سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ارزانفروشی تعزیرات به گرانفروشها
مدیرکل تعزیرات حکومتی آذربایجان غربی با اشاره به تشدید مقابله با گرانفروشی در بخشهای مختلف از جمله اقلام ضروری خانوار در استان گفته است: از ابتدای اجرای طرح تشدید، گرانفروشهای مرغ در استان ۴۷ میلیارد ریال جریمه شدهاند.
حسین نجف زاده در گفتوگو با خبرنگار ایرنا افزود: این میزان جریمه برای متخلفان بیش از ۵۰۰ پرونده تخلف این بخش در استان در نظر گرفته شده است.
وی اضافه کرد: پرونده های ورودی در بخش گرانفروشی مرغ در استان ۷۸ درصد بیشتر از مدت مشابه سال گذشته شده است.
مدیرکل تعزیرات حکومتی آذربایجان غربی ادامه داد: بیش از ۹۹.۵ درصد پرونده های ورودی در این بخش، به صورت ویژه در شعب این نهاد رسیدگی شده است. [1]
*عدد اعلام شده از سوی مدیر کل محترم تعزیرات آذربایجان غربی پیرامون جریمه گرانفروشان اگر بر تعداد پروندههای اعلامی (500 پرونده گرانفروشی) تقسیم شود، عدد 9 میلیون و 400 هزار تومان به دست میآید.
یعنی بصورت میانگین هر جرم گرانفروشی کشف شده تنها با 9 میلیون و 400 هزار تومان جریمه مواجه شده است. عددی که به نظر میرسد کاملا ناکافی و غیر بازدارنده است و بسا که میلیونها تومان از سود عایدی گرانفروشان بر اثر گرانفروشی هم کمتر است.
جالب آنکه افزایش 78 درصدی پروندههای گرانفروشی هم اثبات کننده همین معناست که جریمهها و مجازاتها در این بخش، بازدارنده نبوده است.
پیش از این و چند ماه قبل بود که سخنگوی دولت در اظهاراتی اعلام کرد مجازاتهای تعزیراتی 5 برابر افزایش یافته است!
ما قضاوت در این زمینه را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم و این نکته را بیان میکنیم که علت تمام نشدن برخی گرانیهای بیقاعده را بایستی در بیتوجهی به همین اقدامات خرد اما ضروری جستجو کرد.
***
سنگرهای پارتیزانی اروپا در ایران!
فیاض زاهد، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است: اگر یک نگاه عمومی به معادلات انرژی و صادرات گاز روسیه به اروپا داشته باشیم به وضوح میبینیم که اروپاییها از مواضع خود علیه روسها کوتاه نخواهند آمد.
او میافزاید: به نظرم کسانی که با معادلات بینالمللی آشنایی حداقلی دارند، میدانند که اروپاییها با اقدامهای روسیه یا مواضعی که اتخاذ میکنند، زمینگیر نمیشوند. در این میان هم گره زدن برجام به این موضوع و تاکید بر تبعات فصل زمستان و مسائل حاشیهای آن کردن چندان به نفع ما نیست و اصولاً نباید این مسأله را به برجام و اصل مذاکرات گره زد.
فیاض همچنین گفته است: اگرچه در رسانههای روسیه و سایر کشورهای همسو بحث زمستان و بحران انرژی اروپا مطرح است اما باید دانست که اوضاع بعد از زمستان برای روسیه سختتر خواهد شد. واقعیت غیرفابل کتمان این است که فقرِ تکنولوژی و سرمایهگذاری این کشور در بانکهای اروپا و اعمال تحریمهای غرب علیه مسکو میتواند اوضاع را به ضرر روسیه رقم بزند.[2]
*به نظر میرسد آقای زاهد در بحث مفهوم "زمینگیر شدن" دچار تداخل معنی هستند و فکر میکنند که به مشکل فرو افتادن اروپا در قبال سوخت با شروع جنگ اوکراین، به معنی اضمحلال حاکمیتی است!
روشن است که چنین باوری سادهلوحانه است.
مسئله اروپا در مقطع فعلی اینست که بواسطه همراهی با آمریکا و اوکراین علیه روسیه دچار چالش در بحث تأمین سوخت و انرژی شده است. چالشی که فقط در یک بعد خود توانسته بوسیله قیمت سوخت و انرژی؛ خود را به زندگی مردمان قاره سبز نیز وارد کند که طبعا این یک افتضاح حاکمیتی است.
مسئله دیگری که از فاز حیثیتی موجب زمینگیری اروپا شده اینست که اروپا تبدیل به طرف مغلوب جنگ شده (از لحاظ بحران سوخت و شکستهای اوکراین) اما روسیه نه تنها توانسته ارزش پول خود را در پساجنگ افزایش دهد بلکه به همه نشان داد که طرف تأثیرگذار و تعیینکننده جنگ هم کرملین است نه الیزه و باکینگهام و کاخ سفید.
تأکید فیاض بر تأثیرگذاری کلان تحریمها بر روسیه نیز همانقدر صحیح است که تأکیدات اصلاحطلبان بر تأثیر 100 درصدی تحریمها بر اقتصاد ایران!
در واقع چپها نمیخواهند این حقیقت را درک کنند که تحریم یک ابزار روانی است نه یک سلاح لزوما تأثیرگذار. ضمن اینکه اعمال آن علیه قدرتهای هژمون نیز تأثیر چندانی ندارد. همچنان که درباره ایران تأثیر نداشت و همچنان که در قضیه جنگ اوکراین و در ماجرای افزایش ارزش روبل روسیه نیز بیشتر اثبات شد.
در بحث سخت شدن اوضاع برای روسیه پس از زمستان نیز به نظر میرسد این تحلیل صحیح نیست زیرا با توجه به آنچه از جنگ اوکراین تاکنون گذشته است؛ بعید به نظر میرسد که روسها از سمت تأثیرگذار این داستان به سمت تأثیرپذیر آن کوچ کنند!
پیش از این، حسین دهباشی از فعالان فرهنگی نزدیک به اصلاحطلبان نیز در یک توییت پیرامون زمستان سخت اروپا نوشته بود: "و ببینید دوستان! اینکه به انتظار زمستان و کمبود سوخت و سردی چشیدن کشورهای فقیر یا آدمهای فقیر در کشورهای غنی باشید (ثروتمندان که به هر حال سرما نمیخورند)، منش شرافتمندانهای نیست. هست؟ و دقت شود که صحبت از احتمال آزرده کردن ضعفا است. یعنی همان بخشی از جوامع که شاید اصلا ندانند ایران کجا است چه رسد به آنکه تحریماش کرده باشند که حالا مثلا بشود تلافی کرد! کما اینکه مگر اقشار آقازاده در کشور خودمان، چیزی ضرر کردند و فشاری به جایشان آمد از مصایب اقتصادی معمولیها؟ "
در وبلاگ مشرق پیرامون این توییت آقای دهباشی نیز توضیح دادیم که تنها شرافتمندی ما در مقابل زمستان سخت اروپا و کشورهایی که سالها تقلا کردند ایران را در تحریم نگه دارند؛ ساده لوح نبودن است!
***
درباره نقطه تلاقی اصلاحطلبان و عدالتخواهان تندرو
احساس اعتماد به دین تضعیف شده است!
اخیرا یک میتینگ سخنرانی با موضوع بررسی آرای مرحوم علامه حکیمی برگزار شده است که سایت جماران سخنرانیهای ارائه شده در این میتینگ را منتشر کرد.
فرشاد مؤمنی، از چهرههای اقتصاددان نزدیک به اصلاحطلبان و اعتدالیون در این میتینگ طی سخنانی گفته است:
"در ایران به دلایل گوناگون احساس اعتماد به دین، تضعیف شده است. "
فردی دیگری به نام یوسفی هم تحت عنوان استاد دانشگاه در این برنامه طی اظهاراتی میگوید: اگر در یک جامعهای فقر گسترده وجود دارد، بدانید که در آن عدالت وجود ندارد.[3]
*"تقوای کلام" و "تفکر پیش از بیان" از حلقههای مفقوده در فضای آزادفکری و آزاداندیشی در ایران است.
مثلا آقای مؤمنی کأنه اخبار مربوط به افزایش میزان پرداخت وجوهات شرعی از سوی مردم ایران را نمیخوانند [4] و یا در جریان حضور میلیونی ایرانیها در مراسم "پیادهروی اربعین" نیستند که مدعی تضعیف اعتماد مردم به دین شدهاند!
از طرفی آقای مؤمنی گویا مردم ایران و دین ایرانیان را قشری و پرچمی فرض کردهاند که ابراز میکنند مردم با دیدن یک مشکل یا چند رفتار غلط بلافاصله نسبت به دین بیاعتماد میشوند.
چه اینکه در این دیدگاه اثری از عقلانیت تاریخی هم نیست تا ببیند مردم ایران 57 سال حکومت پهلوی و رفتارهای ضد دین آن به اسم دین را تحمل کردند، دیدند که رضاشاه بریگاد قزاق را لشکر امام زمان(عج) خواند و بعدا مردم را به توپ بست و میدانستند که شاه به زیارت مشهد میرود اما در عمل نوکر آمریکاست...
اما نه تنها نسبت به دینشان بیاعتماد نشدند بلکه برای دینی شدن کشور و زندگیشان، حامی انقلاب امام روحا... شدند.
و اما مسئله فقر و ادعای طعنهآمیز آقای یوسفی!
فرق است بین فقر واقعی و فقر القایی.
آمار جهانی میگوید میزان "فقر مطلق" در ایران حتی از کشورهای اسپانیا و انگلیس هم کمتر است. [4]
یعنی میزان گرسنگان در ایران کمتر از کشورهای بزرگ اروپایی است. آماری که در نتیجه آن اثبات میشود تفکر اسلامی در مدیریت و عدالت توانسته موفقتر از سایر حکومتها باشد.
پس این ژست شیوع فقر چیست و از کجاست؟
پاسخ این سؤال را امثال آقای یوسفی باید بدهند. چون فقر مطلق در ایران، بسیار کم و در حد دهم یک درصد است.
پس شاید آنها با عبور از فقر مطلق به گزینه "فقر نسبی" اشاره دارند. که البته باید دانست فقر نسبی یک گزاره نسبی و غیر قابل اثبات است. کما اینکه یک انسان متمول نیز میتواند احساس فقر نسبی داشته باشد.
فلذا انتظار بود امثال آقای یوسفی برای اینکه در مظان "مجلسآرایی" قرار نگیرند؛ پیش از آنکه طعنه بیبنیاد شیوع فقر را مطرح کنند؛ از گزارههای فلسفی بالا برای مخاطبان خود میگفتند.
دقت شود که در انتهای این ژستهای "شیوع فقر و نبود عدالت" آنچه که رخ میدهد؛ فساد فکری و فیالنهایه متهم شدن علی(ع) به فساد در کنار معاویه و عمروعاص است.
تفکری خوارجگونه که بدون داشتن عقلانیت حکومتی و بیاعتنا به فلسفه؛ به صرف رؤیت چند خیابانخواب بلافاصله در مقابل امام جامعه شمشیر میکشد و تا آنجا پیش میرود که حتی دستاوردهای حکومت علی(ع) را نیز بر باد میدهد.
و از همین رهگذر است که میبینیم عدالتخواهان تندرو اتفاقا با اصلاحطلبان تندرو به تقاطع میرسند و دچار همزیستی و همپوشانی میشوند...
ایستادگی در مقابل اعوجاجات فکری نیازمند یک "جهاد تبیین" اصولی در همه تریبونهای کشور است.
***
1_https://irna.ir/xjKxtW
2_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1277661
3_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1567111
4_ https://tn.ai/1944648