گروه سیاسی مشرق - حسن روحانی در خاطراتش به
اولین دیدار و برخوردش با مهندس غرضی اشارهکرده و مینویسد: حدود ساعت دو بعدازظهر
بود که دیدم یک نفر بلندگویی را آورده و میخواهد بالای ساختمان وسط باغ نصب کند.
من رفتم جلو و گفتم: آقا این بلندگو را نصب نکنید، صدای این بلندگو همسایهها را
اذیت میکند. گفت: آقای مهندس حیدری گفته که این بلندگو را نصب کنیم. گفتم: مهندس
حیدری کیست؟ اشاره کرد به یک نفر و گفت: ایشان است.
من رفتم به آن آقا گفتم: شما گفتهاید بلندگو نصب شود؟ گفت: بله. گفتم: صدای این بلندگو مردم اینجا را اذیت میکند و امام ناراحت خواهد شد. با لحن بسیار بدی به من گفت: این کار به ما مربوط است! بههرحال بلندگو را نصب کردند و شروع کردند با گفتن 1، 2، 3 بلندگو را امتحان کردن. چند بار این 1، 2، 3 تکرار شد که دیدم حاج احمد آقا سراسیمه و با ناراحتی آمد و فریاد زد: چه کسی گفته این بلندگو را نصب کنید! بیاورید پایین! امام عصبانی شده و فرمودند: چه کسی این کار را کرده؟ فوری بلندگو را پایین آوردند و خاموش کردند.
بعد از دوستان پرسیدم: این آقای مهندس حیدری کیست؟ گفتند: ایشان آقای غرضی است و اسم مستعارش مهندس حیدری است. اولین باری بود که من آقای غرضی را میدیدم.[1]
من رفتم به آن آقا گفتم: شما گفتهاید بلندگو نصب شود؟ گفت: بله. گفتم: صدای این بلندگو مردم اینجا را اذیت میکند و امام ناراحت خواهد شد. با لحن بسیار بدی به من گفت: این کار به ما مربوط است! بههرحال بلندگو را نصب کردند و شروع کردند با گفتن 1، 2، 3 بلندگو را امتحان کردن. چند بار این 1، 2، 3 تکرار شد که دیدم حاج احمد آقا سراسیمه و با ناراحتی آمد و فریاد زد: چه کسی گفته این بلندگو را نصب کنید! بیاورید پایین! امام عصبانی شده و فرمودند: چه کسی این کار را کرده؟ فوری بلندگو را پایین آوردند و خاموش کردند.
بعد از دوستان پرسیدم: این آقای مهندس حیدری کیست؟ گفتند: ایشان آقای غرضی است و اسم مستعارش مهندس حیدری است. اولین باری بود که من آقای غرضی را میدیدم.[1]
[1] - خاطرات حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، 1388، خاطرات روحانی، ص 495