
گروه سیاست مشرق - روزنامهها
و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و
اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید
همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت
ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور
با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
******
اشرافیت اجارهنشین!
محمد ایمانی در کیهان نوشت:
بروز برخی نابسامانیهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی به یک «معما» تبدیل شده است. این که چرا پدید میآیند و چرا از سوی مسئولان چارهجویی نمیشوند؟ این پرسش، مجهولی است که باید به واسطه معلومات از آن رازگشایی کرد. پازلی است با قطعات به هم ریخته که اگر کنار هم چیده شود، تصویر واقعی معلوم میگردد. به نظر میرسد دو تهدید در این زمینه به هم رسیدهاند؛ نقشهای که دشمن برای آسیب زدن و بیثبات کردن اقتصاد و فرهنگ و جامعه ایران دارد، وبیعملی و بیهمتی و سوء تدبیری که در میان برخی مسئولان به ویژه دولت دیده میشود. براساس گزارش هفته گذشته وزیر کشور درباره آسیبهای اجتماعی، «11 میلیون نفر حاشیهنشین، 3/5 میلیون بیکار، یکونیم میلیون نفر معتاد، دو و نیم میلیون زن سرپرست خانوار (که بخش عمدهای از آن ناشی از طلاق است) و 600 هزار زندانی» در کشور وجود دارد. به نظر میرسد اقتصاد، فرهنگ و سیاست در این زمینه همپوشانی دارند.
1- قطعاً از سال 80 تا به امروز نقشههای دشمنان بارها به روزرسانی شده است. 23 شهریور 1380 نتانیاهو- وزیر دارایی وقت رژیم صهیونیستی- در کنگره آمریکا گفت «من یکبار به رئیس سیا گفتم راه ایجاد دگرگونی در ایران استفاده از تاکتیکهای معمولی این سازمان نیست بلکه بهترین راه استفاده از ماهوارههایی است که برنامههای هالیوودی را پخش کنند. این برنامهها مفید و برانداز است. باید با سیل ویرانگر برنامههای دارای محتوای جنسی، علیه حکومت دینی شورش ایجاد کرد. بچههای ایرانی با دیدن این شوها، همان لباسها و مدها را خواهند خواست». یکی دو سال بعد یک مقام آمریکایی گفت «به جای انداختن بمب بر سر ایرانیها، دامنهای کوتاه (مینیژوپ) برایشان بفرستید». این موج ماهوارهای با فضای مجازی و گوشیهای هوشمند تشدید شده است اما در مقابل برخی مسئولین در گذر زمان کرختتر شدهاند چنان که فلان نماینده کجفهم مجلس که 2 سال پیش تصاویر ساپورتپوشها را به مجلس میآورد و نسبت به تضعیف حجاب هشدار میداد، اکنون -به اعتبار آلودگیهای سیاسی و فکری- از نامزد نمایندگی کشف حجاب کرده دفاع میکند! یا آقای وزیر ارشاد پس از چند ماه اکران یک فیلم مبتذل و ضد اخلاقی به سادگی میگوید از دستمان در رفت! به همین خونسردی و بیدردی!
2- اگر دو سال پیش طراحان جنگ فرهنگی برای مخالفت با حجاب، کمپین آزادی یواشکی راه میانداختند با این توجیه که از آزادی پوشش دفاع میکنند، حالا دعوت به کمپین روزهخواری برای انتشار تصاویر آن در فضای مجازی راه میاندازند تا هویت واقعی جریان ترویج اباحیت معلوم شود. به راستی وقتی مردم روزه میگیرند و آمار دروغ و غیبت و تهمت و خیانت و دزدی و جنایت و پرخاشگری به شکل محسوسی پایین میآید- که واقعیت ثابت شدهای است- چه کسانی زیان میکنند؟ چه کسانی از ثبات و امنیت فرهنگی- اجتماعی ایران آسیب میبینند یا از ایجاد گسل و به حرکت درآوردن آن در عرصه اجتماعی و فرهنگی سود میکنند؟ آیا نباید احتمال داد که دشمن به دنبال پمپاژ ناهنجاری و جرم به جامعه برای انفجار اجتماعی و بیثباتی و سرخوردگی است؟ در این میان چرا دولت به عنوان ناظر و سامان دهنده اصلی، ولنگاری در عرصه فرهنگ را پیشه کرده است؟
3- اقتصاد و سیاست دو ضلع دیگرند که نوع به هم رسیدن آنها، به فرهنگ و هنجارهای اجتماعی شکل میدهد. بگذارید یک قطعه دیگر از پازل به هم ریخته را سر جای خود بگذاریم. آقای عباس عبدی در آخرین شماره نشریه کارگزارانی صدا روایت جالبی درباره یک دگردیسی منفی دارد. «باید قبول کرد بخشی از اصلاحطلبان در عمل، توجه گذشته به طبقات ضعیف را فراموش کردند یا کنار گذاشتند... زندگی شخصی آنان با گذشته فاصله گرفته و بسیاری از مدیران آنها در مقایسه با گذشته زندگی متفاوتی را تجربه میکردند. یک بار به یکی از دوستان گفتم اگر آدرس محل سکونت کسانی را که در جریان رویدادهای پس از خرداد 1388 به زندان رفتهاند بنویسی، معلوم میشود بخش قابل توجهی از آنان در مناطق شمالی شهر هستند. شاید بتوان درباره علل سکونت قدری اغماض کرد ولی زندگی آنان نیز چون گذشته نبود و نیست». طاعون زندگی اشرافی کارگزارانی به تدریج به بخشی از جریان چپ- و برخی راستها که بعدها مدعی اعتدال شدند- سرایت کرد. ائتلافهایی نظیر جبهه اصلاحات تشکیل شد و توسعه پیدا کرد که به تعبیر 25 خرداد 81 محسن آرمین «از نیروهای بیاعتقاد به عدالت و راست مدرن و تکنوکرات تا نیروهای چپ معتقد به عدالت ]



