به گزارش مشرق، پای منبر مداحان و روضهخوانان قدیمی که
بنشینی سادگی و صفای مجلس آنها رنگ و بوی دیگری دارد، گویی که هنوز با
زمان حال غریبهاند و خود را درگیر تعیین دستمزدهای نجومی، خودنمایی و
بازیهای سیاسی نکردهاند. عشق و افتخار پیرغلامان نوکری و ارادت به اهل
بیت(ع) است و به حرفهایشان که گوش کنی، کلی درس زندگی دارند برایت. ما هم
در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان به سراغ حاج اکبر بازوبند، پیرغلام حسینی
رفتیم تا از حال و هوای این روزهای او با خبر شویم.
مداحی را از چه سالی شروع کردید؟
من
از بچگی بچههای محله را جمع میکردم و پارچهای پشتم میکشیدم و
روضهخوان میشدم و بعد از اینکه دور هم جمع میشدیم، این شعر را میخواندم
و آنها سینه میزدند: سقای ما لب تشنگان ابوالفضل / آبی رسان بر کودکان
ابوالفضل، اما اینکه در صحنه حضور پیدا کنم به قبل از سال 42 در یزد
برمیگردد. بعد از آن برای خدمت سربازی به تهران در پادگان عشرتآباد آمدم و
یادم میآید که روز عاشورا در یک محلی دستههای عزاداری گردهم میآمدند و
نوحه و روضه میخواندند و از گروهان ما من مسؤلیت روضه خواندن را به عهده
گرفتم.
خاطرهای از دوران سربازی دارید؟
یکبار
به همه بچههای گروهان گفتم بدوید و تا رسیدن به قسمت جایگاه و بلندگو
«مهلا مهلا یا بن الزهرا» بگویید. جایگاه حدود دو هزار نفر شد و همه
یکپارچه این جمله را میگفتیم تا دستم به بلند گو رسید، گفتم آب و شربتها
را از این مکان به بیرون ببرید. در ابتدا کسی توجه نکرد چون کمتر فردی حرف
یک سرباز را گوش میداد و از آن اطاعت میکرد، اما تیمساری روبروی من
ایستاده بود حرف من را تایید کرد و گفت همه نوشیدنیها را به بیرون از
مراسم ببرید. بعد گفتم اکنون زمانی است که امام حسین(ع) بچه خود را روی دست
بلند کرده و با این حرکت من سربازها به سر و صورت خود میزدند و عزاداری و
شیون و گریه میکردند. خود من از بس غرق عزاداری و روضه شده بودم یک لحظه
به خودم آمدم و دیدم آب در دهان و سر و صورت من میریزند، چون چنان به صورت
خودم زده بودم که به پایین پرت شدم.
این حرکت در آن زمان و موقعیت برای شما چه بازخوردی داشت؟
دو
ماه از خدمت سربازی من نگذشته بود که معافی من آمد، اما درجهداری که
انسان شریفی هم بود به من گفت که معافی را قبول نکن و از اینجا نرو و قول
میدهم که فقط هفتهای یک روز وقت شما را بگیرم، آن هم بیا و برای مادرم
روضه بخوان. به او گفتم قبول میکنم اما به این شرط که شما به درب ورودی
پادگان بروید و اگر مادر من که یک ماه و نیم است از یزد آمده و از صبح تا
شب در آنجا برای من گریه و زاری میکند، حضور نداشت من معافیت را قبول
نمیکنم و در خدمت شما میمانم. این صحبت من باعث شد که درجهدار بگوید
وسایلت را جمع کن و برو.
تفاوت در یادگیری مداحی قبل از انقلاب و الان را چگونه بررسی میکنید؟
چه
الان و چه قدیم اگر بدانید ارباب چه کسی است و قرار است کجا استخدام شوید،
سیم خود را مستقیم به خدا و پیامبر و امامانی که به آنها اعتقاد دارید
متصل میکنید و میدانید که حنجره را به امام حسین(ع) میفروشید و کسی که
حنجره خود را وقف امام حسین(ع) کرد، آن به فرد دیگری نخواهد فروخت! یک
کارمند بعد از 30 سال خدمت چه خوب و چه بد بازنشسته میشود، اما نوکر به
این شکل نیست. ارباب نوکر را بیرون نمیکند و تا لحظه مرگ با او است، حتی
زمانی که او را در قبر میگذارند ارباب میگوید با او مدارا کنید، اگر
امروز بدانیم نوکر چه کسی هستیم و در آن خانه به خوبی خدمت کردیم آبروی روز
آخر شما بیشتر از روز اولت خواهد بود.
فکر میکنید مداحان جامعه ما چقدر به این امر واقف هستند؟
من
خودم را میگویم به کسی جسارت نمیکنم! ما نمیدانیم به خانه چه کسی ما را
راه دادند و کجا نوکری میکنیم! اگر از فلان آقایی که از سواد، قیافه و
اسم بالاتر از من است بپرسید چرا کفش من را جفت میکند، میگوید چون نوکر
امام حسین(ع) است کفش او را جفت و جلوی پایش میگذارم. این جایگاه نوکری
امام حسین(ع) است که ارزشمند است.
از سبکهای مداحی قدیم به ما بگویید؟
یادم
میآید جلسه را با نوحهای که خودم هر سال برای پیرغلامان در شیراز،
اردبیل و ... میخواندم آغاز میکردیم، آخر جلسه هم پیشکسوتتری نوحه و
روضه دیگری میخواند. الان نیز اگر به مجالس قدیمیها و پیرغلامان و
پیشکسوتترها بروید مراسم به همان سبک برگزار میشود.
مراسم جوانترها به چه شکل است؟
از
اینجا شروع کنم که هیچ فردی بیعیب نیست و این را به دوستان و رفقا
گفتهام، همه ما در هر زمان و مکان دارای نواقصی هستیم اما جوانها واقعا
زحمت میکشند. مداحان جوان زمانی که چند هزار جوان هم نسل خودشان را از
پارکها جمع میکنند و به سمت مجلس امام حسین(ع) میکشانند، کار بسیار مهم و
ارزشمندی را انجام دادهاند.
نواقص کارشان کجا است؟
همانطور
که گفتم همه ما معایبی داریم و قصد ندارم این قضیه را بشکافم، اما اگر
همین جوانهای مداح و عزادار که کار ارزشمندی را انجام میدهند ببینند که
با زبان لطف و خوشی معایبشان را در خلوت به آنها گفته میشد و ببینند که
پیشکسوتان و پیرغلامان و در مراسمشان حضور دارند، معایب خود را به حداقل
خواهند رساند یا از بین میبرند. پس بیاییم جوانهای مداح معتقد و کسی که
در مسیر اهل بیت(ع) قدم برمیدارد را دلسرد نکنیم.
اولین شعری که مداحی کردید را به خاطر دارید؟
شعر
«سقای ما لب تشنگان ابوالفضل/ آبیرسان بر کودکان ابوالفضل بود» اما
رسمیتر اشعاری بود که از کتاب خزائنالاشعار بیرون میآوردم.
مهمترین مداحی که انجام دادید چه بود؟
همان مداحی در زمان سربازی بود که به آن اشاره کردم و به نوعی میتوان گفت نقطه عطف زندگیام است.
چه مداحی را دوست داشتید انجام دهید که موفق به انجامش نشدید؟
هر
جا که از قبل برنامهریزی کردم که فلان شعر، قصیده و یا فلان کار را انجام
دهم، موفق نشدم اما هر کجا به خودشان (ائمه اطهار) وصل شدم، بهترین عملکرد
را داشتم. سختترین مجلسی که به آن رفتم مسجد صاحبالزمان(عج) بود.
قصیدهای بود که به خاطر سختی و دقت کار در مسجد صاحبالزمان(عج) یک ماه
روی آن کار کرده بودم که آن شب به بهترین نحو بخوانم. حاج غلامی هم کنار من
بود که بعد از من اجرا کند، از دست قضا قصیده هر دوی ما یکی بود. در این
میان حاج غلام را متوجه این موضوع نکردم و بدون قصد قبلی شعر و روضه دیگری
را اجرا کردم، شما نمیدانید چه اتفاقی افتاد! من شروع کردم به خواندن حاج
غلام هم شعر مشابهی که در دست داشت کنار گذاشت و چنان همراهی کرد و مجلسی
راه انداختیم که غوغا شد... در پایان به خودم گفتم اگر پا روی هوای نفست
بگذاری اهل بیت(ع) آبرویت را میخرند.
مداح باید در برگزاری مراسم به چه نکاتی دقت کند؟
اگر
کسی به مجلس پا گذاشت که با او کدروتی داریم و قصد تلافی کنیم، دیگر نوکر
امام حسین(ع) نیستیم. باید توجه داشت شاید در تمام دوران عمرت این مجلس
اولین و آخرین مجلسی است که خود حضرت زهرا(س) به آن نظر دارد، پس نباید
خرابش کنیم چون اینجا جای تسویه حساب نیست. عقیده من این است هر کجا که
پرچم امام حسین(ع) نصب شود آنجا شعبهای از حرم امام حسین(ع) است.
کدامیک از مداحان نسل جدید را دوست دارید؟
همه انها را دوست دارم و افتخار میکنم جوانهای ما پا به این عرصه گذاشته است.
فرزندان شما هم مداحی میکنند؟
هر
بچهای در فامیل ما است، مداح شده چنانچه یکی از دوستان میگفت هر کسی در
طایفه بازوبند به دنیا میآید عبایی با خود دارد. (با خنده)
این روزها بیشتر کجا مداحی میکنید؟
نمیتوانم
به جاهایی که پلههای زیادی دارند، بروم که البته طبق نظر دکتر به خاطر
داشتن آسم شدید است. اما باز برخی روضههای قدیمی که همیشه میرفتم را
میروم. یکی از آنها واقع در خیابان خورشید جنب بیت مقام معظم رهبری است که
سالها است با آنها همراه هستم.
شغل اصلی شما چیست؟
شغلی
اصلی مداحی است اما دفتر خدمات زیارتی در میدان انقلاب نیز دارم. سالها
مدیر گروه حج بودم و الان هم جایی در مشهد نزدیک حرم امام رضا(ع) ساختم که
زائران به آنجا میروند و الحمدالله هر چه دارم از خدا و ائمه(ع) است و
خواسته همیشگی من این است که با گفتن نام و ذکر امام حسین(ع) چشم از جهان
ببندم.
دستمزد کار مداحی شما تا چه حد تاثیر داشت و یا دارد؟
به
ما نصیحت کردند و ما هم آن را به بچههای خود انتقال دادیم و گفتیم دستی
که به شما پول میدهد دست امام حسین(ع) است و دست عادی نیست. گفتم هر چه
پول میدهند شمارش نمیکنم و در جیبم میریزم و هر چقدر هم که خرج میکنم،
تمام نمیشود. یکی از کارهایی که انجام میدهم این است که دستمزدهای محرم و
عاشورا و برخی دیگر از روضهها را کنار میگذارم. از درآمد هتل مشهد و
جاهای دیگر نیز کنار میگذارم و از کل آن بستههای خوراکی را فراهم میکنم و
بین چند صد نفر تقسیم میکنم، البته این حرکت چند روز قبل از ماه رمضان
اتفاق میافتد.
مهمترین ویژگی که در مداحی قدیم بوده و الان نیست؟
مهمترین
چیزی که در مداحی قدیمی بوده و الان کمتر به آن پرداخته میشود، اخلاص
است. چنانچه در روضه خوانی و مداحی اگر همه چیز از ته دل و با اخلاص انجام
شود دیوار هم به گریه میایستد.
آیا پیرغلام بودن در روش کاری شما تاثیر گذاشت؟
بله،
آخرین مدالی بود که گرفتم. البته پیرغلامی را از جماران گرفتم شاید بهترین
لحظه عمرم گرفتن مدال پیرغلامی بود که گفتم امام حسین(ع) مدیونتم.