کد خبر 611345
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۴

شیخ‌ فضل‌الله با مشروطه خواهان افراطی مقابله کرد. به همین دلیل مشروطه خواهان برای تخریب شیخ او را متهم کردند که از محمد‌علی شاه پول دریافت کرد. درحالی‌که مطابق مستندات تاریخی علمای دینی در سطح مراجع نیازی به دربار نداشتند.

به گزارش مشرق، 11 مرداد سالروز شهادت آیت الله شیخ فضل الله نورى است و 14 مرداد، روز صدور فرمان مشروطیت. تاکنون در باب نهضت مشروطه و علل مخالفت شیخ شهید با حکومت مشروطه سخنان بسیارى گفته شده و تحلیلهاى متفاوتى ارائه شده است. آنچه مى‌خوانید گفت‌وگوی است که با سید مصطفی تقوی انجام شده است مرورى دوباره است به این موضوع که به مناسبت تاریخى آن تقدیم مى شود.
 
*منتقدان شیخ فضل‌الله نوری شیخ را متهم می‌کردند مساوات را قبول ندارد بر این اعتقاد بودند که مسلمان و غیرمسلمان نمی‌توانند کنار هم قرار بگیرند نظر شما چیست؟
 
 باور‌های شیخ فضل‌الله نوری مبتنی بر مبانی فقهی شیخ بود و شیخ معتقد بود که در جریان قانون‌گذاری باید مبانی فقهی را لحاظ کرد و مساواتی که مورد قبول اسلام است باید مورد پذیرش قانون‌گذاران قرار گیرد اگر تفاوتی از نظر فقهی در مورد اقشار مختلف مردم است مورد قبول واقع شود اما  جریان‌های سکولار مجلس قصد داشتند وانمود کنند تفکیک و تقسیم‌بندی که در فقه راجع‌ به اقشار و اصناف اجتماعی مختلف است موضوعیت ندارد و همه افراد با هم مساوی هستند.
 
شیخ فضل‌الله نوری هم، نظرشان این بود حقوق شهروندان ممکن است یکسان باشد اما در حقوق اشخاص در مسائلی مانند ازدواج و این قبیل تفاوت‌ها وجود دارد که باید لحاظ شود.
 
شیخ به مساوات حقوق افراد متناسب با فقه اسلامی باور داشت که باید در جامعه اسلامی لحاظ شود. حقوق افراد متناسب با دینی که دارند متفاوت است.
 
*روشنفکران عرفی به علت مواضع گوناگون شیخ فضل‌الله در مواجه با مشروطه، شیخ را متهم به دروغگویی کرده بودند و اتهام دیگری که به شیخ مطرح کرده بودند این بود که از شاهان قاجار پول گرفته است این دو مسئله را چگونه بررسی می‌کنید؟
 
 این نکته را باید توجه داشته باشیم که نهضت مشروطه با رهبری علمای دینی و با حضور مردم مسلمان به پیروزی رسید قدرت عمومی جامعه اسلامی و رهبران دینی بود که شاه قاجار را وادار کرد مشروط و محدود کردن اختیاراتش را بپذیرد.
 
به غیر از جریان اسلامی یعنی علمای دینی و مردم مسلمان، هیچ جریان سیاسی دیگری آن روز قادر نبود که بتواند نظام سیاسی را وادار به مشروط و محدود شدن قدرت اختیارش بکند.
 
اما پس از پیروزی نهضت مشروطه نیاز به حضور و نظارت علما در امر تعیین قوانین حس شد به دلیل اینکه ساختار سیاسی تغییر کرده بود و در ساختار سیاسی جدید سلطنت مشروط شده بود، مجلس تشکیل شد که قانون وضع می‌کند که باید در جامعه اجرا شود و بیم این مسئله به وجود آمد که قوانین با اسلام تفاوت داشته باشد.
 
چنین بیمی نیاز به نظارت مستمر علما را به وجود آورد. این درحالی است که در جنبش مثلی تنباکو و مقاطع تاریخی دیگر زمانی که جنبش به پیروزی می‌رسید علما بر اساس سنت دو وظیفه افتاء و قضا را بر عهد می‌گرفتند و اجرا را به حاکمان می‌سپردند و معتقد بودند اجرا کار علما نیست. بنابراین علما معتقد بودند چنانچه از باب امر به معروف و نهی از منکر یا سلطه کفار برکشور دخالت می‌کردند. زمانی که مشکل حل می‌شد به حوزه سنتی برگشت می‌کردند.
 
بعد از پیروزی مشروطیت حاکمیت عملا دوگانه شد. تا قبل از نهضت مشروطه درست از زمان  صفویه به بعد علما و سلاطین با هم به گونه‌‌ای تعامل داشتند و کشور را از گزند حوادث حفظ می‌کردند اما بعد از پیروزی نهضت مشروطیت که حاکمیت دوگانه شد.
 
علاوه بر دربار مجلس نیز تشکیل شد و جریان سکولار و غرب‌گرا درصدد بودند در مجلس  حضور پیدا کنند و کشور را در جهت اهداف و عقاید خودشان سوق دهند.
 
شیخ در این مرحله احساس خطر کرد که نهضت از مسیر اصلی خود و مطالبات مردم فاصله می‌گیرد و خطر را به علمای دیگری مانند بهبهانی و طباطبایی مطرح کرد، اما علمای مورد نظرهمچنان استبداد محمدعلی شاه را خطر اصلی کشور می‌دانستند معتقد بودند که معدودی غرب‌گرا، چندان مشکلی ایجاد نمی‌کنند.
 
علمای مشروطه خواه معتقد بودند اگر قوانین ضد استبدادی به خوبی تحقق پیدا بکند آن وقت این غرب‌گراها در موعد مقرر از مسیر نهضت حذف می‌شوند. اما شیخ بر این اعتقاد بود خطرغرب‌گراها و سکولارهای با وجود اینکه  تعدادشان کم است اما خطرشان از محمدعلی شاه و استبداد بیشتر است به دلیل اینکه محمدعلی شاه اگر ظالم و مستبد است اما در مجموعه شیعه است و اساساً حضور دین در جامعه و نظارت علما قبول دارد اگرچه در عمل شاید به همه مواردش تن ندهد.
 
ولی جریان غرب‌گرای سکولار به صورت بنیادی اصل حضور دین در صحنه سیاست را قبول نداشتند. چه برسد به حضور علما در سیاست این اختلاف‌نظر باعث شد که شیخ‌ فضل‌الله احساس کند که بعد از پیروزی نهضت مشکل اساسی که همان غربگرا هستند باید برطرف شود اگر روشنفکران سکولار حذف شوند نهضت در مبارزه با استبداد قوی‌تربه پیش می‌رود اما علمای دیگر مانند آیت‌الله بهبهانی و آیت الله طباطبایی اینگونه تصور نمی‌کردند اولویت مبارزه را با محمدعلی شاه و استبداد می‌دانستند نه غربگرا‌ها.
 
اختلاف نظر‌های اینچنینی موجب شد در آن مقطع تاریخی نهضت رهبری واحدی نداشته باشد شیخ فضل‌الله و آقایان بهبهانی و طباطبایی هر کدام بر نظر خودش اصرار کنند و آقایان طباطبایی و بهبهانی هم بر نظر خودشان اصرار کردند جامعه به تبعیت از رهبران متفرق شد.
 
این تفرقه باعث شد افراد غرب‌گرا و سکولاربرای پیشبرد اهداف خود  پشت سر امثال آقایان طباطبایی و بهبهانی قرار بگیرند شیخ‌ فضل‌الله نوری نخستین فردی بود خطر روشنفکران سکولار را در نهضت مشروطه  فهمید مشروطه خواهان افراطی برای اینکه شیخ‌ فضل‌الله را مخالف خود دیدند در عرصه مطبوعات و انجمن‌هایی که در اختیار داشتند  شیخ‌ فضل‌الله را مخالف مشروطه معرفی کردند و ادعا کردند شیخ طرفدار استبداد است قصد تقویت محمدعلی شاه را دارد و با مشروطیت و اساس پیشرفت و نوسازی کشور مخالف است.
 
چون شیخ‌ فضل‌الله با مشروطه خواهان افراطی مقابله کرد مشروطه خواهان برای تخریب شیخ او را متهم کردند که ازمحمد‌علی شاه پول دریافت کرد در غیر اینصورت مطابق مستندات تاریخی علمای دینی در سطح مراجع نیازی به دربار نداشتند.
 
آن هم دربار قاجار که در آن مقطع تاریخی خودش در حضیض نیازمندی و درماندگی بود در واقع شیخ‌ فضل‌الله معتقد بود به عنوان مسلمان شیعه  اگر محمدعلی شاه شیعه باشد، دین داشته باشد و حضور علما را هم قبول داشته باشد اگرچه شیعه ممکن است ظالم و مستبد باشد ولی نسبت به کسی که شعار می‌دهد که ما باید از فرق‌ سرتا نوک پا غربی باشیم ترجیع دارد.
 
شیخ‌ فضل‌الله می‌گفت: اگر قرار باشد بین شخصی مثل سید حسن تقی‌زاده که  شعار می‌دهد یک ایرانی برای پیشرفت باید در تمام جنبه‌های زندگی غربی شود با یک کسی مثل محمدعلی شاه که خیلی چیزها را قبول دارد و می‌توانیم مثل ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه با او مبارزه کنیم و محدودش کنیم بین این دو نفر یک نفر را انتخاب کنم من قطعاً محمدعلی شاه را نسبت به کسی که می‌گوید از فرق سرتا نوک پا باید غربی باشیم ترجیح می‌دهم.
 
مشروطه‌خواهانی خودشان را مدرن و مترقی دانسته و شیخ‌ فضل‌الله را به خاطر اینکه مخالفشان بود طرفدار استبداد می‌دانستند. جریان غربگرا در واقع غوغاسالاری تبلیغاتی بر ضد شیخ‌ فضل‌الله راه انداختند به خاطر اینکه شیخ‌ فضل‌الله اولین کسی بود که خطر آنها را احساس کرد و به جامعه گوشزد کرد وگرنه، نه شیخ‌ فضل‌الله طرف محمدعلی شاه و استبداد بود و نه غرب‌گرایان اینگونه فرشته نجات کشور بودند.
 
شیخ‌ فضل‌الله بارها گفتند: من تنها طرفدار مشروطه هستم برای اینکه پول هزینه مهاجرت به قم که 4 هزار تومان پول آن روز می‌شد و به رقم امروز میلیاردی می‌شود را من تأمین کردم اگر من نبودم شما امکان ایجاد اعتراض را نداشتید.خودم در شکل‌گیری مشروطیت نقش اساسی داشتم بنابراین با آن مخالف نیستم بلکه با این انحرافات مخالفم.
 
همین منحرفین وقتی دیدند که شیخ‌ فضل‌الله خطر آنها را احساس کرد و درصدد حذف شیخ برآمدند. نخست شروع به تخریب و اتهام زدن به شیخ‌ فضل‌الله کردند که واقعیت نداشت.
 
نکته قابل تأسف اینکه همین سخنان ژورنالیستی آن روز جریان مخالف شیخ‌ فضل‌الله که چیزی غیر از تهمت‌ها و بداخلاقی‌ها و ادعاهای غیراخلاقی نبود بعدها به صورت  کتاب و تاریخ نوشتند و این استدلال ضعیف به عنوان سطح معلومات امروزی‌ها در مورد مشروطه و قضاوت آنان در مورد جریان‌های دوره مشروطه قرار می‌گیرد.
منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس