صادق طباطبايي كه از يك سو پسر خواهر آقاي صدر و از سوي ديگر برادر همسر مرحوم احمد آقا و نيز مسئول انجمن اسلامي دانشجويان اروپا بود، می‌توانست نقش جامعي در ايجاد ارتباط ميان مجموعه‌هاي متعدد داشته باشد.

گروه تاریخ مشرق- حجت الاسلام و المسلمین سیدصادق موسوی شیرازی از یاران دیرین امام خمینی است که ارتباط خود با ایشان را از دوران اقامت در نجف آغاز کرده است. وی که نواده مرحوم آیت الله العظمی سیدعبدالله شیرازی نیز هست، از ادوار و فراز و فرودهای نهضت اسلامی، خاطراتی شنیدنی دارد.

در آستانه چهلمین روز درگذشت دکتر صادق طباطبایی و در بازشناسی منش اجتماعی وسیاسی آن مرحوم، با وی گفت و شنودی انجام داده ایم که نتیجه آن درپی می آید.


صادق طباطبایی برای تهیه سلاح در زمان جنگ چه نقشی داشت

* جنابعالی از چه دوره‌ای با مرحوم دکتر صادق طباطبایی آشنا شدید؟ و چه خصالی را در شخصیت ایشان برجسته دیدید؟

مرحوم دكتر صادق طباطبايي مستقيماً از ايران براي ادامه تحصيل به اروپا سفر كرد و بنده متولد و بزرگ شده نجف اشرف هستم. امكان سفر به عراق از كشورهاي مختلف و بالخصوص از مبدأ غرب نسبتاً آسان بود و اگر كسي گذرنامه اروپايي يا آمريكايي داشت به‌ راحتي مي‌توانست به عراق سفر كند و با گذرنامه ايراني حتی در تعاملات بين‌المللي هم اعتبار خاصي داشت، مثلاً خود من در آن دوران با چند گذرنامه ايراني جعلي كه توسط شهيد محمد منتظري تهيه شده بود، بارها به عراق سفر كردم، لذا ایشان به‌ راحتی به نجف سفر می‌کرد.

از سوي ديگر چون آقاي سيد موسى صدر دايي ايشان بودند و ايشان موقعيت والايي در لبنان داشتند به اضافه اينكه از نظر رسمي نيز رئيس مجلس اعلاي شيعه در لبنان بودند، لذا مرحوم دكتر صادق طباطبايي به لبنان هم سفر مي‌كرد. در آن وقت لبنان براي ايرانيان ويزا لازم نداشت. در هر حال در چند مناسبت به‌ خصوص در نوفل لوشاتو با ايشان آشنا شدم.

اما از نظر خصال اخلاقي ايشان بر خلاف صادق قطب‌زاده روحيه بسيار خوبي داشت و از نظر اخلاقي با او قابل مقايسه نبود. در گفتگو با افراد خيلي با اخلاق و با روي باز برخورد و خصال خانوادگي را كاملاً در رفتار و كردار اعمال مي‌كرد، چون در قرآن كريم در مورد حضرت يوسف فرزند حضرت يعقوب (ع) و نيز حضرت مريم، فرزند عمران (ع)، تربيت خانوادگي، خود را در كردار و رفتار فرزندان نمايان مي‌كند، براي همين است كه حق فرزند بر والدين است كه بهترين نام و بهترين تربيت را براي فرزندان خود انتخاب كنند. حتى درباره دايه‌هاي شيرده نیز كه فقط وظيفه تغذيه كودك را به عهده مي‌گيرند، تاكيدات زيادي شده كه در انتخاب آنان دقت فراوان شود چون « اِنَّ اللَّبَنَ يُعدي» يعني شير در روحيه كودك اثرگذار است.

*مرحوم طباطبایی در دوران اقامت امام در نجف، چگونه با ایشان مرتبط شد و در آن مقطع برای پیشبرد نهضت در اروپا چه فعالیت‌هایی را انجام داد؟

همان طور كه عرض كردم از آغاز انتقال حضرت امام خميني «رضوان‌الله عليه» به نجف اشرف زمينه ارتباط افراد و گروه هاي مختلف اعم از کسانی كه از ايران برای زیارت عتبات عاليات به عراق می‌آمدند و چه افرادي كه از كشورهاي ديگر، به‌خصوص اروپا و آمريكا و كانادا و... به عراق سفر می‌کردند، با ایشان فراهم شد و طبيعيتاً در نجف اشرف با حضرت امام ملاقات مي کردند، گرچه ساواك تلاش فراوان مي‌كرد كه با ايجاد فضاي ارعاب از ارتباط عاشقان با امام بكاهد، ولي دور از چشم مزدوران رژيم، ارتباط امام و ياران امام ممكن بود.

مرحوم صادق طباطبايي كه از خانواده‌ای روحاني و نيز وابسته به آقاي سيد موسى صدر و نيز مرتبط با خانواده امام بود، طبيعي بود كه با امام ارتباط برقرار كند و مجذوب شخصيت الهي ايشان شود. از آنجا که فضاي دانشجويي در خارج از كشور تا حدودي تحت تاثير حركت امام قرار گرفته بود و حتى كمونیست‌ها و گروه‌هاي غيراسلامي ديگر هم امام را به عنوان پرچمدار مبارزه با رژيم شاه قبول داشتند، لذا به طريق اولى آقاي صادق طباطبايي مي‌بايست با حضرت امام مرتبط مي‌بود و از راهنمايي‌هاي ايشان بهره‌مند می‌شد، به همين علت سفري به عراق داشت و توسط حجت‌الاسلام دعايي و مرحوم شهيد حاج آقا مصطفى «رضوان‌الله عليه» اين ارتباط را آغاز کرد. امام هم با شناختي كه از خانواده ايشان داشتند احترام خاصي را براي ايشان قائل بودند.

اما حركت ايشان در اروپا فضاي همه دانشجويان آزادي‌طلب و پرشور را در كنار تحصيلات علمي به سوي مبارزات دانشجويي انقلابی سوق داد. در اين ميان طيف جوانان مذهبي كه در مسير امام بودند و تحت تأثير افكار كمونيستي يا التقاطي قرار نگرفته بودند، نشاط خاصي داشتند و احساس مي‌كردند بايد ثابت کنند كه هم مي‌توان پايبند به احكام شريعت بود و هم با رژيم طاغوت به مبارزه برخاست.

در آن زمان رژيم شاه خيلي كوشش مي‌كرد خود را به دروغ حامي مذهب وانمود كند و براي انحراف افكار عمومي مذهبيون با چند نفر از روحانيون و حتى مراجعی ارتباط برقرار كرده بود که هرگونه حركت بر خلاف رژيم شاه را خارج از دين و همراهي با كمونيست‌ها قلمداد مي‌كردند تا جايي كه گاهي نزديكان روحاني امام در نجف هم توسط همان طيف متهم به كمونيست بودن مي‌شدند. يك بار يكي از نزدیكان امام در صحن اميرالمؤمنين«ع» به نماز ايستاد و وقتي از او سئوال شد چرا در صحن نماز خواندی نه در داخل حرم مطهر؟ پاسخ داد:«براي اينكه نشان بدهم ما نماز هم مي‌خوانيم!»

از اينجا حركت دانشجويان مسلمان در كشورهاي غربي و در فضاي آن زمان كه عمده مبارزات تحت تأثیر كمونيسم و فعاليت‌هاي چپ‌ها بود، از اهميت ويژه اي برخوردار بود. ايشان نيز جزو گروه‌هاي مذهبي بود كه همزمان ايمان و انقلاب را در رفتار و كردار خود نشان می‌دادند. بر همين اساس انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان در اروپا و آمريكا توسط همين افراد تشكيل شد که نقش مؤثري در دميدن روحيه دينداري و نيز جهت انقلابي دادن به دانشجویانی كه براي تحصيل به غرب می‌آمدند، داشت.

*رابطه مرحوم دکتر صادق طباطبایی با مرحوم شهید آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی و نیز برخی از روحانیون اطراف حضرت امام در نجف و پاریس و قم چندان گرم نبود. علت چه بود؟

در مدت اقامت حضرت امام در نجف دو نگاه ميان مبارزين روحاني وجود داشت. بعضي از آنها معتقد بودند كه مي‌توان از اختلاف ميان دو دولت عراق و ايران استفاده کرد و مثلاً از راديو براي افشاي جنايت‌ها و خيانت‌هاي رژيم شاه و بيان اهداف نهضت اسلامي بهره‌مند شد. نگاه ديگر معتقد بود که نمي‌توان به دعواي دولت‌ها اميد بست، چون از اپوزیسيون استفاده ابزاري مي‌كنند و در اولين مرحله از داد و ستدها آنان را وجه‌المصالحه قرار مي‌دهند. نسبت به نيروهاي روشنفكر هم تا حدی بی‌اعتمادی وجود داشت. بعضي‌ها معتقد بودند كه آنها غرب‌زده هستند و معيارهای حركت‌شان غربي است و در مراحل حساس از ميدان خارج مي‌شوند، اما امام خميني «رضوان‌الله عليه» معتقد بودند كه همه نيروها را با احتياط بايد نگه داشت به‌طوري كه نه افراط باشد نه تفريط و در عين حالي كه بايد از فرصت‌ها استفاده کرد، اما باید با حساسيت مواظب حيله‌هاي دولت‌ها بود. در مورد جوانان و روشنفكران هم امام از همه نيروها براي نهضت و در مسير انقلاب استفاده مي‌كردند، در عين حال مجالی براي افراد يا جريان‌هاي التقاطي باقی نمي‌گذاشتند كه سكاندار حركت مردمي ايران شوند. به عنوان مثال يادم هست كه دکتر كريم سنجابي در بحبوحه راهپيمائي‌ها از مردم دعوت كرد در روزی تظاهرات بر پا كنند، اما امام به‌سرعت از مردم خواستند يك روز بعد از آن روز تظاهرات كنند و جبهه ملي مجبور شد دعوت خود را پس بگيرد و به دعوت امام ملحق شود. وقتي علت سئوال شد، ایشان فرمودند: «مردم به‌راحتي حاضر به شركت در تظاهرات هستند. اگر بنا به دعوت كريم سنجابي شركت كنند، فردا اینها مشاركت مردم را دليل بر همگامي با مليَون مي‌دانند و اين در آينده باعث خطر مي‌شود.» لذا اين فرصت را به آنها ندادن، و اين زيركي و آينده‌نگري امام را مي‌رساند، چون دقيقاً در واكنش به لايحه قصاص كه جبهه ملي خواست عرض اندام كند، امام راحت با آنها برخورد و نقشه آنها را نقش بر آب کردند.

موضوع مرحوم صادق طباطبايي نير تحت تأثير فضايي كه عرض شد، قرار داشت، ولي به علت نزديك بودن به مرحوم حاج احمد آقا و پيوند عاطفي بین آنها، ايشان از افتادن در گرداب مصون ماند و تا آخر عمر، خود را در مسير نهضت اسلامي به رهبري امام خميني نگه داشت

*مرحوم طباطبایی در دوران اقامت امام در پاریس، چه نقشی را ایفا کرد و در ایفای آن تا چه میزان توفیق داشت؟

پس از انتقال حضرت امام به پاريس زمينه تماس مستقيم بين طيف‌هاي گوناگون، به‌خصوص دانشجويان سراسر اروپا با ايشان به‌آساني فراهم گردید. اولين شخصي كه از نيروهاي مقيم خارج به امام ملحق شد، دكتر ابراهيم يزدي بود كه شب قبل از حركت امام از نجف اشرف اتفاقاً از آمريكا به آنجا رسيد. بني‌صدر هم كه مقيم پاريس بود. صادق قطب‌زاده هم كه بين اروپا و آمريكا در حرکت بود، آن موقع در پاريس بود، لذا با رسيدن امام به پاريس، اين افراد به اضافه افرادي از روحانيون مبارز كه در ركاب امام بودند، در حلقه اول نزديكان ایشان قرار گرفتند.

مرحوم صادق طباطبايي نيز از آلمان كه سفر از آنجا به فرانسه به‌آساني انجام مي‌گرفت، خود را به محضر امام رساند. براي مقابله با توطئه مشترك دولت فرانسه و رژيم شاه كه مي‌خواستند مانع هرگونه فعاليت امام در فرانسه شوند، بايد فعالان در كشورهاي مختلف تلاش زيادي مي‌كرد، اما این توطئه با زيركي‌هاي خاص امام و ارسال نوارهای صداي ایشان به ايران و نيز مصاحبه با رسانه‌های خبري مختلف خنثى شد. این افراد كه در نوفل لوشاتو بودند، در ترجمه سخنان امام به زبان‌هاي انگليسي و فرانسوي و غيره نقش مؤثری داشتند، ولي امام به هيچ‌وجه اجازه نمي‌دادند كسي خود را به عنوان سخنگوي امام جا بزند. البته مرحوم دكتر طباطبايي به علت ارتباط نزديك‌تر با مرحوم حاج احمد آقا بيشتر مي‌توانست به خدمت امام برسد، مطالب را به رسانه‌ها منتقل كند و از طرز تفكر امام و بينش مرحوم احمد آقا بيشتر مطلع بود.

به علت روند صعودي سريع نهضت در ايران و توجه گسترده جهانيان به امام خميني «رضوان الله عليه»، اين حضور رسانه‌ای وارد فاز مذاكرات سياسي گرديد. با آشکار شدن پايان سلطه پهلوي هر یک از كشورهاي دنيا مي‌خواستند براي حفظ آينده خود به‌نحوي با امام خميني رهبر آينده كشور ايران ارتباط برقرار كنند. از اينجا بود كه هر كشوري تلاش کرد از يكي از افرادي كه نزديك به امام بودند براي ايجاد ارتباط با ایشان استفاده كند. مثلاً قطب زاده به دولت الجزاير وانمود كرده بود كه او تنها راه ارتباط با امام خميني است. بني‌صدر نيز به فرانسوي‌ها وانمود مي‌كرد كه او مرد مورد وثوق امام خميني است. دكتر ابراهيم يزدي نيز تلاش مي‌كرد خود را «باب الخميني» جا بزند و با شخصيت‌هاي سياسي غربي، به‌خصوص آمريكا روابط بر قرار كند در اين ميان مرحوم صادق طباطبايي آرام‌تر حركت مي‌كرد و با ارتباط با مرحوم حاج احمد آقا در بعضي از ارتباطات به‌طور مناسب ورود پيدا مي‌كرد. اين فعاليت‌ها تا آخرين روز اقامت امام در پاريس ادامه داشت و ايشان در هواپيماي حامل امام به ايران آمد.

صادق طباطبایی برای تهیه سلاح در زمان جنگ چه نقشی داشت

*نقش ایشان را در دوران تصدی سخنگویی دولت موقت، به عنوان عنصری تعدیل کننده چگونه می‌بینید؟ آیا می‌توان ایشان را حد متوسطی میان اندیشه های امام و دولت موقت دانست؟

اگر به چينش دولت موقت مهندس بازرگان دقت كنيد مشخص است كه افراد كابينه را از نيروهاي نزديك به خود و طرز تفكر نهضت آزادي كه خود رئيس آن بود و جبهه ملي كه دكتر سنجابي رئيس آن بود، انتخاب و از نيروهايي هم كه از خارج آمده بودند استفاده كرد، از جمله شهيد چمران و ابراهيم يزدي و صادق طباطبايي، ولي باز مرحوم صادق طباطبايي به عللی كه عرض شد نقطه اتصال بين دولت بازرگان و بيت امام بود و تلاش مي‌كرد به عنوان سخنگوي دولت مواضع را طوري بيان كند كه با ديدگاه هاي امام در تعارض نباشد و انصافاً در اين كار خيلي هم موفق بود. لذا پس از كنار رفتن دولت بازرگان، مرحوم صادق طباطبايي شخصيت خود را حفظ كرد و از گزند تبليغات عليه نهضت آزادي و جبهه ملي در امان ماند.

در اينجا مناسب است از زبان خود مرحوم مطلبي را بيان كنم كه بيانگر طرز تفكر حضرت امام «رضوان‌الله عليه» است. او مي‌گويد با موافقت امام براي حل و فصل موضوع گروگان‌ها با مقامات بالاي امريكا مذاكرات كردم و امریکا با امضاي شخص كارتر، رئيس جمهور وقت آنجا تعهداتي را پذیرفت و من آنها را به امام ارائه دادم و مورد پسند ايشان قرار گرفت، ولي امام مرا حواله دادند به مجلس و شخص آقای هاشمي رفسنجاني و دولت و شخص شهيد محمدعلي رجايي تا آنها كار را به صلاحديد خود و از مجاري طبيعي انجام دهند. مراحل بعدي نشان مي‌دهد كه آنها روند ديگري را دنبال كردند كه نهایتاً منتهي به قرارداد الجزاير شد. امام «رضوان‌الله عليه» هيچ گونه ممانعتي ننمودند و براي تقويت گزينه مرحوم صادق طباطبايي اعمال نفوذي نکردند، در حالی که کافی بود ايشان اشاره کنند تا بي‌درنگ مورد قبول همگان قرار گیرد، اما امام با اين روش و در موارد متعدد به ما ياد دادند كه ارگان‌ها و مسئولين باید در هر ارگاني بتوانند با اراده و آزادي تصميم‌گیری کنند و نبايد تحت فشار قرار بگيرند، چون نتيجه اين دخالت‌ها، به‌هم‌ريختگي ارگان‌ها و فرار مسئولين از زير بار كردار و تصميمات خود خواهد بود.

*نقش آفرینی ایشان در دوران دفاع مقدس را تاچه حد مهم وموثر می‌دانید؟ با توجه به اینکه در باره این برهه از زندگی وی، گمانه‌زنی‌های گوناگونی وجود دارد؟

با پيروزي انقلاب همه جوانان پر شور، به دور از خواسته‌هاي نفساني و از روی عشق و دل و جان، شبانه‌روز، تمام نيروي خود را براي پيشبرد اهداف انقلاب و جلوگيري از توطئه‌ها صرف مي‌كردند. با گذشت چند ماه و پس از شكست حمله مستقيم نيروهاي ويژه و نخبه آمريكا به طبس و شكست كودتاي نظامي نوژه و حركت‌هاي ايذائي گروهک‌ها در جاي جاي كشور، حمله نظامي صدام به نظام نوپاي اسلامي، با تأييد و پشتيباني كشورهاي مرتجع و مزدور منطقه و حمايت كامل كشورهاي غربي و در رأس آنها آمريكا شروع شد. طبيعي بود كه همگي سر از پا نشناخته به پا خيزند و هر كسی به سهم خود براي دفع شر دشمن متجاوز تلاش كند.

مرحوم صادق طباطبايي نير يكي از اين دلسوختگان بود، با استفاده از شبكه آشنايي‌هايي كه در آلمان و كشورهاي ديگر داشت، در جهت تأمين وسائل لازم براي مقابله با دشمن متجاوز تلاش فراواني كرد تا همراه ديگران، محاصره نظامي ايجاد شده توسط آمريكا و همدستانش را دور بزند و ووسائل نظامي ضروري را براي رزمندگان تهيه كند، و گرنه هشت سال جنگ را چگونه مي‌شد اداره كرد. از يك سو صدام هر چه را که مي‌خواست، كشورهاي مرتجع عرب و استكبار جهاني برایش تأمين مي‌کردن، و از سوي ديگر تلاش همه‌جانبه‌ای صورت می‌گرفت تا ایران نتواند هيچ قطعه‌اي را كه براي رويارويي با دشمن متجاوز لازم بود، تأمين كند.

در اينجا نقش امثال مرحوم صادق طباطبايي در طول هشت سال دفاع مقدس معلوم مي‌شود. امثال اینها بودند که اسلحه‌های لازم برای جنگ را از اين سو و آن سوي دنيا تهيه می‌کردند و به دست رزمندگان مي‌رساندند. اگر زحمات و فداكاري شكننده‌هاي محاصره استكباري نبود، جوانان جان بر كف چگونه مي‌توانستند جلوي حملات وحشيانه مزدوران صدام را بگيرند و سرزمين مقدس را از رجس آنان پاكسازي كنند؟

*با عنایت به دوره حضور طولانی شما در لبنان، ایشان تا چه حد در همکاری با امام موسی صدر و شهيد دکتر چمران فعال بود؟ معمولا چه نوع همکاری هایی داشتند؟

اينجانب از ٤٥ سال پيش يعني از تابستان ١٩٧٠ ميلادي در لبنان هستم و از همان اول در كنار فعاليت متعارف تبليغي، فعاليت‌هاي مرتبط به نهضت امام خميني «رضوان الله عليه» را نيز در راس برنامه هاي خود داشتم، لذا براي معرفي خط امام و شخصيت استثنائي ایشان در ميان نسل جوان به شكل‌هاي مختلف تلاش مي‌كردم، از جمله تدريس در مدارس لبنان در مقطع دبستان، راهنمايي، دبيرستان و حتى دانشگاه‌ها. بسياري از مسئولين امروزي كه در مسير خط امام حركت مي‌كنند همان نوجوانان و جوانان ديروز هستند كه توسط اينجانب و نيز دوست عزيزم شهيد محمد صالح حسيني و نيز استادمان مرحوم آيت‌الله دكتر محمد صادقي تهراني تربيت و با خط امام خميني آشنا شدند.

شهيد چمران نيز بعد از آشنايي با آقاي سيد موسى صدر در كنار ايشان قرار گرفت و برنامه‌هاي ايشان را مديريت مي‌كرد. ایشان با اينجانب و مرحوم شهيد محمد منتظري و برادرمان علي جنتي نيز ارتباط داشت، اما بيشتر وقت شهيد چمران صرف کار با آقاي سيد موسى صدر، چه در مؤسسه ايشان در صور و چه در تأسيس حركت المحرومين می‌شد.

اما مرحوم صادق طباطبايي كه از يك سو پسر خواهر آقاي صدر و از سوي ديگر برادر همسر مرحوم احمد آقا و نيز مسئول انجمن اسلامي دانشجويان اروپا بود، می‌توانست نقش جامعي در ايجاد ارتباط ميان مجموعه‌هاي متعدد داشته باشد و در سفرهايي كه به لبنان و نجف داشت و ارتباط امام خميني و آقاي سيد موسى صدر نقش مفيدي را ايفا مي‌كرد.

*نقش ایشان را در پیگیری سرنوشت امام موسی صدر تا چه میزان مهم وموثر می بینید؟از مخالفت های شهید محمد منتظری با ایشان چه تحلیلی دارید؟

آقاي سيد موسى صدر در بحبوحه ايام مبارزات ملت مسلمان ايران به رهبري امام خميني «رضوان‌الله عليه» و در سفري به كشور ليبي ناپديد شدند. چند صباح بعد که امام خميني به پاريس رفتند، از جمله كشورهايي كه نماينده ويژه براي ملاقات با امام فرستادند و اعلام آمادگي کردند كه ميزبان امام خميني باشند و تمام امكانات كشورشان را در اختيار ایشان قرار دهند، كشورهای ليبي و الجزاير بودند. در يكي از اين ديدارها اينجانب ترجمه از فارسي به عربي را به عهده داشتم، چون امام «رضوان الله» عليه احتياج به ترجمه از عربي به فارسي نداشتند.

امام در بحبوحه رهبري نهضت ايران اهتمام خاصي به موضوع آقاي سيد موسى صدر داشتند، براي همين يك بار آقاي صادق قطب زاده را به ليبي فرستادند كه موضوع را با مقامات آن كشور پيگيري كند، ولي متأسفانه ايشان به جاي پيگيري موضوع آقاي صدر مبلغ ٤٠٠٠٠ دلار از مقامات ليبي دريافت كرد و بدون هيچ نتيجه‌اي باز گشت. وقتي من اين موضوع را به اطلاع امام رساندم ايشان خيلي ناراحت شدند.

مرحوم آقاي صادق طباطبايي به علت اينكه آقاي سيد موسى صدر دايي ايشان بودند و نيز به علت ارتباط تنگاتنگي كه با ايشان داشت، از همان روزهاي اول پيگير موضوع بود و حتي تلاش كرد ايجاد رابطه بين ليبي و ايران بعد از پيروزي انقلاب را منوط به معلوم شدن سرنوشت آقاي صدر كند. شهيد مصطفى چمران هم با او هم‌عقيده بود و هر دو تلاش‌هايي را براي جلوگيري از بازگشايي سفارت ليبي در تهران انجام دادند، ولي امام با وجود اهتمام خاصي كه به موضوع آقاي صدر داشتند، معتقد بودند كه نبايد با كشوري كه از بدو تشكيل حكومتش با رژيم شاه مخالف بوده، قطع رابطه کرد، لذا به رغم تلاش شديد شهيد مصطفى چمران براي جلوگيري از آمدن عبدالسلام جلود، شخص شماره دو آن وقت ليبي، امام ايشان را در منزل خود در قم به حضور پذيرفتند و پس از آن نيز با تأكيدات شهيد آيت‌الله بهشتي و آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در شوراي انقلاب روابط ديپلماتيك ميان ايران و ليبي برقرار شد.

شهيد محمد منتظري نيز معتقد بود كه مي‌توان با ارتباط دوستانه اين مسئله را پيگيري کرد، ولي در اين مقطع که همه كشورهاي مرتجع عربي و نيروهاي استكباري عليه انقلاب اسلامي متحد شده‌اند، درست نيست که ما كشوری را كه خواهان نزديكي با نظام نوپاي ماست، از دست بدهيم گاهي بين ديدگاه شهيد منتظري و مرحوم صادق طباطبايي و شهيد چمران تضاد به وجود مي‌آمد.

لازم به يادآوري است كه در طول هشت سال دفاع مقدس، مهم‌ترين پشتيبان ايران از نظر تامين افزارجنگي ليبي بود وحتى موشك‌هايي هم كه به سوي بغداد شليك مي‌شد همراه با پايه‌ها و نيروهاي همراه آن از ليبي توسط هواپيماهاي نظامي به ايران منتقل می‌شدند و پس از انجام ماموريت به كشور خود باز مي گشتند.

اگر روابط ایران و لیبی بر حسب ديدگاه حضرت امام دوستانه نبود، امكان استفاده از اين همه امکانات اساسي لازم در جنگ میسر نبود.

*چنانچه خاطراتی از اندیشه و عمل ایشان در دوران آشنایی و همکاری دارید، بیان فرمایید؟

اينجانب در لبنان در بٌعدهاي مختلف فعالیت داشتم. از یک سو كار متعارف آخوندي را انجام مي‌دادم و نماز جماعت را در چندين روستا و بعضي اوقات در منطقه بعلبك اقامه مي‌كردم و همزمان ساعت‌هاي زيادي را در مدارس مناطق مختلف لبنان، تعليمات ديني تدریس می‌کردم. همچنین جلسات مذهبي براي جوانان در منزل تشکیل می‌دادم و تهيه و نشر كتابچه‌هايي ماهانه‌ای را در پاسخ به پرسش‌هاي جوانان آن دوران تحت عنوان مبادی‌الاسلام به عهده داشتم. در کنار همه اینها ایجاد ارتباط با گروه‌هاي مختلف سياسي و رسانه‌ای لبنان در جهت معرفي انقلاب اسلامي و امام خميني «رضوان الله عليه» و رساندن پيام‌هاي ايشان به مطبوعات و روزنامه‌ها و تغذيه خبري تحليلگران لبناني به تناسب طرز تفكراتشان را انجام می‌دادم.

همچنین در دوره‌هاي تعليمات نظامي كه از طرف آقاي سيد موسى صدر برگزار مي‌شد، شرکت می‌کردم. مرحوم طباطبائی فقط گاهی و براي چند روزي به لبنان مي‌آمد، لذا در لبنان با ايشان تماس خاصي نداشتم، اما در پاريس به علت اينكه مسئول ترجمه مصاحبه‌ها و پيام‌هاي حضرت امام به زبان عربي بودم، طبيعي است كه با هم ارتباطاتي داشتیم. ايشان اخلاق بسيار خوبي داشت و وقتی نحوه تعامل مرحوم حاج احمد آقا با اينجانب را مي‌ديد، طبيعيتاً بود روابط ما صميمانه‌تر شد.

ایشان بعد از بازگشت به ايران در معيت حضرت امام، در دولت موقت آقاي بازرگان مسئوليت سخنگوي دولت را به عهده گرفت. اينجانب از سوي شوراي انقلاب حامل اولين كمك ايران براي مستضعفين لبنان به ميلغ ٥ میليون لير لبناني كه آن وقت معادل ٢ میليون و ٥٠٠ هزار دلار بود، بودم و عازم آن كشور شدم. پس از بركناري دولت موقت و عدم حضور ايشان در مسئوليت‌هاي رسمي علني، فرصت ملاقات زيادي پيش نيامد.

*و سخن آخر؟

به هر حال بايد گفت كه مرحوم صادق طباطبايي يكي از كساني بود از آغاز جواني تا روزهاي پاياني، عمر خود را وقف نهضت اسلامي به رهبري امام خميني «رضوان‌الله عليه» و نظام جمهوري اسلامي ايران كرد. مرقد ايشان نيز بحمدالله و با تدبير خاندان محترم حضرت امام، در جوار آن پیشوای بزرگ قرار گرفت. ان‌شاء الله خداوند متعال به ایشان و اجداد طاهرينش در دار آخرت پاداش عطا خواهد كرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس