احمد شیرزاد در سرمقاله روزنامه اصلاح طلب «آرمان» نوشت: بايد نگران باقيمانده اصولگراياني باشيم كه از مجلس قبل وارد اين مجلس شده‌اند. البته اميدوار هستيم با ايجاد عقلانيت گفت‌وگويي در طيف اصولگراي مجلس، شاهد تعامل مثبت و سازنده بين همه جريانات سياسي حاضر در مجلس باشيم.

گروه سیاسی مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌‌

*******
عملیات رهایی گروگان

محمد صرفی در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت: درباره انتخابات هفتم اسفند، سخن بسیار است. یکی از مهم‌ترین و پربحث‌ترین مباحث در این زمینه، تعیین پیروز میدان انتخابات است. فارغ از جناح‌بندی‌ها، درصدها، گرایش‌ها و... پیروزی مطلق و اصلی این انتخابات را - با حد نصاب مشارکت بیش از 60 درصد- باید متعلق به ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران دانست. شکست‌خورده اصلی این عرصه دشمنان این نظام و ملت - در راس آنها آمریکا-  هستند. حدود 15 ماه پیش انتخابات کنگره آمریکا برگزار شد. انتخاباتی که پایین بودن میزان مشارکت در آن طی 200 سال اخیر در آمریکا بی‌سابقه و به اذعان نشریه آمریکایی «کانترپانچ» میزان مشارکت واقعی در آن کمتر از 19 درصد بود. دوقطبی نظام- ملت در ایران اسلامی، رویای دیرینه آمریکایی‌ها بوده و هست. اغلب طرح‌ها و توطئه‌های واشنگتن نیز برای ایجاد و شکل‌دهی به چنین وضعیتی است. اساساً تحریم‌های طولانی و سنگین علیه جمهوری اسلامی نیز در همین راستا بود. انتخابات پرشور هفتم اسفند، بار دیگر بر این رویای آمریکایی مهر بطلان زد.

اما موضوع این نوشتار چیز دیگری است. رهبر معظم انقلاب اسلامی حدود 3 هفته پیش از انتخابات فرمودند؛ «مسئولان به یاری پروردگار مشغول کار و تلاشند اما مراقب باشند که جنجال‌های روزمره‌‌ انتخاباتی آنها را سرگرم نکند و از پرداختن به مسائل مهم به‌ویژه اقتصاد غافل ننماید. این مسئله (انتخابات) با همه‌ اهمیتش مقطعی است و آنچه بعد از چند هفته باقی می‌ماند مسائل اساسی کشور از جمله مقاوم‌سازی اقتصاد است. با تکیه بر این سرمایه‌های بی‌نظیر، اقتصاد کشور را به‌گونه‌ای مقاوم کنید که دشمن از فکر فشارهای اقتصادی برای تحمیل خواسته‌هایش منصرف شود.» ایشان در پیامی که هفته گذشته و دو روز پس از برگزاری انتخابات صادر کردند، پیشرفت را هدف اصلی کشور برشمرده و تاکید فرمودند؛ «پیشرفت صوری و منهای استقلال و عزّت ملی، پذیرفته نیست. پیشرفت، به معنی حل شدن در هاضمه استکبار جهانی نیست و حفظ عزّت و هویت ملی جز با پیشرفت همه‌جانبه و درونزا دست‌یافتنی نیست.»
واقعیت ماجرا آن است که واشنگتن طی یک دهه گذشته از تحریم اقتصادی به سوی گروگان‏گیری اقتصاد جمهوری اسلامی ایران حرکت کرده است. اگرچه واکنش اولیه آمریکایی‌ها به حوادث 11 سپتامبر از نوع سخت و نظامی بود اما آنها همزمان - یا حداقل به فاصله‌ای اندک- دریافتند دوران تکیه صرف به میلیتاریسم برای حل و فصل چالش‌های پیش روی آمریکا در سطح بین‌المللی گذشته است. ابزار نظامی و طرح‌های سخت شاید بتواند حکومت‌های غیرمردمی  و خودکامه‌ای مانند رژیم صدام را ساقط کند، اما بدون شک برای همه عرصه‌ها پاسخگو نیست و برای مواجهه با حکومت‌هایی مانند جمهوری اسلامی - که هم از پشتیبانی مردمی برخوردارند و هم با آمریکا در تخاصم و تضاد هستند- باید به روش‌های جدید و پیچیده‌تری روی آورد.
 اینجا بود که وزارت خزانه‌داری آمریکا با بهره‌گیری از اهرم تحریم‌ها به پیشانی ابزارهای این کشور برای مقابله با چنین چالش‌هایی مبدل شد و گستره استفاده از این ابزار روز به روز در حال افزایش است. به عنوان مثال باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا اخیرا به وزیر خزانه‌داری این اختیارات را داد تا بر ضد کشورها و شرکت‌های خارجی که در فعالیت‌های خصمانه سایبری مانند راه‌اندازی حملات سایبری به زیرساخت‌های حساس یا سرقت اطلاعات ارزشمند تجاری دخالت دارند، یک رشته تحریم‌های اقتصادی را اعمال کند. به نوشته نشریه آمریکایی فارن افرز؛ «در یک کلام تحریم‌های اقتصادی فرسایشی اخیرا به یک ابزار مد روز تبدیل شده است.»

برجام قرار بود تحریم‌هایی که به بهانه فعالیت‌های هسته‌ای علیه ایران وضع شده را رفع کند اما به اعتراف اعضای تیم مذاکره‌کننده کشورمان، آمریکایی‌ها در عمل به تعهدات خود در این زمینه کوتاهی و تعلل دارند. 85 درصد معاملات تجاری دنیا با دلار انجام می‌شود و ناتوانی دسترسی به سامانه مالی آمریکا یک مانع بزرگ و عمده برای شرکت‌های خارجی به شمار می‌رود که مایل به همکاری و تجارت با ایران هستند.
قابلیت‌ها و جذابیت‌های تجاری ایران برای طرف‌های خارجی چنان است که مانعی به عنوان دلار نتوانسته شرکت‌های خارجی را از همکاری با ایران منصرف کند. به عنوان مثال دولت پاکستان از بانک مرکزی پاکستان خواسته است تا مکانیسمی موقتی و معتبر فراهم سازد تا شرکتهای پاکستانی بتوانند بدون نگرانی درباره دلار، وارد کسب و کار و تجارت با ایران شوند. کره جنوبی نیز درصدد ترغیب معاملات و تجارت با ایران با واحد پولی این کشور یا یورو برآمده است.افزون بر آن بانک توکیو - میتسوبیشی اخیرا اعلام کرده است که پرداخت‌های پالایشگاه‌های نفتی ژاپن به ایران را هم به صورت ین و هم یورو انجام خواهد داد. به همین صورت گفته می‌شود دو بانک ژاپنی دیگر درصدد از سرگیری سرویس‌های پرداخت غیردلاری به ایران هستند.و اخیرا نیز وزیر تجارت برزیل اعلام کرد دولت وی به دنبال آن است تا امکان پرداخت مالی به مبدا و مقصد ایران را به یورو و دیگر ارزهای خارجی مهیا سازد.

ابزار تهاجمی تحریم شاید برای کشورهایی که به نوعی همسو - به عبارت دقیق‌تر مستعمرات عصر جدید- با سیاست‌های واشنگتن هستند، تهدیدزا نباشد اما بدون شک برای کشورهایی که سیاست‌های مستقلی را در عرصه بین‌المللی دنبال می‌کنند، خطرآفرین و قابل تامل است. یکی از این کشورها چین است. پکن سالهاست، تدابیر و اقدامات پیشگیرانه خاصی را در این زمینه به اجرا گذاشته است. اخیراً چین «رنمینبی» (به زبان چینی یعنی پول رایج مردم) را به عنوان واحد مبادلات بین‌المللی خود، به جای دلار معرفی کرده است. (واحد پول داخلی و روزمره در چین یوان است و بطور ساده می‌توان گفت نسبت رنمینبی و یوان در چین چیزی شبیه نسبت ریال و تومان در کشور ماست.) در حال حاضر 4 ارز «دلار آمریکا، ین ژاپن، پوند انگلیس و یورو»، جزء سبد ارزی صندوق بین‌المللی پول هستند و تا شش ماه دیگر رنمینبی به این سبد اضافه می‌شود و کارشناسان با توجه به قدرت اقتصادی چین، آینده متزلزل و رو به افولی را برای دلار در مقابل رنمینبی پیش‌بینی می‌کنند. اقدام پکن در راه اندازی و برقراری سامانه پرداخت بین‌المللی چین موسوم به چیپس (CHIPS) سامانه‌ای مشابه سامانه سوئیفت (SWIFT) که با هدف کمک به هماهنگی انتقال روزانه تریلیونها دلار در معاملات مالی و تسهیل فرایند معاملات به واحد پولی رنمینبی ایجاد شده است، می‌تواند به حفاظت از پکن در برابر اعمال هرگونه تحریمهای مشابه که بر ضد ایران اعمال شده بود، کمک کند.

داستان آمریکایی‌ها و ما تنها مسئله هسته‌ای نیست که با برجام، خاتمه یافته باشد که البته خود رشته برجام سردرازی دارد. در میان لیست بلندبالای موارد تخاصم دو طرف، به نظر می‌رسد مسائل منطقه‌ای نزدیک‌ترین و محتمل‌ترین میدان تقابل در آینده باشد. در چنین وضعیت و شرایطی، انسان عاقل و زیرک چه می‌کند؟ جز آن است که از تقابل پیشین درس گرفته و نقاط ضعف و رخنه را تقویت و ترمیم می‌کند؟ تحریم کردن اژدهای زرد از سوی آمریکا در خوشبینانه‌ترین حالت چیزی شبیه شلیک به مغز است اما با این حال چینی‌ها جانب احتیاط را نگاه داشته و به اقداماتی پیشگیرانه مانند آنچه در بالا ذکر شد، دست زده‌اند. ما برای رویارویی‌های قطعی در میدان‌های آینده چه کرده‌ایم؟ مردم با حضور گسترده خود در هفتم اسفند، نقش خود را در مقاوم‌سازی کشور به نحو احسن ایفا کردند، وقت آن نرسیده است که دست‌اندرکاران و متولیان اقتصاد کشور، عملیات رهایی گروگان را آغاز کنند؟! در هیچ جا گروگان‌ها را با باج دادن آزاد نمی‌کنند. باج دهی شاید راحت‌ترین راه ممکن باشد، اما تنها یک نتیجه دارد؛ گروگان‌گیری بیشتر.

پنهان‌کاری یارانه‌ای شلختگی اقتصادی


محسن جندقی در سرمقاله روزنامه وطن امروز نوشت: خوشبینانه‌ترین هوادار دولت هم وقتی موضوع اقتصاد به میان می‌آید نمی‌داند باید دقیقا از چه چیزی حمایت کند‎. کابینه یازدهم چندین فرمانده اقتصادی با تفکرات متفاوت دارد که هرکدام دوست دارند طرح‌های اقتصادی به سمت تفکرات و اندیشه‌های آنها نزدیک شود. به همین علت است که با یک نوع شلختگی اقتصادی مواجه هستیم که نمونه آن را در دولت سابق هم شاهد بودیم. «یارانه نقدی» مثال مناسبی است تا به این موضوع پی ببریم که دولت برنامه جامع و مشخصی برای «اقتصاد» و طرح‌های اقتصادی ندارد و خود مسؤولان نیز نمی‌دانند سرنوشت این طرح‌ها و برنامه‌ها چه خواهد شد!

1- 20 ماه از آخرین آیین‌نامه اجرایی هدفمندی یارانه‌ها می‌گذرد و دولت هم‌اکنون با همان آیین‌نامه اجرایی فروردین 1393 قانون هدفمندی را جلو می‌برد. این در حالی است که قانون بودجه 94 نیز تصویب شده و در حال اجراست و در این قانون نیز به صورت جداگانه به مرحله جدیدی از «هدفمندی یارانه‌ها»  اشاره شده است. با این وجود دولت با همان دستورالعمل سال 93 قانون سال 94 را هم پیش‌ می‌برد! از طرفی طبق همان قانون سپردن وظیفه رسیدگی به وضعیت یارانه‌بگیران به وزارت رفاه تخلف محسوب می‌شود و دولت به این تخلف هم اصرار دارد. طبق بند «ح» تبصره «20» قانون بودجه 1394 کل کشور «دولت موظف است یارانه خانوارهای پردرآمد را قطع کند. خانوارهای پردرآمد به تشخیص دولت و براساس شرایط اقلیمی، بعد خانوار و محل سکونت و میزان درآمد تعیین می‌شود». بنابراین بند «الف» ماده «4» مصوبه دولت که تهیه دستورالعمل تعیین خانوارهای غیر مشمول دریافت یارانه را به جای هیأت دولت بر عهده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قرار داده  از حیث اقدام دولت به تغییر مرجع تشخیص،  مغایر قانون است. مطابق قانون، دولت موظف است پس از دریافت نظر هیأت بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین، نسبت به اصلاح موارد خلاف قانون مصوبات موردنظر اقدام کند اما تاکنون خبری از اصلاح این تخلف نشده است.

2- دولت با همان تخلف مذکور، توسط وزارت رفاه اقدام به حذف افراد از لیست یارانه‌ها کرده اما ملاکی برای حذف افراد اعلام نکرده است. مشخص نیست چه خانوارهایی از نظر دولت ثروتمند و غیرنیازمند محسوب می‌شوند. اعلام نکردن ملاک‌ها و شاخص‌های حذف افراد ناشی از همان نبودن دستور‌العمل و آیین‌نامه است. دولت تاکنون میلیون‌ها نفر را حذف کرده اما اعلام نکرده با چه معیاری چنین اقدامی می‌کند. آیا برای دولت کسانی که خانه و خودرو و درآمد بالای 5 میلیون تومان دارند غیرنیازمند محسوب می‌شوند یا اینکه فقط کسانی که یک خانه داشته باشند مشمول قطع یارانه نقدی می‌شوند. دولت تاکنون در این‌باره سکوت کرده، چراکه عملا نشان داده به هیچ شاخص و ملاک و معیاری پایبند نیست! هم‌اکنون بسیاری از افرادی که خانه و خودرو و حقوق مکفی دارند یارانه نقدی دریافت می‌کنند اما یارانه نقدی آن کارگری که یک خانه 46 متری دارد حذف می‌شود. این وضعیت نشان می‌دهد مسؤولان به صورت فله‌ای و بدون بررسی لازم یارانه افراد را قطع می‌کنند و برنامه جامعی در این زمینه وجود ندارد. به همین علت است که درصد قابل توجهی از حذف‌شدگان به این اقدام مسؤولان اعتراض کرده‌اند و یارانه برخی از آنها نیز بار دیگر برقرار شده است. به عبارت بهتر دولت بدون آیین‌نامه و دستورالعمل مشخص و ملاک‌ها و شاخص‌های معین، یارانه نقدی افراد را حذف می‌کند و عدم اعتراض افراد به حذف را نشان غیرنیازمند بودن آنها تلقی می‌کند!

3- حذف افرادی که تنها یک خانه دارند نشان می‌دهد دولت اکثر آنهایی که ثروتمند می‌خوانندشان را حذف کرده و حالا به قشر متوسط رو به پایین رسیده است. مسؤولان می‌خواهند یارانه اکثر افراد را حذف کند و فقط به درصد کمی از جامعه یارانه نقدی بدهند اما با «موش و گربه بازی» قصد دارند بار روانی حذفیات گسترده را کاهش دهند.

مانند همان کاری که بر سر طرح «سبد کالا» درآمد، هم‌اکنون سبد کالا تنها به قشر محدودی پرداخت می‌شود و دولت در آمارهای خود رقم چند هزار میلیارد تومانی پرداخت سبد کالا را اعلام می‌کند. یارانه نقدی عملا در حال تبدیل شدن به «سبد کالا» است و رفتار مسؤولان نشان می‌دهد آنها اصلا دوست ندارند «یارانه نقدی» پرداخت کنند و با اکراه این کار را می‌کنند! دولت یارانه نقدی افراد زیادی را حذف کرده اما همچنان یارانه نقدی می‌دهد و با هیجان خاصی از پرداخت یارانه نقدی به میلیون‌ها نفر سخن می‌گوید اما کدام میلیون‌ها نفر؟! 4- یارانه نقدی چند نفر حذف شده است؟ هیچ‌کس نمی‌داند. دولتی‌ها از 6 ماه پیش خبر از حذف حدود 3 میلیون نفر دادند و این آمار در این 6 ماهه فریز شده است در حالی که هر ماه تعداد بسیاری از افراد از دریافت یارانه نقدی محروم می‌شوند. مشخص نیست چرا دولت از انتشار حقیقت واهمه دارد و رقم دقیق حذف افراد را اعلام نمی‌کند. مگر می‌شود یارانه نقدی افراد زیادی در این 6 ماهه حذف شود اما آمار حذفیات همانی باشد که بود؟!

جالب اینکه حذف‌شوندگانی که اعتراض می‌کنند با پاسخ عجیب کارشناسان سازمان هدفمندی مواجه می‌شوند: «تا اسفند امسال(94) 6 میلیون نفر حذف شده‌اند و قرار است سال آینده هم یارانه نقدی اکثر افراد حذف شود». از طرفی خود مسؤولان نیز آمار واحدی از حذف‌شده‌ها اعلام نمی‌کنند و این چندگانگی در آمارها و  پنها‌ن‌کاری دولت یک علت اصلی دارد و آن دستور شخص رئیس‌جمهور بر حذف بی‌سروصدای یارانه نقدی افراد است. دولت اعتقادی به شفاف‌سازی در زمینه یارانه نقدی ندارد، چراکه می‌داند با روشن شدن حقیقت سوالات بی‌پاسخ بسیاری مطرح خواهد شد. عملکرد 30 ماهه دولت در قبال یارانه نقدی نشان می‌دهد مسؤولان از تدوین یک برنامه جامع و کم‌ایراد عاجز هستند و به همین علت سیاست سکوت و پنهان‌کاری را در پیش گرفته‌اند.  اگر کمی دقت کنیم خواهیم دید سیاست پنهان‌کاری که نتیجه شلختگی اقتصادی است در سایر حوزه‌های اقتصادی نیز مشاهده می‌شود و دولت با این وضعیت نمی‌تواند اقتصاد را از بحران خارج کند. دولت فقط می‌تواند حقیقت را برای مدت زمانی پنهان کند اما قطعا نمی‌تواند جلوی برملا شدن آن را بگیرد. مردم خیلی زودتر از آنچه دولت فکرش را بکند، حقیقت را درک می‌کنند.

آموزه هایی برای امروز

امیر خوراکیان در سرمقاله روزنامه خراسان نوشت: انسان هایی که علاوه بر اصالت خانوادگی و فضل علمی، شخصیت شان در میدان مبارزه با طاغوت و در روزهای سخت و غربت قبل از پیروزی انقلاب شکل گرفته است و در پرتو اندیشه ها و اسلام انقلابی امام خمینی(ره) ساخته شده اند بخش مهمی از هویت انقلاب اسلامی به شمار می روند.بازشناسی و تحلیل شخصیت و عملکرد این چهره های تأثیرگذار و بررسی نقاط قوت و حتی ضعف ها و اشکالات آن ها به دور از قضاوت های آلوده به سیاست زدگی و سلایق نادرست برگرفته از منافع شخصی و گروهی، نقش آفرینی در پاسداری از این هویت گرانسنگ محسوب می شود.بازخوانی اندیشه و رفتار این گونه افراد نه به منظور قضاوتِ آن ها – که عملکرد و تصمیمات هر کس در ظرف زمانی و شرایط آشکار و پنهان خاصی بوده که اشراف به آن برای همه مقدور نیست – بلکه بهره گیری از این آموزه ها در تربیت نیروهای مومن و انقلابی برای آینده و اصلاح و رشد خواص موجود کاری لازم، مفید و پرثمر خواهد بود. اما پر واضح است که این چند سطر در مورد حضرت آیت ا... واعظ طبسی با این هدف نگاشته نمی شود، بلکه تنها مرور 3 ویژگی مهم، برجسته و کاملاً قابل دفاع ایشان را آن هم به اختصار از زاویه باورِ این فرزند کوچک از نظر می گذراند. همه نوجوانان و جوانان سال های آغاز نهضت اسلامی با الفبای انقلاب وامام راحل، از طریق 3 شخصیت بزرگوار، حضرت آیت ا... العظمی خامنه ای، آیت ا... واعظ طبسی و شهید هاشمی نژاد آشنا شده اند و تمام این سال ها جوانان فعال در عرصه انقلاب و نظام اسلامی از زاویه نمایندگی رهبری با ایشان در تماس بوده اند. نگارنده هم قطره بی مقداری در این دریا بوده و علاوه بر این بیش از یک دهه حضور مستقیم در آستان قدس رضوی از نزدیک با نظرات و مَنِش ایشان مأنوس بوده است.
مواضع درست
برجسته ترین ویژگی آیت ا... طبسی مواضع کاملا هماهنگ، درست و دقیق ایشان نسبت به اندیشه ها و نوع نگاه امام راحل به مسائل، جریان ها و حوادث روز و پس از آن تبعیت کامل نسبت به مواضع مقام معظم رهبری است.به جرأت می توان گفت هیچ کس نمی تواند در بیانات و رفتار عملی آن مرید صدیق امام، تفاوت مبنایی با مواضع امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی پیدا کند.این برادری همدلانه با مقام معظم رهبری تنها از زاویه ولایت پذیری نبود، مطابقت مبانی نظری و همگونی اندیشه آیت ا... طبسی با امام راحل و حضرت آیت ا... خامنه ای این همفکری و هم نظری را شکل داده بود لذا نقش آن همسنگر دوران پیش از انقلاب رهبری در دفاع از مواضع انقلاب نشأت گرفته از باور و ایمان قلبی وی و خالصانه و تأثیرگذار بود.بازخوانی مواضع ایشان در مقاطع زمانی گوناگون، کار ارزشمندی است که در این مجال مقدور نیست اما خاطرات زیادی را از بصیرت و تشخیص عمیق و درست ایشان در مقاطع حساس و نسبت به افراد گوناگون به ذهن سپرده ام.در سال های حیات امام بزرگوار، در سنین جوانی با دو تن از دوستان شهیدم در حضور ایشان از تفاوت مواضع یکی از چهره های اصلی انقلاب با امام خمینی و در عین حال تفاوت مواضع آن فرد با حضرت آیت ا... خامنه ای و در نتیجه اختلافات این دو یار انقلاب و امام اظهار نگرانی کردیم.آیت ا... طبسی ضمن توصیه به این که نباید به اختلاف بین این دو یار امام دامن زده شود، صریح و قاطع گفت: «اما اگر روزی مجبور شویم بین این دو یکی را برگزینیم، بدون شک انتخاب ما آقای خامنه ای خواهد بود.»این تشخیص دقیق آن هم در آن روزها حکایت از بصیرت و دانایی و دقت ایشان در تشخیص مواضع و اندیشه افراد داشت. تشخیصی که درستی آن بعدها، مخصوصاً پس از رحلت امام(ره) کاملاً روشن شد و آیت ا... طبسی، در حمایت و تبعیت از رهبر معظم انقلاب نسبت به افراد دیگر صادقانه تر، خالصانه تر و درست تر ظاهر شد.
مواجهه حکیمانه
آیت ا... طبسی بیش از آن که جریان های مختلف را که به تناسب شرایط، دچار اشتباه، تندروی یا ساده اندیشی در مواضع می شدند، با عباراتی حقارت آمیز و طرد کننده مورد خطاب قرار دهد با روشنگری و بیانی همراه با تبیین و استدلال مخاطب قرار می داد.در سخنان پرشور و با صلابت آیت ا... طبسی در مواجهه با جریان ها و کسانی که با آن ها اختلاف نظر داشت هیچ گاه کلمات سخیف و ناشایستی پیدا نمی کنید. تندترین عبارت های ایشان به آمریکا، اسرائیل و جریان نفاق و استکبار جهانی اختصاص داشت. در طول بیش از سه دهه محوریت آیت ا... طبسی در خراسان، جریان ها و سلایق مختلف سیاسی در قوه مجریه و مقننه حضور پیدا کردند، مواجهه حکیمانه و پدرانه همراه با صداقت و به ویژه ادب و متانت مثال زدنی ایشان موجب تنظیم و تعادل رفتار و مواضع آن ها شد.به اعتقاد حقیر، مدل مواجهه قاطع و در عین حال روشنگرانه و عاقلانه آیت ا... طبسی با جریان های گوناگون برای فعالان عرصه سیاسی امروز که بعضاً فقط و فقط خود را حق مطلق آن هم در همه امور می دانند و مخالف خود را کافر مطلق می پندارند و در نوع مواجهه با بی اخلاقی و بی تقوایی حتی سخن حق را به روش نادرست و ملال آور مطرح می کنند، درس بزرگی است.
مدیریت پربرکت
سومین ویژگی این خدمتگزار پایدار انقلاب، مدیریت پرخیر و برکت ایشان در آستان قدس رضوی است. مدیریتی که علی رغم نقدها و نظرهایی که در جای خود قابل احترام و بررسی است، ثمرات آن غیرقابل انکار و نتایج آن کاملاً قابل دفاع و تحسین برانگیز است.
تشریح ابعاد این ویژگی ایشان نیز نیاز به مجالی مستقل و مفصل دارد اما به طور مشخص حداقل در چهار محور به راحتی قابل اثبات و توضیح است.
-توسعه و عمران حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام، صحن ها، رواق ها و بخش های مختلفی که در این مکان مقدس چندین برابر همه قرن های گذشته در این سه دهه ایجاد شد.
-گسترش و تنوع خدمات به زائرین حضرت رضا علیه السلام از کوچکترین مسائل مانند امانت داری و خدمات ویلچر گرفته تا بزرگترین فعالیت ها، عرصه بهداشت و درمان زائرین.
-حفظ و نگهداری و بهینه سازی موقوفات که نظم، دقت، نگاه بلند و تدین و پایبندی ایشان به شریعت در این رابطه آثار و پیامدهای بی نظیری را در پایبندی به نیات واقفین به دنبال داشته است.
-و توسعه نقش و فعالیت های فرهنگی آستان قدس رضوی در حوزه های مختلف آموزشی، پژوهشی، تولید محصولات، تبلیغ و ترویج دین، پاسخگویی به شبهات، رسانه و حتی فعالیت های اجتماعی، تربیت بدنی به ویژه برای جوانان که در قالب بیش از ده موسسه فرهنگی، اجتماعی ساماندهی و تنظیم شده است.
-تلاش همکار سختکوش رهبری در دوران پس از انقلاب ظرفیت بی نظیری را از آستان قدس رضوی برای دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی در سراسر جهان فراهم نموده است.
روح این خادم حضرت رضا علیه السلام مرید صدیق امام و برادر رهبر معظم انقلاب در پیشگاه امام رئوف قرین رحمت و اجر و پاداش الهی باد.
 
اولويت‌هاي «مجلس دهم» از زبان نماینده‌ای که نظام را به دروغگویی متهم کرد

احمد شيرزاد حزب منحل مشارکت از اصفهان در مجلس ششم در سرمقاله روزنامه آرمان امروز نوشت: اصلاح‌طلبان با همت متعالي خود و مردم ايران به هر طريق بعد از سال‌ها و با وجود محدوديت‌ها توانستند كرسي‌هاي قابل توجهي از مجلس دهم به دست آورند. واقعيت اين است با وجود اينكه نتايج دور اول مجلس مطلوب است، اما اين دور دوم است كه به احتمال فراوان آرايش سياسي مجلس آينده را رقم خواهد زد. اولويت‌هاي مختلفي از منظرهاي گوناگون در مجلس آينده مطرح خواهد شد. معمولا درابتداي شروع به كارمجلس، شكل‌گيري كليات اركان مجلس و كمیسيون‌های مختلف مساله بسيارمهمي است كه روي عملكرد مجلس آينده تاثيرگذارخواهد بود كه به مرور و برحسب مورد بايد نمايندگان محترم مجلس درباره آن تصميم‌گيري كنند. يكي از مهم‌ترين قوانيني كه ازهم‌اكنون با احتمال زياد در دستوركارمجلس دهم قرارخواهد گرفت، قانون برنامه ششم است كه دولت آن را درمجلس آينده به مجلس تقويم خواهد کرد. به تصويب رسيدن اين برنامه بسيارمهم و يكي از مهم‌ترين نکات قانونگذاري كه بايد در دستورکار نمایندگان دوره دهم مجلس قرارگيرد، قانون برنامه توسعه است لذا نمايندگان نبايد هر طرحي را پيشنهاد و ارائه دهند. نمايندگان هرآنچه مي‌خواهند درقالب قانونگذاري به آن برسند، مي‌توانند در كليات برنامه ششم بگنجانند زيرا كار كار‌شناسي درستي بر روي برنامه ششم توسعه صورت گرفته است ونمايندگاني كه تمايل دارند درمجلس دهم منشأ تاثير باشند، بايد با مطالعه و دقت نظر در زمينه‌هاي تخصصي خود، برنامه ششم را در دستور كار خود قرار دهند. اين برنامه به مدت سه ماه وقت نمايندگان مجلس را خواهد گرفت و دراين مدت فضاي سياسي كشور هم شكل مي‌گيرد. بنابراين نمايندگان نبايد به سمت تصويب لوايحي حركت كنند كه مجلس را با موضع‌گيري‌هاي تقابلي روبرو كند. البته مطالبات متراكمي در جامعه وجود دارد كه اين مطالبات را يكشبه نمي‌توان پاسخ گفت. همچنين تكرار اين مطالبات در نطق‌هاي نمايندگان به معني سازنده بودن فضا نيست. البته نمايندگاني كه وارد مجلس شده‌اند بايد نشان دهند براي اثبات خود نمي‌خواهند فضاي مجلس را قطبي كنند. يكي از مسائلي كه خوب است در دستوركار نمايندگان محترم مجلس دهم قرار بگيرد، مساله آشتي ملي و ايجاد فضاي وفاق است. رفتن به سوي فضاي وفاق نيازمند گفتمان مخصوصي است و بزرگان بايد روي اين مساله مديريت داشته باشند.

 از سوي ديگر به نظر مي‌رسد كه نياز است اصلاح‌طلبان به نوعي در فكر ايجاد گفتمان بين‌جناحي و مذاكره جدي با اصولگرايان باشند و از آنها بخواهند كه فضاي مجالس هفتم، هشتم و نهم را تغيير دهند. اگر اصولگرايان بخواهند با القابي مانند فتنه با تمام اصلاح‌طلبان روبه‌رو شوند، بايد مطمئن باشند اين كار عكس‌العمل متقابل اصلاح‌طلبان را در پي خواهد داشت و در فضاي مجلس نوعي نزاع به وجود خواهد آمد. لذا دوستان اصولگرا هم بايد با گفتمان بين فراكسيوني با طرف مقابل بحث كنند. اگر اجازه به وجود آمدن فضاي متشنج را در مجلس آينده ندهيم، به طور يقين مجلس بهتر مي‌تواند به كار خود ادامه دهد. واقعيت اين است كه بيش از اينكه نگران برخورد اصلاح‌طلبان در مجلس باشيم، بايد نگران باقيمانده اصولگراياني باشيم كه از مجلس قبل وارد اين مجلس شده‌اند. البته اميدوار هستيم با ايجاد عقلانيت گفت‌وگويي در طيف اصولگراي مجلس، شاهد تعامل مثبت و سازنده بين همه جريانات سياسي حاضر در مجلس باشيم.

تحلیل پیروزی اصلاح‌طلبان روشن‌تر از خاموشی

احمد غلامی در سرمقاله شرق نوشت: تحلیل پیروزی در انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم که طرفداران بسیار دارد، کار دشواری است. همواره برندگان بیش از آنکه در پی نقد و تحلیل باشند، برعکس بازندگان میل به تحسین و ستایش دارند؛ اما آنچه در سیاست ما در حال شکل‌گیری است، نوعی «ناسیاستِ» تهی از تاریخ است که ناگزیر باید به آن پرداخت؛ اگرچه زودهنگام باشد. به‌گفته اتین بالیبار از طریق سه فرایند دگردیسی و برابری و رهایی، سیاست متولد می‌شود و خوشبختانه مردم ما هر سه فرایند را تجربه کرده‌اند و از سر گذرانده‌اند.

 دگردیسی در دوم خرداد ٧٦ رخ داد، با استحاله وضعیتی صلب به فضایی فراخ‌تر. رویدادی که روزی در تقویم -دوم خرداد- را به جریان فراگیر سیاسی -دوم‌خردادی‌ها- تسری‌داد.
برابری اما در انقلاب اسلامی روی داد که تمام باورهای هویتی را منهدم کرد؛ باورهایی چون چپ و راست، فقیر و غنی، ترک و لر و این‌گونه «همه‌»ای برساخت برای دستیابی به برابری. مردم رهایی در سیاست را نیز با ملی‌شدن صنعت نفت به دست مصدق تجربه کردند. اگر بسیار می‌شنویم مردم ایران سیاسی‌اند، از‌این‌رو است که تجربه‌های تاریخی و سیاسی متفاوتی را پشت سر گذاشته‌اند و همواره در بزنگاه‌های سیاسی حاضر، عامل یا ناظر بوده‌اند و در مقاطع خاصی هم با «ناسیاست» همراه شده‌اند.

اینک نیز به سمت «ناسیاست» گام برمی‌دارند و به‌نوعی از امر سیاسی به امر اجتماعی گذر می‌کنند و بیش از آنکه کنش‌هایشان سیاسی و تحول‌خواهانه باشد، در پی تغییر سبک و ذائقه زندگی است. مانند خانه‌تکانی در آستانه عید و نوسازی وسایل کهنه و فرسوده و تغییر مبلمان و به‌تعبیری تغییر فضای ملالت‌بار زندگی. اگر خانه‌تکانی مجلس هم با این نیت روی داده باشد، زنگ خطری است جدی برای تمام طیف‌های سیاسی. در همین خانه‌تکانی نشانی از «ناسیاست» دیده می‌شود که بیش از همه، دولت از آن سود می‌برد. پیروزی فهرست سی‌نفره اصلاح‌طلبان بسیار ارزشمند است. این پیروزی بیش‌ از آنکه بیانگر توانایی نامزدها باشد، نشان‌دهنده اعتماد و اعتقاد مردم به سران اصلاح‌طلبی است که مردم را مجاب می‌کند تا پای صندوق‌های رأی بیایند و به نامزدهای ناشناخته آنها رأی بدهند؛ همان‌طور‌که علی ربیعی در سرمقاله یازدهم اسفندِ «شرق» با عنوان «انتخابات، پیشا و پسا‌‌مشارکت» اشاره می‌کند، از بین رویکردهای تازه‌ای که در انتخابات اخیر ظهور کرده است، میل به «ناشناختگی» نامزدها در پایتخت و افزایش زاویه تمایل پیشا‌مشارکت و پشیمانی پسا‌مشارکت در انتخابات‌های اخیر، از دهه ٩٠ به بعد، از تحولات روحیه رأی‌دهندگان به شمار می‌آید.
این پیروزی ارزشمند البته، سویه‌ دیگری نیز دارد که بعد از فروکش‌کردن هیجانات انتخابات باید جدی‌تر به آن پرداخت. این فهرست سی‌نفره و تمام کسانی که از شهرستان‌ها به نام اصلاح‌طلبی به مجلس راه یافته‌اند، توانا یا ناتوان، خوب یا بد، کنش سیاسی‌شان به پای اصلاح‌طلبان نوشته می‌شود. این نکته مهمی است که نمایندگان نباید لحظه‌ای از آن غافل بمانند. اکنون مسئولیت سنگینی بر دوش آنها است؛ مسئولیتی که با فرصت‌طلبی و منفعت‌طلبی قرابتی ندارد. آنها به‌ اعتبار کسانی به مجلس رفته‌اند که از هر دوِ این خصلت‌ها مبرا هستند؛ اما نمی‌توان نادیده گرفت که نفس هر آدمی وسعتی به اندازه خودش دارد.
آنچه بیش از هر چیز، امکان دارد آنها را به ورطه «ناسیاست» سوق دهد، کم‌تجربگی برخی نمایندگان و فضای کلی مجلس است که لبه‌های تیز آن ساییده شده است و دیگر از آن تضادها و کنش‌های سیاسی میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان سابق خبری نیست. شرایط اما در مجلس خبرگان متفاوت است. با حذف سیدحسن خمینی از انتخابات خبرگان، یکی از چهره‌هایی که می‌توانست سیاست‌آفرین باشد، از دست رفت. حضور نوه امام تحریک‌پذیری مخالفان را افزایش می‌دهد و آسیب‌پذیرشان می‌کند. پس ناخواسته روحانی و هاشمی و سیدحسن خمینی هم‌پیمان می‌شوند و مثلثی شکل می‌دهند که آنها را مرئی کند. اما این مرئی‌شدن به مصلحت نیست. به‌هر‌تقدیر سیدحسن خمینی شخصیت محبوبی است و بعید نیست در آینده‌ای نه‌چندان‌ دور جایگاهی «وجوه‌الناس» پیدا ‌کند؛ اما نکته دیگری که خبرگان را متفاوت می‌‌کند، حذف مصباح‌یزدی است؛ مردی که برای اجرای سیاست متن دارد. متنی مبتنی بر سنتی‌ترین متون دینی با شاگردان وفادار و تشکیلاتی. برای نبودن او گویا توافقی ناخواسته در میان بود. هم برخی از دوستان و هم غالب مخالفان و منتقدان از رأی‌نیاوردن‌ او خرسند شدند. آیت‌الله جنتی و محمد یزدی اما چنین جایگاهی ندارند.
مهم‌ترین خصیصه مصباح تلاش برای خلق سیاست و همخوان‌کردن آن با قرائت از متون سنتی دینی است. او از این کار و پرداختن هزینه این کار باکی ندارد. آیت‌الله، گذشته از اینکه به رأی مردم اعتقاد ندارد، دغدغه محبوبیت نیز ندارد. او نه نخبه‌گرا است و نه شیفته عوام. این استاد اخلاق حوزه علمیه و مفسر قرآن، بیش از هر چیز دغدغه آن را دارد که رویکرد خود و حلقه‌اش به سیاست را نهادینه و اجرائی کند. از غالب کسانی که در سیاست در حال نقش‌آفرینی هستند، کمتر کسی چون او به متن وفادار است و این وفاداری به متن از او چهره‌ای خاص ساخته است، با مریدان و شاگردانی خاص که نگرشی متفاوت به سیاست و اجرای آن دارند.
مصباح‌‌یزدی بسیار دیر، یعنی از دهه ٨٠، وارد سیاست شد؛ اما به‌ دلیل کار تشکیلاتی در حوزه دین و تربیت شاگردانی که با نگاه او جذب سیاست شدند، کار را برای نواندیشان دینی و اصلاح‌طلبان دشوار کرد. آیت‌الله در میان سنت‌‌گرایان نیز به همین دلایل طرفداران چندانی ندارد. هم دوست و هم مخالف از به‌قدرت‌رسیدن او نگرانند و از‌این‌رو اصلاح‌طلبان شادی خود را از بازماندن او از خبرگان پنهان نکردند و مخالفان نیز با سکوت، رضایت خود را آشکار کردند. گویا توافقی نانوشته در کار بوده تا دو شخصیت کاملا متفاوت از یکدیگر در مجلس خبرگان حضور نداشته باشند. یکی با رأی مردم و دیگر با رأی ناظر. غیاب این دو چهره متفاوت سویه‌های سیاست‌ساز را ناساز می‌کند و در این فضاست که اثرگذاری هاشمی و روحانی بیش‌ازپیش خواهد شد.

آرای اهالی مسجد به سبد رأی کدام جریان ریخته شد؟

محمد علی وکیلی در سرمقاله ابتکار نوشت: انتخابات 7 اسفند امسال سرشار از نکات قابل تامل بود. این انتخابات قطعاً در تاریخ به عنوان نقطه عطف ثبت خواهد شد. یکی از نکات قابل تامل انتخابات این بود که اصلاح طلبان نه تنها آرای قشر متوسط جامعه را از آن خود کردند بلکه میان دهک های پایین جامعه نیز دست بالا را داشتند.
آرای اهالی مساجد و هیات ها، آرای مناطق جنوبی و حاشیه ای شهر این بار به سبد لیست امید ریخته شد. پیش از این جناح رقیب سهم بیشتری از این آرا داشت. لذا عملکرد منتخبان باید این رای را پاس بدارد. باید بیش از پیش به مطالبات این اقشار توجه شود. عملکرد آنان باید هم جام روشنفکران را پر کند و هم جان دینداران را گرم کند. این بار «رضایت مندی»، باید مرزهای طبقاتی را در نوردد. حال که دامنه حمایت، از جنوبی ترین تا شمالی ترین نقطه شهر کش یافته است، عملکرد باید به گونه ای باشد که چتر رضایت نیز دامنه خود را تا سر حد این دامنه بکشاند.
بخشی از این آرا پیشتر در سبد رقیب ما بود. امروز اما به لیست امید اقبال کرده اند. این رای رسالت ما را دو چندان کرده است. شاهین اقبال را اگر با عملکردِ مقبول، آب و دانه ندهیم حتما از دوش ما نیز خواهد پرید. لذا چندان نمی توان به این دل خوش بود که این اعتنا همیشگی است. اگر عملکرد ما مقبول نیفتد آن اقبال به ادبار بدل خواهد شد و همان معامله ای که امروز با رقیب ما شد فردا با ما خواهد شد. البته که ما به دنبال دایمی کردن قدرت نیستیم. تنها چون اعتماد موکلان، حقی بر زمه وکیلان می‌نهد، مترصد شکرگزاری برآمدیم. اهمیت حفظ اعتمادِ موکلان، نه از سر تداوم قدرت، که از سر شکرانه اعتماد ملت است.
سر تداوم و حفظ قدرت نداریم اما بر سر عهدمان غیرت داریم. با مردم عهد بستیم که بر سر منافع آنان معامله نکنیم. عهد بستیم که قانون را نصب العین قرار دهیم. عهد بستیم که در پستوی سیاست آن چنان باشیم که بر صحنه سیاست هستیم. عهد بستیم حرف طبقه بندی شده با مردم نداشته باشیم. با فقرا آنچنان باشیم که با اغنیا هستیم. قانون را نسبت به آقازادگان آنچنان اجرا کنیم که با بی پناهان رفتار می کنیم.
عهد بستیم چشم نظارت را بر همه شئونات قدرت بینا کنیم و در چهارچوب قانون عمل کنیم. عهد بستیم که بهداشتِ کلاممان درخورِ شان مردممان باشد. عهد بستیم چندان به رعایت عدالت ابرام ورزیم که عصاره فضیلت ملت گردیم.
عهد بستیم چندان با جد و جهد به امور مردم برسیم که مجلس را به راس امور برسانیم.این همه، بخش کوچکی از پیمان ما با مردم در موعد انتخابات بود. اکنون نیز تاکید می کنیم بر سر همه عهدهایمان هستیم و عزم پای کشیدن نداریم و اگر سر برود هم بر آن سریم!
گفتنی است ضامن اجرای ادعاهای بالا نقد دایم وکلا توسط موکلان است. اینکه هرگاه ما از جاده انصاف خارج شدیم و از مسیر وعده ها عدول کردیم، تنها مردم اند که می توانند با شمشیرِ تشر ما را به راه مردم آورد. یکی از وعده های ما تحقق نظارت حداکثری در مجلس بود. این وعده با نظارت حداکثری مردم بر ما محقق خواهد شد! باید بر ما نظارت دایم باشد تا ما نیز چشم نظارت از قدرتمندان وپستوهای قدرت بر نداریم و یک دم از استیفای حقوق مردم غافل نشویم.
سلامتی که از نقد بر می خیزد ضامن اجرای موارد بالا خواهد شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 4
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۰۸:۴۰ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۵
    0 0
    کاش اینه روزنامه های مدعی مردمی بودن.. زمان هرج و مرج احمدی نژاد و اختلاسهای میلیاردی یک نمی خط هم در انتقاد از آن قلم میزدند نه اینکه حالا بخاطر این شکست انتخاباتی مدام لجن پراکنی کنند
  • ۱۰:۴۲ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۵
    0 0
    عقلانیت اصلاحاتی: شما منطقی هستید اگر ما را تائید کنید
  • الیاس ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۵
    0 0
    حیا هم خوب چیزی است. کدام هرج و مرج در دوره ی احمدی نژاد به غیر از فتنه88 کدام دولت به اندازه دولتهای 9 و 10 به شهرستانها رسید.
  • محمد ۲۱:۱۸ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۵
    0 0
    خوب بود

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس