علی غفاری کارگردان سینما و تلویزیون /بچه مهندس

قرار بود ابتدا این سریال ۳۰ قسمتی از شبکه پنج سیما روی آنتن برود و به‌یک‌باره در کنداکتور تغییر کرد و از شبکه دو و در ماه مبارک رمضان سال ۹۷ پخش شد.

به گزارش مشرق، سریال‌هایی که عمرشان بعد از فصل اول هم ادامه پیدا می‌کند حالا دیگر بیش از انگشتان دو دست شده است و یک پدیده عجیب تلقی نمی‌شود. سریال بچه مهندس یکی از همین نمونه‌هاست که طی سه سال، سه فصل از آن از شبکه دو پخش شد و اتفاقا مورد توجه هم قرار گرفت. البته نقدها و حاشیه‌ها پیرامون این سریال کم نبود، اما در مجموع بیننده داشت و جمعیت قابل قبولی را پای تلویزیون می‌نشاند. ارائه یک الگوی مناسب برای جوانان در بستر سریال و فیلم سینمایی، اتفاق تازه‌ای نیست و در همه کشورها سابقه دارد و در ایران و در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ هم سابقه داشت و البته شکل کلیشه‌ای به‌خود می‌گرفت. آدم‌های سراسر سفیدی که روبه‌روی سراسر سیاهی قرار داشتند و درنهایت هم پیروز می‌شدند. پیش از بچه‌مهندس و در سریال کیمیا هم شاهد ارائه یک الگوی جوان، قوی و همه‌چیزدان برای دختران بودیم و حالا نوبت به جواد جوادی بود که فارغ از اسم انتخابی کلیشه‌ای، رفتارهایی شبیه به پیشینیان خود در سریال‌ها داشته باشد. سریال بچه‌مهندس را باید در مجموع سه فصل تحلیل کرد، اما بالا و پایین آمدن کیفیت سریال در فصل‌های مختلف و حتی در قسمت‌های هر فصل نشان از نبود یک دست‌فرمان کلی دارد. سریال‌های ماه مبارک رمضان سال ۹۹ در مجموع قابل دفاع نبودند، اما با همه این حرف‌ها، بچه مهندس۳ یکی از مجموعه‌هایی بود که تا حدودی مورد اقبال عمومی قرار گرفت و دنبال شد. درباره این سریال با علی غفاری کارگردان این مجموعه گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

به‌عنوان سوال اول کمی درخصوص پروسه تولید سه فصل بچه مهندس بگویید. آیا این درست است که وقتی فصل یک «بچه مهندس» را می‌ساختید، بنای ساخت فصل دوم و سوم را هم داشتید؟

نه، قرار ما این بود که سریالی ۴۵ قسمتی ساخته شود و از ابتدا تا انتها پخش شود. درواقع داستان درباره جوان موفقی بود که زندگی او را می‌دیدیم و اینکه بخش‌های کودکی و نوجوانی‌اش را به‌صورت فلاش‌بک در سریال می‌دیدیم. چون فیلمنامه آماده نبود، تصمیم گرفتیم ابتدا بخش‌های فلاش‌بک را که دوره کودکی جواد جوادی بود، ضبط کنیم. بعد از ساخت همین قسمت‌ها دیدیم، کار جذاب و دلنشین شده و ظرفیت یک فصل مستقل را دارد و همین شد فصل اول «بچه مهندس». داستان چون به‌صورت خطی پیش می‌رفت برای فصل دوم قسمت نوجوانی را آماده کردیم و بخش سوم هم سراغ دوره جوانی «بچه‌مهندس» رفتیم. در کل، سه بخش حدودا ۳۵ قسمتی شد.

شخصیت جواد جوادی قرار است به‌عنوان یک جوان انقلابی مومن مطرح شود و آنچه باید باشد، یا آن چیزی که هست را تصویر کردید.

اولا جواد جوادی که بود، همان چیزی است که شما دیدید. قرار است که باشد برای آینده است که ما ندیدیم. جواد جوادی شخصیتی بود که آنقدر شکست می‌خورد و سختی ‌می‌کشد که به یک بلوغی می‌رسد. برای طراحی این شخصیت سعی کردیم براساس یک هدفگذاری پیش برویم. از ابتدای کار این هدف را داشتیم که تصویری از عزت و غرور ملی ارائه کنیم، ولی مسیر پیش‌رو، هنوز روشن نبود، چون فیلمنامه نداشتیم و قصه فصل اول را داشتیم و به‌مرور حین تولید مشغول نگارش فیلمنامه هم شدیم.  می‌دانستیم به کجا قرار است برسیم، ولی اینکه چگونه قرار است به این نقطه برسیم حین کار شکل گرفت و کشف و شهودی بود که در مسیر تولید اتفاق افتاد.

یکی از نقدهایی که درمورد سریال مطرح می‌شود، مربوط به شخصیت جواد جوادی است که چرا هیچ خبط و خطایی از این شخصیت نمی‌بینیم. یک معلم است برای بچه‌ها، یک مربی برای دوستانش و در یک کلام، یک قهرمان بی‌ایراد.

البته بگویم جواد جوادی در حین داستان، هم دچار لغزش‌هایی شد، اما عامل اصلی موفقیتش شخصیت مامان صدیقه و بابا اسماعیل بود که از کودکی مراقب و نگرانش بودند و هدایتش می‌کردند. طبعیتا سابقه مثبت و مثبت‌اندیشی‌اش غلبه می‌کرد بر اشتباهاتش. ولی همین جواد جوادی را می‌بینیم که عشق چشمانش را کور کرده بود و امکان داشت تصمیم نادرستی بگیرد، ولی از جایی به خودش می‌آمد و بیدار شد و مسیر نهایی‌اش را انتخاب کرد. جوادجوادی معصوم نبود، ولی به‌عنوان نماینده‌ای از جوان‌های صادق، پرشور، باانگیزه بود. ما سعی کردیم چنین شخصیتی را طراحی کنیم تا برای تماشاگران جذاب و دلنشین باشد.

وقتی سه قسمت بچه مهندس را که کنار هم بگذاریم با سه فضای متفاوت مواجهیم. در فصل سوم که دیگر جمع همه اینها بود، از بحث‌های فنی مهندسی گرفته تا بحث‌ نیروهای امنیتی و تعقیب و گریز را می‌بینیم. این تغییر لحن کار را برای شما سخت نمی‌کرد و فکر نمی‌کردید مخاطبی را که دوفصل همراه شخصیت آمده بودند، پس بزند؟

قسمت اول کار، دوربین از داخل پرورشگاه اصلا بیرون نمی‌آمد و این اقتضای داستان بود. جهان جوادی همانقدر کوچک بود و داخل پرورشگاه بود. وقتی که  بزرگ‌تر شد، طبیعی بود که فضای داستان متفاوت شود و لحن آن هم تغییر کند. به نظرم در داستان، آرام‌آرام، لحن گویش و روایت تغییر می‌کند. اتفاقا فصل دوم به لحاظ لحن روایت، هم به نسبت فصل یک متفاوت بود.  یکی دیگر از دلایلی که لحن روایت در فصل سوم متفاوت از فصل‌های پیشین شد، به‌خاطر این بود که سراغ پدیده‌ای به نام کواد کوپتر رفتیم و اقتضای قصه، چنین روایتی را می‌طلبید. کواد کوپتر چیز غریب و نویی بود و تهدیدهای امنیتی هم بر این موضوع تاثیر گذاشت. این را هم بگویم که علاقه و سلیقه خودم هم بی‌تاثیر نبود، چون به سینمای معمایی، پلیسی و پرتعلیق علاقه‌مندم.  اینجا هم ترکیب سینمای معمایی و ملودرام، نتیجه خوبی به همراه داشت. بازخوردهایی که می‌بینم هم به‌گونه‌ای است که انگار همه سلایق از این سریال راضی بودند. ما صحنه‌های عاشقانه، طنز، پلیسی و حادثه‌ای داشتیم که مخاطبان خودش را راضی نگه می‌داشت. همین مساله باعث سختی کار هم می‌شد، چون در بخش‌هایی از سریال تغییر لحن داشتیم، ولی این اقتضای داستان بود. در قالب سریال‌سازی در اجرا سعی کردیم چیزی کم نگذاریم. شما دیدید که کواد کوپتر در مرحله آزمایش یا بخش‌هایی پالایشگاه یا در مرحله سقوط کردن و حتی مرحله شکار پهپاد آرکیو۱۷۰ و مونتاژ موازی این صحنه کار را پیچیده می‌کرد. به هرحال سعی کردیم که سریال به لحاظ جذب مخاطب قابل قبول باشد.

نگاه به منافع و امنیت ملی به‌خوبی در سریال دیده می‌شد و اینکه موضوعاتی مثل حوزه دلال‌های فضای علمی کشور شدند. تصویری که از دانشگاه نشان دادید، خیلی متفاوت است از تصویری که امروز ما در دانشگاه داریم. چقدر موافق این نقد به اثرتان هستید؟

به‌هرحال وقتی که وارد فضای دانشگاه می‌شویم نمی‌توانیم به کل آدم‌هایی که در محدوده دانشگاه هستند، بپردازیم. نه فرصتش هست و نه امکان پرداخت تک‌تک آدم‌های حاضر در دانشگاه وجود داشت. ما با آدم‌هایی کار داریم که برای قصه بچه مهندس موثر هستند. حالا اینکه صحنه شلوغ بوده یا نبوده به اقتضای داستان متفاوت است.

البته یک‌سری نقدهایی هم در حوزه فنی و مهندسی به «بچه مهندس» مطرح شده بود. اینکه گفته می‌شود سطح و ابعاد یک کار عظیم خیلی تقلیل داده شد. سوالم این است که برای این کار مشاور فنی هم داشتید و اصلا ضرورتی داشت که به این مسائل هم ورود کنید؟

ما با یک کار نمایشی طرفیم. نیاز درام و قصه‌ای که تعریف می‌کنیم به ما می‌گوید که چقدر باید به حوزه تخصصی یک حرفه و رشته علمی نزدیک شویم. آثار سینمایی موفق دنیا را که سراغ زندگی دانشمندانی مثل انیشتین رفتند هم ببیند، این نکته لحاظ شده است که زیاد وارد حوزه تخصصی علمی و فنی نمی‌شوند و کالبدشکافی نمی‌کنند. ما قرار نیست یک کار عملی تخصصی بسازیم. اگر قرار بود یک کار علمی صرف یا سریالی بسازیم که سراغ اجزای کوادکوپتر و جنگ الکترونیکی برود؛ قطعا شکل سریال فرق می‌کرد و داستان هم متفاوت با آن‌چیزی بود که برای «بچه مهندس» طراحی شده بود.

ما نیاز درام را تشخیص می‌دهیم و سعی می‌کنیم تا جایی که برای عموم مردم قابل‌قبول باشد، به مسائل فنی نزدیک شویم. امکان دارد متخصصان امر در نقاطی به سریال اشکال بگیرند، ولی این را هم باید در نظر گرفت که برای اکثریتی سریال می‌سازیم که علاقه‌مند به پرداخت ریز به جزئیات تخصصی نیستند و ممکن است حوصله‌شان سر برود که چرا سریال شده کلاس طراحی کوادکوپتر. درواقع ما با عنصر نمایشی اثر، رقابت و شکست‌ها و پیروزی‌های قهرمان سریال کار داریم. این نکته را هم بگویم که این امکان را داشتیم که به جای کوادکوپتر برویم سراغ یک رشته مهندسی دیگر ولی جذابیت و انرژی که در قصه طراحی کوادکوپتر بود، باعث شد این رشته مهندسی را انتخاب کنیم. این را هم یادآوری کنم که در سال‌های تعریف داستان که سال ۹۰ و ۹۱ است، داستان کوادکوپتر خیلی جذاب شده بود و البته همچنان هم برای مخاطب جذاب است.

در فضای مجازی واکنش‌های جنجالی در نسبت با دو فصل قبل از سریال رخ داده که مورد اخیرش، پخش موسیقی پایانی سریال است. ادعا می‌شود که موسیقی تیتراژ آخرین قسمت سریال، همخوانی یک خواننده لس‌آنجلسی را دارد و جنجال دیگر هم درمورد خواستگاری یک خانم از پسر جوان بود که در قسمت‌های میانی سریال شاهدش بودیم. درمورد این دو جنجال هم توضیح می‌دهید؟

در مورد جنجال اخیر، به‌طور دقیق از خواننده‌اش مطلع نیستم. این ترانه مشهورملی حماسی ماست که نخستین اجرای آن متعلق به استاد بنان است و سابقه تاریخی سروده شدن آن را هم می‌دانید. اگر بنا به نظر خودم بود دوست داشتم که سرود «ای ایران» استاد بنان را پخش می‌کردم، چون خیلی خاطره‌انگیز بود، اما چون تلویزیون مایل نبود اجرای این سرود توسط یک خواننده باشد؛ درنهایت تصمیم بر همین نسخه‌ای شد که از تلویزیون پخش شد که البته هیچ‌خواننده‌ای ندارد و بیشتر همخوانی این سرود، مد نظر ما بود.

نسخه تیتراژ پایانی سریال را صداوسیما انتخاب کرده بود؟

نه، این نسخه‌ای که پخش شد انتخاب خودم بود، ولی بیشتر همخوانی سرود مدنظر ما بود و هیچ‌اطلاعی از متن اصلی این نسخه نداشتیم و فکر نمی‌کنم که مخاطبان هم متوجه صدای تک‌خوانی خواننده باشند.

در مورد خواستگاری یک خانم از پسر دانشجو هم توضیح می‌دهید؟

فارغ از همه حواشی‌ای که برای این سکانس ایجاد شد؛ سوال من این است که آیا این مساله در جامعه ما وجود دارد یا نه؟

بله، وجود دارد. اما نسبت و اندازه آن چقدر است که بخواهیم در سریال نشان دهیم؟

کار من درصدگیری در فضای جامعه نیست، بلکه این است که بگویم این مساله در جامعه ما وجود دارد و نمی‌شود آن را کتمانش کرد و من هم آن را در بخشی از سریال گذاشتم.

بیشتر بخوانید:

ابولقاسم طالبی به دلیل عدم اقدام علیه امنیت ملی، احضار شد؟!

بچه مهندس ۴ داریم؟

در حال حاضر صداوسیما و مردم علاقه‌مند هستند داستان «بچه مهندس» ادامه داشته باشد، ولی تا زمانی که بنده و تهیه‌کننده به طرح و داستان قدرتمندی نرسیم که مطمئن شویم بهتر از بچه مهندس‌های قبلی است سراغ «بچه مهندس ۴» نمی‌رویم. اگر یک ایده درجه یک داشتیم، با تمام میل سراغ ادامه داستان بچه مهندس می‌رویم.

درباره بچه مهندس

قرار بود ابتدا این سریال ۳۰ قسمتی از شبکه پنج سیما روی آنتن برود و به‌یک‌باره در کنداکتور تغییر کرد و از شبکه دو و در ماه مبارک رمضان سال ۹۷ پخش شد. سازندگان این سریال معتقد بودند ماه مبارک رمضان بهترین کنداکتور است و هر اثری بهتر از زمان‌های دیگر دیده می‌‎شود. حالا در این بین هرکدام از شبکه‌های یک، دو و سه به‌دلیل قدمت و سراسری بودن، پربیننده‌تر هستند و بیشتر دیده می‌شوند. درنهایت سریالی که قرار بود از شبکه پنج سیما و در زمان دیگری پخش شود، از سال ۹۷‌ میهمان شبکه دو شده است.  داستان بچه مهندس‌۱ از جایی شروع می‌شد که یک زن، کودک خود را با اصرار و التماس زیاد به پرورشگاه می‌سپارد و ادعا می‌کند اگر بچه را نپذیرند پدرش او را می‌فروشد. در پرورشگاه نام بچه را جواد جوادی می‌گذارند و او با بچه‌های دیگر در خانواده بزرگ پرورشگاه کم‌کم بزرگ می‌شود. صدیقه، همسر قدرت کم‌کم به او علاقه‌مند شده و رابطه عاطفی میان او و جواد برقرار می‌شود. مدیر پرورشگاه خانم جاهد، بسیار سخت‌گیر و خشن است که روش‌های تربیتی او موجب ناراحتی بچه‌ها و کارکنان مرکز شده است. از طرف دیگر سروکله صورت زخمی پیدا می‌شود و همه فکر می‌کنند پدر جواد است که در فصل دوم مشخص می‌شود پدر مژگان است. جواد که به کارهای فنی علاقه دارد و استعداد عجیبی در ساختن وسایل با استفاده از مواد بی‌مصرف دارد، از طرف دیگران بچه مهندس نامیده می‌شود.

جواد به یکی از دختران پرورشگاه به‌نام مژگان علاقه‌مند می‌شود و این علاقه یکی از محورهای اصلی این سریال می‌شود؛ آن را به سرپرستی خانم آقای عباسی می‌سپارند و جواد سعی می‌کند تا به او برسد و او را برگرداند. سپس صدیقه، مادر جواد جوادی، می‌میرد و... فصل اول سریال بچه مهندس کم‌ حاشیه نداشت. از اتهام ترویج کودک همسری تا عدم‌تطبیق زمانی وقایع تاریخی با طراحی صحنه‌ها. «نه دوستانی که ما را به سند ۲۰۳۰ متهم کردند، سند را می‌شناسند و نه منتقدانی که به کودک‌همسری متهم کردند از کودک‌همسری چیزی می‌دانند، البته باید بگویم که دو بچه ۱۶ ساله هستند، اما به‌طور ناجوانمردانه گفته‌اند که یکی از آنها ۱۱ و دیگری ۱۴ ساله است. آنها حتی سریال را ندیده‌اند. دو بچه در تیرماه ۶۷ به کانون خانه بچه بی‌سرپرست آمده‌اند، مگر عقد کردند که می‌گویید کودک‌همسری را ترویج می‌دهیم» این جملات را حسن وارسته، یکی از نویسندگان سریال بچه‌مهندس در پاسخ به اتهامات آن زمان در یک نشست خبری گفته است. مرگ تلخ صدیقه هم یکی از نکاتی بود که در فصل اول مورد انتقاد قرار گرفت. به هر حال این سریال در خرداد ۹۷ پخش شد و مورد استقبال خوبی هم قرار گرفت.

بچه مهندس‌۲

فصل دوم بچه‌مهندس به دوران نوجوانی جواد جوادی اختصاص داشت. دورانی که در کنار اتفاقات دیگر، شاکله اصلی داستان قسمت دوم را می‌ساخت. زمان شروع این فصل سال ۸۳ است و جواد که همچون کودکی‌اش کنجکاو است در این فصل به‌دنبال هویت اصلی خود است؛ بنابراین با یافتن سرنخی کوچک از مادرش گلچهره و پدرش که گمان می‌کند صورت زخمی است، به جست‌وجو می‌پردازد تا به راز گذشته خود پی‌ببرد. این رازگشایی فقط محدود به هویت خود نمی‌شود، او با زیر نظر گرفتن بابااسماعیل و نشانه‌هایی از سرلک، پی به هویت اصلی بابااسماعیل می‌برد. در میانه کنجکاوی‌های نوجوانانه و یافتن حقیقت، بر آن می‌شود تا سراغ عشق دوره کودکی‌اش مومو، که فرزندخوانده خانواده متمول عباسی شده است؛ رفته و قول و قرار کودکی را به مژگان و خانواده عباسی یادآوری کند.

جواد با یافتن خانه عباسی و دیدار مجدد با مژگان، دوباره با شروط دیگر خانواده عباسی روبه‌رو می‌شود. او برای رسیدن به مژگان باید به سن قانونی و عقلی رسیده و در دانشگاه معتبری قبول شود. جواد در ۱۸‌سالگی پس از قبولی با رتبه خوب در کنکور، آن‌هم در دانشگاه امیرکبیر، با روزنامه اعلام نتایج پذیرفتگان کنکور نزد مژگان و خانواده‌اش می‌رود تا به آنها بگوید که به‌عهد خود وفا کرده و نوبت آنهاست که به قرار خود عمل کنند، اما باز با مانع جدیدی روبه‌رو می‌شود. خانواده عباسی قصد رفتن به کشور آمریکا را دارند و جواد و مژگان در فرودگاه با یکدیگر خداحافظی می‌کنند و مژگان به او قول می‌دهد که پایان داستان این دو خوش است... . داستان فصل دوم بچه‌مهندس در ۳۳ قسمت تهیه شد و زمستان ۹۷ از شبکه دو پخش شد. سیما تیرانداز، اندیشه فولادوند و علی اوسیوند بازیگرانی بودند که به فصل دوم اضافه شدند. این فصل برخلاف فصل اول حاشیه‌های زیادی نداشت و بدون سروصدا روی آنتن رفت و نسبت به سری قبل و بعدی خودش بینندگان کمتری داشت.

کارگردان بچه مهندس

غفاری متولد ۱۳۴۶ است و فعالیت سینمایی خود را با حضور در پشت صحنه فیلم هراس به کارگردانی شهریار بحرانی آغاز کرد. سال ۱۳۷۶ با فیلم شاهرگ، اولین تجربه کارگردانی‌اش را ثبت می‌کند. یک فیلم پلیسی که به مساله موادمخدر می‌پردازد. بازیگرانی مانند فریبرز عرب‌نیا، چنگیز وثوقی و جلال پیشواییان در این فیلم حضور داشتند و در گیشه هم موفقیت نسبی داشت. غفاری یک‌سال قبل سریال«سرزمین ملائک» را برای شبکه یک ساخت. او در این سریال به‌جای کمال تبریزی ساختن این مجموعه را ادامه داد. پس از شاهرگ، فاصله‌ای ۱۰ ساله تا ساخته بعدی غفاری به‌وجود می‌آید. غفاری در سال ۸۶ و ۸۷ دو تله‌فیلم «پازل» و «بازگشت» را ساخت و برای دومین فیلم سینمایی‌اش سراغ «چراغ قرمز» رفت. فیلمی کمدی که هیچ شباهتی به ساخته اول غفاری نداشت که البته در گیشه هم شکست خورد. غفاری پس از چراغ قرمز و در کمال شگفتی، استرداد را در سال ۹۰ می‌سازد و چهار سیمرغ بلورین از جشنواره فجر به‌خاطرش کسب می‌کند.

استرداد مورد استقبال منتقدان قرار گرفت و نقطه مثبتی در نمودار کاری او بود. اما باز هم شباهتی به دیگر کارهایش نداشت. او در سال ۹۳‌، ابوزینب را می‌سازد که در مورد زندگی استشهادی عامر است و به ماجرای مقاومت یک خانواده لبنانی در سال‌های اشغال این کشور به‌دست رژیم‌صهیونیستی می‌پردازد. غفاری تمام علایق سینمایی‌اش را در سه فصل سریال بچه‌مهندس بروز داد. از ملودرام گرفته تا تعقیب‌وگریز و پلیس‌بازی و کمدی. چهار فیلم سینمایی و چهار سریال کارنامه هنری علی غفاری را پر می‌کنند و احتمالا باید در آینده شاهد انتخاب‌های متفاوتی از او باشیم.

منبع: روزنامه فرهیختگان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۲۳:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۷
    13 0
    جواد یک‌نام‌مقدس است♡
  • IR ۱۳:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۸
    0 1
    سلام افتضاحی به اسم بچه مهندس باعث شده تا دنبال جلوگیری از حیف و میل مجدد بیت المال این رو برای شما بنویسم بچه مهندس ترکیبی از فیلمنامه ای نپخته با کارگردانی ناشیانه به اندازه غیر قابل باور هست که کسی در اون شکی نداره مغلمه از تراژدی،علمی،عشقی، و مسخره ترین قسمتش جاسوسی! بیشتر شبیه یک شتر گاو پلنگ هست که هیچ کدوم به درستی روایت نشدند و رویدادها به مسخره ترین شکل ممکن شکل میگرن مثلا قتل ها درون پارکینگ صورت میگره ولی نه نگهبانی در خروجی هست و در یک صحنه جناب ماهر به سمت پشت بوم فرار میکنه! یا مثلا لحظه ترور توفیقی تو پارکینگ قاتل مسلح حتما باید با چاقو! این کار رو انجام بده که در صورتی که در قسمت های قبلی با دارت های جادویی تونسته بود چهار نفر رو از پا دربیاره! در ضمن تیتراژ پایانی قسمت آخر هم میگن واسه خواننده خانوم خارج نشین هست!
    • IR ۲۳:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۲
      0 0
      هیس

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس