کد خبر 911510
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۷ - ۰۱:۱۵
معلولان

تصور کنید خط تولید در ۳۶ کارگاه با دستان توانمند کسانی بچرخد که کم توان‌تر از آن هستند که فکرش را می کنید.

به گزارش مشرق، چرخ دنده های سنگین اقتصاد ایران را در این روزهای سخت با دستان کم توان و پاهای فلج می چرخانند. جوانان معلولی که پاهایشان روی زمین نیست اما سقف آرزوهایشان بلند است و همتشان برای دست یابی به این آرزوهای به ظاهر دست نیافتنی بلندتر. اینجا پیرزنان و پیرمردان هم در تلاشند برای حرکت دادن چرخ دنده های سنگین اقتصاد کشورمان.

سالمندانی که دهه هفتم و هشتم عمرشان را می گذرانند. اما هر یک  به سهم خودشان باری بر می دارند و با حرف که نه در عمل فریاد می زنند می توانند پیروز میدان باشند حتی در سخت ترین شرایط.  باور نمی کنید؟ فقط کافیست یکی از همین روزها شال وکلاه کنید و برای آنکه ثابت شود همه این توصیف ها در عالم واقعیت مصداق هایی زیباتر دارند وارد جاده قدیم تهران- قم شوید و به آسایشگاه کهریزک بروید. درست خواندید؛«آسایشگاه کهریزک» همان مکانی که خیلی ها فقط آن روی سکه اش را دیده اند و تصویر معلولان غمزده چشم به راه معجزه اش را و سالمندان یک جا نشینش را. اما معجزه همین جاست. بیخ گوش پایتخت. خط تولید در این مکان با  ۳۶ کارگاه و تلاش بی وقفه  ۴۰۰ سالمند و معلول  بی وقفه فعال است. در هر رشته هنری که فکرش را بکنید. آوازه محصولات تولید شده هنرمندان کارگاه توانبخشی به گوش خیلی ها رسیده است و بازار بسیاری از محصولات چینی را از رونق انداخته است.

اینجا کلکسیون معلولان و سالمندان توانمند است

کارگاه های اشتغالزایی آسایشگاه کهریزک کلکسیونی از توانمندی آدم های کم توان است. انواع و اقسام معلولیت ها در کارگاه ها به چشم می خورد. از معلول ویلچرنشین و قطع نخاع گرفته تا معلولان بدون دست و معلولان کم توان ذهنی و سالمند مبتلا به سندروم دان. سالمندان با یک دنیا انگیزه مشغول به کار و تولید هستند. منکر غم هایی که گوشه دلشان کِز کرده نمی شوند. درد دارند، حسرت و چشم به راهی هم در چشم هایشان دودو می زند اما امید، فصل مشترک زندگی همه آنهاست. همین امیدواری است که باعث شده عزمشان را جزم کنند برای پویایی، سرزندگی و زندگی.

وقتی هنردست معلولان، بازار را قبضه می کند  

سال ها قبل کارگاه توانبخشی آسایشگاه کهریزک با ده معلول آغاز به کار کرد. یکی دو مربی هم با دعوت متولیان آسایشگاه به کارگاه آمدند. هدف، توانمند کردن معلولان و مهم تر از همه افزایش امید به زندگی در میان آنها بود. اما شاید آن زمان که ایده راه اندازی این کارگاه در ذهن مسئولان جرقه زد فکرش را هم نمی کردند که چند سال بعد، تولیدات مددجویان آسایشگاه، بازار صنایع دستی را قبضه کند. سرپرست کارگاه های حرفه آموزی آسایشگاه کهریزک می گوید :«حالا خوشحالیم چون قبل از آغاز سال تحصیلی، کارگاه خیاطی که به دست معلولان و سالمندان می چرخد پر بود از سفارش دوخت مانتوهای مدارس. معلولان آنقدر سرگرم کار و تولید شدند که یادشان رفته روز اولی که با غم و اندوه وارد آسایشگاه شدند حتی قدرت حرکت دادن انگشتانشان را هم نداشتند.» «محمد حبیب زاده»، سرپرست کارگاه خیاطی  می گوید:«یکی از پرکارترین افراد کارگاه خیاطی زنی ۵۰ ساله است که علاوه بر فلج بودند، یک دستش هم از کار افتاده است. اما با یک دست یکی از بهترین خیاط های من است. از این مثال ها در این کارگاه حرفه آموزی فراوان است. هر یک از هنرورهای ما  می توانند سوژه یک مستند و فیلم کوتاه باشند.»

سرپرست کارگاه معرق که سال هاست هم نشین معلولان شده و به آنها آموزش می دهد می گوید:« کارگاه معرق را با آموزش ۳ رشته به مددجوها آغاز کردیم. حالا از فروشگاه های صنایع دستی سفارش می گیریم. ۲۱ معلول و سالمند در این کارگاه مشغول به کار هستند.» «محمد داوری» ادامه می دهد:« شاگردان من معلولان قطع نخاعی بودند و در میان آنها معلول کم توان ذهنی هم وجود داشت اما با همه دردها و مشکلات جسمی و ذهنی که داشتند هنرمندان قابلی شدند.» سرپرست کارگاه حرفه آموزی از روند جذب مددجوها می گوید:« از نخستین روزی که معلولان وارد آسایشگاه می شوند به کارگاه دعوت می شوند، توانایی ها و علایقشان توسط روانشناسان و مربیان سنجیده می شود و در مرحله بعد با انتخاب خودشان آموزش در رشته مورد علاقه را آغاز می کنند.»

مددجویانی که استادکار شدند  

«اتفاقات، باورکردنی نبود حتی برای مسئولان آسایشگاه.» این جمله را «محسن باقری» می گوید و ادامه می دهد:«فعالیت کارگاه های توانبخشی، اتفاق فرخنده ای در مرکز نگهداری معلولان و سالمندان بود. معلولان افسرده، سرحال و قبراق شدند. بسیاری از سالمندان گوشه نشین و منزوی، کارآفرین شدند و حالا برای خودشان برو بیایی دارند. این نتایج باورنکردنی ما را بر آن داشت تا به تدریج پای همه هنرهای دستی را به کارگاه باز کنیم. در حال حاضر یک هزار و ۷۵۰ معلول و سالمند در آسایشگاه کهریزک زندگی می کنند. به طور تقریبی نیمی از این جمعیت جزو افراد وابسته به تخت هستند و توانایی حرکت دادن دست هایشان را هم ندارند. از جمعیت باقیمانده، حدود ۴۰۰ معلول و سالمند در کارگاه ها فعال هستند.» روانشناس مستقر در آسایشگاه کهریزک می گوید:«برگ برنده کارگاه توانبخشی ما این بود که بسیاری از معلولان هنرآموزمان تبدیل به استادکار شدند و حالا شاگرد دارند. این یعنی هدف اصلی از راه اندازی مرکز حرفه آموزی محقق شده است.»

خلاقیت معلولان و متفاوت ترین کارگاه ها

جمع «ترین» ها در مرکز حرفه آموزی آسایشگاه کهریزک جمع است و یکی از این ترین ها، کارگاه های متفاوت و تولیدات منحصربه فرد است. از افزایش روز افزون تولیدات معلولان و سالمندان که بگذریم، خلاقیت آنها هم مثال زدنی است. اینجا یک پیرمرد ۷۵ ساله ۱۰ محصول را از دورریختنی های چرم تهیه می کند. چند معلول ویلچرنشین یکی از متفاوت ترین کارگاه ها به نام «هم جوشی شیشه» را راه اندازی کرده اند.

«فاطمه ابراهیمی» مسئول کارگاه هم جوشی شیشه می گوید:«خلاقیت معلولان در این رشته مثال زدنی است. کار با شیشه بسیار حساس است و به جرات می توانم بگویم که دقت و وسواس آنها در تولید بیشتر از خیلی هاست.» علاوه بر همه اینها، چند خانم معلول با پارچه های دورریختنی عروسک های زیبایی را تولید می کنند. این عروسک های زیبا و چشم نواز جایشان را در دل دختربچه ها باز کردند. آنقدر که چشمشان را به روی عروسک های زرق و برق دار چینی می بندند. 

خوابیده روی تخت و در تلاش برای تعبیر رویاها

امیدوار است به تحقق رویاهای کودکی اش. حتی همین حالا که قسمتش از همه این دنیا و  برو و بیاهایش تختی است که سال هاست درازکش روی آن خوابیده و دستان کم توانی که دلخوشی این روزهایش شده است. «ایرج حسین فر» در شرایط فعلی اش نه ترحم برانگیز است، نه باعث غم و اندوه و آه. وقتی کنارش می نشینی دلخور می شوی از خودت و همه روزهایی که به خاطر داشته و نداشته ات شکرگزار نبودی. دست های ایرج به سختی حرکت  می کند اما  نقاشی های زیبایی می کشد و همه نت های موسیقی را از حفظ شده است.آهنگسازی می کند و در آینده ای نزدیک نوازنده هم می شود.

متفاوت ترین کارگاه قالیبافی و  قالیباف بدون انگشت

پیچیدگی های علم ژنتیک در قامت یک بیماریِ  نادر مادرزادی درآمد و دامن خانواده حمیدی را گرفت. محمود، فلج به دنیا آمد. دو دستانش انگشت نداشت و پاهایش تا زانو بیشتر با او همراه نشدند. درجه معلولیتش آنقدر بالا بود که او را از نعمت درست راه رفتن، بازی کردن و درس خواندن مثل کودکان دیگر محروم کرد. «محمود حمیدی» بدون آنکه قد بکشد بزرگ شد، اما حالا توانمندتر از بسیاری از جوان های دور و برمان، با این حجم از معلولیت یکی از قالیبافان حرفه ای کارگاه توانبخشی آسایشگاه کهریزک است. چنان با انگیزه و قدرت دستان بدون انگشتش را میان تارهای دار قالی قلاب می کند و گره پشت گره می زند که انگار هنر قالیبافی هم مثل بیماری اش در او مادرزادی است. می پرسیم شغل اصلی ات چیست؟ با اعتماد به نفس همان طور که مشغول گره زنی است می گوید:«من قالیبافم. با گلیم بافی و قالیبافی کسب درآمد می کنم و زندگی ام را می گذرانم.» جالب تر آنکه مسئول کارگاه قالیبافی می گوید:« محمود، مربی کمکی کارگاه قالیبافی هم هست و راه و چاه قالیبافی را به بسیاری از بچه ها یاد داده است.»

نقاشی با دهان و معرق کاری با انگشتان پا!

همین حالا چشم هایتان را ببندید و تصور کنید در یک حادثه، هر دو دستتان را از دست بدهید. چه می کنید؟ گوشه نشینی و انزوا؟ تارک دنیا شدن؟ این دو جوان نشان دادند اگر توکل و اراده باشد همه غیرممکن ها ممکن می شود حتی اگر دستی برای حرکت در کار نباشد. آنها، گل سرسبد کارگاه توانبخشی آسایشگاه کهریزک هستند. یکی قلم نقاشی را در دهان می گیرد و آن چنان روی کاغذ می رقصاند و نقش و نگار می کشد که اگر خود کمال الملک هم زنده بود برای خلق این تابلوهای هنرمندانه به او دست مریزاد می گفت. «امید» هم در حادثه ای هر دو دستش را از دست داد اما  به خودش نهیب زد پاهایم که هستند! او را به آسایشگاه کهریزک آوردند. با ناامیدی وداع جانانه ای کرد و وارد کارگاه های هنری شد. عاشق معرق و نقاشی بود. مدت ها تمرین کرد که چطور قلم را با پاهایش روی کاغذ برقصاند یا اینکه چطور می تواند با استفاده از انگشتان پا معرق کاری کند. حالا  بعد از چند سال تلاش،  همه اهالی آسایشگاه می دانند زیباترین تابلوی معرق نمایشگاه آسایشگاه کهریزک زاییده دستان که نه، پاهای هنرمند امید است. مسئول کارگاه می گوید:« امید دیگر در آسایشگاه زندگی نمی کند. آنقدرتوانمند شد که حالا برای خودش شاگرد هم دارد. او ازدواج کرد و  صاحب کار و درآمد و زندگی مستقل خارج از آسایشگاه است، اما برای امید بخشی و آموزش به معلولان دیگر هنوز هم به کارگاه توانبخشی می آید و معتقد است اینجا بهترین جای دنیاست.»

مربی صلواتی هستیم، برای رضای خدا و دلخوشی خلق خدا

نامشان را گذاشتند مربیان صلواتی. ۲۶ نفرند. ۲۶هنرمند در رشته های مختلف که مربی آموزشی هستند و  هر هفته یکی دو روز،  بی خیال کار و روزمره های زندگی شان می شوند و به آسایشگاه کهریزک می آیند. دل به دل جوانان معلول و پیرمردان و پیرزنان تنها می دهند و هر آنچه در چنته دارند در کارگاه های هنری رو  می کنند. تمایلی به ثبت شدن تصویرشان ندارند و می گویند:« برای رضای خدا و دلخوشی خودمان و خلق خدا به اینجا می آییم.» سرپرست کارگاه می گوید:«مربیان نیکوکار در رشته های مختلف با ما همکاری می کنند و با صبر و حوصله به معلولان و سالمندان آموزش می دهند. آموزش به معلولان کار سخت و زمان بری است. چون آنها مثل ما آدم های معمولی نیستند و توانایی جسمی کمتری دارند. بعضی از معلولان علاوه بر معلولیت جسمی از نظر ذهنی هم کم توان هستند و این کم توانی روند آموزش را سخت تر و کند تر هم می کند.» باقری ادامه می دهد:«مربیان نیکوکار در رشته های مختلف با ما همکاری می کنند و گاهی وقت ها برای سرعت بخشیدن به کار مددجوها در کنارشان می نشینندتا سرعت خط تولید بالا برود.» سرپرست کارگاه های توانبخشی آسایشگاه کهریزک می گوید:«درهای این مرکز به روی همه انسان های نیک اندیش باز است. هر کسی با هر حرفه و هنری که دارد می تواند به جمع خیران بپیوندد.»

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • اذربایجانی IR ۱۲:۰۲ - ۱۳۹۷/۰۸/۲۶
    3 0
    احسنت با خرید کالاهاشون هم کالایی با کیفیت خریدیم که هدف از تولیدش درامد نبوده و عشق چاشنیش بوده هم این عزیزان رو تشویق کردیم هم به اقتصاد کشورمون کمک کردیم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس