کد خبر 556510
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۱:۴۹

پس از دو دهه حرکت کند داخلی تحت حکومت حاکمان سالخورده و وابستگی بیش از حد به اقدامات حفاظتی آمریکا در منطقه‌ای خطرناک، پادشاهی عربستان سعودی در حال حاضر آرام آرام به پا می‌خیزد تا شروع به ساختن آینده خود کند. دو دلیل مهم و برجسته برای این تغییر وجود دارد. خاندان سلطنتی شخصا قدرت را به دستان نسل جدیدی از رهبران واگذار کرده که اعتماد به نفس بیشتری دارند و جسورتر هستند. در این میان از نظر ریاض، آمریکا، محافظ دیرینه پادشاهی عربستان، تحت ریاست جمهوری باراک اوباما به شدت از رهبری در خاورمیانه پا پس کشیده است.

به گزارش مشرق، مجله نشنال اینترست، گزیده‌ای از گزارشی تحت عنوان "دشواری‌های تاجداران" را منتشر کرده است. این گزیده با اجازه مرکز علوم و امور بین‌الملل بالفور دانشکده کندی دانشگاه‌ هاروارد منتشر شده است.

در این گزیده گزارش آمده است: «بزرگترین تغییر در عربستان سعودی در داخل خاندان سلطنتی و درون این سلطنت استبدادی که همه چیز را دیکته می‌کند، رخ داده است.

خاندان آل سعود که حاکمان عربستان سعودی در سه قرن گذشته بوده‌اند، بالاخره قدرت را به نسل جدید شاهزاده‌ها واگذار کرده‌اند. در عین حال نسبت به زمانی که عبدالعزیز بن سعود، بنیانگذار کشور سعودی نوین در سال 1953 میلادی در گذشت، هم اکنون قدرت در دستان تعداد کمتری از اعضای آل سعود قرار دارد.

سلمان بن عبدالعزیز 80 ساله، پادشاه عربستان آخرین پسر عبدالعزیز بن سعود خواهد بود که حکومت را به دست گرفته است. تضمین این مساله هم این است که سلمان بن عبدالعزیز آوریل سال گذشته میلادی یعنی چهار ماه پس از آنکه به دنبال فوت برادرش عبدالله به تاج و تخت رسید، مقرن بن عبدالعزیز 68 ساله، برادر ناتنی‌اش را از ولیعهدی کنار گذاشت.

این اقدام او سنت به سلطنت رسیدن پسران بنیانگذار پادشاهی عربستان سعودی یکی پس از دیگری را پایان داد و هنگامی که پادشاه جدید دو تن از نوه‌های بنیان گذار پادشاهی عربستان را در سلسله مراتب تاج گذاری قرار داد، یک تغییر نسل را پدید آورد.

ملک سلمان، محمد بن نایف، برادرزاده 56 ساله‌اش و یکی از شاهزاده‌های محترم و مشهور را به عنوان ولیعهد انتخاب و محمد بن سلمان، پسر 30 ساله خودش را به عنوان جانشین ولیعهد معرفی کرد. این شاهزاده جوان(محمد بن سلمان) که برای اکثر سعودی‌ها ناشناس بود به سرعت شروع به تحکیم قدرتش کرد و این گمانه‌زنی‌ را به وجود آورد که در حال کنار زدن ولیعهد برای تبدیل شدن به زمام دار آتی پادشاهی آل سعود است.

محمد بن سلمان ظرف چند ماه به وزیر دفاع، "سزار اقتصادی" و رئیس کمپانی نفتی آرامکو که منبع 80 درصد از درآمدهای پادشاهی عربستان است، تبدیل شد. این شاهزاده جوان در هر حوزه‌ای سیستم متصلب سعودی و در کنار آن جامعه خواب آلوده سعودی را تکان محکمی داد. از زمان پدر بزرگش هیچ شاهزاده‌ای در سن و سال او چنین قدرت‌هایی نداشته است. ترقی این شاهزاده جوان باعث ناراحتی برخی دیگر از اعضای خانواده سلطنتی شده اما مادامی که شاهزاده محمد بن سلمان از حمایت کامل و قاطعانه پدرش برخوردار است، به ترقی خود ادامه می‌دهد و بر سر امور خواهد ماند.

بدون شک ترقی درخشان این شاهزاده جوان انرژی و در کنار آن تردیدها و بلاتکلیفی را به پادشاهی عربستان وارد کرد. اعضای خاندان سلطنتی آل سعود و شهروندان عادی عربستان آنچه را که نزاع آشکار بر سر قدرت میان دو نسل بعدی شاهزاده‌ها تلقی می‌شود، با بهت و شگفتی و بدون کوچکترین بیم و هراسی نظاره می‌کنند. یک سفر یک ماهه به عربستان در ژانویه سال جاری میلادی نشان داد که جوانان سعودی به شدت به معاون 30 ساله ولیعهد علاقمندند. این مساله بسیار مهم است چرا که 70 درصد از جمعیت عربستان 30 ساله یا جوانتر هستند.

جوانان سعودی خرسندی خود را از تمایل شاهزاده محمد بن سلمان به ریسک پذیری ابزار می‌کنند. او جنگی را در یمن علیه حوثی‌ها که ادعا می‌کند دستورات ایران را اجرا می‌کند، به راه انداخته است. او همچنین از سیاست‌های جسورانه‌تر علیه نفوذ ایران در بحرین، عراق و سوریه حمایت کرده است که در بین آنها می‌توان به تعهد به اعزام نیروهای سعودی به سوریه اگر آمریکا نیروهای خودش را در آنجا برای مبارزه با داعش و بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه مستقر کند، اشاره کرد. البته این "اگر" دست کم در دوران ریاست جمهوری اوباما بسیار بزرگ است. به علاوه این شاهزاده یک ائتلاف اسلامی 34 کشوری را علیه "تروریسم" سازماندهی کرده و ریاست نشست با رهبران روسیه و چین را برای تاکید به آمریکا بر این مساله که عربستان سعودی گزینه‌های بین‌المللی دارد، به عهده گرفت.

شاهزاده محمد بن سلمان که ریاست "شورای اقتصادی و توسعه" را نیز برعهده دارد، برنامه جاه طلبانه‌ای را برای اصلاح اقتصاد پادشاهی عربستان و خلاص شدن آن از وابستگی به نفت مطرح کرده و سال 2030 را به عنوان هدفی برای افزایش درآمد غیر نفتی از 10 درصد درآمد کل عربستان به 70 درصد تعیین کرد. وعده او درباره خصوصی سازی اقتصاد که پادشاهی عربستان دهه‌ها قادر نبوده به آن دست یابد، برای تضمین آینده بهتر جوانان سعودی امری ضروری تلقی می‌شود چرا که ممکن است بهای هر بشکه نفت که در حال حاضر 30 دلار است، همچنان پایین بماند.

اما چنین تغییر و دگرگونی یک چالش بسیار دشوار محسوب می‌شود و نیازمند یک تغییر کامل در طرز فکر دیرینه سعودی‌هاست که فکر می‌کنند کل امرار معاششان از جمله کار، آموزش و تامین اجتماعی به دولت وابسته است. به طور خلاصه قرارداد اجتماعی سنتی سعودی‌ها این است که در ازای وفاداری و پیروی از دولت، رفاه و ثباتشان تضمین شود. اگر دولت ریاض نتواند اقتصاد را به منظور ایجاد مشاغل پردرآمد در بخش خصوصی برای سعودی‌ها اصلاح کند، این قرارداد اجتماعی به خطر می‌افتد چرا که دولت دیگر قادر نیست مشاغل کافی برای جذب 300 هزار جوان سعودی که انتظار می‌رود سالانه از الان تا سال 2030 وارد بازار کار شوند، ایجاد کند. معاون ولیعهد متعهد شده تا سال 2030 میلادی شش میلیون شغل جدید ایجاد کند؛ هدفی که برای عربستان سعودی که نرخ بیکاری در آن 30 درصد است بسیار مهم محسوب می‌شود اما با توجه به اینکه افزایش واقعی مشاغل در سال 2015 میلادی در عربستان باید 417 هزار شغل می‌بود، اما تنها 49 هزار نفر از جمعیت بیکار سعودی‌ سر کار رفتند، این امر ابعاد این چالش را نشان می‌دهد.

جوانان سعودی نه تنها ریسک پذیری معاون ولیعهد را بلکه غیر رسمی بودنش را نیز دوست دارند. محمد بن سلمان با به تن داشتن دشداشه، لباس سنتی مقامات عربستان با بازدید کنندگان دیدار می‌کند اما اغلب سربند بر سر ندارد و از پوشیدن عبای سلطنتی با یراق‌های طلا کوبی شده که افراد سلطنتی در نشست‌های رسمی روی شانه‌هایشان می‌اندازد، اجتناب می‌کند. یکی از جوانان سعودی که این شاهزاده را تحسین می‌کند، می‌گوید: او حقیقتا آستین‌هایش را بالا می‌زند و مشغول به کار می‌شود.

البته تمامی سعودی‌ها شیفته این شاهزاده جوان نیستند. به طور کلی سعودی‌های میانسال سیاست‌های خارجی شاهزاده‌ محمد بن سلمان درخصوص ایستادگی در مقابل ایران و سیاست داخلی آن درخصوص اصلاح اقتصاد عربستان را تحسین می‌کنند. اما تجربه به آن‌ها یاد داده تا نسبت به توانایی دولت ریاض برای تحمل دو جنگ در یمن و سوریه همزمان با اصلاح یک اقتصاد متصلب که به شدت به درآمد نفتی وابسته است، تردید داشته باشند. اگرچه برخی از این سعودی‌های میانسال ترجیح می‌دهند محمد بن نایف که از نظر آن‌ها با تجربه‌تر است پادشاه بعدیشان باشد اما آن‌ها تاکید دارند جامعه با وجود هر یک از این دو شاهزاده جوان خشنود و راضی خواهد بود. یکی از شهروندان سعودی می‌گوید: انتصاب محمد بن نایف و محمد بن سلمان برای ایجاد تغییر نسل در رهبری کشورمان باعث خشنودی و آسودگی خاطر ما شده است. مطمئنم که نوه‌هایم تحت حکومت هر یک از این دو شاهزاده اوضاع خوبی خواهند داشت چرا که این دو شاهزاده کارهای بسیاری در سر دارند.

البته تعدادی از اعضای خاندان سلطنتی آل سعود به این اندازه خوش بین و مثبت نیستند. شاهزاده طلال بن عبدالعزیز 85 ساله، یکی از پسران بنیانگذار سلطنت آل سعود صریحا درباره نارضایتی و انزجارش از تلاش ملک سلمان، برادر ناتنی‌اش برای محروم کردن حق دیگر وراث پدرشان و تصرف تخت و تاج برای دادن آن‌ها به پسران و نوه‌های خودش در آینده سخن می‌گوید.

ملک عبدالعزیز، بنیانگذار این پادشاهی 44 پسر از 22 همسر داشت. حدود 36 تن از پسرهای او در جوانی مردند. شش تن از این برادرها پس از فوت پدرشان در سال 1953 میلادی به صورت متوالی پادشاه عربستان شدند و چند تن از آن‌ها از جمله ملک سلمان همچنان زنده هستند. همه آن‌ها مسن و عمدتا ناتوان هستند و بعید است که به تاج و تخت برسند.

آن 36 پسر به نوبه خود شمار زیادی از شاهزاده‌ها از جمله پسران، نوه‌ها و نتیجه‌ها را به وجود آوردند که گفته می‌شود تعداد آن‌ها به طور کلی بالغ بر 7000 تن است و دست کم تعدادی از آنها نارضایتی شاهزاده طلال را بازگو کرده‌اند و معتقدند ملک سلمان تلاش می‌کند پادشاهی به سبک انگلیس به وجود آورد که در آن تاج از پدر به پسر منتقل می‌شود. شاهزاده طلال گفت: هنگامی که سلمان پسرش را برگزید، این تئوری را تایید کرد که تصمیم دیگری پشت این انتصاب وجود دارد بدان معنا که ملک سلمان پسر خودش را به عنوان ولیعهد معرفی خواهد کرد و ولیعهد معرفی شده را برکنار می‌کند. او پسر و نوه‌هایش را پادشاه خواهد کرد. شاهزاده طلال مدت‌ها یکی از منتقدان آل سعود بوده که در دهه 1960 میلادی این شاهزاده را به خاطر اصلاحات دموکراتیک در پادشاهی به مصر تبعید کرد.

دیگر اعضای خاندان سلطنتی نیز نارضایتی خود را از این رویدادها ابراز کرده‌اند البته با توجه به سکوت ارشدترین اعضای خاندان سلطنتی درخصوص مسائل جانشینی، این افراد نارضایتی خود را به فرد خاصی نسبت نداده‌اند. یکی از مقامات سرشناس خاندان سلطنتی که امیدوار است محمد بن سلمان در سال‌های آتی پخته‌تر شود و تجارب بیشتری بیاموزد، احساسی را مطرح کرد که قطعا نظر بسیاری از خاندان سلطنتی بوده است: با توجه به تمام مشکلاتی که در حال حاضر با ایران و اقتصادمان مواجه هستیم، الان زمان تفرقه و نداشتن اتحاد نیست.

قطعا تنها سلمان می‌داند که قصد و نیتش چیست. با توجه به مسن‌ بودن ملک سلمان و واگذاری بیشتر کارها به پسرش، این سوال مطرح می‌شود که چرا او پسر بزرگش را به عنوان ولیعهد معرفی نکرد. برخی تاکید دارند که محمد بن سلمان جوان حکمی را در این خصوص آماده کرده و پادشاه تنها آن را امضا کرده است. درحال حاضر زمان همه چیز است. اگر ملک سلمان بدون انتصاب پسرش به عنوان ولیعهد، فوت کند، بسیاری از سعودی‌ها معتقدند که محمد بن نایف به عنوان پادشاه عربستان بدون فوت وقت محمد بن سلمان را از قدرت برکنار می‌کند. این مساله خصومت شخصی میان این شاهزاده‌ها نیست بلکه مساله بر سر چگونگی واگذاری قدرت در آینده است. محمد بن سلمان پسرانی دارد که می‌توانند در آینده جانشین او شوند. این در حالی است که محمد بن نایف تنها دختر دارد. این حقیقت خیال دیگر اعضای خاندان سلطنتی را که همچنان فرصت پادشاه شدن را دارند آسوده می‌سازد و تمایلشان به شاه شدن نایف بیشتر می‌شود.

شاهزاده محمد بن نایف که وزیر کشور و فردی است که عربستان را از تروریسم داخلی امن نگه می‌دارد، این روزها عمدتا نامرئی است. در حالی که محمد بن سلمان شبانه در برنامه‌های تلویزیونی در کنار پدرش در نشست با رجل خارجی دیده می‌شود. شاهزاده محمد بن نایف در درجه اول در پسترهای موجود که پادشاه و دو معاونش را به تصویر می‌کشد، دیده می‌شود. محمد بن نایف بین پادشاهی که باید در خدمت او باشد و عموزاده‌ای که ممکن است هر آن او را از قدرت برکنار کند گیر افتاده و بی‌سر و صدا به شنیدن تحسین هم وطنانش به خاطر حفظ کردن کشور از دست تروریست‌های داعش و همکاران سعودی جوانشان ادامه داده است. او یک مجری ساکت و نه یک ناطق تلقی می‌شود. بسیاری معتقدند که پادشاه هر چقدر هم خودش را فدای پسرش کرده باشد اما تمایل ندارد ولیعهد را که طی 20 سال گذشته در شکست القاعده در عربستان و سرکوب داعش موثر و موفق بوده، برکنار کند. شاهزاده محمد بن نایف که به زبان انگلیسی مسلط است به عنوان وزیر کشور با آمریکا در زمینه مقابله با تروریسم همکاری نزدیک داشته و به شدت از سوی مقامات آمریکایی تحسین شده‌ است. با این حال با توجه به نارضایتی و ناامیدی آشکار در خاندان سلطنتی نسبت به سیاست خاورمیانه آمریکا در سال‌های اخیر، این مساله می‌تواند برای این شاهزاده تاثیر منفی داشته باشد.

سعودی‌ها خواه اعضای خاندان سلطنتی خواه مردم عادی متقاعد شده‌اند که پادشاه تنها قدرتی است که می‌تواند تصیماتی را که انتخاب کرده عملی سازد. در حقیقت سلمان قطعا نسبت به دیگر برادرانش به عنوان پادشاه قدرت بیشتری دارد چرا که برادرانش که زمانی قدرتمند بودند، فوت کرده‌اند. مسلما در چندین دهه گذشته پادشاهی عربستان چندین مرکز قدرت داشته که اغلب به عنوان پادشاهان کوچک زیر دست برادران ارشد و قدرتمند آل سعود عمل می‌کردند؛ سلمان بیش از 40 سال فرماندار ریاض بود، سلطان، برادر سلمان تا زمان فوتش در سال 2011 میلادی وزیر دفاع و ولیعهد وقت بود و نایف برادر تنی آن‌ها تا پیش از مرگش در سال 2012 میلادی ولیعهد و وزیر کشور بود و به تمام اطلاعات محرمانه و ظلم‌های پادشاهی عربستان دسترسی داشت و می‌توانست از آن‌ها برای کنترل اعضای سلطنتی و مردم عادی عربستان سعودی استفاده کند. ملک عبدالله به عنوان رئیس گارد ملی عربستان سعودی به مدت 50 سال حتی پیش از آنکه در سال 2005 میلادی به پادشاهی برسد، پایگاه قدرت خودش را داشت. همه این افراد به دیار باقی رفتند و دیگر هیچ شاهزاده‌ای مثل پدرانشان با پایگاه‌های قدرت مستقل وجود ندارد حتی متعب بن عبدالله که جانشین پدرش در سمت ریاست گارد ملی سعودی و یا محمد بن نایف که همانند پدرش وزیر کشور شد.

یکی از تجار قدیمی عربستان سعودی و یکی از اعضای سابق شورا (پارلمان غیر منتخب عربستان سعودی) می‌گوید: سلمان می‌تواند هر کار که می‌خواهد انجام دهد و تنها پادشاهی است که توانست هر تصمیمی را که داشت عملی سازد. قدرت در حال حاضر متمرکز شده و او در بین مردم بسیار محبوب است و رهبران مذهبی نیز به شدت او را حمایت می‌کنند.

به طور کلی واگذاری قدرت از ملک عبدالله به ملک سلمان حقیقت آشکار پادشاهی سعودی را آشکار کرد: قدرت پادشاه حاکم تا زمانی که زنده است به چالش کشیده نمی‌شود اما با او نیز می‌میرد. ملک عبدالله در سال‌های پایانی‌اش به عنوان پادشاه، اقدامات بی‌سابقه‌ای را برای کنترل روند جانشینی آل سعود پس از مرگش انجام داد. او هرگز نسبت به گروه هفت نفره از برادران ناتنی‌اش از جمله سلطان، نایف و سلمان که ولیعهد او بودند خوش بین نبود و تلاش کرد تا پسران آنها به ویژه محمد بن سلمان را نادیده بگیرد.

ملک عبدالله برای کنترل کامل جانشینان خود در سال 2014 میلادی نقشی جدید تحت عنوان جانشین ولیعهد در سلطنت ایجاد و مقرن، برادر ناتنی کوچک‌ترش را به عنوان جانشین ولیعهد معرفی کرد. به گفته منابع آگاه در این پادشاهی در حقیقت او با این کار ولیعهد ملک سلمان را انتخاب می‌کرد. به گفته این شاهدان ملک عبدالله روزی را می‌دید که پس از مرگش ولیعهدش یعنی سلمان به پادشاهی برسد و شاهزاده مقرن ولیعهد جدید خواهد شد و قادر خواهد بود مانع ورود محمد بن سلمان به سلسله جانشینی آل سعود شود.

اما ملک سلمان تنها کمتر از چهار ماه برای برکناری مقرن صبر کرد و محمد بن نایف را به عنوان ولیعهد انتخاب کرد و سپس از نقش جدید جانشین ولیعهد که توسط ملک عبدالله ایجاد شده بود برای گذاشتن پسرش در سلسله مراتب جانشینی استفاده کرد. مشخصا اگر پادشاه تا پیش از مرگش پسرش را به عنوان ولیعهد معرفی نکند تاریخ تکرار خواهد شد و پادشاه جدید محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد را از قدرت برکنار خواهد کرد.»

منبع: ایسنا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس