گروه تاریخ مشرق - بحث و سخن گفتن از ازدواج علاوه بر شیرینی، یاد آوری مشكلاتی نیز بوده است. روحانیون نیز از دغدغههای ویژهای برخوردار بودهاند. اهتمام به تحصیل و همچنین معیشتِ نهچندان متمّولانه از حساسیتهای ویژهٔ آنها بوده است. در نگاهی به خاطرات آیتالله خزعلی در ماجرای ازدواجشان این نكته به خوبی نمایان است.
مرحوم آیت الله ابوالقاسم خزعلی در بخشی از کتاب خاطرات خودشان، این گونه به ماجرای ازدواجشان اشاره کردهاند: «من در سال ۱۳۲۷ ه.ش با خانم طاهره كلباسی ازدواج كردم. پدرخانم این جانب شیخ محمود كلباسی به گفتهٔ هاشم قزوینی یكی از بالطفترین انسانهای آن زمان بود. مرحوم پدرزنم اهل علم و تبلیغ بود و از جمله افرادی بود كه در مقابل منحرفین میایستاد. در صفای اخلاقی بخشیدن به مردم و دمیدن روحیهٔ تهذیب به آنان كوشا بود. تولیت مدرسهٔ حاج حسن با ایشان بود. این مرد چنان بیغل و غش بود كه به من پیشنهاد كرد تا دامادش شوم. بعد از فوت ایشان، با دختر بزرگش ازدواج كردم.»
ایشان در ادامه افزودهاند: «من از نحوهٔ زندگیام راضیام و از این بابت خدا را بسیار شاكرم. گرچه آنچه در این مورد دیدهام همه از لطف پروردگار بوده است، من به صراحت میگویم كه رفتار همسرم از من بهتر است و من در خلق و رفتار از ایشان سرمشق میگیرم.»
مرحوم آیتالله خزعلی خاطرنشان کردهاند: «همسرم هوش بسیار خوبی دارد و بسیاری از مطالبی را كه من مدتها پیش فراموش كردهام به یادم میآورد. ایشان همسر بسیار فداكاری است و در تدبیر منزل نیز ماهر است. پیشرفتهایی كه در درس و تحقیق داشتهام بیشتر به دلیل زحماتی است كه ایشان در تكفل فرزندان و امور خانه از خود نشان داده است. هر موقع عصبانی میشوم ایشان مرا تسكین میدهد.»
ایشان در ادامه افزودهاند: «من از نحوهٔ زندگیام راضیام و از این بابت خدا را بسیار شاكرم. گرچه آنچه در این مورد دیدهام همه از لطف پروردگار بوده است، من به صراحت میگویم كه رفتار همسرم از من بهتر است و من در خلق و رفتار از ایشان سرمشق میگیرم.»
مرحوم آیتالله خزعلی خاطرنشان کردهاند: «همسرم هوش بسیار خوبی دارد و بسیاری از مطالبی را كه من مدتها پیش فراموش كردهام به یادم میآورد. ایشان همسر بسیار فداكاری است و در تدبیر منزل نیز ماهر است. پیشرفتهایی كه در درس و تحقیق داشتهام بیشتر به دلیل زحماتی است كه ایشان در تكفل فرزندان و امور خانه از خود نشان داده است. هر موقع عصبانی میشوم ایشان مرا تسكین میدهد.»
منبع: خاطرات ابوالقاسم خزعلی، صص ۳۷-۳۸