان پایان یافته بود به فلسطین بازگرداند. برای خروجِ این چند ده هزار نفر از مصر، حضرت موسی(ع) بایست از رئیس قوم یعنی فرعون اجازه می‌گرفت.[1]

باید توجه کرد که نزاع موسی(ع) با فرعون، فقط بر سر خروج بنی‌اسرائیل از مصر بود. یعنی بر خلاف آنچه غالباً پنداشته می‌شود، حضرت موسی(ع) نمی‌خواست فرعون و مصریان را به دین صحیح هدایت کند. زیرا طبق سنت خداوند، پیامبران باید از میان اعضای هر قوم انتخاب شوند (یونس/ 74 ـ ابراهیم/ 4) و اگر جز این بود، کافران در روز قیامت بر خداوند حجت می‌یافتند که چون پیامبری که برای ما فرستادی یک بیگانه بود ما نتوانستیم به او مایل شویم! لذا موسی(ع) که به زبانی عبرانی سخن می‌گفت با فرعون قبطی، مناسبتی نداشت. چنانکه بنی‌اسرائیل، که عمدتاً غلام و کنیز بوده در خانه‌های مصریان کار می‌کردند، در نزد اهل مصر اعتبار چندانی نداشتند.[2]

درباره این موضوع بیشتر بخوانید؛
سرزمین فلسطین به ابراهیم (ع) عطا شد
مالکیت فلسطین در قرآن/ 1
سرزمین فلسطین به ابراهیم (ع) عطا شد

معجزات موسی(ع) برای آن بود که صدق سخن او بر فرعون معلوم شود تا بنی‌اسرائیل را با آن حضرت ارسال نماید. این موضوع حداقل پنج نوبت در قرآن مجید تصریح شده است:

فَأتِيَاهُ فَقُولا إنَّا رَسُولاَ رَبِّكَ فَأرْسِلْ مَعَنَا بَنىِ إسْرَءِيلَ وَ لا تُعَذِّبهُْمْ قَدْ جِئْنَاكَ بَِايَةٍ مِّن رَّبِّكَ (طه/ 47).

حَقِيقٌ عَلىَ أن لاَّ أقُولَ عَلىَ اللهِ إلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأرْسِلْ مَعِىَ بَنىِ إسْرَءِيل‏ (اعراف/ 105).

وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيهِمُ الرِّجْزُ قَالُواْ يَامُوسىَ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ لَئن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِننَ‏َّ لَكَ وَ لَنرُسِلَنَّ مَعَكَ بَنىِ إسْرَءِيل‏ (اعراف/ 134).

فَأتِيَا فِرْعَونَ فَقُولاَ إنَّا رَسُولُ رَبّ‏ِ الْعَالَمِينَ * أنْ أرْسِلْ مَعَنَا بَنىِ إسْرَءِيل‏ (شعراء/ 16 و 17).

وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جَاءَهُمْ رَسُولٌ كَريمٌ * أنْ أدُّواْ إلىَ‏َّ عِبَادَ اللهِ إنىّ‏ِ لَكمُ‏ْ رَسُولٌ أمِين‏ (دخان/ 17 و 18).

عموم بنی‌اسرائیل بجز عدۀ اندکی مانند قارون و یارانش، به موسی(ع) ایمان آوردند. وقتی معجزات دوگانه و عذاب‌های هفت‌گانۀ موسی(ع) (اعراف/ 133 ـ نمل/ 12) نتوانست فرعون را مجاب کند خداوند فرمان داد که شبانه از مصر خارج شوند و از مسیر دریا بروند. و خبر داد که فرعونیان شما را تعقیب خواهند کرد:

وَ لَقَدْ أوْحَيْنَا إلىَ‏ مُوسىَ أنْ أسْرِ بِعِبَادِى فَاضْرِبْ لهَُمْ طَرِيقًا فىِ الْبَحْرِ يَبَسًا لاَّ تخََفُ دَرَكًا وَ لاَ تخَْشى (طه/ 77).

فرعون که صبح هنگام از خروج بنی‌اسرائیل خبر یافته بود با لشکریانش آنها را تعقیب کرد. پس از عبور بنی‌اسرائیل از دریای سرخ، دریا به هم آمد و فرعون و پیروانش غرق شدند و بنی‌اسرائیل شگفت‌زده فقط نظاره‌گر بودند.

مهلت یهودیان برای سکونت در فلسطین در زمان عیسی(ع) به اتمام رسید

کمی بعد، خداوند در تورات به موسی(ع) دستور داد که این روز را برای بنی‌اسرائیل یادآوری کن و آن را از «ایام ‌الله» بخوان:

وَ لَقَدْ أرْسَلْنَا مُوسىَ‏ بَِايَتِنَا أنْ أخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إلىَ النُّورِ وَ ذَكِّرْهُم بِأيَّامِ اللهِ إنَّ فىِ ذَلِكَ لاََيَاتٍ لِّكلُ‏ِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ * وَ إذْ قَالَ مُوسىَ‏ لِقَوْمِهِ اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْكُمْ إذْ أنجَیكُم مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَ يُذَبحُِّونَ أبْنَاءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَ فىِ ذَلِكُم بَلاءٌ مِّن رَبِّكُمْ عَظِيمٌ‏ (ابراهیم/ 5 و 6).

شرح این موضوع مطابق سفر تثنیۀ تورات کنونی، چنین است که موسی(ع) به بنی‌اسرائیل خطاب می‌کند که اگر خداوند شما را به قوت‌های عظیم خود از مصر خارج نمی‌کرد شما تا ابد، بنده و بردۀ مصریان می‌ماندید. حتی در آنجا مذکور است که به خود مغرور نشوید. زیرا نجات شما برای آن بوده است که خداوند پدران شما یعنی ابراهیم و اسحاق و یعقوب را دوست داشته به این لحاظ، شما را برگزیده است تا پیرو آنها باشید (تثنیه 4/ 37 ـ 9/ 6).

بعد از خروج از مصر بود که خداوند، بنی‌اسرائیل را «یهود» نامید (الذین هادوا ـ نساء/ 160 ـ نحل/ 118) تا فراموششان نشود که موسی(ع) آنها را چون گله‌ای روانه ساخت. و لذا موسی(ع) وقتی برای زنده شدن آن هفتاد نفر در کوه طور دعا می‌کرد چنین فرمود:

براى ما در دنيا و آخرت نيكى بنويس. ما به سوى تو روانه شده‌ایم (اعراف/ 156).

وَ اكتُبْ لَنَا فىِ هَذِهِ الدُّنيَا حَسَنَةً وَ فىِ الاخِرَةِ إنَّا هُدْنَا إلَيكَ.

به این ترتیب می‌توان گفت که وعدۀ بازگشت به ارض مقدس، حدود 3400 سال قبل به توسط حضرت موسی(ع) به تحقق رسید. لذا از آن پس، استفاده از تعبیر «ارض موعود» صحیح نخواهد بود. مانند کسی که حواله‌ای برای دریافت پول یا کالایی در اختیار دارد. وقتی آن حواله وصول شد مطالبۀ چندبارۀ آن، چه معنایی جز ظلم و زیاده‌خواهی می‌تواند داشته باشد؟!

تورات، دستور زندگانی در فلسطین

در میانۀ راه فلسطین، خداوند الواح تورات را به موسی(ع) عطاء فرمود و سفارش کرد که این کتاب دستور زندگانی قوم تو در زمین مقدس خواهد بود. پس آن را به‌خوبی بگیرید و عمل کنید. حتی خداوند برای آنکه یهودیان، ترس خداوند ذوالجلال را در دل داشته باشند و در کتاب دست نبرند کوه طور را بر فراز سر آنها بالا برد و همه به سجده افتادند:

و به ياد آريد آن زمان را كه با شما پيمان بستيم و كوه طور را بر فراز سرتان بداشتيم (که) آنچه را به شما داده‌‏ايم محکم بگيريد و آنچه را كه در آن است یادآوری کنید، باشد كه پرهيزگار شويد (بقره/ 63).

وَ إذْ أخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا ءَاتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏.

معجزۀ بالا بردن کوه طور، در تورات کنونی یهود مذکور نیست. ولی در تلمود آنها چنین آمده است:

قوم اسرائیل نیز اگر پس از خروج از مصر در پای کوه سینا تورات را نمی‌پذیرفتند، در همانجا نابود می‌شدند. «ذات قدوس متبارک، کوه سینا را همچون طشتی بالای سر آنها وارونه کرد و به ایشان فرمود: اگر شما تورات را قبول می‌کنید، چه بهتر! وگرنه، همین‌جا مدفن شما خواهد شد» (شبات، 88 الف). [به نقل از: دکتر کهن، گنجینه‌ای از تلمود، تهران، 1350، ص 82]

تأمل در همین موضوع معلوم می‌کند که خداوند می‌دانسته که یهودیان تورات را تحریف می‌کنند و به دستورات آن عمل نخواهند کرد. لذا به این طریق آشکار، با آنها اتمام حجت کرده است. زیرا خداوند کار لغو انجام نمی‌دهد.

حتی می‌توان گفت که اصولاً به همین سبب بود که خداوند، تورات را به‌طور مکتوب به موسی(ع) داد تا به بنی‌اسرائیل نسلاً بعد از نسل، منتقل شود. (چیزی که کمتر از هشت قرن فقط در میان این قوم دوام آورد و در سال 586 قبل از میلاد به وقت تخریب معبد سلیمان، مفقود شد). وگرنه امت اسلام، وحی شفاهی را از دهان پیامبرشان شنیدند و مکتوب کردند و لذا در این 1400 سال در سراسر جهان اسلام، فقط یک قرآن وجود داشته است. در حالیکه در خصوص تورات چنین نیست. کشف طومارهای بحرالمیت در سال 1947 که نسخه‌های دو هزار سالۀ تورات است نشان داد که تورات کنونی از آن نسخه‌ها، بسیار بسیار دور است. چنانکه با مطالعۀ تورات می‌بینیم که کاملاً بشری شده است و هیچ موعظه‌ای در آن باقی نمانده است. توصیف قیامت نیز به‌تمامه از آن حذف شده و حتی یک جمله نیز در خصوص حیات بعد از مرگ در آن موجود نیست.

خداوند، دو نوبت به یهودیان مهلت داد

مطابق آیات آغازین سورۀ إسراء، خداوند در تورات به بنی‌اسرائیل خبر می‌دهد که شما (در فلسطین) فقط دو نوبت مهلت زندگانی نیکو دارید. وقتی به ظلم و فساد بگرایید اولین دشمنان خونریز را بر شما مسلّط می‌کنم. و پس از مدتی بر جمعیت شما می‌افزایم. در نوبت دوم نیز اگر به فسق و فجور آلوده گشتید باز با دشمنان خونی بر شما خواهم تاخت تا هر آنچه بر آن دست می‌یابند نابود کنند. و در انتها می‌فرماید: شايد پروردگارتان‌ بر شما رحم‌ آورَد و اگر بازمی‌گشتيد ما هم‌ باز مي‌گشتيم‌ (به‌ شما اقبال مي‌كرديم‌)، و جهنم‌ را زندان‌ كافران‌ ساخته‌ايم‌ (إسراء/ 8).

و سپس در آیۀ 9، از نزول قرآن سخن می‌گوید و نشان می‌دهد که این وقایع، پیش از ظهور اسلام رخ داده است. البته میان مفسران در این خصوص اختلافاتی موجود است و برخی قائل شده‌اند که این عقوبت‌ها هنوز واقع نشده‌اند. ما در مقاله‌ای که سال 92 در مشرق منتشر شده است، ادلۀ خود را در این باره آورده‌ایم و دیگر متعرّض آن نمی‌شویم (آیا دو عقوبت یهود در سورۀ إسراء تحقق یافته است؟)

مهلت یهودیان برای سکونت در فلسطین در زمان عیسی(ع) به اتمام رسید

یادآور می‌شویم که خدای تعالی، یک نوبت نیز قبل از نزول تورات به بنی‌اسرائیل مهلت داده بود. زیرا خداوند به کفارۀ گناه عمدیِ برادران یوسف، آنها را به مصر تبعید کرد تا تطهیرشان کند. زیرا فلسطین، زمین مقدس است و جای خطاکاران نخواهد بود.

مهلت یهودیان برای سکونت در فلسطین در زمان عیسی(ع) به اتمام رسید

به این ترتیب، خداوند حکیم سه نوبت به بنی‌اسرائیل مهلت داده است تا در فلسطین به مسالمت زندگانی کنند. یوسف و برادرانش از ابتدا در فلسطین زاده شدند، همچون حضرت آدم(ع) که در بهشت خلق شد. اما گناه در آنجا، باعث خروج از آن زمین مقدس شد.

پس در یک جمع‌بندی دیده می‌شود که بنی‌اسرائیل:

1. بعد از گناه اول در خصوص برادرشان یوسف (ع)، به مدت 215 سال به مصر تبعید شدند. سپس نسل چهارم آنها در حدود 1350 سال پیش از میلاد به واسطۀ حضرات موسی و یوشع، به فلسطین بازگشتند و تا سال 586 قبل از میلاد در آنجا مقیم بودند.

2. گناه دوم آنها، بت‌پرستی، زناکاری و تحریف تورات بود. و خداوند در سال 586 قبل از میلاد آنها را به بخت‌النصر خونریز واگذار کرد و او پس از قتل عام فراوان، حدود چهل هزار نفر از آنها را اسیر گرفته به بابل برد. بعد از 48 سال، کورش ایرانی بابل را فتح کرد و اسرای یهود را آزاد نمود تا به فلسطین برگردند و اشیاء مقدس معبد را نیز به آنها بازگرداند.

3. گناه سوم بنی‌اسرائیل، آن بود که قتل عیسی را کردند. البته خداوند آن حضرت را با معجزه‌ای غریب، نجات داد.[3] اما وقتی رؤسای قوم به قتل حواریون اقدام کردند خداوند نیز عقوبت سوم را در سال 70 میلادی به توسط رومیان خونریز، بر سر آنها نازل کرد تا برای همیشه از فلسطین رانده شوند.

حکم کلی در تأدیب ظالمان آن است که به دست ظالمان دیگر سپرده شوند چنانکه در سورۀ انعام فرمود:

و بدين سان ستمكاران را به كيفر كارهايى كه مى‏كردند به يكديگر وامیگذاريم (انعام/ 129)

وَ كَذَالِكَ نُوَلىّ‏ِ بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضَا بِمَا كاَنُواْ يَكْسِبُون‏.

سخن آخر

خداوند با قوم یهود، بیش از همۀ اقوام دیگر مدارا کرده است. این پیامبرزاده‌ها مقرر بود که نردبانی به آسمان باشند و سببی برای هدایت سایر اقوام. اما بجز اندکی از آنها، الباقی‌شان همواره موجبات گمراهی دیگران را فراهم کردند و نردبانی برای فرو شدن به دوزخ شدند.

خود یهودیان بهتر از هر کس می‌دانند که مهلت آنها برای زندگی در فلسطین، در سال 70 میلادی به پایان رسیده است. آنها این سخن موسی(ع) را که فرموده: «انصاف کامل را پیروی نما تا زنده بمانی، و زمینی را که یهوه خدایت به تو می‌دهد مالک شوی» (تثنیه 16/ 20) رعایت نکردند. لهذا خداوند آن زمین مقدس را از آنها گرفت و معبد مقدس قوم را نیز تخریب کرد و به بیان‌های مختلف به آنها فرمود: عبادت شما را نمی‌خواهم، خود را فریب مدهید!

لهذا یهودیان حق ندارند به فلسطین بازگردند و حکومت تشکیل دهند. مگر اینکه به فرمودۀ قرآن توبه کنند (إسراء/ 8). اما آنها به جای توبه، با زر و زور و تزویر به آنجا وارد شدند. صهیونیسم یک بدعت انگلیسی در میان یهود بود، بدعتی که حتی در 1900 سال تاریخ اخیر قوم سابقه نداشته است. مانند بهائیت که یک بدعت انگلیسی در میان شیعیان بود.

سخن را ختم می‌کنیم به وصیت موسی(ع) با بنی‌اسرائیل که در آخرین صفحات از کتاب پنجم تورات (سفر تثنیه، باب 31) آمده است. در این کتاب، از زبان حضرت موسی(ع) به فسق و فجور آیندۀ یهود، خبر داده شده است:

۱۶ و خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «اینك‌ با پدران‌ خود می‌خوابی [= رحلت می‌کنی]‌؛ و این‌ قوم‌ برخاسته‌، در پی‌ خدایان‌ بیگانة‌ زمینی‌ كه‌ ایشان‌ به‌ آنجا در میان‌ آنها می‌روند، زنا خواهند كرد و مرا ترك‌ كرده‌، عهدی‌ را كه‌ با ایشان‌ بستم‌، خواهند شكست‌. ۱۷ و در آن‌ روز، خشم‌ من‌ بر ایشان‌ مشتعل‌ شده‌، ایشان‌ را ترك‌ خواهم‌ نمود، و روی‌ خود را از ایشان‌ پنهان‌ كرده‌، تلف‌ خواهند شد. و بدی‌ها و تنگی‌های‌ بسیار به‌ ایشان‌ خواهد رسید، به‌ حدّی‌ كه‌ در آن‌ روز خواهند گفت‌: آیا این‌ بدی‌ها به‌ ما نرسید از این‌ جهت‌ كه‌ خدای‌ ما در میان‌ ما نیست‌؟ ۱۸ و به‌ سبب‌ تمامی‌ بدی‌ كه‌ كرده‌اند كه‌ به‌ سوی‌ خدایان‌ غیر برگشته‌اند، من‌ در آن‌ روز البته‌ روی‌ خود را پنهان‌ خواهم‌ كرد. ۱۹ پس‌ الآن‌ این‌ سرود را برای‌ خود بنویسید و تو آن‌ را به‌ بنی‌اسرائیل‌ تعلیم‌ داده‌، آن‌ را در دهان‌ ایشان‌ بگذار تا این‌ سرود برای‌ من‌ بر بنی‌اسرائیل‌ شاهد باشد. ۲۰ زیرا چون‌ ایشان‌ را به‌ زمینی‌ كه‌ برای‌ پدران‌ ایشان‌ قسم‌ خورده‌ بودم‌ كه‌ به‌ شیر و شهد جاری‌ است‌، درآورده‌ باشم‌، و چون‌ ایشان‌ خورده‌، و سیر شده‌، و فربه‌ گشته‌ باشند، آنگاه‌ ایشان‌ به‌ سوی‌ خدایان‌ غیر برگشته‌، آنها را عبادت‌ خواهند نمود، و مرا اهانت‌ كرده‌، عهد مرا خواهند شكست‌. ۲۱ و چون ‌بدی‌ها و تنگی‌های‌ بسیار بر ایشان‌ عارض‌ شده‌ باشد، آنگاه‌ این‌ سرود مثل‌ شاهد پیش‌ روی‌ ایشان‌ شهادت‌ خواهد داد، زیرا كه‌ از دهان‌ ذریت‌ ایشان‌ فراموش‌ نخواهد شد، زیرا خیالات‌ ایشان‌ را نیز كه‌ امروز دارند می‌دانم‌، قبل‌ از آن‌ كه‌ ایشان‌ را به‌ زمینی‌ كه‌ دربارة‌ آن‌ قسم‌ خوردم‌، درآورم‌.» ۲۲ پس‌ موسی‌ این‌ سرود را در همان‌ روز نوشته‌، به‌ بنی‌اسرائیل‌ تعلیم‌ داد. ۲۳ و یوشع‌ بن ‌نون‌ را وصیت‌ نموده‌، گفت‌: «قوی‌ و دلیر باش‌ زیرا كه‌ تو بنی‌اسرائیل‌ را به‌ زمینی‌ كه‌ برای‌ ایشان‌ قسم‌ خوردم‌ داخل‌ خواهی‌ ساخت‌، و من‌ با تو خواهم‌ بود.» ۲۴ و واقع‌ شد كه‌ چون‌ موسی‌ نوشتن‌ كلمات‌ این‌ تورات‌ را در كتاب‌، تماماً به‌ انجام‌ رسانید، ۲۵ موسی‌ به‌ لاویانی‌ كه‌ تابوت‌ عهد خداوند را برمی‌داشتند وصیت‌ كرده‌، گفت‌: ۲۶ «این‌ كتاب‌ تورات‌ را بگیرید و آن‌ را در پهلوی‌ تابوت‌ عهد یهُوَه‌، خدای‌ خود، بگذارید تا در آنجا برای‌ شما شاهد باشد. ۲۷ زیرا كه‌ من‌ تمرد و گردن‌كشی‌ شما را می‌دانم‌. اینك‌ امروز كه‌ من‌ هنوز با شما زنده‌ هستم‌ بر خداوند فتنه‌ انگیخته‌اید، پس‌ چند مرتبه‌ زیاده‌ بعد از وفات‌ من‌؟! ۲۸ جمیع‌ مشایخ‌ اسباط‌ و سروران‌ خود را نزد من‌ جمع‌ كنید تا این‌ سخنان‌ را در گوش‌ ایشان‌ بگویم‌، و آسمان‌ و زمین‌ را بر ایشان‌ شاهد بگیرم‌. ۲۹ زیرا می‌دانم‌ كه‌ بعد از وفات‌ من‌، خویشتن‌ را بالكلّ فاسد گردانیده‌، از طریقی‌ كه‌ به‌ شما امر فرمودم‌ خواهید برگشت‌، و در روزهای‌ آخر بدی‌ بر شما عارض‌ خواهد شد، زیرا كه‌ آنچه‌ در نظر خداوند بد است‌ خواهید كرد، و از اعمال‌ دست‌ خود، خشم‌ خداوند را به‌هیجان‌ خواهید آورد.» (سفر تثنیه، باب 31)

امیر اهوارکی



[1]. باید یادآوری کرد که حکومت‌ها از سوی خداوند اعطاء می‌شوند: ﴿قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتىِ الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء (آل‌عمران/ 26). حتی افراد ظالمی مانند نمرود نیز به اذن خداوند بوده که حاکم شده‌اند، چنانکه فرمود: ﴿أ لَمْ تَرَ إلىَ الَّذِى حَاجَّ إبْرَاهِیمَ فىِ رَبِّهِ أنْ ءَاتَئهُ اللهُ الْمُلْكَ إذْ قَالَ إبْرَاهِیمُ رَبىّ‏َِ الَّذِى يُحْیی وَ يُمِيتُ قَالَ أنَا اُحْیی وَ اُمِيتُ ...﴾ (بقره/ 258). به هر حال انتخاب حاکمان، به شرایط آن قوم، نیکی‌ها و گناهانشان بستگی دارد. به نظر راقم حتی در حکومت‌های دموکراسی امروز که مردم علی‌الظاهر حاکمانشان را برمی‌گزینند باز هم این حکم نقض نمی‌شود. زیرا خداوند می‌تواند قلب مردم را به سمت کسی متوجه کند یا از فرد خاصی بازگرداند، چنانکه در برخی احادیث مذکور است.

[2]. همۀ پیامبران مخصوص به قوم خود بوده‌اند حتی حضرت موسی(ع)، چنانکه در قرآن مکرراً از «قوم موسی» سخن رفته است (اعراف/ 128 و 148 و 159 ـ إسراء/ 2 ـ صف/ 5). به این ترتیب، فقط حضرت خاتم النبیین(ص) است که رسالت جهانی دارد ﴿قُلْ يَأَيُّهَا النَّاسُ إنىّ‏ِ رَسُولُ اللهِ إلَيْكُمْ جَميعاً ـ اعراف/ 158 و با ظهور او، همه مردم باید از دین سابق خود دست بکشند و به او بگروند. و راز گسترش سریع اسلام در جهان نیز همین بوده است که همۀ پیامبران به ظهور حضرت رسول‌الله(ص) بشارت داده بودند (آل‌عمران/ 81 تا 83 ـ بقره/ 129 ـ اعراف/ 157 ـ صف/ 6).

[3]. در خصوص نجات حضرت عیسی(ع) از دست یهود، به مقالۀ دیگری از راقم رجوع کنید: نقدی بر مصائب خرافي مسیح(ع)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 30
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 18
  • سلامی ۲۰:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۱
    15 0
    واقعا عالی بود. مخصوصا اونجا که توضیح می ده که وعده ارض موعود 3400 سال پیش انجام گرفته و این صهیونیست ها هنوز دارند آن را تکرار می کنند.
  • ۲۱:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۱
    17 0
    مطلبی که که تا کنون فراموش شده و کسی از آن سخن نگفته و موجب شده که برخیها حتی از قرآن برای حقانیت یهود بر فلسطین آیه بیاورد و عواملآفرینی کنند این است که: خداوند در آنزمان وعده این سرزمین را به بنی اسرائیل داده بود نه قوم یهود. بنی اسرائیل یا فرزندان برادر حضرت یوسف و فرزند حضرت یعقوب از اقوام بومی فلسطین بوده اند، در حالیکه قوم یهود امروزه مهاجرایی هستند از اروا و آسیا و آفریقا و روسیه،و... هستند. پس این مردم اگر چه یهودی هستند ولی از قوم بنی اسراییل نیستند و هیچ حق و ادعایی بر آن سرزمین نمیتوانند داشته باشند.
  • ناشناس ۲۱:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۱
    0 3
    مشرق جان یه سوال فقط. چرا پیامبراسلام(ص) دستور تغییر قبله مسلمانان به سمت مکه را صادر کرد؟آیا فلسطین سرزمین یهود بوده است؟
  • سبحان شاهمرادی اصولگرا ۰۰:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    6 0
    بنی اسرائیل هنگامیکه برای اولین بار در زمان حضرت یعقوب علیه السلام وارد فلسطین شدند شمارشان نزدیک به پنجاه تن بود این در حالی بود که سرزمین آن روز فلسطین مملو از ملتهای مختلف بود
  • نمازی ۰۰:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    8 0
    این قسمت از انتهای متن که سخن حضرت موسی را نقل کرده خیلی جالب است. آیا واقعا اینها در تورات یهود نوشته شده است؟ ۲۷ زیرا كه‌ من‌ تمرد و گردن‌كشی‌ شما را می‌دانم‌. اینك‌ امروز كه‌ من‌ هنوز با شما زنده‌ هستم‌ بر خداوند فتنه‌ انگیخته‌اید، پس‌ چند مرتبه‌ زیاده‌ بعد از وفات‌ من‌؟! ۲۸ جمیع‌ مشایخ‌ اسباط‌ و سروران‌ خود را نزد من‌ جمع‌ كنید تا این‌ سخنان‌ را در گوش‌ ایشان‌ بگویم‌، و آسمان‌ و زمین‌ را بر ایشان‌ شاهد بگیرم‌. ۲۹ زیرا می‌دانم‌ كه‌ بعد از وفات‌ من‌، خویشتن‌ را بالكلّ فاسد گردانیده‌، از طریقی‌ كه‌ به‌ شما امر فرمودم‌ خواهید برگشت‌، و در روزهای‌ آخر بدی‌ بر شما عارض‌ خواهد شد، زیرا كه‌ آنچه‌ در نظر خداوند بد است‌ خواهید كرد، و از اعمال‌ دست‌ خود، خشم‌ خداوند را به‌هیجان‌ خواهید آورد.» (سفر تثنیه، باب 31)
  • ۰۰:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    3 0
    آفرین نکته بسیار جالبی بود ممنون
  • ۰۰:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    3 0
    جناب آقای اهوارکی بسیار ممنونم مقالات شما واقعا روشنگرند
  • ۰۲:۵۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    رسالت انبیای اولوالعزم 5گانه جهانی بوده ومنحصردرقوم خودشون نبوده حضرت موسی(ع)هم رسالت دینی شون جهانی بوده
  • ساسان ۰۳:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    1 4
    مطالبی که اوردیدبیشترقصه هستن تا تاریخی
  • ۰۴:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    1 0
    اینکه حضرت موسی برای نجات بنی اسراییل مبعوث شده غیر منصفانه است.طبق آیات قران حضرت موسی فرعون را به خدا پرستی دعوت کرده زیرا وقتی که داشت غرق میشد گفت به خدای موسی ایمان آوردم.
  • دانشجوي تاريخ ۰۷:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 1
    دکتر ﺳﻌﺪ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﻋﺪﻝ نویسنده مشهور کتاب هیروگلیف در قران مجید کتابی تحریر کرده است با نام ابراهیم پدر پیامبران ایشان در این کتاب عقیده دارد که حضرت ابراهیم یکی از فراعنه مصر بوده است و به انقلاب اختاتون اشاره دارد در قران نیز در مورد حضرت ابراهیم امده است که می گویند او را ابراهیم...... به عبارت دیگر نام اصلی ان حضرت ابراهیم نبوده است و نام اصلی ایشان اختاتون بوده است به معنی اخ= خلیل- ا=حرف ربط- تون= الله به عبارت دیگر ایشان معقتد حضرت ابراهیم از مصر بوده است و بعد شورش فرمانده ارتش که دامادش بوده است همراه با ملکه کیا -هاجر- و ملکه تفریتنی - سارا- از مصر خارج شده است بعد از رفتن به سمت حجاز و باقی گذاشتن حضرت هاجر و حضرت اسماعیل در آنجا ایشاان به سمت بین النهرین می رود و در همان زمان حمورابی در بابل ظاهر می شود که از نظر دکتر ﺳﻌﺪ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﻋﺪﻝ ایشان همان حضرت ابراهیم هستند. و نیل تا فراتی که در قرآن امده است به حضرت ابراهیم نسبت داده شده است به هر حال حتی اگر این کتاب دکتر ﺳﻌﺪ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﻋﺪﻝ با عنوان ابراهیم پدر پیامبران را قبول نکنید این سوال مطرح می شود که چرا خداوند در قرآن از هیروگیلیف استفاده کرده است. حروف مقطعه زبان هیروگلیف در قران است
  • ۰۸:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    13 0
    چون با آمدن اسلام امت الهی جدیدی تاسیس شد و باید قبله و جهت مستقل میداشتند. تا معلوم شود این امت با امت بنی اسرائیل فرق میکند.
  • ۰۸:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    4 0
    لبیک یا خامنه ای
  • جواد ۰۸:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    در جواب دانشجوی تاریخ : اونوقت ماجرای تولد و داییشون آذر و ماجرای برخورد نمرود کجای این داستان قرار میگیره؟ قبل فرعون شدن یا بعد فرعون شدن؟
  • ۱۱:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    این مقاله بیش از اینکه رد کننده باشد تایید کننده ادعای یهودیان است. اگر 3400 سال پیش این وعده عمل شده الان باید آنها را بیرون کرد؟ اینکه کسی از 3400 سال پیش مسکنش در آنجا بوده است به طریق اولی بر آنهایی که 2000 سال بعد در آن زمین وارد شدند اولویت دارد. بجای استدلالات تاریخی باید بر جنایات آنها تمرکز کرد. باید بر جنبه های سیاسی موضوع و حقوق بشری و شراکت قوم یهود بر اقوام دیگر بر این سرزمین تاکید کرد. استدالات تاریخی همیشه به نفع قدیمی تر هاست. مگر ما بر همین استدال بر نامیده شدن خلیج فارس تاکید نداریم.
  • علیرضا ۱۱:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    6 0
    مهلت وهابیها برای سکونت در مکه کی به پایان میرسه ؟؟؟؟ اطلاعی ندارید؟؟
  • مینا ۱۵:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    در زمینه حکومت هم باید بگم البته خدا اگه کسانی رو به عنوان حاکم و جانشین وخلیفه انتخاب کنه اون باید انتخاب بشه البته مردم از روی جهل کسی که شایستگی نداره رو انتخاب کنن یا خود قدرت طلبان خودشونو حق بدونن مجازات میشن ودرسته بی اذن خدا برگی از درخت نمیفته اما خدا به انسانها واختیار وتکلیف داده وهراتفاقی که میفته از جمله همین حکومت کردن هرکسی دلیل نمیشه مورد رضایت خدا باشه
  • مینا ۱۵:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    بله از نظر من هم جفتش بوده
  • مینا ۱۵:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    در حد داستانه چون اصلا درست نیست نه حضرت ابراهیم فرعون بوده این اخناتون و نفرتیتی تو سریال یوسف بودن
  • ۱۶:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    دانشجويمحترم تاريخ! فراموش کردم که بگویم یکی از همین. استانها کذایی همین داستانیست که برای ما نوشته اند و در این داستان پا شاهی ایرانی قوم یهود را نجات میدهد، یهود در نوشته های خود از شاهان و تاریخ ایرانی ستایش میکند و آنرا طوری مینویسد که خواننده ایرانی به خود و به تاریخ ببالد، و از سوی دیگر تاریخی تلخ و خشن از حمله اسلام به ایران برایمان یادآور میشود که هر ایرانی بی معلومات دینی و منطقی قطعا بخواهد عامل شکوه و جبروت تاریخ باستان ایران را ظهور اسلام ترجمه کند و اسلام‌ستیزی و اسلام‌هراسی مایه دوری این کشور از اسلام و دوستی با قوم یهود بواسطه احساس شکوه و غرور و دوستی دیرین میان پادشاهان کهن ایرانی که هدفمند بزرگ و عادل شمرده شده اند شود. یعنی تاریخ برای ما نوشته اند و به ما گفته اند: چه سری چه دمی، عجب پایی! که با خواندن آن اول به خود مغرور شده، سپس احساس کنیم تافته جدا بافته ایم، سپس بواسطه دوستی دیرین با یهود، و مقصر دانستن ال آب و اسلام در فروپاشی شکوهمان، با یهود اساس دوستی و با اعراب و مسلمانان احساس دشمنی و نفرت در خود کرده و منزوی شویم و همچون زمان پهلوی به یکی از بزر ترین دوستان غرب و یهود شویم. علاوه بر این در خصوص زندگی حضرت ابراهیم، و این که ایشان از فراعنه مصر بو ده، درست نمینماید، چرا که در اینصورت پدر ایشان هم باید ااز فراعنه میبود که نبود، در زمان حضرت ابراهیم داستانها حکایت از نمرود دارد و نه فرعون، و اینکه خانواده حضرت ابراهیم هم همزمان در قلمرو نمرود زیسته اند و نه فرعون، و اینکه نیاکان آنحضرت، خود نمرود نبوده اند، مساله زیستن ایشان در مصر و از خاندان حاکم یا همان فرعون بودن برایشان منتفیست. یعنی اگر حضرت ابراهیم خود فرع نیست زمان بو ه، پس نیازی به شورش و قیام و فرار از خود و علیه خود نداشته و میتو انسته با اهرم حکومت دین الهی را بر مصر حاکم کند، اما اگر فرعون زاده بوده، پس پدر و عمو ،.... هم باید از فرعونی میبودند، و مقیم مصر، در حالیکه آق ام آن حضرت در هنگام بعثت، در بین النهرین و در قل
  • ۱۶:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    دانشجويمحترم تاريخ! فراموش کردم که بگویم یکی از همین. داستانها کذایی همین داستانیست که برای ما نوشته اند مشرق هم در بالا بدان استناد کرده، که در این داستان پادشاهی ایرانی قوم یهود را نجات میدهد، یهود در نوشته های خود از شاهان و تاریخ ایرانی ستایش میکند و آنرا طوری مینویسد که خواننده ایرانی به خود و به تاریخش ببالد، و از سوی دیگر تاریخی تلخ و خشن از حمله اسلام به ایران برایمان یادآور میشود که سبب افول این تاریخ باشکوه میشود و موجب شده تا هر ایرانی بی معلومات دینی و منطقی و تاریخی قطعا بخواهد عامل افول و جبروت تاریخ باستان ایران را ظهور اسلام ترجمه کند و اسلام‌ستیزی و اسلام‌هراسی مایه دوری این کشور از اسلام و دوستی با قوم یهود بواسطه احساس شکوه و غرور و دوستی دیرین میان پادشاهان کهن ایرانی که هدفمند بزرگ و عادل شمرده شده اند شود. یعنی تاریخی برای ما نوشته اند و به ما گفته اند: چه سری چه دمی، عجب پایی! که با خواندن آن اول به خود مغرور شده، سپس احساس کنیم تافته جدا بافته ایم، سپس بواسطه دوستی دیرین با یهود، و مقصر دانستن اعراب و اسلام در فروپاشی شکوهمان، با یهود احساس دوستی و با اعراب و مسلمانان احساس دشمنی و نفرت در خود کرده و منزوی شویم و همچون زمان پهلوی به یکی از بزرگترین دوستان غرب و یهود شویم. علاوه بر این در خصوص زندگی حضرت ابراهیم، و این که ایشان از فراعنه مصر بوده، درست نمینماید، چرا که در اینصورت پدر ایشان هم باید ااز فراعنه میبود که نبود، در زمان حضرت ابراهیم داستانها حکایت از نمرود دارد و نه فرعون، و اینکه خانواده حضرت ابراهیم هم همزمان در قلمرو نمرود زیسته اند و نه فرعون، و اینکه نیاکان آنحضرت، خود نمرود نبوده اند، پس مساله زیستن ایشان در مصر و از خاندان حاکم یا همان فرعون بودن برایشان منتفیست. یعنی اگر حضرت ابراهیم خود فرعون زمان بوده، پس نیازی به شورش و قیام و فرار از خود و علیه خود نداشته و میتو انسته با اهرم حکومت دین الهی را بر مصر حاکم کند، اما اگر فرعون زاده بوده، پس پدر و عمو ،.... هم باید از فراعنه میبودند، و مقیم مصر، در حالیکه آن حضرت در هنگام بعثت، در بین النهرین و در قلمرو نمرود بوده اند و نه فرعون، و بعید است که آنان همراه حضرت ابراهیم ملک و سلطنت خود را بجای گذاشته و همراه ایشان به بین النهرین مهاجرت کرده باشند و حتی قیمومیت نمرود را بر خود بپذیرند. در اینصورت اگر بستگان ایشان از فراعنه بوده اند و همراه ایشان آمده اند، پس ابراهیم علیه که شورید و از که گریخت؟ در ثانی، اگر خانواده ایشان جهت هجرت با ابراهیم همفکر شدند پس از ایمان آوردگاه به ایشانند، پس بازهم باید پرسید که ابراهیم از که و چرا گریخت؟ در حالیکه طبق تواریخ دینی، برخی از بستگان ایشان بهمراه نمرود، از آذار دهندگان ایشان بودند و به ایشان ایمان نیاوردند، پس چرا از مصر با ایشان مهاجرت کردند؟ و نهایتا اینکه اگر ایشان نبی بودند و رسالتی داشتند، چگونه از چاله درآمدند و به چاه افتادند؟ یعنی چگونه از فرعون گریختند تا توسط نمرود به آتش افکنده شوند؟ آیا خداوند چنین خبر یا بصیرتی را به نبی خویش نداده بود؟ آیا این هم تناقض و سوال بی جواب تاریخی را به صرف اینکه فلان کس چنین گفته و ب مذاق ما خوش آمده را منطقی و قابل پذیرش میکند؟ صد البته خیر!
  • ۱۶:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    مشرق ببخشی یه کم مونده بود اشتباها ارسال را زدم و ناتمام اومد، همین چند لحظه پیش کامل شده اش رو فرستادم، لطفا منتشر کن.
  • ۱۶:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    مشرق ببخشی یه کم مونده بود اشتباها ارسال را زدم و ناتمام اومد، همین چند لحظه پیش کامل شده اش رو فرستادم، لطفا منتشر کن.
  • ۱۷:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 1
    بنظر من وقتی خداوند به حضرت موسی ( ع ) دستور داد ؛ به سوی فرعون بروید که او طغیان کرده..این یعنی اصرار پیامبر خدا فقط و فقط تحویل گرفتن بنی اسراییل نبوده بلکه ماموریت یکتا پرستی و ارشاد فرعونیان به یکتا پرستی هم بوده.
  • ۱۷:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 1
    بنظر من وقتی خداوند به حضرت موسی ( ع ) دستور داد ؛ به سوی فرعون بروید که او طغیان کرده..این یعنی اصرار پیامبر خدا فقط و فقط تحویل گرفتن بنی اسراییل نبوده بلکه ماموریت یکتا پرستی و ارشاد فرعونیان به یکتا پرستی هم بوده.
  • ۱۷:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    بنظر من وقتی خداوند به حضرت موسی ( ع ) دستور داد ؛ به سوی فرعون بروید که او طغیان کرده..این یعنی اصرار پیامبر خدا فقط و فقط تحویل گرفتن بنی اسراییل نبوده بلکه ماموریت یکتا پرستی و ارشاد فرعونیان به یکتا پرستی هم بوده.
  • ۱۷:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    1 0
    ممنون مشرق!
  • تهرانی ۱۹:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    0 0
    اینطور که من فهمیدم، موضوع قدمت اصلا مطرح نیست. متن داره می گه اون خدایی که این زمین رو به بهودیان داده خودش اون رو ازشون گرفته. چون در حال فسق و فجور بودند. مثه اینکه یک صاحبخانه به دلیل کارهای خلاف قرارداد مستأجر، بخواد اون رو بیرون کنه و مستأجر جدید بیاره. امیدوارم اشتباه نگفته باشم.
  • ۱۹:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    1 0
    ایشان یاوه نوشته و تو هم یاوه را تکرار کرده ای. اتفاقا دیدار حضرت ابراهیم علیه السلام با فرعون وقت در تاریخ ثبت شده است. حالب اینکه هاجر هدیه همان فرعون به حضرت ابراهیم علیه السلام بوده است.
  • ۱۹:۵۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
    1 0
    دانشمندان و علمایی که به نوشته های بنده حقیر منفی دادن لطف نموده ادله مستند و منطقی خود را ارائه داده و توضیح دهند چرا رایشان منفی بوده (بصورت کاملا موردی) تا هم ملت از اظهار فضلشان مستفید شوند، و هم بنده از گمراهی مطلق خارج شده و دستبوسشان باشم!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس