سرویس سیاست مشرق- راهبرد جدید امنیت ملی دونالد ترامپ در سندی ۳۳ صفحهای منتشر شده و ترامپ در آن دستورالعملهای سیاست خارجی و امنیتی خود را تعیین کرده است.
سند امنیت ملی ایالات متحده (National Security Strategy یا NSS) یک سند راهبردی کلیدی است که اولویتهای امنیتی، تهدیدها و سیاستهای خارجی را ترسیم میکند.
بنا به گفته برخی تحلیلگران سندجدید روی دکترین «اول آمریکا» برجسته سازی شده و به نظر میرسد جهتگیری تازهای برای سیاست خارجی ایالات متحده ترسیم میکند. این تغییر نحوه تخصیص منابع نظامی در نیمکره غربی تا اتخاذ رویکردی کمسابقه و تقابلی در برابر اروپا را شامل میشود.
روزنامه نیویورک تایمز در تشریح این سند جدید نوشته است که راهبرد امنیت ملی جدید دونالد ترامپ کشوری را توصیف میکند که بر کسبوکار و کاهش مهاجرت متمرکز است و از قضاوت درباره حکومتهای دیگر پرهیز میکند. استراتژی امنیت ملی ترامپ که کاخ سفید بهطور بیسروصدا آن را منتشر کرهد حاوی جملات تلخی دربارهٔ اروپا است، بهطوری که اروپا را در حال «افول تمدنی» توصیف میکند، و نسبت به خاورمیانه و آفریقا توجه نسبتاً کمی دارد.

اولویت آمریکا در نیمکره غربی است و نه خاورمیانه!
در بخش اصلی سند امنیت ملی جدید ایالات متحده، بر لزوم «بازتنظیم» حضور نظامی آمریکا در نیمکره غربی تأکید شده است؛ اقدامی که هدف آن مقابله با مهاجرت غیرقانونی، قاچاق مواد مخدر و آنچه «ظهور قدرتهای خصمانه در منطقه» نامیده میشود، عنوان شده است.
در ادامه، سند این رویکرد را در قالب چیزی که «متمم ترامپ بر دکترین مونرو» نامیده شده، تعریف میکند؛ متممی که بر اساس آن، همانند دکترین مونروی ۱۸۲۳، از قدرتهای خارجی خواسته میشود تا حوزه نفوذ آمریکا در نیمکره غربی را محترم بشمارند، اما اینبار این سیاست با تأکید صریحتر و رویکردی سختگیرانهتری ارائه شده است.
در این بخش علاوه بر بازداشتن نفوذ خارجی در این نیمکره، آمریکا تلاش میکند تا در عین حال اقتصادهای خصوصی را تشویق کند.
این رویکرد در حالی در سند جدید ذکر شده است که در همین چند ماهه اخیر ترامپ بارها سیاست خصمانهای را نسبت به همسایگان خود داشته و به قایقهای ونزوئلا تهاجم نظامی داشته است.

پیگیری سیاست تقابلی در برابر اروپا و آقای بالاسری بودن
در سند راهبری جدید آمریکا و در بخش مربوط به اروپا، نگرانیهای جدیای مطرح شدهاست. در این سند گفته شده که اروپا با مشکلات اقتصادی روبهرو است و اگر این روند ادامه پیدا کند، ممکن است در آینده این قاره با یک «بحران هویتی و تمدنی» مواجه شود. همچنین سند هشدار میدهد که طی چند دهه آینده، برخی کشورهای عضو ناتو ممکن است جمعیتی عمدتا غیراروپایی داشته باشند و این تغییرات میتواند نگاه آنها به اتحاد با آمریکا را تغییر دهد.
در واقع در اینجا اروپا خطری بالقوه برای آمریکا توصیف شده است. به علاوه سند در قسمتی خود را به مثابه ناجی برای اروپا توصیف میکند که خواستار تغییر روش در این منطقه است.
نکات اشاره شده در این بخش همان نکتهای است که جیدی ونس نیز در سفر ماه فوریه به اروپا مطرح کرد. او گفته بود بزرگترین تهدید برای امنیت برای اروپا، نه از جانب چین یا روسیه بلکه «از درون» است.
او به رهبران اروپایی یادآور شد که اگر میخواهند آینده ناتو و جایگاه خودشان حفظ شود، باید از درون دست به بازسازی بزنند و مشکلات اقتصادی، مهاجرتی و امنیتیشان را جدی بگیرند.
زبان سند راهبرد جدید آمریکا برای متحدان نزدیک این کشور کاملا شگفتانگیز و غیرعادی به نظر میرسد. سند همسویی آشکار دولت ترامپ با احزاب ملیگرای راست افراطی اروپا را برجسته میکند که سیاستهایشان بر حمله به گسترش نفوذ اتحادیه اروپا و مهاجرت بیش از حد کشورهای غیراروپایی متمرکز است. به خصوص که دولت ترامپ در سالهای اخیر بارها تلاش کرده است که روابط نزدیکتری با احزاب ملیگرای اروپا برقرار کند.

رهبران اروپایی مقصر ادامه جنگ در اوکراین هستند
نکته جالب توجه آن است که در سند به «انتظارات غیرواقعبینانه» مقامات اروپایی از جنگ بین روسیه و اوکراین حمله کرد و معتقد است که ایالات متحده منافع اصلی خود را در پایان دادن به این درگیری میداند.
این سند همچنین تشریح میکند که جنگ اوکراین تأثیری معکوس داشته و وابستگیهای خارجی اروپا، بهویژه آلمان، را افزایش داده است» و مدعی است که «اکثریت بزرگ مردم اروپا خواهان صلح هستند، اما این خواست در سیاستهای دولتها دیده نمیشود، زیرا این دولتها روندهای دموکراتیک را تضعیف کردهاند.
در این سند ضمن اشاره به اروپا به عنوان مانع اصلی بی ثمر کردن تلاشهای آمریکا، آمده است:
منافع حیاتی ایالات متحده ایجاب میکند که برای توقف سریع درگیریها در اوکراین مذاکره شود، تا هم اقتصادهای اروپا تثبیت شوند، هم از تشدید ناخواسته یا گسترش جنگ جلوگیری شود و هم ثبات راهبردی با روسیه دوباره برقرار گردد؛ همچنین این کار زمینهساز بازسازی اوکراین پس از جنگ خواهد بود تا این کشور بتواند بهعنوان یک دولت قابلدوام به بقای خود ادامه دهد.

روابط دوگانه و متضاد با چین
به نظر میرسد در این سند ترامپ رویکردی دوگانهای درقبال چین را دنبال میکند. در این سند بر تلاش برای مهار نفوذ جهانی پکن و در عین حال حفظ روابط اقتصادی و حفظ شرایط فعلی در تایوان تأکیده شده است و در عین حال خواستار «حفظ یک رابطه اقتصادی واقعا متقابل و سودمند» با چین است؛ رابطهای که بر «اصل عمل متقابل و انصاف» استوار باشد و در عین حال وابستگی آمریکا به این کشور را کاهش دهد.
بهگفته این سند، چنین بازتنظیمی برای حفظ رشد اقتصادی آمریکا از «اقتصاد ۳۰ تریلیون دلاری در سال ۲۰۲۵» تا رسیدن به «۴۰ تریلیون دلار در دهه ۲۰۳۰» ضروری است.
نقش کم خاورمیانه و آفریقا در سند جدید راهبردی آمریکا
در سند امنیت ملی آمریکا تأکید شده است که خاورمیانه جایگاه راهبردی سابق خود را از دست داده است، عمدتا به این دلیل که آمریکا دوباره تولید انرژی خود را افزایش داده و بسیاری از درگیریها در این منطقه از دید آمریکا خطر فوری برای کشور ایجاد نمیکنند
در این سند آمده:
ملاحظات گذشته که این منطقه را بسیار مهم میکرد یعنی تولید انرژی و درگیریهای گسترده «دیگر معتبر نیستند» و در ادامه استدلال میشود که درگیری و خشونت در منطقه نیز در حال فروکش کردن است و به آتشبس در غزه و حمله آمریکا به ایران در ماه ژوئن اشاره میکند که به گفته این سند، برنامه هستهای تهران را «به طور قابل توجهی تضعیف» کرده است.
سند امنیت ملی در عین حال اذعان میکند که ایالات متحده همچنان در خاورمیانه منافع کلیدی از جمله تضمین «امن ماندن اسرائیل» و حفاظت از منابع انرژی و خطوط کشتیرانی دارد.
در مورد آفریقا نیز توضیح سند بسیار کوتاه است. حتی یک صفحه کامل هم به این قاره اختصاص ندارد. واشنگتن انتقاد میکند که سیاست آمریکا تاکنون بیش از حد بر کمکهای توسعهای و ترویج ارزشهای لیبرال تمرکز داشته است. در آینده، همکاریها باید بر تجارت و دسترسی به منابع خام آفریقا و شراکت با کشورهایی که بازارهای خود را برای شرکتهای آمریکایی باز میکنند، متمرکز باشد.

ادعاهای ضدایرانی توسط آمریکا
در این سند، آمریکا ایران را «مهمترین نیروی بیثباتکننده در خاورمیانه» خوانده و مدعی و تضعیف این کشور طی دو سال گذشته شده و نام ایران نیز سه بار تکرار شده است.
در این گزارش ادعا شده که ایران پس از «اقدامات اسرائیل پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳» و همچنین عملیات نظامی موسوم به «چکش نیمهشب» در ژوئن ۲۰۲۵ بهشدت آسیب دیده و بخش مهمی از توان هستهای خود را از دست داده است.

دولت آمریکا تأکید میکند که یکی از منافع حیاتی واشنگتن «جلوگیری از افتادن منابع انرژی خلیج فارس به دست یک دشمن آشکار» و تضمین باز ماندن تنگه هرمز است. راهبرد امنیت ملی همچنین ادعا میکند که ترامپ طی دوره حضور خود توانسته میان چند طرف درگیر از جمله «ایران و اسرائیل» توافق ایجاد کند.
نکته جالب توجه درباره ایران در مقایسه سند فعلی با سند پیشین که آن را بایدن تنظیم کرده بود آن است که در سند گذشته تأکید بر دیپلماسی برای جلوگیری از دستیابی به فناوری هستهای، با آمادگی برای «ابزارهای دیگر یا همان جنگ» در صورت شکست دیپلماسی نمایان بود اما در سند جدید روی تواناییها آینده ایران در فناوری هستهای سخن آنچنانی به میان نیامده است، گویی که از نگاه ترامپ برنامه هستهای پروندهاش بسته شده است.
در یک تحلیل از این سند باید گفت که سند پیشین با مدل ترکیبی دیپلماسی-نظامی با وزن بیشتر ۶۰% دیپلماتیک تدوین شده بود در حالیکه سند جدید تا حدود ۷۰ درصد وزن نظامی آن بالاتر است، همچنین در سند پیشین ایران به عنوان یک نیروی چالشگر برای آمریکا در سطح متوسط ترسیم شده درحالیکه در سند جدید این تهدید کاهشی بوده اما همچنان تمرکز روی پرونده هستهای است.





۱۳:۰۲ - ۱۴۰۴/۰۹/۱۵
۱۳:۴۷ - ۱۴۰۴/۰۹/۱۵