سرویس سیاست مشرق - درحالی که در مجلس و فضای سیاسی کشور موضوع FATF به عنوان تعهد و امتیاز دهی دوباره به غرب مورد انتقاد قرار گرفته است، برخی از نمایندگان اصلاحطلب و حامی دولت بدون آگاهی لازم و شاید هم بیسوادی از موضوع، به دفاع از FATF میپردازند و این موضوع را تنها راه پیش روی کشور برای رسیدن به رشد و ترقی معرفی میکنند.
پس از اینکه برجام به سرانجام مطلوب نرسید و طرف غربی در عمل به تعهداتش دبه کرد، موضوع FATF مطرح شد که بهانهای دیگر برای عدم عمل به تعهدات غرب در حوزه برجام بود. افرادی چون مسعود پزشکیان نائب رئیس مجلس شورای اسلامی با وجود اینکه تخصص خود را پزشک جراح معرفی میکنند اما با دفاع از FATF مطرح میکنند که تجارت با جهان لوازمی دارد که ما بایستی این لوازم را بپذیریم تا بتوانیم وارد بازی اقتصادی شویم.
وی در این زمینه مطرح میکند: «یکی از دلایلی هم که بانکهای ایران نتوانستند طبق برجام با بانکهای خارجی وصل شوند، این است که بانکهای خارجی میگویند در بانکهای شما به راحتی پولشویی انجام میشود که البته حرف درستی است.»
البته این سخنان گرچه با حربه بستن دهان منتقدان انجام میشود اما تناقض افرادی چون پزشکیان را مطرح میکنند که اگر قائل به تخصصگرایی در هر موضوعی هستند چرا خود به این موارد عمل نمیکنند. به عنوان مثال چرا آقای پزشکیان که خود را جراح قلب معرفی میکند در مسند نائب رئیسی مجلس شورای اسلامی دهم قرار گرفته و هر روز در خصوص مسائل مختلف کشور از جمله موارد کلان اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... اظهار نظر میکند و حتی به مدیریت جلسات مجلس در حوزههای مختلف میپردازد؛ حال سؤال این است که یک جراح قلب به چه اجازهای و با کدام منطق عقلی روی صندلی ریاست مجلس مینشیند؟ مگر تمامی قوانین مجلس و موضوعات درون مجلس در حیطه تخصص یک جراح قلب است؟
جراح قلب اصلاحطلب در حالی به نااگاهی خود معترف است که چندی پیش درباره این توافق گفته بود: «اگر میخواهیم با دنیا معامله
کنیم یا باید قواعد بینالمللی دنیا را بپذیریم یا اینکه رابطهای با کشورهای جهان
نداشته باشیم. وی همچنین تصریح کرده بود که سپاه بانک دارد و برود با بانکهای خودش
کار کند.»
اگر این افراد قائل به تخصص گرایی هستند چرا در حوزه سیاسی وارد شده و
در مسائل حقوقی سیاسی مانند حصر سخن میگویند. تناقض سخنان پزشکیان زمانی آشکار میشود
که وی در حالی که شعار تخصصگرایی میدهد و بیان میکند که از مسائل کلانی مانند FATF اطلاع کافی ندارد و آنرا متوجه نمیشود اما در ادامه
همین سخنان درباره حصر می گوید که بایستی برای رفع آن تلاش شود.
پرشکیان درباره حصر میگوید: ما میتوانیم در دانشگاهها و مجامع بینالمللی به راحتی با منطق اسلامی از دیدگاه و نظرمان دفاع کنیم اما با ممنوعیت، حذف، تحریم و حصر راه به جایی نمیبریم.
حال دوباره سؤال میکنیم از آقای جراح قلب؛ شما به چه میزان از فقه سیاسی و مصالح حکومتی اطلاع دارید که درباره حصر و منطق اسلامی صحبت میکنید؟ مگر صحبت کردن درباره حصر و دیگر موضوعات سیاسی به تخصص طبی شما مربوط است که درباره مصالح جامعه اسلامی، با خبرنگاران صحبت میکنید یا مگر حصر بر خلاف منطق و دیدگاه اسلامی است؟
به هر جهت نمیتوان در باب هر مسئلهای صبحت کرد و وقتی منتقدان از یک موضوع اساسی و مخاطره انگیز سخن میگویند با موضوع تخصص گرایی و مواضعی چون «بیسواد» خواندن منتقدان که از دولت یازدهم باب شده است دهان آنان را بست؛ بلکه به نظر میرسد که شفافسازی در این زمینه بهترین راه حل ممکن برای جداسازی سره از ناسره است. اینکه در پاسخ به منتقدان گفته شود که از موضوع خبرندارم اما از آن حمایت شود و سپس به ترور شخصیت منتقدین بپردازیم نه راه حل موضوع است و نه سبب پاک کردن صورت مسئله و موضوع اصلی است که آینده کشور در گرو آن قرار دارد.