آیت‌الله شاه‌آبادی یکی از ۶ نفری بود که از میرزای شیرازی گواهی اجتهاد دریافت کرد. جالب است که با وجود اجازه‌های اجتهاد متعددی که داشت، وقتی در تهران تقاضای رؤیت ورقه اجتهاد او را کردند، فرمود: اجتهاد در سینه من است، نه در این کاغذها!

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ ماه مبارک رمضان فرصتی ایده‌آل برای انس با خدا و پیمودن راه وصال است. این آشنایی و ملازمت با حق لوازمی دارد که با نگاه به اساتید اخلاق و عرفان بهتر می‌توان به این مهم نایل آمد. به همین بهانه، در سلسله گزارش‌هایی به معرفی الگوهایی می‌پردازیم که اسوه‌های دیانت هستند.

آقا میرزا محمدعلی بیدآبادی (شاه‌آبادی)، فقیه، حکیم و عارف بزرگ شیعه و اسلام و استاد عرفان امام خمینی(ره) در سال 1292 هجری در اصفهان به دنیا آمد، مقدمات را نزد پدر آموخت و سپس از محضر آیت‌الله شیخ احمد بیدآبادی کسب فیض کرد و از درس علامه میرزا هاشم چهارسوقی بهره برد.

خاتم العرفایی که اجتهاد در سینه‌اش بود+عکس

ریاضیات را نزد میرزا عبدالرزاق سرتیپ آموخت. در سال 1304 هجری در سن دوازده سالگی همراه خانواده به تهران آمد و نزد مرحوم میرزای جلوه و میرزا هاشم گیلانی حکمت و عرفان آموخت و پس از شانزده سال تحصیل، در سال 1320 هجری عازم نجف اشرف شد تا از محضر آخوند خراسانی بهره گیرد.

*حادثه تلخ از دست دادن بهترین استاد اخلاق

او در سال 1312 قمری اولین و بهترین استاد خود یعنی پدر مهربانش را از دست داد ولی این حادثه تلخ نتوانست در روح او خللی ایجاد کند و به رغم مشکلات فراوان به تحصیل ادامه داد. وی حدود شانزده سال در تهران اقامت کرد و در این مدت علاوه بر تحصیل به تدریس اشتغال داشت.

در سال 1323 هجری وارد نجف شد و از محضر آخوند خراسانی، شیخ الشریعة و مرحوم آیت‌الله میرزا حسن خلیلی استفاده کرد و پس از فوت آخوند، به سامرا رفته و از محضر آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی بهره گرفت.

*اجتهاد در سینه من است

جالب است که با وجود اجازه‌های اجتهاد متعددی که داشت وقتی در تهران تقاضای رویت ورقه اجتهاد او را کردند، فرمود: اجتهاد در سینه من است نه در این کاغذها. پس از هفت سال اقامت در سامرا، تصمیم گرفت به ایران بازگردد، ولی آیت‌الله شیرازی مانع شد و مادر آن مرحوم هم برای ایران دلتنگی می‌کرد. بنابراین در سال 1330 هجری به ایران مراجعت کرد و مدت هفده سال در تهران، به تبلیغ و اشاعه مذهب مشغول شد.

در این میان میرزای شیرازی خود نیز به آیت‌الله شاه آبادی توجه ویژه‎ای داشت و به همین دلیل است که آیت‌الله شاه‌آبادی یکی از شش نفری است که از میرزای شیرازی گواهی اجتهاد دریافت کرده است. چنانکه آیات عظام شیخ الشریعه اصفهانی، سید اسماعیل صدر، شریانی، میرزا خلیل تهرانی هم به عارف کامل شاه‎آبادی گواهی اجتهاد داده بودند.

مرحوم شاه آبادی نیز همانند مرحوم مدرس در این مقطع از تاریخ که رضاشاه با پای برهنه در دسته‌های عزای حسینی شرکت می‌کرد پیش بینی کرده بود که اگر او مسلط شود به همه علما پشت می‌کند و اول کسی خواهد بود که به علما لگد می‌زند.

*علل معروفیت آیت‌الله به شاه‌آبادی

نام خانوادگی ایشان «بیدآبادی» بود که به دلیل سکونت در خیابان شاه‌آباد تهران، به آیت‌الله شاه‌آبادی معروف شد.

*ورود به حوزه علمیه قم

در سال 1347 هجری، ایشان به حوزه تازه تأسیس قم وارد شد و حضرت امام به مدت هفت سال در محضرشان فصوص و مفتاح الغیب را تلمذ کرد. همچنین آیت‌الله مرعشی نجفی، آیت الله حاج میرزا هاشم آملی و آیت‌الله حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی، ابوالزوجه امام خمینی، از محضر درسش استفاده کردند.

پس از هفت سال اقامت در قم به واسطه اصرار بیش از حد مردم تهران در سال 54 به تهران مراجعت کرد و دوباره به تدریس فقه، اصول و حکمت پرداخت. مرحوم شهید مطهری در تفسیر سوره قارعه می‌فرمایند: اساتید ما به اندازه‌ای که برای شاه آبادی احترام قایل‌اند، حتی برای شیخ عبدالکریم احترام قایل نبودند.

*روش درس و بحث آیت‌الله شاه آبادی

روش بحث شاه آبادی به صورتی بود که مطالب بلند را برای عامه مردم هم مطرح می‌کرد حضرت اما در تفسیر سوره حمد قسمت پنجم می‌فرماید: من به مرحوم شاه آبادی که برای عده‌ای از کاسب‌ها که آنجا می‌آمدند نزد ایشان و ایشان هم مسائل را همانطوری که برای همه می‌گفتند برای آنها می‌گفت، عرض کردم که آخر اینها و این مسائل؟ گفت: بگذار این کفریات به گوش آنها هم بخورد!

جامع معقول و منقول بود در فلسفه و عرفان شاگرد میرزای جلوه و میرزای اشکوری و در منقول شاگرد حاج میرزا حسن آشتیانی در تهران و آخوند خراسانی و میرزا محمدتقی شیرازی در نجف اشرف و سامرا بود. در تهران به مقام مرجعیت و فتوی رسید و در سال‌های اقامت شیخ عبدالکریم حائری در قم به آنجا مهاجرت کرد.

او از لحاظ عرفانی بی رقیب بود و شاگردان زیادی هم تربیت کرد که حسنه بزرگ آن در ابتدا، حضرت امام است که در عرفان استادش را می‌ستود.

*شاگردان

شاگردان دیگر او عبارت‌اند از:

شیخ علی‌محمد بن مولی محمد تویسرکانی، محمد صادقی تهرانی، آیات مرعشی، آخوند ملاعلی همدانی، حاج سید موسی مازندرانی، شهاب الدین ملایری، شیخ راضی، میرزا حسن یزدی، میرزا خلیل کمره‌ای، حاج سید علی بهشتی و ...

*تألیفات

آثار وی عبارت‌اند از: رشحات البحار، الانسان و الفطرة، الایمان و الرجعة، رسائلی در عقل و جهل و نبوات، منازل السالکین، مفتاح السعادة، حاشیه نجاة العباد، حاشیه بر فصول، شرح بر شرح فصوص قیصری و ..

*خاطراتی از نزدیکان و شاگردان آیت الله شاه آبادی

آیت‌الله نورالله شاه آبادی، فرزند آیت الله محمدعلی شاه آبادی نقل می‌کنند که در زمان ناصرالدین یک مغازه شراب فروشی در شهر برای موسیو کنت انگلیسی بود که یک زمان آیت الله محمدجواد شاه آبادی پدربزرگ بنده به همراه پدر و عمویم به مغازه آنها رفته و گفتند که این شراب‌ها را در چاه بریزید، خبر به گوش ناصرالدین شاه رسید او هم مجبور شد که جد ما و پدر و عمویم را از اصفهان موطنمان به تهران تبعید کنند.

آیت الله رضا استادی می‌گویند بیتی که آیت الله شاه آبادی بزرگ شدند خیلی علمی و مذهبی بود بنابراین در این خانواده و با این شخصیت علمی پدر رشد کردن، خیلی مهم است.

آیت الله سید محمد غروی نیز درباره ایشان می‌گوید که ایشان در زمان بلوغ به اجتهاد رسید.

آیت الله حاج شیخ عباس اخوان صدر یکی از امتیازاتشان فقه و فلسفه و عرفان بود آقای گرجی را خدا رحمت کند، من نمی‌دانم که او هم اهل حکمت و فلسفه بود یا خیر اما بهرحال فرد ملایی بود. ایشان در مصاحبه‌ای در زمان حیات مرحوم امام گفته بودند که حق این است که از آیت‌الله شاه آبادی به «خاتم العرفا» یاد شود چه اینکه ایشان بحث فطرت در عرفان را مطرح و این را به عنوان یک اصل مطرح کردند.

حاج آقای صدر می‌فرمایند که مرحوم امام گفتند من در همه عمرم روحی به لطافت مرحوم شاه آبادی ندیدم و در شهادت حاج آقا مهدی امام فرمودند که پدر ایشان بر گردن من حق عظیمی داشت که من از بیان آن حق عاجزم. مرحوم امام در سوره حمد چند جا گفتند که مرحوم شاه آبادی یک فقیه کامل بودند به گونه‌ای که مرحوم اقامیرزا مهدی و محمدتقی در بسیاری احتیاطات به آقای شاه آبادی ارجاع می‌دادند.

*نحوه آشنایی امام خمینی و مرحوم شاه آبادی

امام (ره) نحوه آشنایی خود با استادش آیت الله شاه آبادی را چنین توضیح می‎دهد: «من پس از آنکه توسط یکی از منسوبین مرحوم شاه ‎آبادی با ایشان آشنا شدم، در مدرسه فیضیه ایشان را ملاقات کردم و یک مسأله عرفانی از ایشان پرسیدم. شروع کردند به گفتن: فهمیدم اهل کار است. به دنبال ایشان آمدم و اصرار می‌‎کردم که با ایشان یک درس داشته باشم و ایشان در ابتدا قبول نمی‎‌کردند تا به گذر «عابدین» - یکی از محلات قم - رسیدیم و بالاخره ایشان که فکر می‎‌کرد من فلسفه می‎‌خواهم قبول کردند.

ولی من به ایشان گفتم که فلسفه خوانده‎‌ام و عرفان می‌‎خواهم و ایشان دوباره بنا را گذاشتند بر قبول نکردن و من باز هم اصرار کردم، تا بالاخره ایشان قبول کردند و من حدود هفت سال نزد ایشان فصوص و مفتاح الغیب خواندم.»

*روش جالب امر به معروف آیت الله شاه‌آبادی

فرزند آیت الله شاه آبادی می‌گویند که حاج آقای شاه آبادی می‌گفتند امر به معروف و نهی از منکر هیچ شرطی ندارد و برای همه مومنان واجب است و معنا این نیست که این کار بد است و او بگوید چرا و با هم بحث کنید، باید رد شوی. این سروصدا کردن درست نیست و برای شما بد است دیگر نایست و چند بار تکرار کن چند بار که بگویی دیگر درست می شود.

دو نمونه او نشان داد که به نفس گفتن کار خوب و بد مطلب تحقق پیدا کرد یکی دکتر ایوب حکیم که همسایه ما بود و دوم هم ایشان در خیابان سیروس و محله یهودی نشین که مراکز خرید و فروش آلات موسیقی بود، صحبت‌هایی می‌کردند.

آیت الله شاه‌آبادی در روز پنج‌شنبه سوم صفر 1369 (آذر 1328) در سن 77 سالگی رحلت کرد و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی خاکسپاری شد.

*منابع:

-مدرس قهرمان آزادی، حسین مکی
-استاد راه، زندگینامه شهید شاه آبادی
-تاریخ و فرهنگ معاصر
منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۰۱:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۴
    1 0
    خدا رحمتشان کند اینها کجای عالم بودند وما کجا؟؟؟ خدایا امید فقط به رحمت خودت بستیم و بس
  • مشرقی تیر ۱۱:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
    1 0
    افاض الله علینا من برکات تربته و اثار وجوده

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس